چپ دست ها
اصل این کتاب تحت عنوان :
Le gaucher dans un monde de droitiers در سال 1970 به وسیله Editions Sand در بروکسل منتشر شده و مولف آن Gerges Bastin دکتر در علوم تربیتی و مدیر مرکز روان پزشکی اجتماعی لی یژ است.
توجه به مشکلات روحی و جسمی و تربیتی فرزندان همواره وجهه همت انجمن ملی اولیا و مربیان است و این انجمن می کوشد تا خانواده ها و مربیان را با این مشکلات آشنا سازد و آنان را در مقابله با چنین مشکلاتی یاری دهد.
چپ دستی پدیده ییست که در همه زمان ها و همه جوامع دیده می شود و برخی از ما نیز با آن مواجه بوده ایم و بسا که به خاطر آن از پدر قفا خورده و از استاد جفا برده ایم، بدون آنکه علاج چپ دستی ما شده باشد.
« چپ دستی که به ظاهر پدیده نادری به نظر می رسد در 5 تا 10 درصد افراد هر جامعه دیده می شود و بدین ترتیب مثلاً در حال حاظر 250 تا 500 هزار از دانش آموزان ایران چپ دستند، بنابراین نمی توان مشکل چنین گروه عظیمی را نادیده گرفت، به آن بی اعتنایی کرد، یا چنین پنداشت که با اصرار، تهدید و اعمال فشارهای گوناگون می توان چپ دستی را برطرف ساخت. »
این کتاب ثابت می کند که « چپ دستی به خودی خود نقیصه یا بیماری نیست و به هیچ روی نباید با آن به صورت منفی روبرو شد، بلکه باید سعی کرد برای کودک چپ دست شرایط و امکانات مساعد با چپ دستی او فراهم ساخت. در عین حال، ما می بینیم که گاه چپ دستی با عوارض دیگری، خاصه عقب ماندگی یا ضعف گویا همراه است، که در این موارد نیز درصدد معالجه آن عوارض باید بود، نه خود چپ دستی. »
جای خوش وقتیست که این کتاب به وسیله یک دانشمند متخصص نوشته شده و ترجمه فارسی آن نیز به وسیله یکی از استادان فن صورت گرفته است.
« ما امیدواریم خانواده ها و مربیان که با موارد چپ دستی کودکان مواجه می شوند، این کتاب را مورد مطالعه قرار دهند و به راهنماییهای آن، هم در موارد رفتار با کودک چپ دست، و هم در موارد لزوم مشاوره های پزشکی و روانی توجه کافی مبذول دارند. خاصه آنکه انجمن ملی اولیا و مربیان، برای هر گونه مشاوره و راهنمایی در اختیار آنان است و افراد علاقمند می توانند چه از طریق نوشتن نامه به مجله مکتب مام، و چه از راه مراجعه مستقیم به دفتر انجمن یا شعبات آن در شهرستانها، مشکلات خود را با کارشناسان مطرح سازند.
آصفه آصفی
فهرست مطالب
مقدمه – به چپ دستان چگونه می نگرند؟
بخش اول – چپ دستی و نارسایی های آن
بخش دوم – راهنمایی های مربوط به آموزش
نقش خانواده
نقش مدرسه
مقدمه
به چپ دستان چگونه می نگرند؟
کلمات راست و چپ، راست دست و چپ دست، با ارزش اخلاقی و بار عاطفی بسیاری به کار برده می شوند.
راستی، معمولا مظهر خوبیها و زیبائی هاست، در حالی که کلمه چپ بیشتر بدی و بدیمنی را می رساند. این نکته درخور توجه است که در زبان لاتین کلمه بدیمن به صورت معادل کلمه چپ به کار برده شده است.
به کسی که می تواند با مهارت کار کند معمولا « Adroit » می گویند و کسی را که ناشی است، ولو اینکه کارها را با دست راست خود انجام دهد، معمولاً « Gauche » می نامند. به همین ترتیب ملاحظه می کنیم مثلاً به کسی که راه ستیز پیش گرفته می گویند با من چپ افتاده است یا کسی را که بدخلقی می کند می گویند از دنده چپ برخاسته است. با ارزش تحقیر کننده ای که به کلمه چپ داده می شود و این اصطلاحات را سابقه ای کهن است، قدیمی ها پیش گویی ها یا الهام هایی را که از سوی چپ به گوش می رسید به فال بد و آنهایی را که از جانب راست شنیده می شدند به فال نیک می گرفتند.
