مقدمه مترجم
مطلب حاضر ترجمه بخشی از کتاب «تحول زبان»[1] (قسمتهایی از فصلهای 10 و 11) نوشته رابرت ای.اونز[2] میباشد. در این کتاب نویسنده به بررسی مراحل رشد زبان در یک کودک طبیعی انگلیسی زبان میپردازد. مطالعه این کتاب برای علاقهمندان به رشد طبیعی گفتار و زبان مفید میباشد، همچنین میتواند الگوی خوبی جهت اینچنین پژوهشهایی در زبان فارسی باشد. قسمتهای دیگر این کتاب به راهنمایی اساتید گروه گفتار درمانی توسط دانشجویان دوره 26 ترجمه شده است که اسامی آنها به شرح زیر میباشد:
فصلهای 1 و 2 شکوفه میرزاآقابیگ
فصلهای 2 و 3 مرضیه فاطمی
فصلهای 4 و 5 زهرا ضربیزاده
فصلهای 6 و 7 مهدی شاکر اردکانی
فصلهای 7 و 8 زهرا روحی پور
فصلهای 9 و 10 مریم فهام
فصلهای 13 و 14 و 15 عباس دهستانی اردکانی
در پایان، از زحمات سرکارخانم سلطانی، استاد راهنمای اینجانب و سایر اعضای هیات علمی دپارتمان آسیب شناسی گفتار و زبان تشکر و قدردانی مینمایم.
عوامل تعیین کننده مراحل یادگیری
ارتباط شناختی بین پیچیدگیهای معنایی و نحوی این تکواژهاست که کلید مراحل تحول است، نه بسامد کاربرد آنها در گفتار بزرگسال. پیچیدگیهای نحوی و معنایی زمانی آشکار میشوند که به مراحل یادگیری در زبانهای دیگر توجه کنیم. برای مثال، مفهوم واقعی «جمع» (یک و بیشتر از یک) واقعاً ساده است و کودک آن را به سرعت فرا میگیرد؛ با این وجود، نشانهگذاری جمع در عربی مصری بسیار پیچیده میباشد و استثناهای زیادی در آن وجود دارد. در مقایسه با پیشدبستانیهای انگلیسی زبان، اکثر نوجوانان مصری همچنان در رابطه با «جمع» مشکل دارند.
تفاوت جنسیت نیز میتواند مشکلساز باشد. در زبان انگلیسی، مانند زبان فرانسوی، تنها دو جنسیت، مرد و زن، وجود دارد؛ با این وجود، اکثر واژههای انگلیسی برای جنسیت نشانهگذاری نشدهاند. فولانی[1]، که یک زبان نیجری- کنگویی است، حدوداً شامل دوازده جنسیت میباشد. به علت پیچیدگی معنایی و نحوی این شکلها، کودکان فولانی زبان، نسبت به کودکان انگلیسی زبان، نشانههای جنسیت را در مدت زمان طولانیتری فرا میگیرند.
تحول صرفی اولیه فعل امکان دارد به جنبههای معنایی زیر ساختی فعل مربوط باشد (بلوم[2]، لیفتر[3] و هیفتز[4]، 1980). کودک به تدریج مراحل نخستین افعال عمومی و غیر اختصاصی نظیر make,go,do را فرا میگیرد. با گسترش فراگیری این نوع افعال، نشانههای صرفی به سرعت ظاهر میشوند؛ در نتیجه یادگیری صرفی اولیه، ممکن است به صورت واژه به واژه باشد. در مقابل، احتمال دارد که افعال اختصاصیتر نشانهگذاری نشده باشند.
به نظر میرسد مفهوم واقعی «زمان فعل» عامل مهمی برای نشانهگذاری باشد. برای مثال، زمان «حال استمراری» مربوط به افعالی میباشد که نشانگر واقعهای مستمر هستند، مانند رانندگی کردن در جمله «من دارم رانندگی میکنم»؛ اما در مورد افعالی که نشانگر واقعهای منفصل میباشند، به کار نمیرود، مانند شکستن یا افتادن در جمله «فنجان از دست من افتاد» و در مقابل «زمان گذشته» در مورد افعال اخیر بکار میرود. کاربرد صرفی اولیه محدود است.
