نماز، اساسیترین رشته الفت و عالیترین عامل محبت بین بندگان و حضرت حق است. نماز، نور دل و صفای قلب و روح و جان است و سلامت روان و فروغ ذات عباد صالح است.
نماز همچون ریسمانی است که تمام هستی انسان را به ملکوت هستی پیوند میدهد. نماز، پناه بیپناهان، سنگر جهادگردان، گلستان روح افزای عاشقان، چراغ سحر مشتاقان، نور وجود عارفان، آرامش دل بینایان و سیر کمال آگاهان است.
نماز، زنده کننده جان، ظهور دهنده حیات جاودان، راز و نیاز دردمندان روشنی راه رهروان، نور دیده بیداران، دلیل گمراهان امید امیدواران، سر حقیقی سحر خیزان و دستگیره نجات انسان است.
نماز برتر از همه عبادات، منبع برکات، تزکیه کننده صفات و حقیقت کاینات است. نماز، عشق سالکین، عبادتی آتشین، امنیت جان غمین و رحمت واسعه حضرت ارحم الراحمین است.
نماز، واقعیتی روحانی، نغمه یزدانی و امر واجب حضرت سبحان است. نماز، حقیقت جهان، هویت ایمان و مایه بهشت رضوان است.
و انسان خاکی، پیوسته در پی آن بوده که با شهپر نماز، خود را به اوج ملکوت برساند و به خدای محبوب نزدیک سازد، زیرا نماز، معراج مومن است.
اهمیت ویژه نماز، باعث شده که در این رساله به جنبههای مختلف آن بپردازیم.
البته پر واضح است که سخن راندن در باب این سر الهی، کاری بس دشوار بوده و با این چند صفحه نمیتوان حق مطلب را ادا نمود بنابراین در این رساله، به برخی جنبهها و آثار نماز پرداخته شده و از بررسی دیگر جنبههای آن صرفنظر کردهایم. امیدواریم که این مطالب برای تشنگان دانش و عاشقان نیایش، مفید و سودمند باشد.
انشاء الله
1- عبادت
1-1مفهوم عبادت :
هر جنبندهای که در زمین و آسمان است خداوند را تسبیح میکند. قرب به خدا تنها به وسیله یا دو ذکر حاصل میشود و به وسیله نیایش اوست که حجابهای حائل بین او و بندهاش بر طرف میشود. خداوند در قرآن میفرماید رعد با حمدش خدا را تسبیح میکندو و بدین جهت آواز هول انگیز رعد را تسبیح خوانده که زبانی گویا را مجسم کند. حتی گیاهان و درختان نیز خدا را ستایش میکنند.
از امام سجاد روایت شده: مرغان هر صبحگاه خدا را تسبیح نموده، قوت و غذای روزشان را مسئلت می دارند. و این همان تسبیح صبحگاهی است. خداوند در سوره ق آیه 39 میفرمایند: پس در برابر آنچه میگویند خویشتن داری کن و به حمد پروردگار خود تسبیحگوی، هم قبل از طلوع خورشید و هم قبل از غروب.
این آیه دستور میدهد که خداوند را از آنچه دربارهاش میگویند تسبیح کند و منزه بدارد. تنزیهی که توام با حمد او باشد. و حاصلش این است که میخواهد هر نقصی را از او دور بدارد. تسبیح قبل از طلوع آفتاب میتواند نماز صبح و قبل از غروب، نماز عصر باشد.
به طوری که تاریخ نشان میدهد، مسئله خضوع در برابر کسی به عنوان ربوبیت، مسئلهای است که همواره همراه با بشر بوده. ولی پرستش خداوند تنها برای این که سزاوار پرستیدن است، فقط از خواص انبیا می باشد. دعوت و دعای بندگان عبارت است از این که بنده خدا با خواندن پروردگارش رحمت و عنایت او را به سوی خود جلب میکند. و خواندنش این است که خود را در مقام عبودیت و مملوکیت و اتصال به مولای خویش قرار داده و اعلام تبعیت و بندگی می کند. وقتی انسان می داند که برای این جهان، خالق و خدایی وجود دارد که با علم و قدرت همه چیز را آفریده چارهای جز این ندارد که در برابر او خاضع گردد و این معنای عبادت است.