ملاحظه می شود که مفاهیم چپ و راست خیلی زود با مفاهیم سعد و نحس نزدیک و حتی یکی می شوند.
در صحنه های مذهبی که نمایشگر روز قیامت هستند و در اکثر پرده های نقاشی کلیساها، دو گروه مشخص وجود دارند :
گروهی که مورد محبت و لطف خدا قرار می گیرند و به بهشت خواهند رفت در جانب راست پیغمبران واقع شده اند (اصحاب الیمین)، در حالی که اهل دوزخ در سمت چپ پیغمبران هستند (اصحاب الشمال).
می توان این نمونه ها را با شرح و تفصیل بیشتر مطرح کرد و موارد زیادی را شمرد که در آن راست مورد مدح و ثنا واقع شده و چپ مورد ملامت و سرزنش قرار گرفته است، مدح و ثنا و نفرین و دشنامی که از تمدن غرب سرچشمه می گیرد، تمدنی که در حقیقت خود تمدن راست دستان است. به دسته ساعت خود نگاه کنید، می بینید که طوری تنظیم شده است که کوک کردن ساعت را برای افراد راست دست آسان می کند.
همین فرد به راحتی می تواند از جیب کوچک خود که معمولا در طرف چپ او قرار دارد استفاده کند، در حالی که چپ دست باید پیچ و خم بسیار به خود بدهد تا دستش به این جیب برسد.
اکثر وسایل و ماشین هایی که در زندگی روزانه مورد استفاده قرار می گیرند طوری ساخته شده اند که حرکات افراد راست دست را ساده می کنند. در چنین شرایطی و تحت فشار پیشداوری های مداوم و مزایای آشکاری که برای بکار بردن دست راست وجود دارد به آسانی می توان درک کرد که پدران و مادران دوست دارند که کودکان خود را با همین دید تربیت کنند، و به آنان بفهمانند که باید دست راست خود را به کار برند.
به همین لحاظ است که می بینیم موقعی که کودک دست چپ خود را به سوی مادر دراز می کند، مادر دست او را کنار می زند و می گوید : « دست خوبت را به من بده. » کودک به زحمت می تواند بفهمد که چرا دست چپ خوب نیست، ولی به هر حال دست راست خود را دراز می کند، و دست چپ را با شرمگینی پشت سر مخفی می سازد.
نظریه های دیگر
با وجود این برخی نظریات وجود دارد که این اتفاق نظر کلی را نادیده می گیرد و موجب بی اعتباری آن می شود.
بی آنکه خواسته باشیم از لحاظ تاریخی تا عهد سوفسطاییان یونانی و یا زمان افلاطون پیش برویم به بنیامین فرانکلین اشاره می کنیم که در سال 1787 طوماری به نفع چپ دستان نوشت.
در این طومار کوشش شده بود تا نشان داده شود که به کار بردن دست راست یا دست چپ مسئله ای خارق العاده نیست، بلکه جامعه است که این نوع عقاید نابجا و خنده دار را در مورد چپ دستان انتشار می دهد. در همین طومار است که نشان داده می شود که دست چپ به اندازه دست راست واجد ارزش است و بایستی به دست چپ افتخار از دست رفته آن را بازگردانید و برای این کار باید فرصتهای کار و عمل را برای آن فراهم کرد.
به این ترتیب است که عقیده مربوط به استفاده از هر دو دست به وجود آمده است. بر اساس این عقیده باید بتوان هر دو دست را بطور مساوی و کامل بکار برد. پیروان این عقیده چنین می پنداشتند که استفاده از هر دو دست قدرت عمل انسان را افزایش خواهد داد.
