تحقیق مقاله بررسی و تحلیل آثار و استقرار های اشکانی حوزه ی جغرافیایی ابهرورد

تعداد صفحات: 314 فرمت فایل: word کد فایل: 10825
سال: 1385 مقطع: مشخص نشده دسته بندی: جغرافیا و برنامه ریزی شهری
قیمت قدیم:۳۸,۰۰۰ تومان
قیمت: ۳۴,۸۰۰ تومان
دانلود فایل
  • خلاصه
  • فهرست و منابع
  • خلاصه تحقیق مقاله بررسی و تحلیل آثار و استقرار های اشکانی حوزه ی جغرافیایی ابهرورد

    چکیده

    حوزه­ی جغرافیایی ابهررود در استان زنجان به دلیل موقعیت خاص جغرافیایی­اش وضعیتی دارد که شناخت کم و کیف تطورات فرهنگی آن منطقه در دوره­ی اشکانی می­تواند ما را در درک بهتر تحولات فرهنگی شمال­غرب کشور در دوره­ی اشکانی یاری دهد.

    این پژوهش در قالب یک بررسی میدانی و به منظور روشن نمودن وضعیت فرهنگی منطقه و تغیررات و تطورات فرهنگی منطقه در دوره­ی اشکانی انجام پذیرفت؛ در این راستا بررسی حوزه­ی جغرافیایی ابهرورد (شامل شهرستان­های ابهر و خرم­دره ) در دو فصل انجام پذیرفت و در نتیجه 257 محوطه باستانی شناسایی گردید که از این بین، 62 محوطه دارای آثار اشکانی بود. مطالعه­ی گونه­شناسی سفال اشکانی منطقه و نیز درک و دریافت کلی الگوی استقراری منطقه در دوره­ی اشکانی از نتایج مهم این پژوهش است که بر اساس آنها مشخص گردید در دوره­ی اشکانی استقرارها نسبت به دوره­ی قبل ( هخامنشی) از نظر تعداد افزایش چشمگیری داشته و حتی استقرارهای دوره­ی بعد ( ساسانی) به اندازه­ی دوره­ی اشکانی نیست؛ این نشان­گر تغییرات جمعیتی یا تغییر الگوی پراکنش استقرارها نسبت به دوره­ی قبل است، همچنین مشخص گردید که بیشتر استقرارهای منطقه روستاهای کوچکی هستند و شواهدی از مراکز شهری شناسایی نشد؛ همچنین به نظر می­رسد فرهنگ مادس منطقه در دوره­ی اشکانی، ضمن تأثیرپذیری از فرهنگ مناطق پیرامونی( بویژه غرب کشور) دارای برخی ویژگی­های بومی- محلی است که آن را از سایر مناطق غرب و شمال­غرب کشور تا حدی متمایز می­کند. 

    مقدمه

    اوضاع و احوال سرزمین ایران در محدوده زمانی حدود پنج قرنی پس از فروپاشی سلوکیان تا برآمدن ساسانیان آنچانکه باید و شاید دانسته شده است در این دوره طغیان و خیزش ناگهانی قوم ایرانی "پرثوه" بر علیه سلوکیان زمینه ساز پدید آمدن حکومتی شد که به تدریج از یک قدرت محلی به حکومتی جهانی تبدیل شد. حکومتی که در دوران اوج و عظمتش به راستی شایسته لقب «امپراتوری» است. امپراتوری ای که گاه به مصداق خاستگاه قومی­اش “پارتیان” و گاه به مناسبت نام جد بنیان گذارانش "اشکانی" نامیده می‌شود.

    تحولات سیاسی و اجتماعی و فرهنگی سرزمین ایران در دوره اشکانی عمداً یا سهواً مورد غفلت واقع شده طوریکه منابع تاریخی ایران اشارات اندکی به این دوره دارند و حتی در شاهنامه فردوسی نیز که به نوعی بیانگر بخش قابل توجهی از تاریخ اساطیری ایران و ایرانیان است تعداد ابیاتی که به تاریخ اشکانی اشاره دارد بسیار ناچیز است و خود حکیم طوس در این خصوص می گوید:

                  از ایشان به جز نام نشنیده­ام                      نه در نامه­ی خسروان دیده­ام

    بیشترین اطلاعات تاریخی پیرامون اشکانیان برگرفته ازمنابع تاریخی رومیان است که ضمن ثبت و ضبط وقایع و رویدادهای امپراتوری روم آنجاهایی که این رخدادها به نوعی به ایران و ایرانیان مرتبط بوده اشاراتی نیز به تاریخ ایران شده بسیاری از اندیشمندان سکوت منابع ایرانی در خصوص تاریخ اشکانی را ناشی از بی­توجهی عمدی ساسانیان به تاریخ و فرهنگ اشکانی و حتی به رغم برخی تلاش آنها در نابودی آثار اشکانی می­دانند. به این دلیل که گویا ساسانیان اشکانیان را بیگانگانی می­پنداشتند که غاصب حکومت ایران و تاج و تخت شاهنشاهی هخامنشی هستند.

    به هر حال صرفنظر از این مباحث که پرداختن به آنها در این مجال نمی­گنجد پژوهشهای باستان­شناسی این امکان را فراهم می­آورد تا فارغ از صحت و سقم مدراک تاریخی با استناد به بقایای ملموس مادی بتوان تصویری واقعی از تحولات و تطورات فرهنگی دوره اشکانی به دست داد.

    تا چند دهه پیش کمبود و پراکندگی یافته­های باستان­شناسی دوره اشکانی (به ویژه در سرزمین اصلی ایران) باعث شده بود که اطلاعات باستان­شناختی از فرهنگ اشکانیان بسیار کم و مبهم باشد . خوشبختانه در چند دهه اخیر در نتیجه تلاش باستان­شناسان باعث شده تا تعداد قابل توجهی محوطه­های باستانی مربوط به دوره اشکانیان در یک گستره وسیع جغرافیایی از آن آسیای مرکزی تا سوریه شناسایی و مطالعه شوند و از این رهگذر امکان آن فراهم آید تا با استناد به جدیدترین یافته‌های علمی بتوان تصویری صحیح تر از فرهنگ و تمدن ایران در دوره اشکانی به دست داد. در این بین آنچه بسیار ضروری می نماید داشتن تصویری کلی از پراکندگی سکونتگاهها و الگوهای استقراری دوره اشکانی در گستره فلات ایران است تا از این طریق بتوان ضمن شناخت و درک صحیح­تر وضعیت کلی مناطق و نواحی و مراکز مهم ایران در دوره اشکانی به انتخاب گزینش و معرفی نقاط و اماکنی پرداخت که باستان­شناسان بتوانند با شیوه­های خاص مطالعاتی خویش (گمانه زنی، لایه نگاری ، کاوش) از آن مکان ها اطلاعاتی فراهم آورند که به توسعه و تکمیل دانسته­های ما در مورد اشکانیان بینجامد.

    در همین راستا در دهه­های اخیر باستان­شناسان ایرانی و خارجی فعالیت­های قابل توجهی انجام داده‌اند اما در بسیاری از مناطق ایران از جمله منطقه مورد نظر این پژوهش ، مطالعات جدی انجام نگرفته است.

    دشت میان کوهی ابهر در استان زنجان به عنوان گذرگاه و معبر طبیعی بین فلات مرکزی و شمال­غرب ایران با ویژگی‌ها و قابلیت­های خاص اقلیمی­اش پتانسیل لازم جهت استقرار جوامع انسانی را دارا می باشد. لیکن به دلیل فقدان یا کمبود مطالعات و پژوهشهای دقیق باستان­شناختی وضعیت کلی این منطقه در دوران تاریخی به ویژه اشکانی چندان روشن نیست این در حالیست که در مناطق مجاور آن (آذربایجان،‌کرمانشاه‌، همدان) آثار فراوانی از دوره اشکانی شناسایی شده و به همین دلیل می­توان گفت منطقه مورد نظر این پژوهش همچون حلقه مفقوده­ای است که مطالعه آن می تواند ما را درک و شناسایی بهتر شمال­غرب ایران و عصر اشکانی و نیز کم و کیف ارتباطات احتمالی این منطقه با سایر مناطق ایران در آن دوره یاری دهد.

    سئوالات اصلی این پژوهش عبارتند از :

    آیا فرهنگ مادی منطقه جغرافیایی ابهررود در دوره اشکانی به ویژه با تأکید بر گونه­شناسی سفال منطقه - ویژگیهای بومی ومحلی دارد یا اینکه،  این حوزه جغرافیایی بخشی از گستره فرهنگی مناطق پیرامونی می­باشد؟

     آیا الگوی استقراری دوره اشکانی حوزه جغرافیایی ابهررود با سایر مناطق استان تفاوت دارد؟

     آیا در منطقه ابهررود می توان شواهدی از مراکز استقراری مهم دوره اشکانی –شهر، مرکز نظامی و نظایر آن-  بدست آورد؟

     آیا موقعیت جغرافیایی منطقه ابهررود تأثیر عمده‌ای در ماهیت استقرارهای اشکانی داشته است؟

     

    سابقه تحقیق:

    این پژوهش در قالب بررسی سیستماتیک میدانی برای نخستین بار پیشنهاد می­گردد و معدود کارهای انجام شده به شرح زیر می­باشد:

    برخی بررسی­های پراکنده که نتایج آنها منتشر نشده است.

