فهرست و منابع تحقیق مقاله یهود
فهرست:
ندارد.
منبع:
ر.ک: ابن هشام، السیره النبویه ، تحقیق سقا، ابیارى، شلبى، (بیروت: دارالمعرفه ، بىتا) ج 2، ص 221; واقدى، المغازى، تحقیق مارسدن جونز (قم، دفتر تبلیغات اسلامى، 1414ق) ج 1، ص 365 - 368 و 454 - 459; ابن سعد، الطبقات الکبرى، تحقیق عطا (بیروت، دارالمکتب العلمیه، 1418ق) ج 2، ص 51; بلاذرى، فتوح البلدان (بیروت، دارالکتب العلمیه، 1405ق) ص 35; یعقوبى، تاریخ الیعقوبى، تحقیق مهنا(بیروت، مؤسسه الاعلمى، 1413ق) ج1، ص 370.
2 -ابن هشام، همان، ج 1، ص 501; ابوعبید قاسم بن سلام، کتاب الاموال، تحقیق هراس(قاهره، مکتبه کلیات الازهریه ، 1968م) ص 291. منابع بعد، همان روایت ابن اسحاق را آوردهاند.
3 -ر.ک: ابن رسته، الاعلاق النفیسه، ترجمه قره چانلو (تهران، امیر کبیر، 1365) ص 62 و جواد على، المفصل فى تاریخ العرب قبل الاسلام (بغداد، نشر جامعه، 1413ق) ج 6، ص 519.
4 -یعقوبى، همان.
5 -ابن اسحاق و بلاذرى آنجا که نام دشمنان یهودى پیامبر را ذکر مىکنند کمترین اشاره را به این قبایل دارند (ر.ک: ابن هشام، همان، ج 1، ص 516 و بلاذرى، انساب الاشراف، تحقیق زکار زرکلى(بیروت، دارالفکر، 1417ق) ج1، ص 340)
6 -ر.ک: احمد بن حنبل، مسند احمد (بیروت، دارصادر، بىتا) ج 1، ص 271 و ج 2، ص 204 و کلینى، الکافى (بیروت، دارالاضواء، 1405ق) ج 5، ص 31.
7 -عون شریف، نشاه الدوله الاسلامیه (بیروت، دارالجیل، 1411ق) ص 25; مونتگمرى وات، محمد فى المدینه (بیروت، المکتبه العصیریه ، بىتا) ص 343 و اکیرا گوتو، «قانون نامه مدینه»، کیهان اندیشه، ش 75; این محقق ژاپنى با بررسى مواد قرارداد، نتیجه گرفته که آن ترکیبى از چند سند تاریخى است. اگر این مطلب اثبات شود اطلاق «قانون اساسى» و مانند آن بر این پیمان نامه وجهى نخواهد داشت چون این قرارداد شامل همه گروههاى ساکن مدینه نمىشود.
8 -ابو الفرج اصفهانى، الاغانى (بیروت، داراحیاء التراث العربى، 1994م) ج 22، ص 343. البته یهودیان اصیل و اسرائیلى منحصر به اینها نیستند ولى دیگران به این اندازه شهرت ندارند.
9 -ابوعبید، همان، ص 297; ابن کثیر، البدایه و النهایه (بیروت، داراحیاء التراث العربى، 1412ق) ج 3، ص 272.
10 -واقدى، همان، ج 1، ص 454; عامرى، بهجه المحافل (مدینه المنوره ، المکتبه العلمیه، بىتا) ج 1، ص 213; دیار بکرى، تاریخ الخمیس (بیروت، دارصادر، بىتا) ج 1، ص 213.
11 -ابوعبید هم گفته استیهود در جنگها همراه پیامبر بودند و سهم خود را مىگرفتند (ر.ک: الاموال، ص 296)
12 -شهلا بختیارى، پیامبر و یهود مدینه (پایان نامه کارشناسى ارشد، تهران، دانشگاه الزهراء، 1373) ص 124.
13 -عاملى، الصحیح من سیره النبى الاعظم (بیروت، دارالسیره ، 1995م) ج 4، ص 255.
14 -هیکل، حیاه محمد (قاهره، مطبعه السنه ، 1968م) ص 227; وات هم این نظر را دارد (محمد فى المدینه، ص 346)
15 -در پاورقى اعلام و بحار الانوار که متن طبرسى آمده، به اکمال الدین، تفسیر قمى و قصص الانبیاء آدرس داده شدهاست ولى ما حتى با جستوجوى رایانهاى چیزى از این مطالب را نیافتیم تنها چند کلمه از پیماننامه در قصص الانبیاء راوندى وجود دارد که آن هم از سه گروه یهود و مواد عهدنامه نام نبردهاست. گویا مصحح در پاورقى بحار به پیمانشکنى یهود اشاره مىکند نه متن پیمان.
