مقدمه:
استرالیا که همچون جزیره ای بزرگ در اقیانوسیه و در نیمکره جنوبی واقع شده از نظر زمین شناسی کهن ترین خشکی جهان به شمار میآید.
گرداگرد استرالیا را آب فرا گرفته است: دریای ارافورا و دریای تیمور در شمال دریای مرجان در شمال خاوری، دریای تاسمان و اقیانوس آرام جنوبی در خاور آن، اقیانوس هند در باختر و جنوب باختری و اقیانوس منجمد جنوبی در جنوب آن میباشد.
استرالیا از شش ایالت و دو سرزمین تشکیل شده است:
1. ویلز جنوبی نو که مرکز آن سیدنی بود.
2. کوینزلند که مرکز آن بریسبین میباشد.
3. استرالیای جنوبی که مرکز آن آدلاید است.
4. تاسمانیا که جزیره ای است در جنوب خاوری سرزمین اصلی واقع شده و مرکز آن هوبارت میباشد.
5. ویکتوریا که مرکز آن ملبورن است.
6. استرالیای باختری که مرکز آن پرت میباشد.
7. سرزمین شمالی که مرکز آن داروین است.
8. منطقه پایتخت استرالیا (کانبرا) می باشد.
میراث طبیعی- چالش مردمان بومی و سکونت با اروپائیان:
استرالیا تنها کشوری است که قاره کاملی را در بر گرفته است.
مساحت استرالیا همراه با ایالت جزیره ای تاسمانیا 7/7 میلیون کیلومتر مربع است. و بعد از اتحاد شوروی، کانادا، جمهوری خلق چین، ایالات متحده آمریکا و برزیل از لحاظ مساحت ششمین کشور بزرگ جهان به شمار می رود. و بیش از 80 درصد این قاره در مناطق اقلیمی خشک و نیمه خشک قرار دارد. در واقع استرالیا خشک ترین قاره جهان به شمار می رود. صرف نظر از آنکه این مقایسه برحسب میزان بارندگی یا به خصوص، برحسب منابع آب سطحی انجام شود یا خیر، کشاورزی بااستفاده از آبیاری از لحاظ مساحت محدود است و کشاورزی دیمی تا حدودی منحصر به قسمتهای شرقی، جنوب شرقی و جنوب غربی قاره است.
اگر قرار باشد که بهره بردرای از زمین های دائمی قابل کشت و نگهداری آنها مطرح باشد باید محدودیت های ناشی از محیط طبیعی شناخته شود. این محدودیت ها برای مردم بومی مشکلات نسبتاً اندکی بیش میآورد. زیرا فرهنگشان با محیط طبیعی همخوانی دارد. در فرهنگ بومی، مردم جزیی از اکوسیستمهایی به شمار می روند که در آن می زیند و به ویژگیها و نوسانهای محیط به نحوی پاسخ می گویند که تعادل اکولوژیک گیاهان و جانداران و زمین را حفظ میکند.
درمقام مقایسه سکونت اروپاییان در قاره کشت زمین و ایجاد تغییراتی در گیاهان و جانوران این تعادل را به نحو چشمگیری بر هم زده است. هر چند استرالیا فقط دویست سال در تصرف اروپاییان بوده است و گر چه تعداد جمعیت آن اندک بوده از دست رفتن مرغوبیت خاک هم اکنون به صورت بزرگترین مساله محیط زیست در استرالیا در آمده است.
و خوشبختانه اکنون به نظر می رسد که آگاهی از ابعاد در این مسأله و نیاز به تغییر شیوه های بهره برداری از زمین برای کاهش فرسایش بیشتر روز به روز فزونی میگیرد و امید می رود که روند انحطاط معکوس میشود.
استرالیا از این لحاظ از موقعیت خوبی برخوردار است زیرا تعدادی از مؤسسات پژوهشی معتبر بین المللی اختصاصاً درباره جنبه های گوناگون بهره برداری از زمین در این کشور به بررسی پراخته اند که قابل توجه می باشد.