یادگیری صرفی مستلزم تفکیک درست واژهها به تکواژها و طبقهبندی معنایی صحیح آنها میباشد. در صورت تفکیک کمتر از حد، واژه یا عبارت به تعداد مناسبی از تکواژها تجزیه نخواهد شد. نتیجه، ابداع جملاتی مانند "He throw-uped at the party" یا "I Linke jump-roping" خواهد بود. مثال خوب دیگر، روش یادگیری الفبا میباشد: "...J,k,Elemeno, p,Q,..." در تفکیک بیش از حد، کودک تکواژهای بسیار زیادی را به کار میبرد، مانند "Daddy, you’re interring-upt me!".
پسرم، تد، به افراد بزرگسال dolts میگفت. او واژه adult را بیش از حد به حرف تعریف "a" و واژهی dolt تفکیک میکرد. به عقیده تعدادی از دوستانم، شاید پسرم تیزبینتر از ما که به او امتیاز حیات دادیم، باشد!
در همه زبانها، کودکان تکواژها را به شیوه مشابهی یاد نمیگیرد. در زبانهای چند تکواژی مانند موهاوک[5]، زبان بومی کبک جنوبی و نیویورک شمالی، در ابتدا کودکان واژههایی را که شامل تکواژهای زیادی هستند، به جای تکواژ به هجا تقسیم میکنند (میتوم[6]، 1980). این کودکان احتمال دارد به هجاهای تکیه دار بیشتر از تکواژها توجه کرده و آنها را بیان کنند. به هر حال در انگلیسی تحول صرفی مهمتر است.
قوانین صرفی به نوع و طبقهی واژهها مربوط میباشند. از این رو، -ing فقط با افعال کنشی بکار میرود. در صورت طبقهبندی اشتباه، امکان بروز خطا وجود دارد. احتمال دارد کودک پیشوندها و پسوندهای صرفی نامناسبی را به کار ببرد، مانند نمونهی ذیل:
کاربرد اسم به عنوان فعل I’m jelling my bread
در حالیکه به طور معمول میگوییم "buttering my bread"
کاربرد ضمیر به عنوان اسم I got manys
کاربرد صفت به عنوان قید He runs fastly
اغلب این اشتباهات نشان دهنده محدودیت خزانه واژههای توصیفی کودک میباشند. یکی از موارد جالب به پسرم، جیسون، مربوط میشود که بعد از یک خواب نامنظم گفت "I hate nightmaring".
طبقهبندی کمتر از حد، در صورت به کار بردن قانون طبقهای برای زیر طبقات رخ میدهد، مثل -ed، نشانه گذشته با قاعده، روی افعال بی قاعده. مثالهای دیگری در ذیل آمدهاند:
(کاربرد نادرست s، نشانه جمع، روی یک اسم جنس) I saw too many polices.
(کاربرد نادرست -ing، نشانه حال استمراری، روی فعل حالت) I am hating her.
سرانجام، در طبقهبندی بیش از حد، کودک یک تکواژ محدود را برای واژههای دیگر به کار میبرد، مانند unsad و unbig. اکثر گفتههای خندهدار کودکان ناشی از اشتباه در تفکیک یا طبقهبندی هستند.
تکواژهای اولیه دیگر
تکواژهای دیگر در چارچوب مراحل براون[7] ظاهر و فرا گرفته میشوند، اما براون جزئیات را مطالعه نکرده است؛ در نتیجه آگاهی ما از اکتساب آن مراحل اندک است.
افعال معین
افعال معین، یا کمکی، در انگلیسی را میتوان به صورت اصلی، مثل have,be و do، یا به صورت ثانویه (وجهی، ساختی)[8] مثل may,can,shall, will و must دسته بندی نمود. به طور کلی، افعال کمکی صرفاً برای سئوالی کردن جمله با فاعل جابجا می شود یا شکلهای منفی را ایجاد میکنند. نمونههایی از شکلهای کمکی در ذیل آمدهاند:
(شکل جابجا شده Are you running in the race?
گفته "you are running ..." )
(شکل جابجا شده گفته What have you done?
"you have done ...?")
(شکل منفی) I can’t help you.
(شکل منفی) I may not be able to go.
فعل ربطی (to be) از این قانون مستثناست، چون هم میتواند جابجا شود و هم صورت منفی بسازد، مانند "Is she sick?" یا "This isn’t funny".
