تحقیق مقاله برآمدن دولت خوارزمشاهى

تعداد صفحات: 48 فرمت فایل: word کد فایل: 4403
سال: مشخص نشده مقطع: مشخص نشده دسته بندی: تاریخ
قیمت قدیم:۲۹,۰۰۰ تومان
قیمت: ۲۴,۸۰۰ تومان
دانلود فایل
  • خلاصه
  • فهرست و منابع
  • خلاصه تحقیق مقاله برآمدن دولت خوارزمشاهى

    پیش از این به طور پراکنده از سلسله خوارزمشاهى سخن گفتیم.از ابتداى استقلال دولت‏هاى ایرانى، مى‏توان داستان را چنین تصویر کرد که نخست، شخصیتى برجسته از شهرى بر مى ‏خیزد، اندک اندک دولتى تشکیل داده و با جنگ و حماسه فراوان که معمولا همراه با کشت و کشتارهاى زیاد است، دولتى فراگیر تشکیل مى‏دهد.یک بار سیستان، چند بار خراسان و طبرستان و...اکنون نوبت خوارزم بود تا دولتى فراگیر البته نه چندان پر دوام تشکیل دهد.

    خوارزم در شمال خراسان و غرب ماوراء النهر قرار داد.در دوره‏هایى از تاریخ خود در شمار شهرهاى خراسان و گاه در زمره شهرهاى ماوراء النهر به شمار مى‏آید.اهمیت خوارزم و موقعیت جغرافیایى آن اقتضاى آن دارد که منطقه‏اى مستقل به حساب آید، به ویژه که تا پیش از تسلط ترکان، زبان و فرهنگ ویژه خود را داشته است.پس از این تسلط، آن زبان و فرهنگ به طور کلى از میان رفت و تنها لغات اندکى از آن در برخى از متون بر جاى ماند.البته زبان علمى مردم این دیار، زبان عربى بود و بسیارى از آثار مهم اسلامى که توسط عالمان این شهر تدوین شده در زبان عربى است.

    خوارزم در قرن چهارم هجرى، از مراکز مهمى فرهنگى بود و شخصیت‏هایى مانند ابو ریحان بیرونى در آنجا زندگى مى‏کردند.

    با تسلط سلجوقیان بر خراسان، این منطقه تحت سلطه آنان در آمد و یکى از امراى ترک دربار آنان، با نام انوشتگین به خوارزم فرستاده شد.وى طبق سنت مرسوم‏در خوارزم، خوارزمشاه نامیده شد.انوشتگین در سال 490 هجرى درگذشت و فرزندش قطب الدین محمد حکومت خوارزم را عهده‏دار شد.وى در دوران امارت خود، هماهنگ با سلطان سنجر بوده و به عنوان دست نشانده آنان در این منطقه حکومت مى‏ کرد.

    پس از درگذشت او در سال 521 فرزندش اتسز از سوى سلطان سنجر به امارت خوارزم انتخاب شد .وى به تدریج به استقلال گروید و کوشید تا دولتى مستقل از سلجوقیان در خوارزم پدید آورد .اتسز طى سالها امارت خود، میان خوارزمیان، شخصیتى محبوب بود و مردم به طور کامل از وى حمایت مى‏کردند.

    اتسز تا سال 529 ارتباط خود را با سنجر حفظ کرد، اما از این سال به بعد، پیوند خود را با سلجوقیان قطع کرد و کوشید تا با تصرف مناطق جدیدى، بر حوزه جغرافیایى تحت سیطره خود بیفزاید.سلطان سنجر سپاه بزرگى تدارک دید و به سوى خوارزم تاخت.آنها در هزار اسپ با یکدیگر درگیر شدند.سپاه خوارزم با دادن بیش از ده‏ها هزار کشته و مجروح و اسیر شکست خورد.از آن جمله فرزند اتسز که به دستور سنجر دو نیم شد.سنجر، خوارزم را به برادر زاده‏اش سلیمان داد و بازگشت.