     اطلاعات خاصی که در سازمان میراث فرهنگی و گردشگری کشور موجود است قابل استناد خواهد بود.

     برخی مطالعات باستان­شناختی موردی نظیر کاوش و لایه نگاری که در سال های اخیر توسط کارشناسان سازمان میراث فرهنگی و گردشگری انجام گرفته است.

     

    هدف تحقیق :

    این پژوهش با استناد به داده­های حاصل از یک بررسی سیستماتیک باستان شناختی درجستجوی یافتن پاسخی منطقی و دقیق به سؤالاتی است که درخصوص اوضاع منطقه مورد نظر برای باستان­شناسان مطرح است تا از این راه بتوان به اهدافی چون شناخت دقیق الگوهای استقراری آن دوره شناسایی مراکز عمده استقراری، شناسایی مسیرهای ارتباطی منطقه، شناسایی منابع طبیعی موجود و ارتباط آنها بامحوطه­های باستانی برآورد احتمالی و مطالعه‌ی پراکنش جمعیت منطقه، تعیین نوع و وضعیت استقرارها (کوچرو یا یکجانشین)، تبیین کرونولوژی منطقه در دوران تاریخی (مخصوصاً در دوره پارتی)، تأثیر اقلیم بر فرهنگ و محلی و ... دست یافت. بدیهی است پاسخگویی دقیق به سؤالات فوق صرفاً براساس نتایج حاصله از یک بررسی باستان­شناختی میسر نخواهد بود معهذا این پژوهش سعی دارد حتی­المقدور ضمن تلاش برای پاسخگویی به سوالات فوق مشخصاً مکان­ها و محوطه­هایی را معرفی نماید که درصورت مطالعه دقیق آنها از طریق کاوش و لایه­نگاری و گمانه زنی، اطلاعات لازم جهت پاسخگویی به سوالات فوق­الذکر فراهم آید.

    قاعدتاً یکی از اهداف اولیه این پژوهش مطالعه‌ی فرهنگ سفالگری دوره اشکانی منطقه می­باشد که ما را در دستیابی به اهداف بیان شده درطرح رهنمون خواهد ساخت.

     

    روش کار و تحقیق :

    تا چندی پیش در باستان شناسی بررسی بیشتر به منظور شناسایی و انتخاب محوطه­هایی جهت انجام کاوش به کار می­رفت ولی امروزه به عنوان یک شیوه مستقل مطالعاتی درپژوهشهای باستان­شناسی کاربری فراوان دارد و به این ترتیب بخش عمده­ای از خلاء موجود در پژوهشها و مطالعات باستان­شناسی پر می‌شود.

    بررسی باستان شناسی چون معمولاً هزینه کمتری دارد و نیز هیچگونه نقش تخریبی ندارد (برخلاف کاوش) یکی از ساده­ترین و عملی­ترین و درعین حال کارآمدترین شیوه­های کسب اطلاع از تحولات فرهنگی جوامع باستانی و تاریخی است؛ در این شیوه مطالعاتی در کنار شناسایی محوطه­ها می­توان کمابیش به اهدافی چون درک چگونگی توزیع فعالیت­های انسانی، تعیین کم و کیف ارتباط بین انسان و محیط و به تبع آن منابع زیست محیطی و طبیعی و ... دست یافت.

    بررسی باستان­شناسی را می­توان از نظر محدوده جغرافیایی پژوهش به دو گروه تقسیم کرد: گروه اول بررسیهای ناحیه­ای و منطقه­ای[1] هستند که درآن یک محدوده جغرافیایی بررسی می­شود و گروه دوم بررسیهای تک مکانی[2] هستند که درآن یک محوطه خاص انتخاب و به طور دقیق و جزیی مورد بررسی قرار می­گیرد. از سوی دیگر در اتخاذ استراتژی پژوهشی، بررسی­های باستان­شناسی ممکن است به صورت ژرفانگر[3] و یا پهنانگر[4] طراحی شدند. علاوه براین اتخاذ شیوه­ای سیستماتیک و یا عمومی از دیگر راههای انجام بررسیهای باستان­شناسی است.

    شیوه­ای که در باستان­شناسی ایران بیشتر مورد توجه قرار گرفته است، دراین روش باستان­شناسی به معرفی مکان­های باستانی و ارائه گاهنگاری پیشنهادی، مشخص کردن کم و کیف آثار و تعیین و ثبت موقعیت آثار برروی نقشه می­پردازد و سپس بر اساس این داده­ها به تجزیه و تحلیل اطلاعات حاصله     می­پردازد؛ و از این راه به تلاش برای سازماندهی اطلاعات و تعیین خط مشی پژوهش درمراحل آینده بپردازد.

    این پژوهش نیز یک بررسی منطقه­ای پهنانگر است که با اتخاذ شیوه عمومی انجام می­پذیرد. این تحقیق در چهار مرحله انجام خواهد شد 1. مطالعات کتابخانه­ای و شناسایی جامع منابع و مستندات و نیز استفاده از نتایج بررسی­ها و کاوش­های باستان شناسی و مطالعات پیشین 2. مطالعات میدانی شامل بررسی        باستان­شناسی در منطقه مورد نظر خواهد بود 3. طبقه­بندی اطلاعات حاصله و تجزیه و تحلیل آن­ها با استفاده از روش­های علمی رایج در پژوهش­های باستان شناختی 4. جمع­بندی، نتیجه­گیری و تدوین و تألیف پایان­نامه.

    ب- روش گرد­آوری اطلاعات : (میدانی – کتابخانه ای و غیره)

    اطلاعات موردنیاز از طریق فیش برداری از اسناد و متون علمی و استنادات مورخین یونانی و رومی و اسلامی، بررسی­های باستان شناسی و نمونه­گیری از مواد فرهنگی بدست آمده درجریانات مطالعات میدانی، دراین تحقیق برای سامان دهی داده­ها و مواد گردآوری شده و سهولت ارجاع آن­ها، بااستفاده از GPS محوطه­های مطالعه شده شماره­گذاری و به دقت برروی نقشه پیاده خواهند شد.

     

    ابزار گردآوری اطلاعات :

    ابزار گردآوری اطلاعات درمطالعات کتابخانه­ای شامل فیش­بردای و عکس­برداری و تهیه نسخه طرح­ها و تصاویر موجود در منابع تاریخی و گزارش­ها و مقالات علمی مربوط به موضوع می­باشد و درمطالعه میدانی مشخصات مواد فرهنگی گردآوری شده به ویژه نمونه سفال­ها درکارت­های مخصوص ثبت و ضبط شده و نهایتاً اطلاعات کلی نمونه­های جمع آوری شده درجداول و نمودارها ترسیم ثبت خواهند شد.

     

    روش تجزیه و تحلیل اطلاعات :

    از آنجائیکه هدف اصلی تحقیق، تببین وضعیت اجتماعی و فرهنگی منطقه در دوره اشکانی با شناسایی محوطه­های باستانی آن دوره است و مهمترین دستاوردی مادی بررسی باستان شناختی «سفال» است؛ برای تجزیه و تحلیل اطلاعات از روش آماری «تحلیل رود واحد تحلیل «خوشه» است، یعنی به جای تکه­های سفال، گروهی از آن­ها که به گونه­ای با یکدیگر نسبت دارند، مورد بررسی قرار می­گیرد. این روش در  جمع­بندی­های زیستگاهی و تعیین مرزهای فرهنگی بین منطقه­ای و همخوانی گاهنگاری مکان­های باستانی با یکدیگر از اهمیت ویژه­ای برخوردار است. دراین تجزیه و تحلیل داده­های سفالی بدست آمده از   محوطه­های باستانی که پیشتر مطالعه و شناسایی شده­اند به عنوان شاخص انتخاب و داده­های بدست آمده از محوطه­های حوزه جغرافیایی ابهررود با آنها سنجیده خواهد شد.

    فصل اول

     

    بررسی ویژگی های جغرافیایی

    ناحیه ابهر و خرم دره

    جغرافیای طبیعی:

    به  منظور دستیابی به شناختی جامع از وضعیت اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی هر مکان لازم است بستر و شرایط جغرافیایی حاکم بر آن مورد توجه قرار گیرد. برای دستیابی به این هدف ابتدا عوامل اکولوژیکی منطقه خرم دره و پتانسیل های بالقوه مورد بحث قرار می گیرند.

     

    موقعیت جغرافیایی و وسعت:

    شهرستان خرم دره به عنوان یکی از شهرستان های پر رونق از لحاظ کشاورزی و صنعتی استان زنجان حدود 410 کیلومتر مربع وسعت داشته است و در جنوب شرقی استان واقع و مرکز آن شهرستان خرم دره است.

    محدوده این شهرستان از شمال به ابهر، از شرق به طارم، از جنوب و غرب به شهرستان ابهر و خدابنده ختم می شود. این شهرستان از لحاظ مختصات جغرافیایی بین  ΄35 ˚48 تا  ́56  ˚48 طول شرقی و ΄15  ˚36 تا ΄30  ˚36 عرض شمالی واقع شده است. شهر خرمدره به عنوان مرکز این شهرستان و در فاصله 90 کیلومتری مرکز استان واقع شده است و ارتفاع آن از سطح دریا 1570 متر است. از لحاظ تقسیمات سیاسی این شهرستان به علت اینکه چند سالی بیش نیست که تبدیل به شهرستان شده است هنوز حدود دقیق توابع آن مشخص نیست در حالی که دارای یک بخش مرکزی( خرمدره) و دو دهستان است. دهستان قلعه حسینیه به مرکزیت روستای قلعه حسینیه، دهستان الوند به مرکزیت روستای الوند.