علاوه بر این، افعال کمکی برای تاکید و اجتناب از تکرار در پاسخهای کوتاه که در آنها اطلاعات اضافی حذف میشوند، کاربرد دارند. برای مثال، وقتی سئوال میشود که "Who can go with me?" پاسخ دهنده با پاسخ کوتاه "I can" از تکرار اجتناب میکند. به منظور تایید یک گفته نیز گوینده ممکن است بگوید "I do like to dance".
تنوع زیادی در فراگیری افعال کمکی وجود دارد. جدول 5/10 سنینی را نشان میدهد که در آنها 50 درصد کودکان شروع به کاربرد افعال کمکی انتخابی می کنند. اکثر کودکان افعال کمکی have, do و will را تا سن چهل و دو ماهگی بکار میبرند.
پسوندهای صفت و اسم
کودک در سنین پیش از دبستان، تعدادی پسوند صفت و اسم یاد میگیرد که شامل پسوند -er، نشانه صفت تفضیلی و -est، نشانه صفت عالی، میباشند. کودک با اضافه کردن آنها به صفتهای توصیفی، میتواند شکلهایی مانند smaller یا biggest را بیان کند. کودک صفت عالی را حدود سه و نیم سالگی و صفت تفضیلی را کمی بعد، در سن 5 سالگی، درک میکند و مدت کمی پس از آن به تولید صحیح دست مییابد. شکلهای خاص مانند better یا best که استثنا هستند، معمولاً به زمان بیشتری نیاز دارند.
کودک در 5 سالگی، پسوند اسم مشتق، -er، را درک میکند و پس از زمان کوتاهی نیز در تولید آن تبحر مییابد. این پسوند برای ساختن اسم شخصی که عملی را انجام میدهد، به فصل اضافه میشود. برای مثال، اسم مشتق teacher, teach و اسم مشتق hitter, hit میباشد و غیره. شاید دلیل ظهور دیرهنگام این نشانه، ماهیت مبهم آن باشد. -er برای صفت تفضیلی (bigger) و برای اسم مشتق (teacher) بکار میرود. علاوه بر این، چندین پسوند اسم مشتق دیگر نیز، مثل -man، -person و -ist نیز وجود دارند. کودکان دو ساله همیشه به پسوند -man متکی هستند و غالباً روی آن تاکید میکنند، مانند fisherman، که شامل دو پسوند -er و -man میباشد. مثالهای جالبتر دیگر storeman, busman و dancerman میباشند.
جدول 5/10 50 درصد کودکان، فعل کمکی را به کار میبرند
(جدول در فایل اصلی موجود است)
منبع: بحث «یادگیری و کاربرد فعل کمکی در انگلیسی»، به نقل از جی، ولز[9] در کتاب «تحول زبان»، وی.لی[10]، نیویورک، ویلی[11]، 1979، ص 258
یادگیری قانون صرفی و جنبههای دیگر زبان
یادگیری قانون صرفی نشانه یادگیری قوانین واجی و معنایی نیز میباشد. کودکان قوانین صرفی را در سنین پایین یاد میگیرند؛ ابتدا قوانین مربوط به واژههای خاص و در ادامه قوانین توالی و ترتیب صدا. یادگیری اولیه بطور موردی و در سطوح بالاتر تکمیلی و پیچیدهتر میباشد. کودک از طریق تعمیم واژگانی یاد میگیرد که یک مفهوم ممکن است بیش از یک شکل داشته باشد. این شکلها را میتوان تجزیه کرد تا از نظر صرفی متمایز شوند، مثل big و bigger که در واقع جایگزینهای مفهوم واحدی هستند.
بعداً، قوانین صرفی واجی باید به صورت کلی توضیح داده شوند. برای مثال، قبل از علامت جمع، /f/ به /v/ تبدیل میشود، مانند knife/knives و wolf/wolves ولی این قانون برای همه واژههایی که به /f/ ختم میشوند، صدق نمیکند مثل cough یا laugh. کودک قانون را تشخیص میدهد، اما باید استثناها را جدا کند. کودک هنوز واژهای مثل (/n aI fs/) knifes را در طول این دوره بکار میبرد.
احتمال دارد در بالاترین سطوح، قوانین توالی و ترتیب صدا با چند شکل صرفی که بر توالیهای صدا تاثیر گذاشتهاند، متعارض باشند. قانون «واکدار یا بیواک بودن» [dogs(z), cats(s)] که قبلاً در مورد آن بحث کردیم، دربارهی جمع، صیغه ملکی و علایم سوم شخص نیز صادق است.