16 -طبرسى، اعلام الورى (قم، مؤسسه آلالبیت، 1417ق) ج 1، ص 157; مجلسى، بحارالانوار(بیروت، مؤسسه الوفاء، 1403ق) ج 19، ص 110 و على احمدى میانجى، مکاتیب الرسول (تهران، مؤسسه دارالحدیث، 1419ق) ج 1، ص260.
17 -واقدى، همان، ج 1، ص 454; طبرى، تاریخ الامم و الملوک (بیروت، مؤسسه الاعلمى، 1409ق) ج 2، ص172.
18 -واقدى، همان، ج 1، ص 454; بغوى، معالم التنزیل، تحقیق عک رسوار (بیروت، دارالمعرفه ، 1415ق) ج 4، ص 313; عامرى، همان، ج 1، ص 213.
19 -ابن هشام، همان، ج 2، ص 220; بلاذرى، فتوح البلدان، ص 35 و واقدى، همان، ج 1، ص 455.
20 -ابن هشام، همان، ج 1، ص 191; واقدى، همان، ج 1، ص 177، بلاذرى، انساب الاشراف، ج 1، ص 373 و طبرى، همان، ج 1، ص 173.
21 -براى نمونه ر.ک: ابن هشام، همان، ج 2، ص 240 ; بلاذرى، همان، ج 1، ص 433 ; یعقوبى، همان، ج 1، ص371 ; طبرى، همان، ج 2، ص 249 و ابن سعد، همان، ج 2، ص 57.
22 -واقدى ، همان ، ج 1، ص 373 و طبرى، همان، ج 1، ص 225.
23 -بغوى، همان، ج 1، ص 282 و طبرسى، مجمع البیان (بیروت، دارالمعرفه ، 1406 ق) ج 1، ص 706.
24 -منابع دست اول انعقاد آن را در اوایل هجرت مىدانند لیکن برخى محققان معاصر با توجه به موارد آن مىگویند پیماننامه در سالهاى بعد نوشته شدهاست (اکیر اگوتو، همان; احمد برکات، محمد و الیهود (بىجا، الهیئه المصریه العامه لکتاب، 1996م) ص 83)
25 -واقدى، همان، ج 1، ص 363.
26 -طبرسى، اعلام الورى، ج 1، ص 158.
27 -البته استاد احمدى میانجى پنجمین ماه هجرت را زمان انعقاد آن دانستهاند (مکاتیب الرسول، ج 1، ص 260) لیکن این تاریخ در اعلام الورى و دیگر منابع نیست. از مورخان متاخر تنها دیار بکرى موادعه یهود را در ماه پنجم هجرت دانسته است (تاریخ الخمیس، ج 1، ص 353)
28 -واقدى، همان، ج 1، ص 368.
29 -همان، ج 1، ص 456.
30 -همان، ج 1، ص 454; عامرى، همان، ج 1، ص 213 و دیار بکرى، همان، ج1، ص 460.
31 -واقدى، همان، ج 1، ص 454 و طبرى، همان، ج 2، ص 172.
32 -واقدى، همان، ج 1، ص 176، و عامرى، همان، ج 1، ص 167.
33 -ابن هشام، همان، ج 1، ص 501 و واقدى، همان، ج 1، ص 176.
34 -مراد از پیمان عمومى در نظر کسانى است که آن را یک مجموعه مىدانند. ولى اگر آن را چندین قرارداد بدانیم پیمان عمومى معنا نخواهد داشت.
35 -ر.ک: احمد برکات، همان، ص 83 و مونتگمرى وات، همان، ص 345.
36 -خلیفه بن خیاط، تاریخ الخلیفه (بیروت، دارالکتب العلمیه، 1415ق) ص 34; یعقوبى، همان، ج 1، ص 395; طبرسى، همان، ج 1، ص 210 و محمد بن حبیب، المحبر (بیروت، دارالافاق، بىتا) ص 119.
37 -نام این یهودى در منابع گاه اسیر و گاه یسیر و نام پدرش زارم، رازم و رزام ضبط شدهاست. یکى دیگر از فرماندهان یهود که درجنگ خیبر کشته شد اسیر نام دارد که هیچگاه به نام پدرش اشاره نشدهاست ولى برخى از مورخان درباره این دو نفر به اشتباه افتادهاند، براى نمونه ر.ک: واقدى، همان; طبرسى، همان و... .
