تاریخچه هنر گرافیک
واژه گرافیک را در ایران " ارتباط تصویری " نام نهاده اند گرافیک یا " ارتباط تصویری " از قدمتی بس دراز برخوردار است .
انسان های اولیه برای تهیه غذا نقش حیوانات را بر روی زمین یا دیواره غارها می کشیدند زیرا از آن نوعی برداشت گرافیکی داشتند به این معنا که مطلب را فورا ً و براساس نشانه و اشاره می فهمیدند و با تکیه بر آن نیز عمل می کردند هنر گرافیک به مفهوم مدرن آن از عمر چندانی برخوردار نیست .
در آغاز تاریخ گرافیک اروپا – خوبست بدانیم که واژه گرافیک از لغت یونانی گرافئین گرفته شده که در اصل به معنای خراشیدن ، تراش دادن و نوشتن بوده است – حکاکی روی چوب و قلمزنی روی مس را می توان دید .
اینگونه تکنیک چاپ و همچنین آماده سازی مواد و فرم چاپی ، شرایط نشر را هم ایجاد می نمود حکاکی روی چوب از اوایل قرن چهاردهم میلادی برای چاپ شمار محدودی از آنچه که می خواستند مناسب بود چرا که فرم چوبین را می توانستند در صورت لزوم به کناری نهاده و فرم دیگری را بکار گیرند به دلیل آنکه چوب به وفور در دسترس بود و کار یا آنهم نسبتا ً آسان همزمان با رواج کاغذ ، امر تکثیر هم سرعت بیشتری گرفت تصویر و خط را از طریق قالب های چوبی بدست می آوردند با بهره گیری از کنده کاریهای ظریف بر روی لوحه های نرم چوبین ، نقاشی های رنگینی را تدارک می دیدند ( ورقهای بازی ، هجو نامه ) از سال 1430 میلادی با استفاده از صفحه های خط – تصویری چاپی ( کنده کاری روی چوب ) ، کتاب هائی نیز به وجود آمد .
پس از اختراع چاپ با حروف متحرک ، توسط یوهانس گوتنبرگ آلمانی ، حکاکی چوبین به عنوان عاملی برای تصویر سازی کتب بکار می رفت .
Johannes,Gutenberg : مخترع چاپ ( Typographie = هنر یا صنعت چاپگری کتاب ) ، بین سالهای 1394 و 1399 میلادی در شهر مانیتس ( شهری در کرانه رود بزرگ راین ، آلمان ) متولد شد و در سال 1468 در همانجا در گذشت او احتمالا ً در سال 1428 میلادی از آن شهر تبعید گردید گوتنبرگ بسال 1434 تا 1444 در شهر اشتراسبورگ ( استراسبورگ ) سرگرم اختراع خویش بوده است وی در سال 1444 یا 1445 به شهر مانیتس بازگشته و نخستین کارگاه چوب خود را سرو سامان داد و با شخصی به نام یوهانس فوست شرکتی را تأسیس کرد .
با حضور فعال آلبرشت دورد ، این تکنیک اوج گرفت که بدنبال او (کراناخ : نقاش و گرافیست آلمانی )،( بورکمایر : نقاش ، حکاک و طراح آلمانی )،( بالدونگ ملقب به Grien : نقاش و طراح آلمانی )،( آلتدوژفر : نقاش و گرافیست آلمانی) ،( هوبر : نقاش و گرافیست اتریشی )،(هولباین : نقاش ، گرافیست و حکاک آلمانی) نیز در شکوفائی آن سهم بسزائی داشتند .
Albercht , Durer ( 1528-1471) : نقاش و گرافیست مشهور آلمانی و یکی از زمینه سازان رنسانس ؛ او پس از سفر به فرانسه و سوییس به ایتالیا رفت و با تأثیرپذیری از شون گاور و مانتنا : نقاش و قلمزن آلمانی ، Andrea,Mantena : نقاش و قلمزن ایتالیایی ) با شور و هیجان به حکاکی روی چوب پرداخت و در حوزه های گوناگون آثار بسیاری از خود بر جا گذارد .