    این شهرستان مجموعاًً دارای 29 آبادی است که 18 آبادی آن دارای سکنه و 11 آبادی آن خالی از سکنه هستند.

     

    توپوگرافی و ارتفاعات منطقه ابهر و خرمدره:

    شهرستان های ابهر و خرمدره منطقه ای کوهستانی که کوه های آن به دو صورت رشته ی موازی به دنبال کوه های زنجان از قافلان کوه محل عبور رودخانه قزل ارون با جهت شمال غربی به جنوب شرقی کشیده شده است و تا دشت قزوین( تاکستان) ادامه دارد. ارتفاعات شهرستان خرمدره که از شمال با رشته کوه البرز و از جنوب و جنوب غربی با رشته کوه زاگرس هم جوار است، با دریافت برف و باران فراوان و ایجاد شاخه های متعدد ابهر رود که رسوبات فراوانی را در دره ته نشین می کند، زمین های حاصل خیزی برای کشاورزی ایجاد می شود. پوشش گیاهی ارتفاعات و دامنه، زندگی شبانی را شکل می دهد. حاصل این امر ایجاد مراکز تجمع انسانی و اقتصادی از قبیل سلطانیه، صایین قلعه، هیدج، خرمدره و ابهر و روستاهای متعدد می باشد( جغرافیای استان زنجان، 1375، 16).

    با بررسی نقشه های توپوگرافی و منحنی های میزان و مشاهده در روی زمین ملاحظه می گردد که شمال و جنوب حوضه ابهر رود به صورت ارتفاعات و قله ها جزء واحد کوهستان محسوب می شوند.

    واحد کوهستان در شمال حوزه شامل: کوه های قیالاغلی، سندان داغ، خراسان لو، کوه بلاغ و الوند داغ است که امتداد آ نها شمال غرب – جنوب شرق می باشند. مرتفع ترین نقطه حوزه در شمال حوزه و در کوه های سندان داغ با ارتفاع 2975 متر از سطح دریا و اقع شده است. این کوه­ها با شیب زیاد به سمت جنوب ممتدد شده و به پای کوه ختم می شوند که در آنجا زمین شیب کمتری را به خود می­گیرد.

    واحد کوهستان در جنوب حوزه شامل: کوه های گنگ دره، کوه رستم، قره داغ، کوه قواد و کوه اوج قاشق است که نسبت به کوه های شمالی دارای ارتفاع کمتری هستند. و امتداد آنها هم اگر چه شمال غرب- جنوب جنوب شرقی است ولی مثل شمال حوزه از نظم زیادی برخوردار نیستند.

    در این واحد از آن جا که شیب زیاد هرگز اجازه کشاورزی را نمی دهد به عنوان مراتع و چراگاه دام توسط مردم محل مورد استفاده قرار می گیرند( بیگلر 1378، 72- 74).

     

    زمین شناسی:

    منطقه خرمدره و بطور کلی حوضه آبخیز ابهر رود که دشت هموار نسبتاً وسیعی را تشکیل می دهد      ( دشت میان کوهی) در حقیقت یک چاله تکتونیکی و فروافتادگی است که از شمال غرب و جنوب شرق امتداد پیدا کرده و حاصل عملکرد تکتونیک در گذشته است و لذا منشاء تشکیل آن نیروهای درونی زمین در ادوار مختلف زمین­شناسی است و در طول سالیان متمادی عوامل دینامیک بیرونی شکل آن را به مقدار محدودتری در مقایسه با عوامل تکتونیک تغییر داده­اند. می توان گفت که در مسیر حرکت رود این حوضه و زمین­های هموار مجاور آن و کوه های اطراف آن زمین فروافتادگی یا بالارفتگی پیداکرده و به صورت هورست و گرابن درآمده است.

    از نظر چینه شناسی کوه های ابهر و خرمدره ارتباط نزدیکی با کوه های البرز دارد که در تمامی سری­ها از پایوزویک تا دوران چهارم مشاهده می شود. از نظر تقسیمات ساختاری دشت ابهر بر طبق تقسیم بندی واحد های ساختمانی رسوبی ایران در زون البرز- آذربایجان واقع شده است. با توجه به وسعت این زون آن را به نواحی کوچکتری تقسیم نموده اند که محدوده مطالعاتی عمدتاً در قسمت البرز غربی واقع گردیده است. بررسی تاریخچه زمین شناسی نشان می دهد که در طی دوران سنوزوئیک این زون به شدت تحت تاثیر فازهای کوهزایی آلپی قرار داشته است و فعالیت های آتشفشانی آئوسن( سازند کرج) در تمام طول آن دیده می شود. بطوریکه با پیشروی به سمت غرب به شدت این فعالیت ها افزوده می شود. طی الیگوسن آغازین، فعالیت های به صورت توده های نفوذی متعدد و با ترکیبات متنوع در اکثر زون دیده می شود که می توان به اطراف تاکستان، ابهر و هیدج اشاره کرد. پس از این زمان گسترده حوضه آبریز مورد مطالعه اثری از فعالیت ماگماتیسم دیده نمی شود.

    نقشه زمین شناسی دشت ابهر( نقشه شماره   ) رخنون های ارتفاعات حاشیه­ای دشت ابهر تنوعی از سنگ­های بسیار قدیمی تا عصر حاضر را نشان می دهد. در این بخش طبقه بندی این تشکیلات را می توان بصورت  خلاصه چنین بیان نمود:

    تشکیلات پر کمبرین قدیمی ترین تشکیلاتی که در منطقه دیده می شود این تشکیلات شامل فلییت ها و میکاشیت هایی که در جنوب الگزیر مشاهده می گردند. سپس تشکیلات کهر که عبارت از یک سری شیست های سنگ لوحی سبز رنگ و شفاف وجود دارند که در جنوب میکا شیت ها دیده می شوند و به ترتیب گرانیت های دوران جوانتر ین تشکیلات پرکامبرین و روی تشکیلات بایندر شامل سنگ ماسه های ارغوانی و شیستهای سیلتی به ضخامت حدود 150 متر و روی آنها تشکیلات سلطانیه شامل دولومیت های روشن که بطور هم شیب روی تشکیلات بایندر قرار دارد. این رخنون در جنوب ابر مشاهده می شود که بوسیله گسل های متعدد از یکدیگر جدا شده اند.

    روی تشکیلات سلطانیه تشکیلات باورتکه تناوبی از شیست های الوان برنگ ارغوانی – سبز قهوه ای می باشد روی این تشکیلات را جزوه سری های پایین کامبرین نیز حساب می آورند.

     

    دوران اول:

    کامبرین در این دوره ماسه سنگ های به نم تشکیلات لالون دیده می شود که در قسمت فوقانی خود  از کوارتزیت به نام تاپ کوارتزین دارند.

    روی این طبقات میلاکه از دولومیت های تیره رنگ هستند بطور هم شیب قرار دارند. دنین- یرمین از کوارتزیت ها و ماسه سنگ های ارغوانی که ضخامت هی حدود 120 متر دارند و به نام تشکیلات درود نامیده می شوند تشکیل شده که روی این تشکیلات روته از آهک های منطبق فرسایش یافته برنگ های قرمز و خاکستری تیره که حاوی براکیوپود­ها و ساقه های آهکی خاردارن است قرار گرفته­اند. این تشکیلات نیز وسعت چندانی ندارند.

     

    دوران دوم:

    تشکیلات ژوراسیک زیرین به نام تشکیلات از شیست­های سبز زیتونی و ماسه سنگ های قهوه ای تشکیل شده و روی آن را تشکیلات لار قرار دارد که شامل یک طبقه ضخیم و کمرنگ از آهک های آمونیت دار فشرده است.

    تشکیلات ژوراسیک در جنوب و جنوب غربی ابهر بین ابهر و سلطانیه دیده می شود.

     

    ائوسن :

    سکانس سنگ های پالئوژن با رسوبات تخریبی قرمز رنگ شروع می شود و در حوالی ابهر به کنگلومرا های دانه درشت ختم می شوند که به نام تشکیلات فجن نامیده می شود. تشکیلات فجن بطور هم شیب بوسیله آهک­هایی با ضخامت 150 متر پوشیده می شود. این آهک ها زرد رنگ لایه لایه هستند که به نام تشکیلات زیارت نامیده می شود.

    روی این تشکیلات سنگ های آذرین بصورت کمربند وسیعی مخصوصاً در جنوب و جنوب شرقی سلطانیه تا ابهر رود قرار دارند. این سکانس و مکانیک را می توان با تشکیلات کرج مطابقت داد.

    تشکیلات  شامل توف های سبز رنگ ، سبز رنگ آبی و زرد که روی آنها آگلومرا و کوله های ضخیم برش پوشیده شده و عموما دانه درشت می باشند ریولیت در این تشکیلات بخصوص در نزدیکی صایئن قلعه فراوان دیده می شود.

