چکیده :
میزان ناسازگاری در میان دانشآموزان مدارس شهرتهران 3ˆ8 درصد است و ناسازگاری در میان پسران بیشتر از دختران بودهاست . 2 - بین مرتبه ولادت و ناسازگاری رابطه معتبری وجود ندارد. 3 - بین ناسازگاری و نقایص و معلولیتهای جسمانی رابطه معنیداری به لحاظ آماری وجود ندارد. 4 - بین سن والدین و ناسازگاری دانشآموزان رابطه معنیداری وجود ندارد. 5 - بین سطح تحصیلات والدین و میزان ناسازگاری دانشآموزان رابطه معنیداری وجود دارد. 6 - بین وضع اشتغال والدین و ناسازگاری کودکان رابطه معنیداری وجود ندارد. 7 - رابطه معنیداری از لحاظ آماری بین حجم خانواده و میزان ناسازگاری کودکان وجود دارد. 8 - بین خویشاوندی والدین و میزان ناسازگاری کودکان رابطه معنیداری به لحاظ آماری وجود ندارد. 9 - بین رابطه والدین با یکدیگر و تاثیر آن در تفاوت گروههای دانشآموزان به لحاظ میزان ناسازگاری رابطه بسیار معتبر آماری وجود دارد. 10 - بین دو متغیر تنبیه بدنی شدن در منزل و میزان ناسازگاری دانشآموز رابطه بسیار معتبری به لحاظ آماری وجود دارد. 11 - در خصوص فوت والدین و تاثیر آن بر ناسازگاری رابطه معنیداری وجود ندارد. 12 -بررسی رابطه بین طلاق والدین و میزان ناسازگاری کودکان از نظر آماری رابطه معنیداری وجود ندارد. 13 - بررسی پرونده تحصیلی دانشآموزان نشان میدهد که بین سابقه مردودی و میزان ناسازگاری به لحاظ آماری رابطه معنیداری وجود ندارد. 14 - نتایج آزمون هوش ریون نشان میدهد که تفاوت میانگین نمرات خام دو گروه آزمایشی و کنترل در سطح 99 درصد > P به لحاظ آماری معتبر است . 15 - اختلالات رفتاری دانشآموزان دختر و پسر مدارس ابتدایی شهرتهران بیشتر از نوع سازگاریهای اجتماعی بوده و به صورت رفتارهای ضداجتماعی بروز میکنند.
عوامل ناسازگاری دانش آموزان
عوامل ناسازگاری دانش آموزان
«نه هر کس که به لغزش گرفتار آید، شایسته سرزنش باشد» «از سخنان مولای متقیان علی (ع)»
گاهی اوقات دیده می شود که بعضی از دانش آموزان دچار ناراحتی و باعث اشکالاتی می شوند و بنای ناسازگاری می گذراند. این دانش آموزان را ناسازگاران اجتماعی می گویند. علائم ناسازگاری عبارتند از: غیر اجتماعی بودن، ترس ، سوء ظن ، پافشاری دررفتار بد، واکنشهای خیلی قوی، عدم تماس و قبول واقعیت افسردگی و رفتاری در این ردیف
برای کمک و راهنمایی این افراد، ابتدا باید به شناسایی آنها پرداخت و به نیازهای آنها پی برد زیرا در بسیاری از موارد عدم ارضای نیازها موجب ناسازگاری می گردد. این نیازها عبارتند از:
1. نیازهای جسمانی: دانش آموز باید از نظر جسمانی تأمین باشد تا برای یادگیری آمادگی لازم را به دست آورد. در محیطهای آموزشی پر سر و صدا یا در محیط هایی که نور به اندازه کافی به دانش آموزان نمی رسد و یا آنها به دلایلی گرسنه و تشنه هستند، نمی توان انتظار داشت که یادگیری خوب صورت گیرد و اغلب این دانش آموزان به بد رفتاری می پردازند.
2. هویت: دانش آموزان چه در خانه و چه در آموزشگاه باید احساس شخصیت و ارزش کند و هر گاه این نیاز تأمین نشود و دانش آموز احساس بی ارزشی نماید، به طریقی با جلب توجه دیگران سعی در کسب شخصیت برای خود می نماید که بعضاً با ناراحتی و بدرفتاری بروز می نماید. قبول دانش آموز با تمام نقاط ضعف و خصوصیاتی که دارد در ارضای این نیاز مؤثر است.