38 - ابن هشام، همان، ج 2، ص 633.
39 - ابن اسحاق، خالدبن سفیان بن نبیح و واقدى، سفیان بن خالدبن نبیح ضبط کردهاند (سیره، ج 2، ص 619 و المغازى، ج 1، ص 531)
40 - ابن هشام، همان، ج 2، ص 636 و واقدى، همان، ج 1، ص 172.
41 - به ترتیب پى نوشت فوق: همان، ص 635 و همان، ص 174.
42 -همان، ص 51 و همان، ص 184.
43 - همان، ص 273 و همان، ص 391.
44 - واقدى، همان، ج 1، ص 568.
45 - چگونه پیامبر به دیگر یارانش فرموده با اسیر گفتوگو کنند یا او را براى گفتوگو به مدینه دعوت کنند و وعده ریاستخیبر را به او بدهند، اما به عبدالله بن انیس فرمودهاست اسیر را نبینم؟!
46 - واقدى، همان، ج 1، ص 533; داستان بخشیدن عصا، در حرکت عبدالله بن رواحه هم تکرار شدهاست.
47 - همان، ص 394.
48 - همان، ج 2، ص 686.
49 - از مجموع مطالبى که کتب شرح حال نوشتهاند استفاده مىشود که در میان یاران پیامبر دو نفر عبدالله بن انیس نام داشتهاند که نام هر دو هم در منابع تاریخى آمدهاست (ر.ک: ابن هشام، همان، ج 1، ص 463 و واقدى، همان، ج 1، ص 117 و 170)
50 - البته بخشهاى دیگرى از این رویداد و دیگر سریهها را نیز عبدالله بن انیس گزارش کردهاست ولى در آنها مطلب غیر معقولى به چشم نمىخورد و شواهدى بر درستى آن وجود دارد.
51 - ابن هشام، همان، ج 2، ص 618. در این کتاب در دو صفحه پیاپى دو تعبیر به کار رفته است که به نظر مىرسد با توجه به گستردگى لغات عرب و حروف تعدیه، معناى «اصاب» در این دو مورد با یکدیگر فرق کند.
52 - این محل در شش میلى خیبر بودهاست (ابن هشام، همان، ج 2، ص 618 و واقدى، همان، ج 1، ص 567)
53 - بلاذرى، همان، ج 1، ص 485.
54 - ر.ک: صالحى شامى، سبل الهدى و الرشاد (بیروت، دارالکتب العلمیه، 1414ق) ج 6، ص 112.
55 - جالب توجه است که برخى مورخان مىگویند: «پیامبر این گروه را براى کشتن اسیر و یاران یهودىاش فرستاد». در حالى که همراهى آنان با اسیر پس از رفتن اصحاب پیامبر به خیبر مطرح شد!
56 - گزارش این سفر از اضافات ابن هشام است و ابن اسحاق تنها در یک سطر به اصل آن اشاره مىکند.
57 - درباره زمان حرکت عبدالله بن رواحه نظریات دیگرى هم مطرح است. ابن خیاط، ابن حبیب و طبرسى آن را در رویدادهاى سال پنجم نوشتهاند (تاریخ خلیفه، ص 34; المحبر، ص 119 و اعلام الورى، ج 1، ص 196) ولى این سخن درست نیست چون حرکت عبدالله پس از مرگ ابو رافع بوده (ر.ک: واقدى، همان، ج 1، ص 566) و ابو رافع هم پس از نبرد خندق یعنى اواخر سال پنجم کشته شدهاست (ر.ک: برخوردهاى پیامبر و یهودیان حجاز، ص 139). به نظر نمىرسد در آخرین روزهاى سال پنجم این حرکت انجام شدهباشد، چون آنگونه که براى پیامبر خبر آوردند اسیر در حال جمعآورى نیرو براى حمله به مدینه بوده و بعید است این کار در فرصت کوتاه، پس از مرگ ابورافع، یعنى روزهاى باقى مانده از سال پنجم، انجام شدهباشد.
58 - واقدى، همان، ج 1، ص 566; ابن سعد، همان، ج 2، ص 70 و طبرى، همان، ج 2، ص 406.
59 - ر.ک: عامرى، همان، ج 1، ص 193 و واقدى، همان، ج 1، ص 374.
60 - واقدى، همان، ج 1، ص 566.