    از آنجا که مردم خوارزم اتسز را دوست مى‏داشتند، سلیمان را بیرون کردند و بار دیگر دولت خوارزمشاهى در خوارزم بر سر کار آمد.اتسز کوشید تا با سنجر از در آشتى در آید و ارتباطش را با وى بر پایه دوستى متقابل استوار کند، اما از آنجا که اندیشه استقلال خواهى او را آرام نمى‏گذاشت بلافاصله دوستى را بهم زد، به بخارا تاخت و پس از آن با ترکان حد فاصل ماوراء النهر و چین ختائیان اظهار دوستى کرده آنها را دعوت به تهاجم به ماوراء النهر کرد.نتیجه حمله ترکان کافر مزبور، جنگ سال 536 در نزدیکى سمرقند بود که سنجر شکست سختى خورد و طى آن زنش نیز به اسارت دشمن در آمد.

    اگر خوارزمشاه این اشتباه را مرتکب شده و پاى ترکان کافر را به ماوراء النهر کشیده باشد، خطاى بزرگى مرتکب شده است.خواهیم دید که طبق نظر برخى از مورخان، در سالهاى بعد، دشمنان خوارزمشاهیان، براى کوبیدن آنها از مغولان دعوت کردند تا به خراسان قدم بگذارند.به هر روى، اتسز که فرصت را مناسب دید، به خراسان تاخت و کوشید تا سرزمین‏هاى تازه‏اى را به خاک خوارزم ضمیمه کند.اقدامات وى به جایى نرسید و سنجر در سال 538 به خوارزم حمله کرد .سنجر نتوانست شهر را بگشاید، اما اتسز نیز پیغام‏هاى دوستى فرستاد و سلطان بازگشت.اتسز در پى گرفتن فرمان مستقلى از مقتفى عباسى بر آمد.سنجر بار دیگر در سال 542 به خوارزم حمله کرد.

    بدین ترتیب، اتسز، به رغم تلاش‏هاى گسترده خود نتوانست آن گونه که آرزو داشت استقلال خوارزم را به دست آورد.پس از آن که سلجوقیان در برابر ترکان غز شکست خوردند و سنجر به اسارت در آمد، خوارزم رو به استقلال بیش‏تر رفت.

    ایل ارسلان فرزند اتسز به سال 551 به جاى پدر نشست.وى توانست برخى از مناطق خراسان مانند دهستان و گرگان را ضمیمه قلمرو خویش کند.کوشش‏هاى بیش‏تر وى به نتیجه نرسید و ایل ارسلان، به جاى جنگ در خراسان، تصمیم گرفت تا به جنگ ترکان کافر برود.مرگ ناگهانى وى در سال 568 این اقدامات او را متوقف کرد.

    خوارزمشاهیان رو به توسعه:

    ایل ارسلان، پسر کوچکش سلطان شاه را به جانشینى خود گماشت، اما با حضور برادرش تکش نوبت به وى نرسید.سلطان شاه حکومت مرو و سرخس و نسا و ابیورد را گرفت که تا سال 589 که درگذشت در آنجا حکومت داشت.آن زمان قلمرو وى به قلمرو تکش افزوده شد.میان این دو برادر نیز سالها نزاع و درگیرى بود و هر بار شمارى از مردم در آن میانه کشته مى‏شدند.

    علاء الدین تکش یکى از نیرومندترین خوارزمشاهیان است.وى در سال 588 بر رى مسلط شد و پس از آن، در سال 590 با کشتن طغرل فرزند ارسلان شاه، آخرین شاه سلجوقى، سلسله سلجوقى را منقرض کرده عراق عجم را نیز ضمیمه قلمرو خویش کرد.وى همچنین المؤید حاکم نیشابور را که پس از اسارت سلطان سنجر بر آن نواحى غلبه کرده بود، کشت و خراسان را به طور کامل زیر سلطه خود در آورد.