    در منطقه شمال شرقی ابهر تشکیلات کرج حاوی توف ها و شیست ها سبز رنگ خاکستری و آگلومرا دیده می شود. در شمال غربی ابهر تشکیلات آذرین درونی از جنس گرانودیوریت که مربوط به دوران سوم است دیده می شود که تشابهی از نظر زمانی با گرانیت دوران ندارد و همراه کوله های آندزیت و همچنین ماسه سنگ می باشند.

    در حقیقت می توان گفت که قسمت شمال شرقی و شمال غربی منطقه اکثراً سنگ های آذرین دوران سوم با گسترش وسیعی پوشانیده اند ولی بعلت غیر قابل نفوذ بودن آنها نقشی در تغذیه آبهای زیر زمینی ندارند.

     

    زمین شناسی دشت:

    در منطقه خرمدره سه نوع آبرفت وجود دارد که بترتیب آبرفت های قدیمی و میانی و جدید نامیده می شودند. 70 درصد آبرفت های جنوب دشت از فرسایش آدزیت- گرانیت- شیست و ماسه سنگ هستند و بقیه آهکی هستند.

    آبرفت های های قدیمی دانه درشت، فشرده و همراه با رس فراوان و قابلیت نفوذ خیلی کم می باشند که در قسمت شمالی جلگه و پای دامنه های ارتفاعات شمالی گسترش دارند.

    آبرفتهای میانی روی آبرفت های قدیمی قرار دارند تقریبا دانه درشت بوده و قابلیت نفوذ کمی دارند. آبرفت های جدیدتر که اکثراً زمین های زراعتی را تشکیل می دهند دانه ریز بوده و از شن و ماسه و کمی رس تشکیل شده اند. قابلیت نفوذ آنها خوب بوده و اغلب آبرفت های رودخانه ای می باشند که بوسیله رودخانه ابهر رود انباشته شده اند.

    در منتهی الیه شمال غرب منطقه یک سری تراس های آبرفتی وجود دارد که جاده ابهر – زنجان را در چند نقطه قطع نموده است.

     

    هیدروکلیماتولوژی

    کمیت های اقلیمی نقش بسزایی در مطالعات هیدرولوژی منطقه ایفا می کنند. در ناحیه مورد نظر همانند سایر نقاط سرزمین ایران عواملی که آب و هوای آن را کنترل می کنند شامل عوامل محلی و بیرونی می باشند.

    عوامل محلی در محل موجودند و از سالی به سال دیگر تغییر نمی کنند مثل زاویه تابش خورشید، ارتفاع محل و ... .

    عوامل بیرونی عواملی هستند که در مقیاس بزرگتری در قالب سیستم های جوی اقلیم منطقه را تحت تاثیر قرار می دهند. عوامل بیرونی ذاتی نیستند و فراوانی وقوع آنها نیز همیشه ثابت نیست و ورود آنها تابع سیستمهای آورنده  آنهاست، ممکن است یک سال زیاد باشد و سالی اصلا نباشد. باران، درجه حرارت، رطوبت نسبی ، باد، تبخیر و تعرق از جمله این کمیت های است که بطور اجمالی در ادامه به آن اشاره می گردد.

     

    بارندگی:

    به علت برودت هوا در اواخر پاییز و زمستان که به چندین درجه سانتی گراد زیر صفر می رسد بارش منطقه در این موقع به صورت برف تظاهر پیدا می کند و در مواقع دیگر به صورت باران مشاهده می شود. در یک لحظه در کوه ها به علت ارتفاع زیاد دمای کم بارش به صورت برف و در دشت به علت ارتفاع کم و دمای نسبتا زیاد به صورت باران جلوه می کند.

    در دشت خرمدره 9 ایستگاه باران سنج وجود دارد که 7 مورد باران سنجهای ذخیره ای و 2 مورد باران سنج معمولی هستند. که متوسط بارندگی در دشت با توجه به رابطه گرادیان بارندگی در ارتفاعات مختلف در دشت 173 میلمتر و در ارتفاعات مشرف 300 میلیمتر است. بیشترین بارش ماهانه منطقه در اسفندماه به میزان 4/49 میلیمتر و کمترین بارش در مرداد و شهریور ماه برابر 9/1 میلیمتر است.

     

     

    درجه حرارت:

    دمای منطقه مورد نظر در طول 15 سال آماری از 3/10 درجه سانتیگراد تا 5/13 درجه سانتیگراد، میانگین سالانه خود متغیر بوده است. میانگین حداکثر دمای ماهانه مربوط به تیرماه است که برابر 2/31 درجه سانتیگراد است. میانگین حداقل دمای ماهانه مربوط به بهمن و برابر 1/6- درجه سانتیگراد می باشد. میانگین دمای سالانه برابر5/11 درجه سانتیگراد است( بیگلر 1378، 21).

    دمای متوسط سالیانه دشت ابهر و خرمدره 8/9 درجه سانتیگراد و تغییرات آن 7/4- درجه سانتیگراد تا 37 درجه سانییگراد در نوسان بوده است. تغییرات دمایی در فصول مختلف در این دشت زیاد است. افزایش دما در این دشت از بهمن تا دی ماه که به حداقل خود برسد ادامه می یابد. بیشترین روزهای یخبندان به ماه­های دی و بهمن تعلق دارد( 25 روز در ماه).

     

    رطوبت نسبی:

    در طبیعت هوای خشک وجود ندارد . حتی در هوای ظاهراً خشک بیابانها مقداری رطوبت موجود است. رطوبت هوا در بهترین شرایط حدود 4 درصد از ترکیب جو را اشغال می کند. رطوبت موجود در هوا به صورت های جامد، مایع و یا گاز تجلی می کند، ولی حالت غالب رطوبت در جو به صورت بخار آب است( علیجانی 1373، 199).

    بر اساس محاسبات ایستگاه هوا شناسی خرمدره کمترین نم نسبی در شهریور ماه و بیشترین آن در دی ماه بوده است. از آنجا که میزان نم نسبی با دمای هوا رابطه دارد می توان گفت که در دی ماه به علت پایین بودن دمای پایین اشباع می شود میزان نم نسبی بیشتر از ماه های دیگر است. با این وجود متوسط رطوبت نسبی سالیانه دشت ابهر- خرمدره 46% است که حداکثر مقدار رطوبت نسبی  مربوط به دی ماه با 6/60 و حداقل آن مربوط به مرداد با 31% است.

     

    باد:

     به دلیل تاثیر باد برمیزان تبخیر و تعرق که سبب افزایش آن می گردد ارزیابی و اندازگیری سرعت و جهت باد در مطالعات هیدرولوژیک نقش مهمی را ایفا می کند.

    در محدوده حوضه آبریز حوضه دشت ابهر رود از تجزیه و تحلیل اطلاعات و آمار ایستگاه سینوپتیک مشاهده می شود که بیشترین باد از جهت شمال غربی، جنوب شرقی با سرعت بین 1 تا 3 متر بر ثانیه می وزد.

     

    تبخیر:

    تبخیر فرایند تبدیل مایع به بخار است که از سطوح آب خاک یا به صورت تعرق از سطح گیاهان صورت می­گیرد. اگرچه اندازه گیری تبخیر واقعی مشکل است ولی به لحاظ اهمیت داده آن به این عمل صورت می­گیرد. در حوضه آبریز ابهررود به علت وزش باد های محلی به نام بادمه و شره( راز) و کمبود رطوبت نسبی هوا در فصل گرما و تابش عمودی خورشید در این فصل که منجر به افزایش نسبتاً شدید دما می شود و همچنین به علت وجود پوشش گیاهی نسبتاً متراکم تبخیر تقریباً زیاد است.

    میزان متوسط تبخیر از ایستگاه تبخیر سنجی خرمدره بین 1600 تا 1700 میلمتر اندازه گیری شده است که با توجه به اعمال ضریب اصلاحی تشتک تبخیر( K= 65) میانگین تبخیر و تعرق پتانسیل بین 1050 ت 1100 میلیمتر در سال می باشد

    از نظر طبقه بندی اقلیمی بر طبق طبقه بندی دومارتن جز اقلیمی خشک و طبق طبقه بندی آمبرژه از اقلیمی خشک و سرد برخوردار است.

     

    منابع آب:

    رودها را براساس مقدار و مداومت جریان آب آن در طول سال به رودخنه های دایمی و فصلی و موقتی طبقه­بندی می کنند و بر اساس هر تعریف، رود های دائمی در تمام سال و یا حداقل 90% از ایام سال دارای آب باشند( جداری عیوضی 1383، 99).

    منطقه مورد مطالعه، حوضه ابخیز ابهررود را تشکیل می دهد که از دو شاخه بزرگ  و دایمی و فصلی تشکیل شده است. با توجه به نقشه های زمین شبکه های آبهای حوضه فصلی ابهر رود پیداست که بعضی از زیر حوضه های آن در تمام سال آب دارند و دائمی می باشند ولی این آبها در فصل گرما در آبیاری محصولات کشاورزی مورد استفاده قرار می گیرند و پیش از رسیدن به خط القعر در ساخه های فصلی بهره برداری می گردد و این عواملی است که در اواخر بهار و تابستان موجب خشکی بستر رود اصلی می شود. در فصول سرد که بارش بیشتر و تبخیر و استعمال آب در کشاورزی در آن بسیار بسیار ناچز است، آب این شاخه پس از الحاق به شاخه اصلی ابهررود در خرمدره به سمت تاکستان حرکت کرده و در نهایت به دریاچه نمک می ریزد( بیگلر 1378، 52).

