کار درمانی
کلمه ی کاردرمانی به نظرم حق مطلب را به خوبی Occupational Therapy ادا نمیکند . چرا که در فرهنگ ما اولین مفهومی که از کار در ذهن ها متبادر میشود Job است و سپس Work . فرق اساسی JOB با Work در این است که Job اختصاصی تر است و Work مواقعی گفته میشود که بطور عمومی داریم درباره ی کار صحبت میکنیم و نه لزوما شغل ! . اما Occupation با هر دوی این ها فرق میکند . چرا که بیشتر به معنی اشتغال است . یعنی مشغولیت . اعم از فیزیکی و ذهنی . و اشاره ای به امرار معاش نمیکند و این وجه تمایز آن با دو اصطلاح Work و Job است .
متاسفم خدمتتان عرض کنم که دوستان کاردرمانگری را میشناسم که وقتی از ایشان بپرسی کاردرمانی چیست ؟ چون حوصله اش را ندارند و نا امید شده اند از این که طرف واقعا متوجه بشود کاردرمانی چیست ، این گونه جواب میدهند :
- یه چیزیه توی مایه های فیزیوتراپی اما روی ذهن و روان هم هست.
- همون توانبخشی و معلولین و اینا است .. کارمون با معلولاست !
- یعنی با کار ، مردم رو درمان میکنیم !
- یعنی مردم را میذاریم سر کار تا یواش یواش مهارتمند بشن و بتونن مستقل زندگی کنن
- همون فیزیوتراپی است ... منتها وقتی آب از سر مریضا گذشته شده !
د ... آخه جانم .. این چه جور معرفی ای است که میکنید ؟
این همه مدت ما اصول توانبخشی و مبانی کاردرمانی و .. خوانده ایم که وقتی از ما میپرسند کاردرمانی چیست ، این گونه تعریف کنیم ؟ .. با این کار خودمون رو بی اجر نکرده ایم ؟ رشته مان را ناشناس باقی نگذاشته ایم ؟
به هر حال ، مدتهای طولانی ای به این قضیه فکر کرده ام که چگونه میتوان کاردرمانی را تعریف کرد . اما به این نتیجه رسیدم که مردم وقتی میپرسند کاردرمانی چیست ؟ به این علت میپرسن که تا الان اسمش رو نشنیده اند . !
شما فکر میکنید که یه آدم که تا حالا سرو کارش با فیزیوتراپی نیفتاده است ، چقدر فیزیوتراپی رو درست میشناسه ؟ چی درباره اش میدونه ؟ ... اما تا حالا دیده اید که یکی بپرسه فیزیوتراپی چی است ؟ .. نه ! چون گوش و چشمشون به این کلمه عادت کرده .. مثلا توی روزنامه ورزشی خونده که فیزیوتراپیست تیم استقلال از دوره ی سه هفته ای درمان رباط صلیبی زانوی راست آقای جباری خبر داد ! .. خب طرف یه چیزی دستش میاد که فیزیوتراپی یعنی این ! ... مربوط به عضله و درد و پزشکی و ... یا این که متخصصین توانبخشی و فیزیوتراپی در تحقیقی در زمینه آرتروز و .. دریافتند که .... ! یا این که تیم فیزیوتراپی معالج سعید حجاریان پس از ترور ایشان زحمات زیادی کشیده اند تا بیمار توانایی حرکت و ... را داشته باشد . و ... و ...
فکر میکنید که چند نفر میدانند که مهندسی پلیمر چیه ؟ .. اما کمتر پیش میاد که کسی بپرسه یعنی چی !!! اکثرا به آدم مثل یه فرهیخته و خوشبخت نگاه میکنند و میگویند آفرین ... چه رشته ی خوبی !! الان نون توی پلیمره !