(Hans,Holbein 1553-1485 ، نابترین منادی رنسانس شمالی وخالق فرمهای غالبا ً مذهبی ، کنده کاریهای روی چوب او هنر گرافیک را با زیاتی نافذ به اوج رسانید .
به موازات چاپ سیاه ، در شهر ونیز فرم برجسته " برش سفید " هم به وجود آمد لوکاس کراناخ و اوگوداکارپی کنده کاری روی چوب را به برش سایه روشن تکامل بخشیدند در عصر روشنگری ( قرن 17 و 18 میلادی ) بی تردید آگاهی های اجتماعی هم در رشد و نمو هنر سهم فراوان داشته اند در اواخر قرن 16 علاقه هنرمندان آشکارا افت داشت اما پس از آن تکلیف جدیدی مرتبط با تصاویر مردمی نیز ایجاد گردید .
برخلاف حکاکی چوب که مجری آن نامشخص باقی می ماند وضع حکاکی روی مس از همان آغاز به گونه ای دیگر بود چون از نیمه نخست قرن 15 هنر بود جزئی از صنعت زرگری بشمار می رفت استادان ماهر در این راستا ( ساخت ورقهای بازی و غیره ) تکنیکی را تکامل بخشیدند که با حضور شون گاور نخستین اوج خود را نیز تجربه کرد.
دورر جوان هم به این جریان پیوست و با همکاری هنرمندان سایر کشورها ( از ایتالیا : رایموندی ، از هلند : لوکاس فان لایدن) توانستند به این هنر اعتیادی بین المللی بدهند .
لوحه حساس مس در ارتباط با چاپ و همچنین شمار محدود تکثیر ، به عنوان یک تکنیک گرانبها باقی ماند در روند قرن 16 حکاکی مس هم اهمیت خود را تا حدود زیادی از دست داد و سرانجام با روش خراش روی مس از میان رفت .
خراش روی مس با کاربر روی آهن شروع شد حلبی سازها با چنین شیوه ای زره ها و اسلحه ها را تزئین می کردند هوپفر از اهالی آگسبورگ بایرن نخستین کسی بود که به اینگونه چاپ های زینتی دست یابید .
(D.Hopfer) : ازآلبرشت دورر هم چنین تجربه های میان سالهای 1515 تا 1518 دیلوشلو است .
ولی با همه این زحمات ، کارها بدون لکه نبودند و از تمیزی و شفافیت مطلوبی هم برخوردار نمی شدند .
اینکه آیا آلتدوژفر ، آهن یا مس را برای لوحه چاپی بکار می گرفت به درستی معلوم نیست ولی بی تردید هلندیها ( فان لایدن ) همانند ایتالیائی ها ( پارمی جیانینو) از لوحه های مسین استفاده می کرده اند گهگاه قلمزنی روی مس و شیوه اچینگ نیز با هم ترکیب می گردید ( بروگل : نقاش هلندی ) ظرافت تکنیکی روز افزون و بکارگیری آن توسط هنرمندان بزرگ در دگرگونی شیوه ها تأثیر بسزایی داشت که نقطه اوج آن را در نقاشی قرن 17 بخوبی می توان دید اچینگ روی لوحه های مسی یا روئی و استفاده از سبک های مختلف طراحی باعث گسترش حوزه کاری و همچنین عناصر طراحی گشت .
زمانی که در فرانسه آثاری از لحاظ محتوا مرتبط با هم و سلسله وار تولید می گشتند ( ژاک کالو : تراشکار روی مس ) ، در جنوب هلند و در کارگاه پترپاول روبنس از اچینگ روی مس برای فرمات بزرگ تصویر گری کتاب ، استفاده می شد در شمال هلند ، هرکولس زگرس ( نقاش ) که همراه با السهایمر ( نقاش آلمانی ) و مومپر ( نقاش بلژیکی ) پایه گذار نقاشی منظره نوین محسوب می شدند به مشابه حکاک و تراشکار مس ، پیشاهنگ رمبرانت بودند .