    در جدول شماره (   ؟)   و نمودار(؟-) آمار ایستگاه هیدرومتری واقع در قروه را در مورد آبدهی سالانه رودخانه ابهررود را ارائه می دهد. حجم سالانه رودخانه ابهررود در طول سالهای 34-79 تا 2/13 میلیون متر مربع در سال در نوسان بوده است. متوسط آبدهی سالانه رودخانه در طول دوره آماری مذکوز 13/ 56 میلیون متر مکعب می باشد. در اغلب ماه های سال بیشتر رودخانه از ایستگاه قروه به بعد فاقد آب می باشد.

     

    وضعیت خاکها:

    بطور کلی در منطقه مورد بررسی که از خاک­های حاصلخیز و مستعد برای کشاورزی با زهکشی مناسب برخوردار است، به علت اختلاف دمای شب و روز و اختلاف دمای شدید فصول سال، تخریب مکانیکی سنگ ها شدید است و همین امر تاثیر چشمگیری بر سنتز خاک در محل دارد. از طرفی بعلت بارش در فصول سرد که منجر به رویش گیاهان و نباتان در فصل رشد می شود، پوشش گیاهی محل نیز متلاشی کردن و تخریب مکانیکی و هم تکامل خاک منطقه از طریق افزایش مقدار مواد آلی خاک تاثیر می گذارد، از طرفی به علت بارش های سیل آسا، در بعضی از مواقع سال و شیب نسبتاً زیاد در دامنه کوه ها، خاکها از نواحی مرتفع به سمت نواحی پست منتقل شده و بدین وسیله بر غنای خاک مناطق پست و دشتها افزوده می شود. لذا در اراضی پست، خاک دارای بافت سنگین و با قابلیت نفوذ آهسته است که اغلب ریزبافت می باشند ولی در دامنه درصد قابل توجهی از خاک­ها را سنگریزه ها تشکیل می دهند.

     

    پوشش گیاهی:

    منطقه مورد مطالعه به علت داشتن بیش از 320 میلیمتر بارش میانگین سالانه که مقدار نسبتاً از آن هم بصورت برف می باشد و فرصت زیادی برای نفوذ در زمین دارد و رشد نباتات در فصل بهار مناسب است.

    لذا از نظر پوشش گیاهی علاوه بر گیاهانی که به صورت مصنوعی توسط مردم کشت شده­اند، نباتات بومی منطقه عبارتند از : خار شتر، پنجه مرغی، بو مادران، گل گندم، شیر سگ، اسپرس، آلاله، گرامینه، مرکبه، شیرین بیان، کمون، کنگر وحشی، پیچک وحشی، خارزرد، کاسنی، ورک، اسپند و عشقه.

    اما به دلیل اینکه بعضی از مراتع در زمین های همراه به زیر کشت دیم رفته اند و همچنین بدلیل چرای بی رویه مراتع بوسیله دام های روستاییان، پوشش گیاهی منطقه مورد مطالعه روز به روز فقیر تر می شود.

     

     نتیجه گیری:

    ساختار اکولوژیکی منطقه بستر زیست محیطی مناسبی برا ی جوامع انسانی فراهم کرده است. این ساختار در بر گیرنده امکانات و تنگناهای طبیعی است. موانع طبیعی را می توان به طور خاصه چنین بیان نمود:

    عدم تطابق زمانی بارندگی با نیاز های آبی محصولت کشاورزی

    بافت سنگین خاک در بخشی از خاک های مزروعی منطقه که توسعه بهره برداری از زمین را با مشکل مواجه کرده است.

    فقدان شبکه آبهای سحی منظم و دائمی و فصلی بودن رودخانه اصلی منطقه

    ضعف پوشش گیاهی مرتعی منطقه

    دگرگونی های بی موقع اب و هوایی در منطقه که خسارت شدیدی به بخش کشاورزی وارد می­کند

    علاوه بر این موارد منطقه خرمدره درای یک سری توان مندی های خص خود نیست که می توان به صورت مختص به آن اشاره نمود:

    برخورداری از شیب مناسبکه امکان بکار گیری ماشین آلات کشارزی را در سطح وسیعی فراهم کرده است. همچین کاهش فرسایش خاک و بالا برودن راندمان آبیاری را به دنبال دارد.

    تنوع اقلیمی در منطقه و امکان تولید محصولات متنوع کشاورزی

    وجود خاک مناسب و قابل اصلاح کشاورزی

    وجود منابع وسیع آب زیر زمینی و امکان استفاده از آن به منظور آبیاری اراضی کشاورزی

    وجود اراضی مستعد برای تولید علوفه در جهت تامین نیاز های غذایی دامی

    وجود سطح وسیعی از مراتع در منطقه

    امکان مهار آبهای سطحی و بهره برداری مطلوب از آنها در سایر فصول

     

     

     

     

     

     

     

     

     

     

     

     

     

     

     

     

     

     

     

     

     

     

     

    فصل دوم

     

    نگاهی به تاریخ

    اشکانی

     

    مقدمه

     

    ایران سرزمین کهن که هزاران سال تاریخ مداوم دارد، تاریخی سرشار از فراز و فرودهای پندآموز در میان جلوه های بارز و شکوهمندی فرهنگ مردم ایران زمین، دوران باستان لایق توجهی در خور است، دوران شکوهمندی که تمدن بشری را پربارتر کرد و بر غنای آن افزود، اما کم توجهی به تاریخ پارتها در نتیجه اطلاعات اندک از زمانی که شاهان اشکانی زمام قدرت را در دست داشتند، باعث گردید تا تاریخ و هنر این قوم نسبت به سلسله هخامنشیان قبل از آنها و دولت ساسانی بعد از آنها دست کم گرفته شود. شاید گزاف نباشد که بگوییم: حکومت ساسانی پس از اضمحلال دولت اشکانی تمام توان خویش را به حذف آثار مادی و معنوی این قوم به خدمت گرفته و توانسته از چهار قرن و نیم حکومت درخشان پارتیان ( از 256 ق. م تا 224 م ) تحت عنوان دوران دویست ساله هرج و مرج و آشفتگی نام ببرد، با توجه به همه مسائل ذکر شده این تاریخ نزد پژوهندگان و مورخان شهرت نامطلوبی دارد و بخش اعظم این دوره که دودمان اشکانی حکومت می­راندند با دیدگاهی یونان گرایانه و با توجه به عامل سیاسی زمان ( اسکندر مقدونی ) و نقش وی در سرنوشت تاریخ این کشور بررسی گردیده است. مولفان قدیمی اشکانیان را بربرهای نازپرورده یونانی­گرا و فاقد توانایی انجام کارهای بزرگ ، به ویژه در عرصه فرهنگ می­پنداشتند که علت این امر را می­توان در نقص و کاستی مطالب ارائه شده توسط مؤلفان یونانی و رومی و دیگر فقدان منابع بومی، چه ادبی و چه کتیبه­ای ( غیر از سکه های اشک اول و دوم ) دانست؛ بنابراین ساده انگارانه است که به تاریخ ایران در زمان اشکانیان از دریچه چشم یونانیان و رومیان نگاه کنیم، با این همه به دنبال افزایش اطلاعات و غنای یافته­های باستان­شناختی و همچنین پیشرفت در عرصه نقد منابع و متون مولفان کلاسیک که نتیجه مطالعات قرن بیستم است که باعث گردیده بسیاری از خطاهای غالباً تکراری قرون هیجدهم و نوزدهم به خصوص در تفسیر منابع را اصلاح و رفع گردد و همین امر، باعث گردیده نگرشی تازه به پارت­های اشکانی به وجود آید ، فقدان اطلاعات به ویژه برای دوران آغاز این دوره مشهود است و اصولاً باید تاکید شود که پژوهش در اینجا با مشکلات دیگری ، غیر از آنچه در مورد تاریخ یونان و روم صدق می کند ، مواجه است و علت این امر چیزی نیست جز اینکه ، این گرایش نادرست در میان محققان قدیمی وجود داشته که هر جا متن با دریافتی که از پیش در ذهن آنها پذیرفته و قطعی پنداشته می­شده، سازگار نبوده آن را تصحیح     می­کرده­اند با وجود این به نظر می­رسد  که عامل مهم­تر در مورد ایران، ترک دیدگاه­های انحصاری     یونان­گرایی باشد، در دهه­های اخیر هر قدر کاوش­های باستان­شناسی در شرق به ویژه در ایران بیش­تر پیشرفت کرده است ، از اهمیت نقش یونانی گرایی کاسته شده است ، گرچه نفوذ و گسترش آن در تمام عرصه­های زندگی آسیایی وپیشین بسیار زیاد بوده است (ولسکی،1383، 12 ) ولی فقط جنبه سیاسی آن به دلیل فتح امپراتوری هخامنشی به دست فاتح مقدونی ( اسکندر ) واداره سرزمین تحت سلطه هخامنشیان به دست جانشینان سلوکی­اش است که بخشی از اهمیت خود را حفظ کرده است ، اما ساختار فرهنگی و غنی و قومی ایرانی در برابر ساختار اجتماعی – اقتصادی یونان­گرایی پایداری کرده است و آنچه را از گذشته به ارث برده­است پاسداری کرده و مغلوب و تابع فاتحان شده است، بدین ترتیب بازسازی پنج قرن حکومت اشکانیان در ایران باید بر شالوده­های متفاوتی استوار گردد ، و بدین ترتیب عناصر تازه­ای که تاکنون در پژوهش­ها پذیرفته نمی شدند مورد ارزیابی قرار گیرند.