در حقیقت، تنوع واجی ممکن است روی کاربرد صرفی تاثیر داشته باشد. امکان دارد کودک تکواژ رایجی که تحت تاثیر این تنوع است را تشخیص ندهد. برای مثال، احتمالاً کودک قادر به درک این مطلب نباشد که صدای انتهایی dogs, cats و bridges حاکی از تغییر صرفی مشابهی (جمع ساختن) هستند. اگر تنوع واجی و معنایی خیلی کم باشند، درک تکواژ آسانتر خواهد شد، مانند Teach-Teacher به جای good-better-best .
علاوه بر عوامل واجی، مفهوم واقعی معنایی نیز ممکن است تحول صرفی را تحت تاثیر قرار دهد. برای مثال، تفاوتهای شناختی و معنایی شاید روی مراحل یادگیری افعال کمکی تاثیر بگذارند. ابتدا کودک افعال کمکی مربوط به «حوادث واقعی»
(do,have, will) را یاد میگیرد؛ سپس افعال کمکی مربوط به انجام دهنده احتمالی (can, have got to, have to, must, should, had better)؛ سپس افعال مربوط به احتمال وقوع حوادث (might, may). تحول صرفی اولیه روی روابط عینیتر، مثل جمع و مالکیت متمرکز است. تسلط بر روابط انتزاعی، مانند نشانههای شخص و عدد فعل، احتیاج به زمان بیشتری دارد. سیر پیشرفت از عینی به انتزاعی همچنین نشاندهنده رشد پردازش شناختی کودک میباشد.
تحول شکل جمله
حدود سی ماهگی که کودک وارد مرحله سوم میشود، دو شکل اساسی جملات انگلیسی یعنی «فاعل- فعل- مفعول» (Ramona eats vegetable) و «فاعل- فعل ربطی- مسند» (Byung is big) را به خوبی یاد گرفته است (ولز[1]، 1985). کودکانی که در حال یادگیری زبانهای دیگر، مثل پرتغالی، هستند نیز عناصر اسم و فعل را زود یاد میگیرند. (والیان[2] و ایزنبرگ[3]، 1996).
اساسیترین قانون چامسکی در مورد ساختار عبارت، بیان میکند که جمله شامل عبارت اسمی و عبارت فعلی میباشد. عناصر نحوی لازم برای جملات ساده، اسم (فاعل) و فعل (گزاره) میباشند و کودک این دو عنصر را تا اواخر مرحله دوم و اوایل مرحله سوم یاد میگیرد. بعد یا در حال فراگیری این عناصر، کودک به تدریج الگوی اولیه را اصلاح میکند. بنابراین، تحول در دو سطح صورت میگیرد:عناصر جمله و جمله. سرانجام تحول درونی عبارات اسمی و فعلی و انواع جملات خبری، سئوالی و امری و شکل منفی مربوط به هر یک حاصل میشود. نمونهای از گفتار و زبان کودک چهارساله روی قطعه نهم لوح فشردهای که همراه این متن میباشد، موجود است. رونوشتی از گفتار کودک 48 ماهه در جدول 3/14 این متن آمده است. به شکل جمله در این رونوشت توجه کنید، اگر چه محتوا بسیار کودکانه است، اما ساختار جمله کاملتر به نظر میرسد. برای مقایسه، به گفتار یک کودک سی و دو ماهه در جدول 2/14 و نمونه گفتاری کودک پنج ساله روی قطعه دهم لوح فشرده همراه، توجه کنید.
عناصر جمله
قبل از بررسی شکلهای مختلف جمله، باید تحول درونی آن را مورد توجه قرار دهیم. عبارات اسمی و فعلی از مهمترین موارد این بخش میباشد.
تحول عبارت اسمی
اسامی مفرد، بزرگترین گروه نحوی هستند که در اولین پنجاه واژه کودک ظاهر میشوند. اگرچه در مرحله اول اسامی با واژههای دیگر ترکیب میشوند، اما صرفاً زمانیکه به تنهایی بکار میروند، گسترش مییابند.