به همین ترتیب ، وقتی کسی از ما میپرسه کاردرمانی چیه ؟ ما باید توجه داشته باشیم که فردی که از ما سوال پرسیده است خودش چه مدارج تحصیلی داره ؟ در چه زمینه ای ؟ علت سوالش چیه ؟ آیا فقط کنجکاوی و جدید بودن این کلمه است و یا واقعا میخواد بدونه که ما دقیقا چه کار میکنیم ... و این که حوصله ی این طرف چقدر به ما فرصت میده که مفهوم به این وسیعی و پیچیدگی رو جوری تحویلش بدهیم که احساس نکنه آخرش خودمون هم نمیدونیم که کاردرمانی چیه ! ..
بعضی از ما که خیلی به کاردرمانی عشق میورزیم این اشتباه رو میکنیم که برای هر کسی که پیدا بشه و این سوالو بکنه ، میخوایم تمام سر فصل دروس ۴ سال کارشناسی رو بگیم .. اما طرف میخواد اینو بدونه که :
آخرش بهمون چی میگن ؟ میگن دکتر ؟ میگن مهندس ؟ !! میگن تراپیست ... ؟ با چه جور مراجعینی طرف هستیم و ...
و ما با توضیح های طولانی مون ، فقط این رو در ذهن طرف جا میندازیم که :
عجب رشته ی غریبی ... ! تکلیفش معلوم نیست که فیزیوتراپی است یا ارتوپدی یا آموزش کودکان استثنایی یا پزشکی یا روانپزشکی یا هنردرمانی یا هومیوپاتی !!!
گاهی هم پیش میاد که خود شما به عنوان کاردرمانگر ، بدانید که این کاری که الان میکنید ، چقدر مبتنی بر فلسفه ی کاردرمانی است .... چقدر کل نگر است و ...
در همین زمینه ها است که دوست دارم چند تا سوال مطرح کنم ، توی دلمان به این ها فکر کنیم تا ببینیم که چقدر با فلسفه ی کاردرمانی مانوس هستیم !
۱۰ سوال مهم !
- آیا شما تمایل دارید روی مریضتان تمرین درمانی انجام دهید یا فعالیت درمانی
- آیا شما میتوانید به کسی که نمیخواهد درمان شود ، به کسی که انگیزه ندارد و به کسی که قدرت شناختی و درک اش پایین تر از این است که اصلا بفهمد درمان چیست ، خدمت توانبخشی تان را ارائه دهید ؟
- آیا شما در طول جلسات درمانی ، میزان استقلال شخصی فرد را هم به عنوان ملاک پیشرفت او در نظر میگیرید یا نه ؟
- آیا وقتی با یک بیمار شاخه ی جسمی کار میکنید ، با او به صحبت و بحث و ارتباط میپردازید و ایا به علایم روانی و روحی او هم توجه دارید یا نه ؟
- ایا شب که به خانه بر میگردید همچنان روحتان از کار در محیط کلینیک خسته و افسرده است ؟
- آیا میتوانید و حوصله ی این را دارید که نگرش فرد ناتوان را درباره ی ناتوانی اش تغییر داده و تعدیل کنید و ارتباط او را با افراد دیگر منطقی تر کنید یا نه ؟
- آیا وقتی که مراجع ، حین فعالیت ، گزارشی واقعی از درد دارد ، او را به ادامه ی همان فعالیت و به همان شدت قبل مجبور و یا ترغیب میکنید یا نه ؟
- آیا به این که مغز و دستگاه عصبی ، روان و عاطفه و فیزیک و جسم و ماده همه و همه با هم مرتبط هستند قلبا اعتقاد دارید یا نه .