    این واقعیت وجود دارد که در منابع موجود، به اشکانیان به ندرت پرداخته شده است اما وظیفه محققان کشف اقدامات و مقاصد سیاسی شاهان اشکانی و پاسخ به این پرسش است که اشکانیان چگونه توانسته­اند به عنوان جانشین راستین و لایق هخامنشیان وظیفه سنگین دفاع از ایران را به عهده گرفته و با حفظ مرزهای سیاسی این سرزمین پهناور به مبارزه با سلوکیان به عنوان نمایندگان یونان­گرایی و نیز رومیان که در سیاست اشرافی خود از نگرش های توسعه طلبانه اسکندر استفاده می کردند ، راه ایران گرایی را ادامه دهند.  کاوش­های باستانی­شناسی از دل خاک ایران اشیاء بسیار با اهمیتی را بیرون کشیده است .

    این کاوش­ها نه تنها در ایران کنونی بلکه در آسیای مرکزی نیز انجام شده که باعث کشف تماس­های  فراوان ایران با این سرزمین شده است، (ولسکی 1383، همانجا )

    امروزه یکی از مهمترین اسناد اصلی را سفال نبشته­هایی تشکیل می­دهد که از شهرهای قدیم و جدید نسا به دست آمده است. شهر نسا واقع در جمهوری ترکمنستان که توسط باستان شناسان روسی در فاصله سالهای ( 61-1948) مورد بررسی و کاوش قرار گرفته است .

    کاوشگران روسی ، 2751 متن از سفال نوشته­های نسای  قدیم و 6 قطعه سفال نبشته از نسای جدید یافتند که مضمون بیش از چهار و پنجم آنها مربوط به متون مالی و ثبت در  انبارداری شاهی شهر نسا است ، اما تا قبل از کشف سفال نوشته های نسا ، متن نگاشته شده به زبان یونانی پوست  نبشته اورامان مکشوفه در دهکده پلنگان در اورامان کردستان ایران یکی از مهم ترین منابع بود. از دیگر پوست نوشته ها می توان شماره 10 شهر دورا – اور پوس ،[5] شهر هلنیسی سوریه نام برد که به زبان یونان نگاشته شده که اطلاعات چندی در مورد شرایط دوران پارت در اختیار مان می گذارد .

    این پوست نبشته به سال 121 یا 122 م تعلق دارد یعنی هنگامی که شهر تحت حکمفرمایی پارتیان قرار داشته است ، در اینجا نباید نبشته های آرامی یافت شده از دو شهر پارتی هترا[6] (هاترا الحضر کنونی ) و آسور[7] در بین النهرین فراموش گردد. همچنان که ذکر شده اگر سراغ منابع مکتوب درباره دوران پارتها برویم ، جای تاریخ پارت که به دست ما نرسیده خالی است،  از این رو پژوهشگران مجبور شده اند از گزارش های کوتاه و یا گاهی هم طویل برخی از نویسندگان عمد تاً یونانی و لاتینی تصویری موزائیک وار پدید آوردند . ( شیپمان، 1384: 11) از مهم­ترین ماخذ تاریخ کتاب تاریخ فیلیپینگ[8] اثر پومپوس تروکوس[9]  اهل جنوب گل اهمیت ویژه­ای دارد که اولین تاریخ جهانی در ادبیات روم و 44 مجلد آن در مورد سده­ی اول پیش از میلاد است. متاسفانه کتاب وی در عهد عتیق متاخر گمشده و خلاصه­ای از کتاب معروف به پرولوگ[10]  از مونیا یوس یولستنیوس[11] ( ژوستین تار سده سوم م ) به جای مانده که فقط به ذکر جملات کوتاهی از محتوای کتاب اصلی می­پردازد. کتاب جغرافیای استرابون[12] (استرابو) حدود (64ق.م حدود20.م) منبعی دیگر است که به توصیف بیشتر کشور پارت می پردازد. گذشته از این استرابون موکد یادآور می­شود که وی ازاثر آپولوروس آریونوس[13] ( تقریباً اواخر سده اول ق – م ) استفاده کرده است. ( فلاویوس آریانوس[14] آریان ) اهل آسیای صغیر ( حدود 175- 95 م ) کتابی دیگر تحت عنوان پارتیکا[15] تالیف نموده که متاسفانه قطعاتی از مقدمه در مورد اوایل دوران امپراتوری پارت از طریق کتابنامه فوتیوس[16] بطرک       ( بطریق ) قسطنطنیه و همچنینی تعدادی اسامی امکنه از طریق استفانوس بیزانسی[17] به دست ما رسیده است .به جز سه ماخذ نام برده شده که مهمترین منابع در مورد تاریخ پارت است ، کتاب تاریخ دوم اثر کاسیوس دیو[18] ( حدود 235 – م155) که وقایع تاریخ روم – پارت را شرح می دهد و پلو تارک [19] ( 120-45م) به ویژه در بیوگرافی خود به شرح زندگی نامه های کراسوس[20] و آنتونیوس[21] جزییات مهمی را درباره لشکرکشی­های رومیان علیه پارتیان ، به ویژه در مورد پیکار کرهه[22] ( کارای کرد حران ) کنونی و لشگر کشی سال ( 36 ق.م ) نقل می کند. گذشته از این پلینیوس[23]( 79-24و23م ) در کتاب ششم تاریخ طبیعی [24] خود جغرافیا و در کنار آن پارت را بررسی می کند و هم چنین پولیبیوس[25] ( 120- 200 ق. م) در اثرش تواریخ لشکرکشی آنتیوخوس[26] سوم را علیه پارتیان گزارش می­کند ، سالنامه تاکتیوس[27] و سخنرانی های سیسررون[28]  نیز به جزییات مهمی در مورد رویداد های نظامی در میان رومیان و پارتیان می پردازد ، ایزودور خاراکسی[29]  در حدود آغاز سال میلادی به گزارش جغرافیای چاپارخانه های پارتی[30] می پردازد و کتابی را می نگارد که در آن تک تک کاروانسراهای شاهراه بزرگ غربی – شرقی را در شاهشاهی پارت از دریا ی مدیترانه گرفته تا افغانستان امروزی شرح می دهد ، با توجه به این نکته که آگاهیهای شخصی خاراکسی در تالیف کتابش دخیل بوده است . یوسنوس فلاویوس[31] مورخ یهودی در اثرش ، باستان­شناسی یهود ،در برخی جهات به شرح تاریخ پارت می پردازد .

    با این لیست مهم ترین منابع مکتوب که به شرح تاریخ و ویژگی های سیاسی – اقتصادی – اجتماعی ) دولت پارت می پردازد معرفی گردید، البته هنوز هم گزارش­های دیگری در مورد جزییات تاریخ اشکانی وجود دارد اما آنها اساساً آگاهی جدیدی را مطرح نمی کنند . در اینجا ذکر این نکته لازم است که هیچ یک از نویسندگان و  مورخین یونانی و رومی هیچ گاه از پارت دیدن نکرده اند، احتمالاً به جز ایزیدور خاراکسی و تا آنجا که به منابع رومی مربوط می­شود، عمده منابع، به دست کسانی نگاشته شده که نگاهی خصمانه به تاریخ دولت پارت داشته­اند و شرح وقایع را به طور مغرضانه و بنا به نظر و علایق رومیان تنظیم و گلچین می­شده است ، بنابراین لازم است از منابع ارمنی و چینی نام ببریم که در غنی ساختن پایه و بازسازی تاریخ شاهنشاهی اشکانی سهم عمده دارند . در مورد منابع ارمنی کوتاه سخن اینکه : با توجه به روابط مسالمت آمیز و تماس های نزدیک میان اشکانیان و ارمنستان طی قرون متمادی آثار آنها از صفّت جانبداری به زیان پارت که سنت آثار یونانی و نگاه مغرضانه به دولت پارت که نسبت آثار رومی بوده مصون بوده اند ، بنابراین می توانسته به عنوان معیار سنجش و عامل توازنی در قضاوت بکار روند اما تلاشی که برای تحلیل این آثار شده تا پیوند ی از نظر تاریخی تایید شده در آن ها پیدا شود و امکان تعیین محل و شناسایی اشخاص و رویدادهها فراهم گردد به نتایج رضایت بخش نرسیده است . در مورد منابع چینی با توجه به دشواری و پیچیدگی خط چینی از لحاظ شناسایی واژه ها و نام ها مشکلات بسیاری شکل می گیرد ، ولی می توان از آنها بهره فراوان برد به عنوان منابع در خور به آنها استناد کرد از سه منبع مربوط به تاریخ ایران قدیمی ترین و نخستین آنها کتاب شی کی [32] یادنامه تاریخی اثر سوماچین[33]  سر بایگان دربار خاقان ووتی[34]  است که گاه به عنوان هردودت چین نیز از آن یاد می شود ، نگارش این اثر حدود 98 ق. م به پایان رسیده است که فصل 123 آن مبتنی است بر گزارشی از هیئت نمایندگان چینی که در حدود 135 ق. م به نواحی مرزی ایران آمدند تا به وضع ایجاد شده در باکتریا( باکتریانا باختر، بلخ کنونی ) و سرزمین مجاور ( سغر ، فرغانه ) پس از مهاجرت اقوام آسیای مرکزی به سرزمین ایران آشنا شوند  .