جمعیت استرالیا، ترکیب و پراکندگی:
تا پیش از دستیابی اروپاییان به استرالیا، تنها ساکنان آن مردمانی با پوست تیره بودند که همچنان در اقتصاد نو سنگی (شکار و گردآوری خوراک) به سر می بردند که امروزه آسترالوید نامیده میشوند. به گمان دانشمندان بومیان مزبور حدود دوازده هزار سال پیش از جزیره های جنوب خاوری آسیا به این سرزمین راه یافته اند. البته برخی از دانشمندان نژاد شناس می گویند که ورود بومیان به این سرزمین، حدود چهل هزار سال پیش صورت گرفته است.
استرالیا از نظر جمعیتی میتوان به سه بخش تقسیم کرد: یک بخش تقریبا غیرمسکونی یک بخش با اسکان پراکنده و بخشی دیگر نسبتاً پرجمعیت است.
عامل اصلی افزایش جمعیت برنامه گسترده مهاجرتی این کشور بوده است از هر چهار نفر استرالیایی یکی در خارج از این کشور چشم به جهان گشوده است. از هر پنج استرالیایی یک نفر پدر و یا مادرش در خارج از کشور به دنیا آمده است. استرالیا یکی از گراترین شهرها کشورهای جهان است، زیرا در حدود 64 درصد از جمعیت آن در پایتخت، شهرهای بزرگ و مرکز ایالتها زندگی می کنند و کمتر از 15 درصد در منطقه های روستایی به سر می برند.
و گمان می رود که شمار بومیان استرالیا در آغاز دستیابی اروپائیان به این سرزمین سیصد هزار نفر بوده ، ولی از آن زمان به بعد پیوسته شمار بومیان این سرزمین کاهش یافته تا جایی که در سال 1963 جمعیت بومیان را یکصد و شصت هزار نفر تخمین زده ، و بر پایه آمار 1981 شمار بومیان چهل و یک هزار تن بوده است. از دهه 1970 دولت فدرال استرالیا، حمایت از بومیان را عهده دار شد و بر پایه قانون مصوب 1976 حقوق مالکیت زمین بومیان (به استثنای منابع زیر زمینی آنها) به رسمیت شناخته شد.
سلطه اروپاییان بر بومیان استرالیا:
جمعیت The Aboriginals (یک گروه بومی استرالیا که سکنه اولیه این کشور بودند) به طور حزن انگیزی از لحاظ آماری ناچیز برآورده شده است. این گروه از زمان ورود کاپیتان کوک در بوتانی بای از آزار و شکنجه رنج برده اند و جمعیت آنان پیوسته در حدود 200 سال اخیر کاهش یافته است در اولین سالهای حکومت انگلستان این دولت روش هایی را ایجاد و تصویب کرد که به جمعیت بومی ها تلفات زیادی وارد آمد مثلا با ورود 3 ساله ناوگان انگلیس در سیدنی جمعیت بومی ها توسط آبله و آنفلانزا، تصادفات و مرگ های ناجوانمردانه به کاهش یافت از نظر انگلیسی ها، بومی ها مادون انسان بودند. این نگرش قوی بو دو به نسلهای بعدی استرالیا سرایت کرد. اواخر 1970 بومیان بعد از تاریک دشن هوا اجازه حضور در شهر یا شهرک ها را نداشتند و تبعه کشورشان به حساب نمی آمدند. خودداری از ارایه تابعیت به افراد بومی منجر به این باور اساسی شد که در حقیقت بومی ها بشر نمی باشند و فاقد حقوق انسانی اند در طول 20 سال اخیر دولت سعی کرده است که به جمعیت بومی ها کمک کند اما این حقیقت را نمیشود فراموش کرد که هیچ چیز نمی تواند وحشت و بیزاری 200 سال پیش را جبران کند مردم بومی ها در حال حاضر از اعتیاد به مشروب ، مرگ و مسیرهای دوران کودکی مرگ در زندان و گرفتاریهای جنایی رنج می برند، به علاوه متوسط عمر این گروه از دیگر استرالیایی ها کوتاه تر است. امروزه یافتن تعداد زیادی از بومی های اصیل سخت است. مردم بومی در صورتی بومی خوانده میشوند که دارای بتار بومی باشند بسیاری از افراد بومی دارای موهای بلوند و چشمان آبی هستند اگر چه دارای ویژگیهای متمایز ظاهری هستند اما تشخیص آنها از دیگران به لحاظ قیافه مشکل است.