موضوع «ولایت فقیه» فرصتی است که راجع به بعضی امور و مسائل مربوط به آن صحبت شود. ولایت فقیه از موضوعاتی است که تصور آن موجب تصدیق میشود و چندان به برهان احتیاج ندارد. به این معنی که هر کس عقاید و احکام اسلامی راحتی اجمالا دریافته باشد چون به ولایت فقیه برسد و آن را به تصور آورد بیدرنگ تصدیق خواهد کرد و آن را ضروری و بدیهی خواهد شناخت. این که امروز به ولایت فقیه چندان توجهی نمیشود و احتیاج به استدلال پیدا کرده علتش اوضاع اجتماعی مسلمانان عموما و حوزههای علمیه خصوصا میباشد. اوضاع اجتماعی ما مسلمانان و وضع حوزههای علمیه ریشه تاریخی دارد.
لزوم مؤسسات اجرایی
مجموعه قانون، برای اصلاح جامعه کافی نیست. برای این که قانون مایهی اصلاح و سعادت بشر شود به قوه اجرائیه و مجری احتیاج دارد. به همین جهت، خداوند متعال در کنا فرستادن یک مجموعه قانون- یعنی احکام شرع0 یک حکومت دستگاه اجرا و اراده مستقر کرده است.
رسول اکرم (ص) در رأس تشکیلات اجرایی و اداری جامعه مسلمانان قرار داشت. علاوه بر ابلاغ وحی و بیان و تفسیر عقاید و احکام و نظامات اسلام به اجرای احکام و برقراری نظامات اسلام همت گماشته بود تا دولت اسلام را به وجود آورد. در آن زمان، مثلا به بیان قانون جزا اکتفا نمیکرد بلکه در ضمن به اجرای آن میپرداخت، دست میبرید، حد میزد و رحم میکرد. پس از رسول اکرم (ص) خلیفه همین وظیفه و مقام را دارد. رسول اکرم (ص) که خلیفه تعیین کرد فقط برای بیان عقاید و احکام نبود بلکه همچنین برای اجرای احکام و تنفیذ قوانین بود. وظیفه اجرای احکام و برقراری نظامات اسلام بود که تعیین خلیفه را تا حدی مهم گردانیده بود که بدون آن پیغمبر اکرم «مبلغ رسالته» رسالت خویش را به اتمام نمیرسانید. زیرا مسلمانان پس از رسول اکرم (ص) نیز به کسی احتیاج داشتند که اجرای قوانین کند. نظامات اسلام را در جامعه برقرار گرداند تا سعادت دنیا و آخرتشان تأمین شود.
اصولا قانون و نظامات اجتماعی، مجری لازم دارد. در همه کشورهای عالم و همیشه این طور است که قانونگذار به تنهایی فایده ندارد. قانونگذاری به تنهایی بشر را تأمین نمیکند. پس از تشریح قانون باید قوه مجریهای به وجود آید. قوه مجریه است که قوانین و احکام دادگاهها را اجرا میکند و ثمره قوانین و احکام عادلانه دادگاهها را عاید مردم میسازد. به همین جهت، اسلام همان طور که قانونگذاری کرده قوهی مجریه را هم قرار داده است «ولی امر» متصدی قوه مجریه هم هست.
1- احکام مالی
مالیاتهایی که اسلام مقرر داشته و طرح بودجهای که ریخته نشان میدهد تنها برای سدرمق فقرا و سادات فقیر نیست، بلکه برای تشکیل حکومت و تأمین مخارح ضروری یک دولت بزرگ است.
مثلا خمس یکی از درآمدهای هنگفتی است که به بیتالمال میریزد و یکی از اقلام بودجه را تشکیل میدهد طبق مذهب ما از مقام منافع کشاورزی، تجارت، منابع زیرزمینی و رویزمینی و به طور کلی از کلیه منافع و عواید به طرز عادلانهای گرفته میشود. به طوری که از سبزیفروش درب این مسجد تا کسی که به کشتیرانی اشتغال دارد یا معدن استخراج میکند همه را شامل میشود. این اشخاص باید خمس اضافه بر درآمد را پس از صرف ماخرج متعارف به حکم اسلام بپردازند تا به بیتالمال وارد شود.
2- احکام دفاع ملی
احکامی که راجع به حفظ نظام اسلام و دفاع از تمامیت ارضی و استقلال امت اسلام است بر لزوم تشکیل حکومت دلالت دارد. مثلا این حکم: «واعدوالهم مااستطعتم من قوه و من رباط الخیل» که امر به تهیه و تدارک هر چه بیشتر نیروی مسلح و دفاعی به طور کلی است.
ضرورت استمراری اجرای احکام
بدیهی است ضرورت اجرای احکام که تشکیل حکومت رسول اکرم (ص) را لازم آورده منحصر و محدود به زمان آن حضرت نیست، و پس از رحلت رسول اکرم (ص) نیز ادامه دارد. طبق آیه شریفه. احکام اسلام محدود به زمان و مکانی نیست و تا ابد باقی و لازمالاجرا است. تنها برای زمان رسول اکرم (ص) نیامده تا پس از آن متروک شود و دیگر حدود و قصاص یعنی قانون جزای اسلامی اجرا نشود یا انواع مالیتهای مقرر گرفته نشود یا دفاع از سرزمین وامت اسلام تعطیل شود. این حرف که قوانین اسلام تعطیلپذیر یا منحصر و محدود به زمان و مکانی است برخلاف ضروریات اعتقادی اسلام است. بنابراین چون اجرای احکام پس از رسول اکرم (ص) و تا ابد ضرورت دارد تشکیل حکومت و برقراری دستگاه اجرا و اداره ضرورت مییابد. بدون تشکیل و بدون دستگاه اجرا و اراده که همهی جریانات و فعالیتهای افراد را از طریق اجرای احکام تحت نظام عادلانه درآورد هرج و مرج به وجود میآید و فساد اجتماعی و اعتقادی و اخلاقی پدید میآید پس برای این که هرج و مرج و عنان گسیختگی پیش نیاید و جامعه دچار فساد نشود چارهای نیست جز تشکیل حکومت و انتظام بخشیدن به همه اموری که در کشور جریان مییابد