ابتدا این گسترش شامل اضافه کردن حرف نکره (a) یا حرف اشاره that به اسم میباشد. کودک عادی در بیست و یک ماهگی این ترکیبها را میسازد (ولز[4]،1985). بنابراین، کودک احتمالاً عباراتی مثل "A kitty" یا "that candy" را به کار میبرد. گسترش بعدی عبارت اسمی شامل اضافه کردن اسامی ملکی (Daddy’s shoe)، کمیتها (some cookie) و ویژگیهای فیزیکی (Big doggie) به اسم میباشد. بکار بردن چند توصیف کننده در مرحله اول نادر است، کودک احتمالاً هنوز عبارت "My big doggie" را به کار نمیبرد. فهرست توصیف کنندههای اولیه معمولاً کوتاه است و به طور تدریجی افزایش مییابد.
در مرحله دوم، آن دسته از اسامی که به تنهایی و در موقعیت مفعول بکار میروند، توصیف میشوند. برای مثال، کودک ممکن است بگوید "Daddy throw bigball" (مفعولی) اما به ندرت میگوید "Big doggie go, ruff" (فاعلی). علاوه بر این، کودک تعداد محدودی از ضمایر را در موقعیت اسم بکار میبرد که شامل it, I و that میباشند. به این ترتیب کودک دو ساله عبارات اسمی جدید را به طور منسجم بیان میکند و سپس میتواند موقعیت قبلی یا معین آنها را با ضمایر نشانهگذاری کند (بنت- کاستر[5]، 1983). در هم ریختگی ضمیر در قالبهای «اسم+فعل+اسم» و بدل زیاد رخ میدهد (دیل[6] و کرین - تورسون[7]، 1993). به نظر میرسد که کودکان خیلی زود یاد میگیرند که در انگلیسی صفات قبل از اسامی میآیند و قبل از ضمایر و اسامی خاص قرار نمیگیرند (پی.بلوم،[8] 1990) معمولاً برای یک انگلیسی زبان بالغ، گفتن Juan Old یا Little he قابل قبول نیست. کودکان دو ساله به ندرت این شکل را به کار میبرند؛ آنها احتمالاً بین اسامیای که میتوانند توصیف شوند و ضمایر و اسامی خاص که نمیتوانند، تمایز قایل میشوند.
در مرحله سوم گسترش در موقعیت فاعل، مفعول، حروف تعریف و توصیف کنندههایی که قبل از اسم میآیند، رخ میدهد (ولز[9]،1985). توصیف کنندهها ممکن است شامل more, other, some thing, some و another باشند. تا این مرحله، رایجترین گسترش عبارت اسمی صرفاً شامل عنصری میباشد که قبل از اسم میآید مانند "A girl eated my cookie". کودک بطور تدریجی عناصر مختلف عبارت اسمی و قوانین الگوی توالی را یاد میگیرد. برای مثال، من و شما، به عنوان گویندگان بالغ، بخوبی میدانیم که الگوی قرارگیری واژههای عبارت My big red condy apple صحیح و red big condy my apple نادرست است. الگوی قرارگیری عناصر عبارت اسمی کامل، در جدول 6/10 شرح داده شده است.
اوایل مرحله چهارم، به تدریج توصیفکنندههای بعد از اسم در عبارات کوتاه مانند "that there" و "the one with the coller" ظاهر میشوند. در انتهای مرحله چهارم، توصیف کنندههای قبل و بعد از اسم، هر دو، بکار میروند (ولز[10]، 1985).
با ظهور بندهای موصولی (بندهای وابسته یا پیرو که اسامی را توصیف میکنند، مانند (who lives next door) در مرحله پنجم، کودک به تدریج توصیف کنندههای بندی بعد از اسم[11] را به درستی بیان میکند، مانند "The dog who lives next door is big". کودکان تا سن مدرسه هیچکدام از عبارات یا بندهای بعد از اسم را به طور گسترده به کار نمیبرند.
بین سنین چهار تا پنج سالگی، تغییرات قابل توجهی در توانایی بکار بردن عبارت اسمی متعدد رخ میدهد (بنت- کاستر،[12] 1983). بنابراین داستانهای کودک منسجمتر و طولانیتر میشوند. کودکان 5 ساله میتوانند عبارات اسمی را در قالب یک قصه و حوادث متوالی بیان کنند. در نتیجه داستانهای کودکان کوچکتر، در مورد شخصیتها و حوادث محدودی می باشند؛ در حالیکه کودکان با سن بالاتر، با استفاده از همه عبارات اسمی، داستانهای کوچک را برای بیان داستانهای بزرگتر سرهم میکنند (بنت- کاستر،[13] 1983).
