تاریخچه :
این بیماری از سال 1828 در ژاپن بوسیله 1931 Ito و kimuro و شناخته شده و بوسیله Hori (1898) شرح داده شده است.
وی اشتباها عامل آن را قارچ Fusaxium heterosporum Nees دانست Fujikuro مرحله کامل قارچ را Lisea fujikuroi بوسیله Sawada, 1917 نامید که بعداً جزو گرانر Gibberella به نام (sawada) Ito G. fujikuroi و (Ito & kimuro) 1931 آورده شد.
Kurosawa (1926) هیپرتروفی یا bakanae میزبان را در اثر قارچ شرع داد که مربوط به عمل بیوشیمیای و فیزیولوژی گیاه و ترشح gibberellin و سایر ترکیبات تنظیم کننده رشد میباشد (Yabuta, sumiki & Hayashi) ژیبرلین باعث طویل شدن بوتههای تعداد زیادی از گیاهان از جمله برنج شده و fuaric acid سبب کوتاهی آنها میشود اپتیمم PH برای تولید ژیبرلین 4/3 است در حالیکه برای فوزاریک اسید 9 میباشد. مقدار این مواد با نوع ایزوله قارچ متفاوت است. فوزاریک اسید و سایر ترکیبات در حرارت 33 درجه سانتیگراد به مقدار زیادی تولید میشوند.
این بیماری در سطح وسیعی از نواحی برنج خیز دنیا انتشار داشته و میزان خسارت آن در منطقهای از ژاپن تا 20% محصول Ito & kimura, (1931) در هند 15% (Pavgi et al 1964) و نواحی شمالی و مرکزی تایلند (kanianasoon . 1965) 7/14% - 7/3% میباشد.
در مناطق جنوب شرقی آسیا میزان خسارت آن معمولا کم است. در ایران ابتدا این بیماری بوسیله ابراهیم نسبت (1343) در دهستان شالگوراب از توابع شهرستان فومن مشاهده و سپس در سایر شالیزارهای استان گیلان خاصه در فومن، طوالش، لاهیجان و آستارا جلب توجه نمود و در استان مازندران نیز ملاحظه میشود.
علائم:
مشخصترین علائم بیماری طویل شدن غیر طبیعی بوتههای برنج بوده که در خزانه و مزرعه بخوبی مشهود است. گیاهچههای آلوده حدود چندین سانتیمتر طویلتر از گیاهچههای سالم شده، نازکتر و سبز روشن میباشد. این زردی از انتهای بوته شروع میشود، عدهای از این گیاهچهها در خزانه و تعدادی پس از جابجایی میمیرند.
همه گیاهچههای آلوده چنین نشانهای نداشته و حتی عدهای کوتاهتر و گاهی احتمالاً بطور طبیعی مینمایند که ارتباط با نژاد عامل بیماری و شرایط آب و هوایی مانند حرارت و رطوبت دارد. نشاءهای بظاهر سالم که به مزرعه منتقل میشوند بتدریج به رنگ سبز روشن گراییده و سریعاً رشد نموده، بوتههای باریک و دراز تولید مینمایند.
در موقع تشعشع نور خورشید و بارندگی خفیف، بوتههای آلوده بلند قد به وضوح در شالیزار دیده شده که تعداد پنجههای آنها کم و برگها یکی پس از دیگری از پایین به رنگ قهوهای درآمده، لولهای شده و میمیرند. بعضی مواقع بوتههای آلوده تا مرحله تکاملی باقی میمانند ولی دارای چند خوشچه حامل بذر توخالی هستند. چنانچه پای بوتههای آلوده را نگاه کنیم در مزارع کم آب علاوه بر سیاه شدگی محل طوقه توده قارچ بصورت قشر متراکم سفید یا ارغوانی مشاهده میشود که میسلیومهای قارچ بوده و تعداد زیادی کنیدی روی آن تشکیل شده است.
در هندوستان ملاحظه گردیده که ریشههای نابجا از گره اولیه ساقه خارج شده است (Thomos, 1931). این ریشهها ابتدا به رنگ سفید کرمی و بعد از مدتی به رنگ قهوهای تیره در میآیند در حالیکه ریشههای خود بوته در زیر خاک، سفید رنگ است.
بندهای دوم و سوم از قسمت پایین ساقه که در زیر غلاف برگ پوشیدهاند دارای جوانههای متعددی از این ریشههای نابجا هستند که رشد نکردهاند. اگر به ساقه برش طولی داده شود مغز ساقه در قسمت گرهها دارای بافت اسفنجی قهوهای رنگ میباشد که رشتههای سفید رنگ قارچ آنها را نیز پوشانیده است.
عامل بیماری:
فرم غیر جنسی قارچ عامل بیماری Fusarium moniliforme sheld میباشد که wineland در سال 1924 فرم جنسی آن را Gibberella moniliformis نامید و بوسیله اغلب محققین نیز به این اسم نامیده شده است ولی نهایتاً Fujikuroi G. (Ito & kimura, 1931)، (sawade)Ito به عنوان فرم جنسی این قارچ که روی واریتههای وحشی گیاهان میزبان از جمله برنج بیماریزا بوده مورد استفاده میباشد.
طبق نظر Wollenwebe & Reinking (1935) پریتسهای این قارچ آبی تیره رنگ، گرد تا بیضوی شکل و حاوی آسکهای کشیده دارای 6 و 4 گاهی 8 اسپر دو سلولی است.
میکرو کنیدیهای 2-1 سلولی کم و بیش چسبنده بود که بطور زنجیری یا متصل بهم هستند و روی قشر زرد روشن یا سفید قرمز رنگ سیلیوم قارچ تشکیل میشوند.