به طور معمول شارحان دموکراسی فرض را بر این میگذارند که مشارکت جمعنی در سیاست و میزان منزلت انسانی یک رابطه مستقیم و علی وجود دارد. به عبارت دیگر، طراحی خط کشیهای عمومی برای بالا بردن میزان منزلت انسانی در جامعه،عمدتا از طریق شرکت در انتخابات و برخورد با وسایل ارتباط جمعی، محصولی همچون افزایش مشارکت جمعی در فرآیند سیاسی دارد.
در این فصل این اندیشه را به گونهای که در سیاست جهان سوم به کار میرود، بررسی میکنیم و در این مسیر به ویژه علاقمندیم ارتباط میان مشارکت جمعی در سیاست و خطمشیهای عمومی در کشورهای جهان سوم را آشکار سازیم. اگر در بسیاری از کشورهای در خانلش توسعه افزانیش مشارشکت سیاسی موحب ارتقاء منزلت انساننی نشده باشد، مطمئنا اعتبار مبانی نظریی دموکراسی در برخی از محیطهای جهان سومی مورد تردبد قرار میگیرد. به علاوه اگر دریابیم که چنین حالتی وجود دارد، باید بپرسیم که چرا ظاهرا رابطه میان مشارکت جمعی و منزلت انسانی دست کم در مورد شکل حکومت کشورهای جهان سوم شهروندانی که از نظر سیاسی حرفهای نیستند چگونه ارتباط خود را با حکومت برقرار میکنند و این ارتباط به چه نحو بر خطمشیهای عمومی تاثیر میگذارد.
ابعاد مشارکت سیاسی:
اصطلاح «مشارکت سیاسی» برای افراد متقاوت با توجه به فرهنگ سیاسی خاصی که دارند معنای بسیار متفاوتی دارد. در این نوشتار مات همان معمایی را که دانشمندان علم سیاست ساموئل. پ. هانتینگتون و حو آنام. نلسون ارائه دادهاند به کار میبریم: مشارکت سیاسی یعنی «فعالیت شهروندان عادی به منظور تاثیرگذاری بر تصمیمگیری حکومت» مشارکت سیاسی خصوصا با فعنالیت یا رفتار قابل مشاهده و آشکار ارتباط دارد. در فصل سوم حالات درونی زودگذرتر بازیگران سیاسی یا بازیگران سیاسی یا نگرشهای سنتی و نوگرائی را بررسی کردیم.در فصل حاضر با بررسی اعمالی که شهروندان برای تاثیرگذاری بر تصمیمات حکومت انجام میدهند، به عملکرد واقعی نظامهای سیاسی نزدیکتر میشویم. در اینجا رفتار شهروندان عادی یعنی افرادی که سیاست حرفه آنها نیست و تنها به عنوان نوعی مشغولیت یا به صورت ادواری به رفتار سیاسی میپردازند، مورد توجه ما است. ما تنها فعالیتهائی را بررسی میکنیم که به منظور تاثیرگذاری یا تغییر برهی اعمال و تصمیمهای احتمالی سازمانهای دولتی انجام میشود. بسیاری از رویدادها آثار سیاسی دارند حتی اگر این آثار ناخواسته باشند. دامنه این رویدادها ممکن است از یک بلای طبیعی مانند زلزله تا عملی مانند اعتصاب یا تحریم باشد که به منظور تاثیر بر سایر جنبههای جامعه انسانی انجام میگیرد و ناخواسته به حوزه سیاسیت کشانده میشود. ولی ما بررسی خود را محدود به آن دسته فعالیتهایی میکنیم که آشکارا به وسیله بازیگر برای تاثیرگذاری بر خطمشی دولتی انجام میشوند. این تعریف شامل همه شکلهای فعالیت از جمله رفتار پرخاشگرانه و غیر پرخاشگرانه و اعمال قانونی و غیرقانونی میشود که هدف آنها تغییر خطمشی عمومی باشد.