     دو منبع دیگر عبارتند از سالنامه های معروف سلسله هان اکه « سالنامه آغازین » توسط پان کو مورخ سلسله هان و خواهرش ، پان چائو در ادامه مطلب شی کی تالیف گردیده و فصل 96 آن کشور پارت را توصیف می کند ،و « سالنامه پسین» هان که در نیمه اول سده پنج میلادی به قلم فان – یه تالیف گردیده و بعدها با استفاده از منابع قدیمی دیگر به صورت نسخه امروز ینش تکمیل شده است . در فصل 118 این کتاب « سرزمین های غرب » مورد برسی قرار می گیرد و مراحل سفر یک پیک چینی به نام کان یمینگ به سال 97 م و گزارش وی در هنگام گذشتن از ایران به سمت خلیج فارس و بازگشت از طریق پارت را شرح می دهند . تاریخ پارت ، که اکثر کتاب های قدیمی از ان غفلت کرده اند و آن را جز ء تاریخ سلوکیان یا تاریخ روم – گنجانده اند با توجه به دقت سکه های شاهان پارت به تدریج به سمت روشن شدن پیش می رود . در قرن هیجدهم فوی ویان فرانسوی[35] بر اساس سکه های اشکانی توانست تاریخ مشهور خود را درباره اشکانیان به رشته تحریر در آورد . پس از وی لونگرو کتابی در این زمینه نگاشت[36] ، پس ازوقفه ای در سال 1850 سن مارتن کتابی به نام «قطعاتی از تاریخ اشکانیان» در پاریس منتشر کرد[37] و به معرفی وضع تحقیقات به ویژه  درباره گاه شماری وقایع پارت پرداخت که همیشه موضوعی مورد بحث و اختلاف و تردید بود . در مقایسه با موضوع او دو کتاب دیگر به زبان آلمانی توسط اشنایدر روبر[38] در موضوع بررسی اشکانیان در متون یونانی و رومی و سپس از آن در کتابی توسط اشپیگل در این خصوص منتشر گردید که مطالب قابل توجهی نسبت به متون قبل از خود ارائه نکرده اند . با کشف و ترجمه اسناد خط میخی بابلی در باره اشکانیان ، مرحله نوینی در پژوهش ها آغاز گردید . این اسناد نظام تاریخ گذاری مورد استفاده دولت پارتیان را برای محققان روشن کرده اند . این اسناد حاوی  تاریخهای سلطنت شاهان پارت بر اساس مبدا تاریخ سلوکیان بود که در بابل به کار می رفت و بنابراین محاسبات از سال 311/310 پیش از میلاد آغاز می شد ، یا بر اساس مبدا تاریخ اشکانیان در ایران از سال 247/246 محاسبه می شد ،بنابر محاسبات قدیمی ، تاریخها عبارتند از 312/311 و 248/247 ، با این حال با توجه به فقدان یک نقطه اتکای گاهشماری دیگر ، استفاده از این نظام تاریخی دشواری داشت ، گوتشمید[39] استفاده از این داده را در فرایند تاریخی پیشنهاد  کرد ، و خود عملاً در کتابش این کار را انجام داد . کتاب او پنجاه سال در مورد تاریخ پارت ها نفش کتاب درسی اساسی داشت و هنوز نیز ارزشمند است . سپس از گوتشمید مهم ترین گام را نیلسون دوبواز برداشت و کتاب تاریخ  سیاسی  پارت[40] را در 1984 در شیکاگو منتشر کرد . این کتاب ضمن تکیه بر تاریخ سیاسی از منابع جدید یعنی سکه ها و کتیبه های پیدا شده در ایران استفاده کرد. با این حال و علی رغم افزایش این منابع ، منبع اصلی کتاب را کماکان مولفان یونانی و رومی تشکیل می دهند و اصولاً مولفان معاصر بازسازی تاریخ پارت های اشکانی را بر این اساس و به خصوص بر اساس دیدگاه رومیان انجام می دهند . در کتاب دوبواز حتی شماره ، نام و منشا لژیونهای رومی و نام فرماندهان رومی آنها که در جنگ با پارتها شرکت داشتند ذکر می شود ، البته تنتایج چنین روشی نمی توانست رضایت بخش باشد و می باید منتظر دوره بعدی و رویدادهای جنگ جهانی دوم می ماندیم

    عامل تایین کننده ای که باب تازه ای را در پژوهش های مربوط به تاریخ اشکانیان گشوده است ، کاوش های باستانی و کارهای تحلیلی لوئی و اندنبرگ و همکاران اوست . این کاوش ها و کارهای تحلیل ، اسناد مکتوب بسیار گرانبها و آثاری از فرهنگ مادی را در اختیار دانشمند ان نهاده اند که کشفیات باستان شناسی شوروی به ویژه در نسای قدیم را نیز باید به آنها افزود . بزرگترین تک نگاری درباره مجموع تاریخ ایران جلد سوم تاریخ ایران به روایت کمبریج دوره سلوکی پارتی و ساسانی ( تاریخ کمبریج، 1983 ) است. این کتاب توسط نویسندگان مختلف و با عقاید گوناگون و آماده سازی آن بیش از ده سال طول کشیده است . این کتاب علی رغم اینکه تاریخ سیاسی بخش اعظم این کتاب را به خود اختصاص داده و بسیاری موارد برداشت کلاوس شیپمان را درست می پذیرد و مطالب قدیمی در آن تکرار شده با این حال بحث های بسیار گسترده ای درباره فرهنگ، جریان های مذهبی ، خط و ادبیات دوره اشکانی در آن وجود دارد .

    از سده هیجدهم به خبر مسئله تبارشناسی نخستین اشکانیان، ترتیب جانشینی آنها، پیوندهای خویشاوندی آنان البته واقعیت تاریخی ایشان در کنار دیگر مسائل قرار گرفت و اذهان عموم به سوی یافتن اولین نشان­ها از قوم پارت و اولین گفته ها معطوف شد . مدتها راجع به نژاد و زبان قوم ایرانی که توانستند حکومت ساقط شده هخامنشی را از جانشین سلوکی اسکندر باز پس گیرنده میان مورخان و محققان اختلاف بوده است . شاید بتوان گفت که قدیمی ترین نوشته در مورد این قوم در سالنامه های آشوری باشد، آشوری­ها منطقه پارت را به خوبی می شناختند ، در کتیبه « آسورهادون » در حدود سال « 673 ق. م » از سرزمینی در جنوب دریای خزر به نام پارتاک ها به مناسبت لشگرکشی آن پادشاه به آن ناحیه یاد شده       ( قدیانی 1384، 111 ) از دیگر اسناد و کتاب های کهن که در آن به پارت ها اشاره گردیده تاریخ هردوت است . هرودوت می گوید که به هنگامی که ( هارکویوس ) هارپاگوس بخش « سفلای » آسیایی را غارت کردند . کوروش بر بخش « علیای » آسیا پیروز شد .و همه مردم آنجا را سراسر زیر فرمان آورد .

    پس از آن کوروش به آشوریان  یعنی بابلیان پرداخت . این مطلب را چنین تعبیر کرده اند که کوروش سراسر شرق را گرفت ، پیش از آنکه به سوی بابل به پیشروی بپردازد « نلسون فرای 1380، 154) گروهی مانند خلوبین استدلال کرده­اند که گفته هرودوت دلالت بر آسیای صغیر دارد نه همه شرق ، اما آنچه داریوش شهریار بزرگ هخامنشی در لوح مکشوفه از تخت جمشید و کتیبه بیستون بیان می کند می­تواند نظریه خلوبین را رد کرده و باور اینکه منظور از هردوت همان پارت و مناطق اطراف است را محکم می نماید . داریوش در کتیبه بیستون می گوید ( بیوار 1373، 126) پارت و گرگان از من روی برتافتند و خود ر از هوا خواهان فره ورتینش خواندند . پدر من ویشتاسب در پارت بوده ، مردم از او برگشتند و سر به شورش برداشتند ، کلمه پرثوه یا پارت در ترجمه ( که روی سنگ نبشته بیستون یه – ار – تو – او و در ترجمه عیلامی یر – تو – مه آمده که معادل یونانی آن پرشیا است این کلمه ها بعدها در زبان های ایرانی تبدیل به پهلوا گردید و پهلوی و پارتی نام منسوب به آن است ( قدیانی 1384، همانجا ) با مطالعه در زبان و عادات و اخلاق پارتی این عقیده که پارتیان از نژاد آریایی بودند قدرت می­یابد . شاهان ایرانی که پس از اشک بنیان گذار سلسله آنها اشکانیان یا بنابر نام منطقه پارت ، نخستین مرکز آنها در ایران ، به پارتیان مشهور شدند از حدود سال 140 ق.م بر امپراتوری عظیم چند فرهنگی و چند قومی سلطنت کردند ، قلمرو اشکانیان ، همانند امپرتوری داریوش یکم ، سرزمین هایی را در بر می گرفت که اقوام گوناگون به زبان های مختلف در آنجا سخن می گفتند ( وسیهوفر 1383، 155 ) که به غیر از زبان های فرعی ، 3 زبان ایرانی مهم ترین زبان ها در امپراتوری پارت بود .