    اکنون تکش به دنبال آن بود تا خلیفه عباسى الناصر را وادار کند تا قلمرو سابق سلجوقیان را به او واگذار کند.با عدم موافقت خلیفه، اختلاف میان خوارزمشاهیان و عباسیان بالا گرفت.تکش در جنگى با ترکان کافرى که بخارا را اشغال کرده بودند ختائیان آن شهر را در سال 594 از آنان باز پس گرفت.تکش در سال 596 درگذشت.این زمان قلمرو خوارزمشاهیان توسعه زیادى یافته بود.

    علاء الدین محمد فرزند تکش به جانشینى پدرش رسید.همان آغاز، دولت غورى به رهبرى غیاث الدین و شهاب الدین غورى به قصد تصرف نیشابور، مرو و سرخس به این مناطق هجوم آوردند و آنها را تصرف کردند.علاء الدین محمد به سرعت مناطق مزبور را به سال 599 پس گرفت.وى تا سال 602 که توانست غوریان را سرکوب کند، درگیر آنها بود.پس از آن، به قصد توسعه قلمرو خویش، ابتدا مازندران را تصرف کرد.پس از آن به سوى ترکان کافر که سمرقند را تهدید مى‏کردند تاخت که از آنان شکست خورد و به اسارت در آمد.زمانى که از اسارت در آمد، بار دیگر بر آنان هجوم برد و آنها را قلع و قمع کرد.بسیارى از مورخان بر این باورند که از میان بردن این ترکان کافر، سبب شد تا مغولان راحت‏تر بتوانند به ماوراء النهر و خراسان یورش برند .

    علاء الدین محمد توانست کرمان و سیستان تا سواحل رود سند را تصرف کرده و در سال 612 دولت غورى را که در غزنه حکومت داشت، براندازد.این زمان دولت خوارزمشاهى، بزرگ‏ترین دولت دنیاى اسلام بود.قلمرو آن در شرق به هند و در غرب به عراق مى‏رسید.

    علاء الدین محمد قلمرو خویش را چهار قسمت کرد.بخش شرقى را شامل غزنه تا هند و بست به جلال الدین منکبرنى یا منکبرتى فرزند بزرگش سپرد.بخش شمالى، شامل خراسان و خوارزم و مازندران را به قطب الدین ازلاغ شاه فرزند دیگرش که ولى عهدش نیز بود، داد.قسمت جنوبى را به غیاث الدین پیر شاه و قسمت غربى را تا عراق عجم به رکن الدین غورشایجى سپرد.

    با همه این وسعت، دولت خوارزمشاهى دیرى نپایید.مغولان در سال 617 به خوارزم رسیدند و آن شهر را تصرف کردند.سلطان نیز اندکى بعد در یکى از جزایر دریاى مازندران درگذشت.وى زمان کوتاهى پیش از درگذشت خود، ولایت عهدى را به فرزند بزرگش جلال الدین منکبرنى سپرد که در آن شرایط کار عاقلانه‏اى بود.

    جلال الدین جنگ‏هایى با مغولان داشت که نتوانست حملات آنها را متوقف‏کند.از این سو، توانست آذربایجان را به قلمرو خود بیفزاید و با نیروهاى عباسى نیز درگیر شود.با همه تلاشى که او کرد، مشکل مغولان، مشکلى نبود که او بتواند در برابرش بایستد.وى اندک اندک از برابر آنها گریخت تا آن که در سال 627 در یکى از مناطق کوهستانى کردستان توسط کردى کشته شد و دولت خوارزمشاهى خاتمه یافت.