تحول عبارت فعلی
عبارت فعلی میتواند سه نوع باشد: متعدی، لازم و حالتی (جدول 7/10). افعال متعدی، مفعول مستقیم میگیرند و شامل مواردی مانند :
owe, send, build, give, make, hate, love و show میباشند. بجز چند استثنا (افعالی مانند lack, have یا resemble) این افعال میتوانند با جابجایی موقعیت دو عبارت اسمی از حالت معلوم به مجهول تغییر یابند:
(جدول در فایل اصلی موجود است)
اما، افعال لازم شکل مجهول ندارند و مفعول مستقیم نمیگیرند، مانند
seem, look, fall, swim و weigh . اگرچه جمله "She swam the river" را بکار میبریم، اما "The river was swum by her" درست نیست. برخی افعال هم متعدی و هم لازم هستند.
(متعدی: door مفعول مستقیم است) I opened the door slowly
(لازم: مفعول مستقیم وجود ندارد) The door opened slowly
در مجموع، عبارات فعلی متعدی در انگلیسی نسبت به دیگر زبانها رایجترند.
بعد از افعال حالتی، مانند فعل ربطی to be، مسند میآید؛ عنصری که با فاعل برابری میکند. در جمله "She is a doctor" ، doctor ماهیت she را توصیف میکند.
(جدول در فایل اصلی موجود است)
جدول 6/10 عناصر عبارت اسمی (به ترتیب از چپ به راست)
(جدول در فایل اصلی موجود است)
جدول 7/10 عناصر عبارت فعلی
* وقتی افعال کمکی وجهی به کار میروند، ادات منفی بین شکل وجهی و دیگر شکلهای کمکی قرار میگیرند، مانند Might not have been giong.
بسیاری از افعال در مرحله تک کلمهای تحول ظاهر میشوند. در این زمان، هم افعال متعدی و هم لازم بیان میشوند؛ اما کودک قوانین بزرگسال را برای آنها رعایت نمیکند. کودکی که فقط افعال تک کلمهای، مثل throw,eat یا Want را بکار میبرد، معلوم است گفتههایش شامل افعال بدون مفعول مستقیم خواهد بود.
در مرحله دوم، کودک به تدریج از تغییرات صرفی که قبلاً در مورد آنها صحبت شد. استفاده میکند و -ing نشانه حالت استمراری، را به خوبی یاد میگیرد. علاوه بر این، کم کم شکلهای نیمه مصدری مثل wanna, gonna و hafta را به کار میبرد (جی، میلر[14]، 1981). مصدرها شامل فعل to+ هستند، مانند to go. مفهوم gonna در جمله "I’m gonna go" ، مصدر میباشد: "I’m going to go". این شکلهای اولیه ممکن است با فعل اصلی مثل "I gonna eat" یا به تنهایی مانند "I hafta" بکار روند. شکل منفی افعال معین یا کمکی، نظیر do,can و will/would در اواخر مرحله دوم ظاهر میشوند. این شکلها به صورت don’t, can’t و won’t میباشند.
افعال معین یا کمکی اصلی، شامل do, can, be و will در اواخر مرحله سوم ظاهر میشوند. فعل to be ممکن است زمان، عدد و شخص فاعل را به خوبی نشان ندهد؛ بنابراین، شاید کودک جملاتی نظیر "He am" ، "you is" و غیره را به کار ببرد؛ احتمالاً در ابتدا کاربرد is بیش از اندازه میباشد. علاوه بر این، در مرحله سوم معمولاً -ed، نشانه گذشته با قاعده، برای افعال بیقاعده نیز استفاده میشود. نظیر goed, eated و غیره.
بین تنوع کاربرد افعال مادری (در اینجا بسامد کاربرد افعال مادری مد نظر نیست) و تحول افعال کودک همبستگی قوی وجود دارد (جی. دویلیرز[15]،1985). به نظر میرسد کودک یاد میگیرد از افعال، به جای دستهای از واژهها، به عنوان واژههای شخصی خود استفاده کند. کودک همزمان با یادگیری هر فعل جدید، به تشابه کاربرد نحوی آنها پی میبرد و از این تشابهات برای پیشبینی ترکیبات جدید استفاده میکند.
در مرحله چهارم، افعال کمکی وجهی (might, must, should, would,could) در صورتهای منفی و پرسشی ظاهر میشوند. از نظر معنایی، افعال کمکی وجهی برای بیان حالتهایی مانند توانایی (can)، اجاره (may)، قصد (will)، امکان (might) و اجبار (must) بکار میروند.