بسیاری از ناظران سیاست سنتی معتقدند که نباید مشارکت سازماندهی شده را مشارکت دانست زیرا این مشارکت در واقع ملهم از اعتقاد یک شهروند به موثر بودن خودش نیست اما به عقیده ما بدون پرداختن به این نوع از مشارکت، درک کاملی از سیاست در جهان سوم حاصل نمی شود. مشارکت سازماندهی شده ممکن است به مشارکت مستقل مبدل شود و یا به این نوع عمل منتهی گردد زیرا یا مشارکت کنندگان می آموزند که این گونه عمل را در خزانه رفتار سیاسی خود جای دهند و یا آنچه که از دیدگاه بازیگران به صورت مشارکت سازماندهی شده آغاز می شود سرانجام از سوی سیاستگذارانی که پیام های مشارکت کنندگان را دریافت می دارند به عنوان مشارکت مستقل تلقی می شود. بسیاری از دولت های جهان سوم از طریق احزاب بسیج کننده توده ها یا پیوندهای سازمانی دیگر به شکل فعالی شهروندان خود را بسیج می کنند. کوشش های رسمی برای بسیج توده ها از این تمایل دولت ناشی می شود که به مخالفان بالقوه خود نشان دهند که یا به طور کلی و یا برای سیاست یا تصمیم خاصی از حمایت عمومی برخوردار است. نمی توان اینگونه رفتار و یا تأثیر ضمنی آنها را نادیده گرفت زیرا این جنبه از سیاست در جامعه های سنتی جهان سوم بسیار حائز اهمیت است.
انتخابات در سیاست جهان سوم
بررسی پیرامون مشارکت شساشی در حهان سوم را با مگاهی به رفتار انتخاباتی آغاز میکنیم. بیشتر حکومتهای جهان سوم، حداقل در شعار، خود را پایبند اصل حاکمیت مردم میدانند که از طریق حق رای عمومی، رای دادن حمعی، انتخابات منظم، رقابت آزاد، و شمارش صادقانه آراء، نمود پیدا میکند. در بسیاری از کشورهای حهان سوم رای دادن حمعنی نه تنها تشویق بلکه به صورت احباری درآمده است ولی میزان رای دهی کاملا متفاوت است. هر چند میزان آراء انتخابات در کشوزهای جهان دوم کانلا بالا است و در دموکراسیهای غدبی تا حدودی از این حد پائینتر است، ولی میزان آراء در جهان سوم دارای نوسانهای زیادی است. به هر حال به عنوان یک قاعده کلی، در حهان سوم حدود یک سوم با نیمی از تمامی شهروندام برای رای دادن ثبت نام میکنند و حدود 75 تا 90 درصد آنها عملا رای میدهند ولی در تعدادی از کشورها (از جمله تانزانیا و مصر) که رئیس حمهوری با رای غیر مستقیم یا مراجعه به آراء عنونی انتخاب میشود، در واقع تعداد رای دهندگان گمراه کننده است.
در بسیاری از کشورهای جهان سوم انتخابات به لحاظ رویه عمل نیروهای سیاسی مسلط در سرکوب احزاب مخالف، مجبور ساختن روستائیان بی سواد و کارگران شهری به رای دادن به نامزدهای مورد تایید استفاده از گروههای فشار و مهاجم برای آزار اجتماعات سیاسی و به هم ریخن ستادهای مبارزه انتخاباتی، و شمارش غیرواقعی برگه های رای و یا صرفا گم کردن تمامی صندوق های آرا در حوزه های مختلف، زبانزد خاص و عام است. ادامه فهرست نقض اصول صحیح انتخاباتی طولانی است. در بسیاری از کشورهای جهان سوم انتخابات ملی فاصله زیادی با اعطای حق انتخاب آزاد به رای دهنده برای انتخاب از میان دو یا چند نامزد انتخاباتی که فرصت آزاد مبارزه انتخاباتی بدون هیچگونه مانعی را در اختیار داشته اند و نظارت بر شمارش آرا و نیز تصدی قدرت توسط نامزد پیروز دارد. در واقع در بیش از یک مورد پس از اینکه آرا به دست آمده حاکی از پیروزی یک نامزد غیرقابل قبول بود انتخابات (مانند پرو در سال 1962) با مداخله ارتش باطل شد و یا (مانند آرژانتین در چند نوبت طی دهه 1970) گروه ها و احزاب سیاسی مشخص، غیرقانونی اعلام گردیدند.
رقابت و آزادی انتخاباتی به شکل ناهمگونی در سراسر جهان سوم وجود دارد. براساس کتاب راهنمای جهان درباره شاخص های اجتماعی و سیاسی در اواسط دهه 1960، 26 درصد از کشورهای جهان سوم انتخابات رقابتی و نسبتا آزادی را برگزار کردند. 35 درصد از آنها نیز انتخاباتی برگزار کردند که به طور قابل توجهی از قالب های آزاد و رقابتی فاصله داشت. تقریبا 17 درصد از کشورهای جهان سوم دارای انتخاباتی بودند که به نحو بارزی رقابتی و همراه با تقلب فراوان بوده است . 5 درصد از دولت ها نیز هیچگونه انتخاباتی برگزار نکردند. به علاوه قضاوت درباره 15 درصد از کشورها به علت فقدان اطلاعات میسر نبود.