    سلاطین خوارزمشاهى/سالهاى حکومت

    انوشتگین غرشاه/470 490

    قطب الدین محمد بن انوشتگین/490 521

    اتسز بن محمد/521 551

    ایل ارسلان بن اتسز/551 568

    محمود بن ایل ارسلان/568 589

    تکش بن ایل ارسلان/589 596

    علاء الدین محمد بن تکش/596 617

    جلال الدین منکبرنى بن محمد/617 628

    خوارزمشاهیان و خلافت عباسى

    یکى از دشوارى‏هاى خوارزمشاهیان، ارتباطشان با خلافت عباسى بود.تا این زمان، دولت سلجوقى از طرف عباسیان به رسمیت شناخته مى‏شد.گذشت که اتسز درصدد بر آمد تا حکم مستقلى از مقتفى عباسى (530 555) بگیرد.رشید الدین وطواط، منشى معروف وى، چندین نامه از طرف خوارزمشاه به مقتفى نوشت و ضمن آنها با بدگویى از سنجر (که اندکى مورد تنفر عباسیان نیز بود) و نیز بیان سوابق اجدادش در جهاد با کفار، از او خواست تا سلطنت خوارزمشاهیان را به رسمیت بشناسد.وى در این نامه‏ها، با عبارات بلیغى، اظهار اطاعت مى‏کرد.همین روابط با مستنجد (555 566) و مستضى‏ء عباسى (566 575) نیز بر قرار بود.روشن بود که با سلطه سلجوقیان بر بغداد، این کار براى خلیفه دشوار بود.

    خلیفه بعدى الناصر لدین الله (575 622) بود که چهل و هشت سال خلافت‏کرد ناصر در سال 584 با سپاه سلطان سلجوقى درگیر شد و شکست خورد.پس از آن وى به اختلاف میان خوارزمشاهیان و سلطان طغرل سلجوقى دامن زد تا آن که طغرل در سال 590 توسط خوارزمشاهیان کشته شد.این بار درگیرى میان خوارزمشاهیان و الناصر آغاز شد، چرا که خواست خوارزمشاهیان آن بود تا به نام آنها در بغداد خطبه خوانده شود، چیزى که الناصر با آن موافق نبود.وى به عکس، خواستار آن بود تا به طور مستقیم بر سرزمین‏هاى تحت سلطه سلجوقیان حکومت کند.

    الناصر در سال 591 سپاهى به سوى اصفهان فرستاد تا آن شهر را از دست خوارزمشاهیان به در آورد و چنین شد.همین اتفاق درباره همدان و خوزستان افتاد.این وضعیت دیرى نپایید، چرا که سال بعد میان سپاه سلطان و خلیفه درگیرى پیش آمد که سپاه خلیفه شکست خورد و خوارزمشاهیان بر خوزستان، همدان و اصفهان مسلط شدند. 

  • فهرست و منابع تحقیق مقاله برآمدن دولت خوارزمشاهى

    فهرست:

    ندارد.
     

    منبع:

    کتاب: از طلوع طاهریان تا غروب خوارزمشاهیان . نویسنده: رسول جعفریان .

    چنگیزخان مهربان! و خوارزمشاهیان اصیل! تاریخ به روایت طنز.  نویسنده: ایرج بقایی کرمانی .

    کتاب تاریخ جهانگشای جوینی . نویسنده عطاملک جوینی .

    کتاب خوارزم .  نویسنده : ناصر تکمیل‌همایون .

    سایت اینترنتی :  www.iqna.ir .

    سایت اینترنتی : www.hamshahri.org  .

    سایت اینترنتی : www.persian-language.org  .

    کتاب سرگذشت خوارزمشاهیان . نویسنده : نورالدین صفا .

    سلسله خوارزمشاهیان . نویسنده : احمد کوشش .

تحقیق در مورد تحقیق مقاله برآمدن دولت خوارزمشاهى, مقاله در مورد تحقیق مقاله برآمدن دولت خوارزمشاهى, تحقیق دانشجویی در مورد تحقیق مقاله برآمدن دولت خوارزمشاهى, مقاله دانشجویی در مورد تحقیق مقاله برآمدن دولت خوارزمشاهى, تحقیق درباره تحقیق مقاله برآمدن دولت خوارزمشاهى, مقاله درباره تحقیق مقاله برآمدن دولت خوارزمشاهى, تحقیقات دانش آموزی در مورد تحقیق مقاله برآمدن دولت خوارزمشاهى, مقالات دانش آموزی در مورد تحقیق مقاله برآمدن دولت خوارزمشاهى, موضوع انشا در مورد تحقیق مقاله برآمدن دولت خوارزمشاهى
ثبت سفارش
عنوان محصول
قیمت