چپ دستان مشهور
نمونه های کاملا شناخته شده ای وجود دارد که نشان می دهد فرد چپ دست الزاماً فرد متوسط یا پایین تر از متوسطی نیست. کافی است یادآوری شود که تابلوهای نقاشی لئوناردو داوینچی با دست چپ کشیده شده اند و میکل آنژ و پاگانی نی افراد چپ دستی بوده اند، و یا در یک فیلم قدیمی از چارلی چاپلین ملاحظه می کنیم که چارلی برای بر زدن ورق بازی و تقسیم آنها بین بازیکنان دست چپ خود را با همان مهارت دست راست به کار می برد.
در عصر و دوره ای نزدیکتر به ما روبرت شومان، که او را پدر اروپا نامیده اند، فرد چپ دستی بود.
بدیهی است که ارائه این چند نمونه از مشاهیر، مبین چیزی نیست؛ ولی می تواند برای آن دسته از افراد که در گروه چپ دست ها قرار می گیرند تا حدی اطمینان بخش باشد.
چپ دستی، مسئله پدران و مادران و مربیان
موضوع چپ دستی در سال های اخیر بیشتر از گذشته ذهن بسیاری از پدران و مادران و مربیان را به خود مشغول داشته است و حتی به صورت مسئله روز درآمده است و کنجکاوی افراد را برانگیخته است.
در بعضی موارد و از لحاظ برخی از پدران و مادران، چپ دستی کودک برای توجیه عقب ماندگی های درسی او وسیله مناسبی است. در مواجهه با این قبیل پدران و مادران غالبا می شنویم که می گویند : « چه کنیم طفلکی چپ دستی دارد! » این نوع توجیهات بسیار ساده و سطحی هستند، ولی آیا نمی توان این سوال را مطرح کرد که آیا واقعاً پدران و مادران و آموزگارانی که این اصطلاح را به کار می برند می دانند که این بیماری چیست؟ هدف اصلی ما نیز از این بحث آگاه کردن افراد عادی از ماهیت و طبیعت چپ دستی و اختلالات وابسته به آن است.
می خواهیم به این طریق به تمام افراد فرصت دهیم تا در برابر این مسئله و نارسایی های همراه با آن قضاوت عینی تری داشته باشند. می خواهیم پدران و مادران و مربیان را یاری کنیم تا بتوانند برای رشد صحیح کودک، رفتارهای متناسب تری از خود نشان دهند. بطوری که از ظاهر مسئله نیز برمی آید این موضوع پیچیده است و بحث از عوامل متعدد دیگری را به میان می کشد، عواملی که به فعالیت ذهنی، به تشریح ارگانیسم، به ساختمان اعصاب، به خصوصیات خلقی و به مسائل اجتاعی و آموزشی ارتباط پیدا می کنند. ما در بحث و گفتگوی متناقض و متخصصین وارد نمی شویم و مسئله را تنها در حد خطوط کلی و مهم آن مطرح می کنیم و کوشش خواهیم کرد که مخصوصاً بحث را در حد ساده و با توجه به نتایج عملی آن آغاز کنیم. بدین طریق که در بخش اول به نقیصه ها و نارسایی هایی که زاییده چپ دستی هستند اشاره می کنیم و در بخش دوم کوشش می کنیم تا برخی راهنمایی های عملی را که استفاده از آنها در زندگی روزانه به راهنمایی های عملی را که استفاده از آنها در زندگی روزانه به سهولت انجام می گیرد در اختیار پدران و مادران و مربیان بگذاریم.
بخش اول
چپ دستی و نارسایی های آن
آیا تعداد چپ دست ها زیاد است؟
با آنکه ممکن است این مسئله از لحاظ یک فرد ناآشنا موجب شگفتی شود، نسبت درصد و تعداد افراد چپ دست در جمعیت عمومی از یک تحقیق یا تحقیق دیگر تغییر می کند.
مثلاً از لحاظ برخی از محققین این نسبت برابر 1 تا 2 درصد است، در حالی که برخی دیگر این نسبت را بین 25 تا 30 درصد تخمین می زنند.
این تفاوتها را چگونه می توان توجیه نمود؟ در وهله اول از این نظر که برخلاف آنچه ظاهر امر نشان می دهد نمی توان بین چپ دستان و راست دستان مرز مشخصی رسم کرد.