- ایا وقتی که میبینید بیمار نیاز به مدالیته ی درمانی ای دارد که از عهده ی شما خارج است ( مثل اولتراسوند و یا اولتراویولت و .. ) او را پیش خود نگاه داشته یا به فرد متخصص ( در این جا فیزیوتراپیست ) ارجاع میدهید ؟
- آیا فکر میکنید که دارای گوش سوم و چشم سوم و حس ششم در درمان و بازتوانی هستید یا نه ؟
کار درمانی
پیش از هر چیز لازم میدانم تاکید کنم که هدف مقاله ای که درباره ی تفاوتهای فیزیوتراپی و کاردرمانی پیش رو دارید ، هرگز تاکید رجحان و برتری یکی از این دو رشته ، بر دیگری نمیباشد ، بلکه از آن جا که در سیستم بازتوانی بصورت گروهی Teamwork ، شناخت شباهت ها ، تفاوتها ، توانایی ها ، خصوصیات و تخصص های هر رشته ، کمک شایانی به اعضای مجموعه میکند تا در کنار یکدیگر بصورت هماهنگ تر عمل کرده و به هدف اصلی شان که برداشتن درد و رنجی از دوش توانیاب ها است برسند ، قصد دارم تا در این مقاله ، بصورت ساده و خلاصه ، به ذکر پاره ای از مهمترین تفاوتهای دو رشته کاردرمانی جسمانی و فیزیوتراپی بپردازم .
از همه شما عزیزان تقاضا دارم مرا از نظرات سازنده و آموزنده شان محروم نفرمایند .
هنگامی که قصد داریم درباره ی تفاوتهای دو چیز سخن برانیم ، اول باید جستجو کنیم و ببینیم که چه جیزی باعث شده است که ذهن بشر بین آن دو چیز مقایسه ای صورت بدهد و تفاوتهای آن را دریابد . در حقیقت قدم اول برای توضیح تفاوتهای دو چیز ، توجه به نقاط مشترک و سنخیت آن دو میباشد . برای مثال ، ما هرگز در صدد این بر نمی آییم که به بررسی تفاوتهای کفش و ساندویچ بپردازیم ، چرا که از یک سنخیت ناشی نمیشوند و در حقیقت آنقدر با همدیگر تفاوت ذاتی دارند که هیچ ذهن خلاقی هم در صدد بر نمی آید که به بررسی تفاوتها و مقایسه ی این دو با هم بپردازد . چرا که اولی پوشیدنی است و برای محافظت از پاها و از جنس چرم و پلاستیک و ... و دومی خوردنی است ، و برای رفع گرسنگی و از جنس نان و مواد غذایی و .. !!!
همچنین است مقایسه رشته شنوایی شناسی با کاردرمانی ، که اولی رشته ای است تشخیصی و دارای یکسری مراجع با دردها و ناتوانی های بسیار متفاوت از رنجهای مراجعین کاردرمانی و دومی رشته ای مداخله ای است و ....
، به همین رو است که تاکید میکنم :
پیش از بررسی تفاوتهای این دو رشته ، بد نیست اگر گریزی بزنیم به نقاط مشترکی که باعث شده اند این دو رشته ،( فیزیوتراپی و کاردرمانی ) در ذهن مخاطب عام و مراجع عام ، مشمول یک سنخیت واحد باشند .
با بررسی دو لغت فیزیوتراپی و اکوپیشنال تراپی ( کاردرمانی ) ، اولین نکته ی مشابهی که به نظر میرسد ، کلمه ی تراپی است . به معنای درمان .
همچنین این دو رشته در بسیاری از موارد مراجعین مشابهی با دردهای مشابهی دارند ، هر دو رشته در حیطه ی بازتوانی و توانبخشی محسوب میشوند ، همچنین در هر دو مورد ، هدف هایی چون کاهش درد بیمار ، افزایش توانمندی های فردی و رساندن فرد به استقلال حرکتی به چشم می آید .
پس با این توصیف ، باید به مخاطب و مراجع عام ، که از بیرون شاهد تلاش کاردرمانگران و فیزیوتراپیست ها میباشند حق داد که این دو رشته را دارای سنخیت و جنس واحدی بدانند .
اکنون که نقاط تشابه این دو به اجمال ، مرور شد ، به چهارتفاوت عمده بین این دو رشته میپردازم :