3. امنیت: دانش آموز چه در منزل و چه در آموزشگاه باید احساس امنیت کند. چنانچه دانش آموز محیط را تهدید آمیز و ناامن بداند، دچار ناراحتی شده وبرای دیگران نیز ایجاد ناراحتی می کند
4. استقلال: دانش آموز ضمن وابستگی محدود به والدین و مربیان، باید احساس استقلال نیز بنماید. در بعضی موارد اتخاذ تصمیم را باید به خود او واگذار کرد. نظریات نباید تحمیل شود، بدین وسیله و با محول ساختن کارهایی در حد توان دانش آموز به وی، نیاز استقلال دانش آموزان تأمین شده و ایجاد ناراحتی نخواهد کرد.
5. تعلق و وابستگی: دانش آموز وابسته به خانواده، آموزشگاه و اجتماع است و باید احساس تعلق نموده و بداند که تنها نیست . چنانچه دانش آموز احساس تعلق نکند دچارناراحتی شده و بنای ناسازگاری را می گذارد.
6. محبت: دانش آموز باید از دیگران محبت ببیند و به دیگران نیز محبت بنماید، چنانچه دانش آموز از محبت لازم محروم بماند دچار ناراحتی شده و ایجاد ناراحتی خواهد کرد.
7. تجارب متنوع: هر فردی نیاز به تنوع و تازگی دارد و دانش آموز نیز از این قاعده مستثنی نیست. چنانچه دانش آموز را در چهار چوب برنامه های آموزشگاه اسیر کنیم خسته شده و ناسازگاری می کند. بنابراین فعالیت های فوق برنامه، ورزشهای گوناگون، بازدیدها و ... موجب تنوع در برنامه شده و به ارضای این نیاز کمک می کند.
8. موفقیت: موفقیت در زندگی منجر به اعتماد به نفس می گردد. در مواردی که برنامه آموزشگاه بیشتر جنبه تنبیهی دارد و یا خارج از توانایی دانش آموز است، به دست آوردن موفقیت دشوار و منجربه شکست شده و در نتیجه شکستهای مداوم به شخصیت دانش آموز لطمه وارد می آورد و او با شروع ناسازگاری ناراحتی خود را بروز می دهد.
9. آزادی: آزادی یکی از نیازهای اصلی انسان است و دانش آموزان نیز باید آزادی داشته باشند و هیچ گاه احساس نکنند که امور به انها تحمیل می شود. البته آزادی محدود و در سطحی که به آزادی دیگران و برنامه های آموزشگاه لطمه نزند.
10. فقر: فقر اغلب نتایج نامطلوبی به بار می آورد که از این جمله ناسازگاری است و می توان گفت که فقر و محرومیت های محیطی در یادگیری، سازگاری و بطور کلی در رفتار شخص موثر است.
11. اختلافات خانوادگی: زیربنای شخصیت اولیه دانش آموز در سالهای نخستین تشکیل می شود و چنانچه دانش آموز در این دوره، از نظر عاطفی تأمین نشود، احتمالاً از یک شخصیت سالم و طبیعی محروم خواهد بود.
12. نواقص جسمانی: گاهی اوقات ناسازگاریها ریشه جسمانی دارد. عدم قبول نقض عضو ممکن است موجب اختلالاتی در رفتارفرد بشود و باید با ایجاد اعتماد به نفس به آنها کمک کرد تا خود را آنگونه که هستند بپذیرند.
13. طردشدگی: دانش آموزانی که از طرف خانواده وآموزشگاه طرد می شوند، از این احساس رنج برده و آن را به صورتهای گوناگون مانند انزوا طلبی، پرخاشگری، عدم کنترل رفتار و ... نشان می دهند.
برنامه آموزشی و تربیتی جهت دانش آموزان ناسازگار
بعضی از اقدامات در ایجاد تغییرات رفتاری دانش آموز ناسازگار مؤثر است از جمله:
معاینه پزشکی: در مواردی که احتمال ناسازگاری می رود باید یک معاینه پزشکی از دانش آموز به عمل آید تا اگر ریشه جسمانی دارد مرتفع گردد.