خداوند به سه وجه عبادت میشود:
- خوف
- رجاء
- جب
بعضی از مردم، مسئله ترس از عذاب در دلهایشان چیره گشته و از انحراف و عصیان گناه، بازشان میدارد. اینها هر چه بیشتر به تهدید و وعیدهای الهی بر میخورند، بیشتر ترسیده و به عبادت میپردازند.
بعضی دیگر حس طمع و امیدشان بر آنها غلبه دارد. اینان هر چه بیشتر به وعدههای الهی و ثوابها و درجاتی که خداوند نوید داده برمیخورند، امیدشان بیشتر شده به خاطر رسیدن به نعمتها و کرامتها و حسن عاقبتی که خداوند به مردم ایمان و عمل صالح وعده داده، بیشتر به تقوا و التزام اعمال صالح میپردازند تا شاید بدینوسیله به مغفرت و بهشت خدایی نایل آیند.
ولی دسته سوم که همان طبقه علما هستند، هدفشان عالیتر از این 2 دسته است. اینان خدا را عبادت میکنند زیرا اهل و سزاوار عبادت است. چون خدا را دارای اسماء حسنی و صفات علیایی که لایق شان اوست شناختهاند و رضای او را به رضا و خواست خود مقدم میدارند.
عبادت از روی ترس، انسان را به زهد وادار میکند. یعنی چشمپوشی از لذایذ دنیوی برای رسیدن به نجات اخروی. پس زاهد کارش این است که از محرمات یعنی ترک واجبات اجتناب کند. آنکس هم که ثواب دارد، طمعش او را وادار به اعمال صالح میکند. پس کار عابد هم این است که واجبات را به جا آورد. و این دو طریق هر یک صاحبش را به اخلاص برای دین وا میدارد. نه اخلاص برای خدای صاحب دین.
بر خلاف طریقه سوم که طریقه محبت است و قلب را جز از تعلق به خدا از هر تعلقی از قبیل زخارف دنیا و زینتهای آن، اولاد و همسر، مال و جاه و حتی از خود و آرزوهای خود پاک میسازد و قلب را منحصرا متعلق به خدا و هر چه که منسوب به اوست می سازد.
و به همین دلیل این اشخاص غرق درنعمتهای خدا و مسرتی هستند که غم و اندوهی با آن نیست و غرق در امنیتی هستند که دیگر خوفی با آن نیست. چون همه عوارض سوء وقتی عارض می شود که انسان، شر را ببیند و کسی جز خیر و کمال مشاهده نمیکند، وقایع را جز به مراد دل و موافق و رضا نمیبیند. او از سرور و ابتهاج و امنیت به مرحلهای رسیده که هیچ مقیاسی نمیتواند اندازهاش را معلوم کند. این طایفه در حقیقت متوکلین به خدا و تفویض کنندگان به سوی او و راضیان به قضای او و تسلیم در حقیقت متوکلین به خدا و تفویض کنندگان به سوی او و راضیان به قضای او و تسلیم در برابر اویند. و همین امر باعث میشود که ملکات فاضله و خلقهای کریمه که سازگار با توحید است در دلهایشان مستقر گردد و در نتیجه همانطور که در عمل مخلصند در اخلاق نیز مخلص شوند و معنای اخلاص دین برای خدا همین است.
شاعر در مورد این سه دسته می گوید:
آنانکه از هوی هوس دل بریدهاند اندر مقام بندگی حق رسیدهاند
بعضی ز خوف دوزخ و بیم عذاب حق فرمان پذیر گشته ز آتش رهیدهاند
برخی به ذوق حور و قصور و بهشت او طاعت فروختند و بهشتش خریدهاند
جمعی نهادهاند فراپای معرفت از دام تن بعرشه عشقش پریدهاند
1-2 نماز بهترین عبادت:
نماز از زبان ائمه معصومین به عنوان ستون و اساس دین نام برده شده است. زیرا نماز تنها ستون رو به آسمان است که میتوان به آن تکیه زد و در امتداد آن عروج روح را تماشا کرد. دلهای آکنده از شور و اشتیاق حضور یار ، ذکر او را در نماز بر لب میآورند و با یاد او از خود کناره میگیرند و در محضر تکلم با او از زبان او با او سخن میگویند.