طی سالهای میانی دهه 1980 دموکراسی دوباره در تعدادی از کشورهای مهم جهان سوم زنده شد و برگزاری انتخابات آزاد و احترام دقیق به آن، به طور فزاینده ای موجب تحکیم قدرت ملی گردید. براساس «کتاب مرجع سیاسی درباره جهان» در 58 کشور از 102 کشور در جهان سوم بین سالهای 1983 و 1987 به نوعی، انتخابات برگزار شد. (از جمله 44 کشوری که طی این دوره 4 ساله، انتخاباتی در آنها برگزار نشد حکومت های نظامی مانند شیلی و حکومت های پادشاهی مانند عربستان سعودی و نیز دموکراسی هایی مانند ونزوئلا بودند که در تقویم سیاسی آنها طی دوره مورد بررسی انتخاباتی وجود نداشت). از 58 انتخابات ثبت شده، 31 انتخابات عمدتاً به علت غیبت نامزدهای مخالف یا به علت نامزدی رئیس اجرائی کشور توسط برخی هیئت های ثانوی مانند شورای انتخاب کنندگان یا مجلس ملی که اعضای آنها به صورت غیر دموکراتیک انتخاب شده بودند، حالتی انحصاری و غیر رقابتی داشت. 12 مورد از مبارزه های انتخاباتی را می توان تا حدودی رقابتی دانست. برخی از مخالفت ها مجاز بود اما میدان برای همه کسانی که مایل به رقابت بودند باز نبود. پوشش خبری به طوری نسبی وجود داشت اما سانسور خبری و موارد دیگر نیز به چشم می خورد. در 15 کشور یعنی حدود یک چهارم کشورهای برگزار کننده انتخابات، مبارزات انتخاباتی آزاد و کاملا رقابتی بودند.
مانینگ ناش در کتاب خود درباره زندگی روستایی در برمه مفهوم فرایند انتخاباتی برای یک دسته از روستائیان برمه ای را تشریح میکند. ناش مشاهده کرده است که انتخابات با یک دیدار کدخدا و سرپرست محلی (یعنی ثروتمندان مرد دهکده) از پایتخت کشور برای گفتگو با سازمان دهندگان «حزب متحد» شروع می شود. پس از بازگشت وی به دهکده این شایعه منتشر شد که سرپرست یوسین کو، تصمیم گرفته به «حزب متحد» ملحق شود. انتظار می رفت که سایر افراد دهکده نیز همین کار را انجام دهند. دفتری برای ثبت نام اعضا جدید در خانه یوسین کو مفتوح شد. اعضا علاقمند برای دیدار تشریفایت و خوردن یک فنجان چای به خانه وی می رفتند. به دنبال این امر ثبت نام در حزب صورت گرفت. هیچگونه فعالیت انتخاباتی و هیچگونه تلاشی برای ثبت نام جمعی وجود نداشت. تنها یک جلسه گروهی (با حضور حدود 40 مرد از دهکده) تشکیل شد که در آن جلسه پسر یوسین کو به ریاست سازمان حزبی آن دهکده انتخاب گردید. در روز انتخابات وجهه و قدرت یوسین کو در مقام سرپرست محلی به قدر کافی چشمگیر بود که وی بتواند 90 درصد روستائیان را بسیج کند تا به نامزد «حزب متحد» رای دهند. آنها نه بر اساس اعتقادشان و نه به دلیل اینکه بر سیاست ها تأثیر گذارند، رای دادند بلکه این کار به اتکا مجموعه ای از آداب و رسوم فرهنگ و سنتی برمه صورت گرفت. انتخابات حول یک مرد قدرتمند محلی شکل گرفته، پیروان برای بهره گیری از حمایت وی در مقابل نیروهای بیرونی به این شخصیت قدرتمند ملحق می شدند. رای دادن روستائیان به نامزد «حزب متحد» موجب می شد که آنها حمایت یوسین کو را در مقابل سیاست های دولت به دست آورند. بنابراین مشاهده می شود که رای دادن نقش بسیار ویژه ای در زندگی روستائیان برمه ای بازی میکند. نقشی که ممکن است ارتباط ناچیز یا هیچگونه ارتباطی با فرایند سیاست گذاری یا به طور کلی با امور سیاسی نداشته باشد.