توضیح : Harmensg , Rembrandt : نقاش مشهور هلندی که در سال 1656 مجبور شد آثار هنری اش را حراج کند حدود 700 تابلو از او قریب 1600 طرح نیز باقی مانده که با پر و قلم مو کشیده بود 300 تراشکاری روی مس هم از وی برجا مانده است .
ایندوهلندی یعنی زگرس و رمبرانت عالی ترین آثار هنری را عرضه نمودند .
در قرن 18 تراش روی مس ( اچینگ ) بیش از همه برای تکثیر بکار می رفت و می توان گفت که تقریبا ً بطور کلی در خدمت تولیدات گرانبهای سایر آثار هنری قرار داشت نمونه برای تکمیل این روش ابداع استفاده از گچ در تراش مس بود که توسط فرانسوا و شیوه آکواتینا ( ترکیبی از تراش و قلمزنی ) که به وسیله لوپرنس انجام گردید .
در میان هنرمندان نامی ، افرادی چون واترلو ، پیرانسی ، کانالتو و تیپولو از اچینگ بهره می گرفتند با وجودی که متد مذکور رفته رفته بدست فراموشی سپرده می شد خوزه دگویا ( نقاش و تراشکر اسپانیولی ) بار دیگر آن را به اوج اعلای خود رسانید ( کوپی هائی بر اساس آثار ولاسکوئز 1781 و کاپرلچو 1795 تا 1798 ) در قرن 18 فرم ویژه ئی هم در انگلستان ایجاد گشت نوعی توصیف سنتی ( ویلیام هوگارت : نقاش ، گرافیست و کاریکاتوریست ) که از طریق آن کاریکاتور هم تکامل یافت ( جیلری ، توماس رولاندس ) در کشور آلمان هم دانیال خودوویکی آثار پر ارزشی را در زمینه اچینگ روی مس ارایه کرد .
آلویس زنه فلدر آلمانی – چک در سالهای 1798 و 1799 موفق گردید به تکنیک گرافیک چاپی دست بیابد و این هم یعنی اختراع لیتوگرافی .
توضیح : Lithographie به زبان یونانی یعنی خط سنگی که در اینجا به چاپ مسطح گفته می شد و برای انجام آن از لوحه های سنگی استفاده می کردند که به چاپ سنگی هم مشهور است .
نامبرده ابتدا اصلا ً در فکر بکارگیری آن به عنوان نوعی تکنیک هنرمندانه نبود .
آندره یکی از ناشران آلمانی شهر اوفنباخ که اکثرا ً مطالب مربوط به موزیک را منتشر می ساخت در سال 1799 به راز چاپ شیمیائی پی برد او از سال 1803 در لندن نقاشان را واداشت تا تجارتی را در این راستا صورت دهند و خود کوشید تا از این تجارب بهره برداری کرده آنها را به مثابه آزمونی بکار گیرد و در قالب انتقال چاپ به فرم دیگر نیز انتشار دهد اما با همه تلاش آلمانی ها به ویژه رویتر توفیق نصیب فرانسویها شد تا بتوانند آنرا به مرحله نهائی برسانند تئودور ژریکو نقاش ، اوژن دلاکوروا نقاش و انوره دومیه نقاش و گرافیست با نشریات انتقادی : "کاریکاتور" و " شاریواری " همکاری داشت وی رئالیسم را با فانتزی به شیوه ئی ماهرانه و در نبرد علیه نا برابریهای سیاسی – اجتماعی بهم پیوست دومیه در حدود چهار هزار لیتوگرافی تولید کرد .
از آنجائی که لیتوگرافی به منزله چاپ تخت ( مسطح ) با حروف متحرک چاپی هماهنگی لازم را نداشت در سال 1775 میلادی اختراعی صورت گرفت که بانی آن بویک بود و این اختراع هم چیزی نبود جز کنده کاری روی چوب یعنی گزیلوگرافی .
توضیح :
Xylographie : قدیمی ترین تکنیک گرافیکی که با رواج کاغذ در اوایل قرن پانزدهم بوجود آمد مقدمه آنهم چاپ پارچه بود که از قرن چهارم تا قرن هجدهم رایج بود .