کودک در مرحله چهارم، هنوز گذشته با قاعده را در مورد افعال بیقاعده نیز به کار میبرد. امکان دارد در یک جمله دو نشانه زمان گذشته بکار رود مانند
"I didn’t throwed it". در این جمله، با وجود اینکه زمان فعل کمکی، گذشته است، کودک نشانه زمان گذشته را برای فعل اصلی نیز به کار میرود.
تا مرحله پنجم، کودک زمان گذشته با قاعده را در اکثر بافتها بخوبی یاد گرفته است و همچنین بر دیگر ادات صرفی، مثل سوم شخص مفرد و شکل مخفف فعل ربطی، تسلط پیدا کرده است (جی، میلر[16]،1981). افعال کمکی و فاعل در جملات پرسشی به درستی جابجا میشوند ("What is she doing?") و زمانیکه فعل کمکی وجود ندارد، do اضافه میشود ("What do you want for your birthday?").
برای مثال، وقتی فاعل و فعل کمکی جابجا میشوند، گفته
"Mother is eating a cookie" سئوالی میشود: "Is mother eating a cookie?". وقتی جمله فعل کمکی ندارد، مثل "Joey wants a cookie"، برای سئوالی کردن آن «do بدل» قبل از فاعل قرار میگیرد: "Does Joey want a cookie?".
با این همه، کودک بسیاری از شکلهای فعل را بعد از مرحله پنجم فرا میگیرد. این موارد شامل شکلهای فعل be، افعال وجهی زمان گذشته، افعال کمکی و حالت مجهول میباشند.
زمان و ارجاع. در انگلیسی، «زمان» و ارجاع به آن (زمان) هم با نشانه زمان و هم حالت فعل مشخص میشود. زمان فعل، مثل گذشته یا آینده، یا به زمان وقوع حادثه و یا به زمان گفتار (در مورد آن حادثه) مربوط میشود.
حالت با پویایی حادثه (اتمام، تکرار یا مدت استمرار آن) ارتباط دارد. تحول زمان و حالت، نشانه رشد شناختی و تفاتهای زبانی میباشد. زمان و حالت در تمام زبانها به کار نمیروند. برای مثال، در زبان چینی رسمی فقط از حالت و در زبان عبری معاصر فقط از زمان استفاده میشود. ظهور نشانههای زبانی زمان و حالت به دشواری فراگیری نشانههای هر زبان بستگی دارد. به دلیل ارتباط تنگاتنگ زمان و حالت در انگلیسی، این نشانهها نسبت به ژاپنی، که در آن هر یک پسوندهای جداگانه دارند. دیرتر آموخته میشوند (ویست[17]، 1986). کودک انگلیسی زبان، نشانههای زمان و حالت را دیرتر از کودک ژاپنی فرا میگیرد، چون در انگلیسی این دو با هم ارتباط تنگاتنگی دارند اما در ژاپنی برای هر یک پسوندهای جداگانهای وجود دارد.
«زمان» و ارجاع به آن در سالهای پیش از دبستان تحول مییابد؛ اما در ابتدا کودک در مورد چیزهایی که هم اکنون اتفاق میافتند. صحبت میکند (ولز[18]،1985). در بسیاری از زبانها، کودکان شکل امری را برای درخواست ("Want juiee") و شکل خبری را برای اظهار نظر ("Doggie run") بکار میبرند (برمان[19]، 1985؛ کلانسی[20]، 1985؛ ارباو[21]، 1982).
بین هجده ماهگی تا سه سالگی، اگرچه کودکان هم زمان گذشته و هم حال را بکار میبرند اما نقطه ارجاع همیشه در زمان حال است. با وجود اینکه کودکان قادر به تمایز حالتها هستند، اما این نشانهها با زمان ترکیب نمیشوند. در بسیاری از زبانها مثل ترکی، ژاپنی و پرتغالی برزیلی، کودکان میتوانند گذشته را از غیر گذشته، کامل را از غیر کامل، استمراری را از غیر استمراری و آینده را از غیر آینده متمایز کنند (آکسو[22] و سلبین[23]،1985؛ کلانسی[24]، 1985، ای. کلارک[25]، 1985، دلمس[26]، 1981؛ ایزنبرگ[27]، 1982).