گروهی از مردم هستند که وضع کاملاً مشخصی دارند یا راست دست هستند و یا کاملا چپ دست، ولی بین این دو حد انتهایی، گروه زیادی از مردم قرار می گیرند که وضع کم یا بیش نامشخصی دارند و هر دو دست را به کار می برند : گاهی دست چپ را و گاهی دست راست را. مثلا ملاحظه می کنیم که بسیاری از افراد لیوان آب را هم با دست راست برمی دارند و هم با دست چپ و یا برای برگرداندن صفحات کتاب، بر حسب امکانات موجود و وضع کتاب، هم دست چپ را به کار می برند وهم دست راست را. ولی اگر از این فعالیت های ساده بگذریم، به این نتیجه می رسیم که هر قدر فعالیت مورد نظر به دقت بیشتر نیازمند باشد دست مسلط بیشتر به کار گرفته می شود، در نتیجه نسبت درصد افراد چپ دست بر حسب درجه پیچیدگی فعالیت تغییر می کند.
این نسبت درصدها از لحاظ محققان نیز متفاوت است. علت این است که همه آنها معیار اندازه گیری واحدی را به کار نمی برند. بنابراین به همان اندازه که وسایل مورد استفاده آنها دقیق تر باشد، تعداد موارد چپ دست ها بیشتر آشکار می شود.
بالاخره مسئله مهم این است که تعداد افراد چپ دست بر حسب سن افراد مورد بررسی و مشاهده تقلیل می یابد و هر قدر کودکان کم سن تر باشند، تعداد افراد چپ دست در بین آنها زیادتر است، در حالی که در نوجوانان و بزرگسالان بعلت تأثیر تقلید و یادگیری و فشارهای خانوادگی و اجتماعی تا اندازه ای چپ دستی از بین رفته است.
بدیهی است که فشارهای اجتماعی نیز به صورت واحدی روی همه ی کودکان تأثیر نمی گذارد.
آن دسته از کودکان که کاملا وضع شخصی دارند و چپ دستی در آنان بارز است معمولاً چپ دست باقی می مانند، ولی آنها که وضع نامشخصی دارند، بعد از مدتی تردید و تزلزل، در به کار گرفتن یک دست دیگر رفته فته به طرف راست دستی سوق داده می شوند.
با همه ی این احوال و علی رغم فقدان معیارهای سنجش مطلق و دقیق می توان پذیرفت که نسبت درصد کودکان و افراد چپ دست بین 5 تا 10 درصد باشد.
چپ دستی در کودکان
از همان سال های نخستین زندگی بعضی از کودکان به طور کاملا بارز برتری یک نیمه از بدن را بر نیمه دیگر آشکار می سازند. اینان کسانی هستند که از آغاز می توانند در گروه چپ دستان یا راست دستان قرار بگیرند. مثلاً بعضی از کودکان شیرخوار ترجیح می دهند که انگشت بزرگ دست چپ خود را بمکند، ولی بسیاری از کودکان ترجیحی به این صراحت از خود نشان نمی دهند.
ملاحظه می کنیم که کودکان دسته اخیر سالهای متمادی در انتخاب بین دست راست و دست چپ مردد باقی می مانند. ولی رفته رفته این تردید از بین می رود و غالباً به علت تأثیر عوامل آموزشی و گاه به خاطر وضع ارثی اعصاب، تحول به سوی راست دستی انجام می گیرد.
از این گذشته موارد نسبتاً زیادی وجود دارد که در آنها باید 8 تا 10 سال منتظر ماند تا برتری یک طرف بدن بر طرف دیگر به روشنی شکل ثابتی به خود بگیرد. بنابراین مشاهدات، باید پذیرفت که راست دستی یا چپ دوستی از آغاز تولد و یک بار برای همیشه حاصل نمی شود، بلکه به آرامی به وجود می آید.
ابتدا دوره تردید و تزلزلی وجود دارد و پس از این دوره است که ارگانیسم وضع ثابتی به خود می گیرد. این وضع ثابت معمولا تابع شرایط طبیعی کودک و فشارهای خانوادگی و اجتماعی است که بر او تحمیل می شوند.