تماس با والدین و نزدیکان: لازم است افراد مسئول با والدین دانش آموز تماس گرفته، محیط خانواده را دقیقاً مطالعه کنند تا موجبات ناسازگاری را چنانچه از خانه سرچشمه گرفته باشد بیابند و در رفع آنها اقدامات و پیشنهادات لازم را بنمایند.
کلاسهای تقویتی : با ایجاد کلاسهای تقویتی می توان به افرادی که در بعضی از دروس دچار اشکال هستند کمک نمود تا از شکست و ناراحتیهای ناشی از آن جلوگیری شود.
ارجاع برای مشاوره: در بعضی موارد برای کمک به دانش آموز باید از مشاوران مجرب کمک گرفت. بطور خلاصه میتوان گفت باید قبل از هر چیز علل ناسازگاری را شناخت و درصدد رفع آن برآمد، زیرا چنانچه فرد ناسازگار مورد ملامت و تنبیه قرار گیرد نه تنها رفع ناسازگاری او نمی شود، بلکه موجب احساس عناد و دشمنی در او و یا عکس العمل های دیگر نیز می گردد و به طور کلی از فعالیتهای فوق برنامه نباید غافل بود زیرا درکنار این برنامه ها افراد بهتر احساسات و تمایلات خود را ارضاء می کنند و در نتیجه در کلاس و محیط درس آرامتر می باشند.
طرز برخورد با دانشآموزان ناسازگار
هر نوزادی که پا به دنیای هستی میگذارد، از عالیترین و کاملترین امکانات رشد برخوردار است. او در بهترین حالت خود آفریده میشود، فقط کافی است خانواده و محیطی مناسب در اختیارش باشد تا به کمال برسد.
به گزارش خبرنگار سایت پزشکان بدون مرز به نقل از سلامت ، معلمان اغلب رفتارهای ناسازگارانه دانشآموزان خود را با صفاتی مانند لجباز، پرخاشگر، گستاخ، حاضرجواب، قانونشکن، بهانهگیر، دروغگو، شلخته، بیاعتنا، عصبی و… بیان میکنند. اغلب، مربیانی که برای دانشآموزپروری آموزشندیده باشند، برای برخورد درست و سازنده با رفتارهای ناسازگارانه آنان آمادگی و مهارت لازم را ندارند.
عدهای از مربیان با محکوم کردن خطاها و ناسازگاریهای دانشآموزان، به زور و تهدید متوسل میشوند. برخی با طبیعی پنداشتن رفتارهای ناسازگارانه دانشآموزان، پرچم تسلیم را بالا میآورند. عدهای نیز با آزمایش و خطا تلاش میکنند تا روش بهتری را برای کنترل آنان پیدا کنند. طبیعیاست که به دلیل وجود تفاوتهای فردی و ویژگیهای منحصر به فرد هرکدام از آنان، شیوه ثابتی برای تربیت همه شاگردان وجود ندارد ولی با تکیه بر نقاط مشترک تمام کودکان و نوجوانان میتوان از شیوههای تربیتی و برخورد صحیح با ناسازگاریهای دانشآموزان که از سوی متخصصان ارایه شده است، بهره گرفت تا شرایط پرورش آرام و لذتبخش آنان بیش از پیش مهیا شود.
رفتارهای ناسازگارانه
رفتارهای ناسازگارانه رفتارهایی هستند که با نظر والدین، مربیان، مدرسه و جامعه سازگاری ندارد. رفتار دانشآموز ناسازگار احساس بدی را در اطرافیان ایجاد میکند، بهطوری که خود نیز تحتتأثیر واکنشهای ناخوشایند حاصله از سوی دیگران واقع میشوند.
روانشناسان بهطور معمول رفتارهای ناسازگار را در سه طبقه تقسیمبندی میکنند: اختلال بیشفعالی و کمبود توجه، اختلال لجبازی و نافرمانی و اختلال سلوک. گرچه شباهتهای زیادی میان آنها وجود دارد ولی ویژگیهای متمایزکنندهای هم در آنها به چشم میخورد. ممکن است علایم هر سه طبقه در یک دانشآموز دیده شود. برای آشنایی بیشتر به رفتارهای هر کدام اشاره میکنیم:
دانشآموزان بیشفعال و کمتوجه
• نمیتوانند رفتارشان را کنترل و تنظیم کنند.
• نمیتوانند رفتارهای هماهنگ و مناسب با اطرافیان از خود نشان دهند.
• با علامتهایی مانند کمتوجهی، حواسپرتی و کمبود تمرکز همراه هستند.
• در کارهایی که به آنها علاقه و مهارت داشته باشند، هیچ تفاوتی با همسالان خود ندارند.
• خیلی سریع به وسیله محرکهای خارجی دچار حواس پرتی میشوند و از کار و وظیفه خود (اغلب تکالیف مدرسه) بازمیمانند.
• اغلب وسایلشان را گم میکنند و فراموشکارند.
• مرتب حرکت میکنند و آرام و قرار ندارند.
• میان صحبت دیگران میپرند و تأمل ندارند.
• نوبت را رعایت نمیکنند.
• سریع از کوره در رفته و اشیا را بهسوی دیگران پرتاب میکنند.
• رفتارهای جسورانه و خطرناکی از خود نشان میدهند.
• در توجه به جزییات ناتواناند.
• در صحبت کردن مستقیم با آنان، بهنظر میرسد به گوینده توجهی ندارند و گوش نمیکنند.
• قادر به پیگیری دستورات نیستند و کارها را نیمهکاره رها میکنند.
• از کارهایی که نیاز به تلاش ذهنی دارد، اجتناب میکنند.
• کارهای خود را ناتمام رها میکنند.
کودکان لجباز و نافرمان
• رفتارهای منفی و نابهنجار از آنها زیاد دیده میشود.
• از قوانین روزمره سرپیچی میکنند.
• زود قهر میکنند و قشقرق به راه میاندازند.
• با بزرگترها بیش از حد بحث و جدل میکنند.
• دیگران را در امور مقصر میدانند و از آزار و اذیت و ناسزاگویی به آنان دریغ ندارند.
• عصبانی و زودرنجاند.
• رفتارهای خشونتآمیز دارند.
• کینهتوز و انتقامگیر هستند.
کودکان دچار اختلال سلوک
• بهطور معمول به حقوق دیگران تجاوز میکنند.
• رفتارهایی مانند قلدری و تهدید دیگران دارند.
• در نزاع و کتککاری از وسایل خطرناک مانند چاقو و… استفاده میکنند.
• اغلب دست به سرقت میزنند.
• به اموال عمومی آسیب میرسانند.
• فرار از خانه و مدرسه در آنها بیشتر دیده میشود.
علل و انگیزه های ناسازگاری فرزندان
۱) علل ارثی: گروهی معتقدند که بسیاری از ناسازگاریهای دانشآموزان، ریشه در سرشت و طینت آنها دارد که به همراه ژن از طریق والدین به آنها منتقل میشود.
۲) علل زیستی: مانند نقص عضو، اختلال در بینایی و شنوایی و اختلال در مغز و دستگاههای عصبی، پیش یا حین یا پس از تولد میتواند از دیگر عوامل باشد.
۳) علل روانی: مانند وجود فشارهای درونی، میل به استقلال، وجود تعارض و کشمکش در مدرسه، به خصوص زمانیکه دانشآموز خود را بیپناه و بدون پشتوانه احساس کند، عادات عصبی مانند ناخن جویدن و انگشت مکیدن در او مشاهده میشود.
۴) علل عاطفی: مانند احساس محرومیت ازمحبت والدین، ناکامی از دستیابی به اهداف مورد علاقه، فقدان امنیت عاطفی به هر دلیل ممکن.
۵) علل اجتماعی: مانند نابهسامانی و اختلاف و درگیری میان اعضای خانواده، متارکه والدین، بدآموزی از الگوهای خانه و مدرسه و جامعه، فقدان مقبولیت در میان دیگران، یادگیری رفتارهای نامطلوب از گروه همسالان، نداشتن نظارت کافی والدین، فقدان قانون منصفانه و قاطع در خانه و مدرسه، مشکلات اقتصادی و…
۶) علل تربیتی: مانند نبود یا افراط در محبت، ناهماهنگی میان عاملان تربیتی در خانه و مدرسه و جامعه، برآورده کردن تمام خواستههای دانشآموز بدون چون و چرا و یا به عکس، تنبیه بدنی و آزارهای روانی، مقایسه و تحقیر و سرزنش دانشآموز و…