    اولین زبان، زبان ایالت قدیمی پارت است که اشکانیان ازآن به عنوان  زبان درباری و اداری  امپراتوری استفاده می کردند، دومین زبان که مقداری از لغات سکایی در آن زیاد است، زبانی است که بعدها معروف به زبان پهلوی 0 فارسی میانه ) گردید و بین فارسی امروزی و قدیم مقام میانی را دارا می باشد ( قدیانی 1384، 182 ).

    سومین زبان « ایرانی میانه » شرقی است که در ناحیه سغد و شهر عمده اش سمرقند رایج بود. زبان ساکنان این ناحیه از طریق بازرگان جاده ابریشم به سوی شرق گسترش یافت .

     از زبان های ارمنی ، یونانی و زبان آرامی که زبان آمیخته امپراتوری هخامنشی بود نیز به غیر از زبان­های ایرانی استفاده می گردید به این ترتیب که : زبان ارمنی با اخذ بی شمار  کلمات پارتی و اسامی خاص ایرانی نه فقط از سوی اشراف و مقامات مذهبی که توسط عامه مردم مورد استفاده قرار می گرفت .

     شاهان اشکانی خود را بر روی سکه ها به زبان یونانی معرفی می کردند و کتیبه ها ی یونانی این دوره نیز از مناطق ماد، ارمنستان ، بین النهرین و خوزستان باقی مانده است . ( ویسهوفر 1383، 157 ) (در تحریر زبان پارتی خط آرامی مورد استفاده قرار می گرفت و تعداد کثیری « اندیشه نگاری یا هزوارش » در آن بکار می رفت. یعنی لغات و حتی جمله ها و یا تلفیقی از کلمات را به زبان آرامی می نوشتند و در ضمن متن پارتی ( متن ایرانی ) می آوردند ولی هنگام خواندن به ایرانی قرائت  می کردند و هزوارشهای مزبور در واقع نقاب گونه­ای بودند بر رخ لغتهای پارتی و ایرانی این پدیده ها مربوط است به نسبت استعمال زبان آرامی در امور دفتری امپراتوری هخامنشی) (دیاکونوف 1378، 154 )

    درباره خصوصیات زبانی پارتیان گوشمشمید می نویسد: زبان پارتی حد متوسط بین زبان مادی و سکایی و آمیخته از هر دو بوده است. پارتی ها به مرور زبان در پارت ، جامه شبانی بومی خود را تبدیل به     لباس­های مادی کردند ، سلاحهای آنان تعبیر نکرده ، زره پولکداری که مرد سپاهی و اسب او را می پوشانید، بهترین نمونه و معرف آن سلاحها به شمار می رفت . یوستی نیوس مورخ معروف رومی معاصر اوگوستوس امپراتور روم درباره نژاد پارتی چنین می نویسد . پارتیان از مردم سکایی بودند . لفظ پارت به زبان سکایی به معنی تبعید شده است .( مشکور 1350، 3-100 )

    از آن چه گفته شد روشن است که نمی توان اشکانیان را مردم یا سلسله خارجی پنداشت گروهی آنان را از نژاد آریانی و گروهی از نژاد اصغر ( چینی و مغول ) و عده ای نیز اختلاط هر دو می­دانند ، اما به مطالعه زبان عادت و خلق و خوی مردم این عقیده کاملاً قوت یافته که پارتی­ها از آریان­های ایرانی بودند ، ولی از جهت همجواری با سکاها عادات و اخلاق و مذهب اینها در آنها رشد کرده بود. بنابراین نظر گروهی از نویسندگان ایرانی که با ملاحظاتی پارتیان را از نژ اد اصغر می دانند فاقد اعتبار و مردود است . به خصوص اینکه آریانی های موسوم به عشیره  داهه بودند و در زمان قدیم اراضی بین گرکان و کراسنودسک[41] امروزی را اشغال کرده بود و به همین جهت این صفحه را دهستان می نامیدند . بعدها به واسطه مجاورت با پارتی ها با این مردم بین آنها اختلاطی حاصل شد و از عشیره داهه طایفه ی اپارنی ممتاز گردید و دودمان اشکانی از این طایفه بیرون آمد ، بنابراین نژاد اشکانیان به سکاها می رسد و لیکن از جهت توطن طولانی در ایران اشکانیان نیز ایرانی شده بودند . (پیرنیا 1384، 147) و آگاهیهای ما درباره آغاز فرمانروایی اشکانیان ناچیز و نابسنده و عمدتاً متکی به گواهی منابع غربی متاخر است آریانوس فلاویوس مورخ معروف یونانی که کتاب پارتیان او فقط به روایت بیزانسی بر جای مانده است چنین می نویسد: ارشک با برادرش تیرداد از باختر به پارت آمدند چون تیرداد را رویی بس نیکو بود فرکلس فرمان روای سلوکی پارت فریفته و دلباخته او شد ، او را به کاخ خود دعوت کرد، می­خواست که به عادت یونانیان با وی نزد عاشق بازد، ارشک را غیرت بجنبید به یاری برادر و همراهانش او را بکشت و بر سلوکیان قیام کرد .

    ظاهرا فرکلس فرمانروای آستادانا در شمال غربی پارت بوده است . نه خود پارت ( قدیانی 1384، 113 ) استرابون جغرافیدان و مورخ یونانی روایت دیگری را نقل کرده و می نویسد ارشک ( یکی از مردم قبایل ) اسکیت با چند نفر از قبیله داهه به پارت هجوم می اورد و آن جا را تصرف کردند و در آن زمان که اشک یکم ضعیف بود پیوسته او و جانشینانش با کسانی که آن ها از سر زمین هایشان محروم کرده بودند ، در حال جنگ بودند اما سپس چنان نیرومند شدند که پیوسته با کامیابی در جنگ سرزمین های اطراف خود را تصرف کردند تا سرانجام فرمانروایان سراسر کشور درون ( یعنی شرق ) فرات شدند ........ و در حال حاضر آن قدر سرزمین و اقوام مختلف را تحت تاثیر فرمانروایی خود دارند که امپراتوری آنها به رقیب امپراتوری روم شده است . ( ویسهوفر، 1383، 169 )

    ویوستی­نوس می­نویسد : « ارشک مردی بود که نام و نشان نداشت و به راهزنی می پرداخت چون شنید که دیووستوس دعوی استقلال کرده او نیز با همدستان خود به پارت آمد و پس از جنگی بر آندرا گوراس فرمانروای یونانی آن در 256 ق 0 م پیروز گشت .

    طبری ارشک را بنیان­گذار دودمان اشکانی که ذکر می کند و او را پسر اشکان بزرگ و از نسل کی­ابید پسر کی­قباد می­انگارد یا پسرش کی­آرش (نعالبی، 457 ) یا دارا پسر همای ( طبری، ج 1، 704 ) بیرونی و دینوری قی­دوس یعنی که آرش را نیای اشکانی می­داند ( دینوری، 1364، 14 ) ارتباط اشکانیان با آرش کمانگیر به سبب همانندی نام و نیز تصویر شدن ارشک به صورت یک کماندار بر روی سکه های ( 743 p، 1880، GCETSTH Midt  ) این دوران است . هر چند کمان به عنوان نمادی سلطنتی از دوران هخامنشی مورد توجه بوده است. روایتی که اشک سرکرده قبیله­ی پرنی بر می­شمارد چنانکه فرای ( 60 1983, Froy,) توجه نموده است با متن پهلوی بندهش ( f 43 ، 25 ) مبنی بر این که دستان ( زال ) فرزند سام ( شاه سکاها ) و اپرنک سرور اپرشهر ؛( نیشابور بعدی) بود و اپرشهر از آن رو چنین نامیده شده است . «با اطلاعات اندک که ما در خصوص منشا پارتیان داریم ، می توانیم قبول کنیم که آنان به قبیله پرنی که جزوی از قوم دهه بود متعلق بودند دهه ، مجموعه ای از قبایل سکایی بود که به صورت چادر نشین در استپ های بین بحر خزر و دریای آرال زندگی می کردند . این قوم مرکب از سواران و جنگ جویانی بود که خوشبختی بزرگ آنان ، طبق اقوال نویسندگان قدیم ، عبارت از مرگ در جنگ بود» ( گیرشمن ، 1350، 286 ) آنان نام اخیر ( پارتی ) را برای خود اختیار کردند و نام های کاملاً ایرانی و حتی زردشتی داشتند . می­توان نام نیای ارشک ، فریاپیتس را با نام اوستایی پیتا دوستدار پدر ، برابر نام یونانی پپلوپاتروس ارتباط دارد . ارشک در تصویر حک شده بر سکه ها یش به شکل یک جنگجوی سکایی با کمان در دست و کلاهی بی لبه مشهور به « ساتراپل » طبق رسم آن روز ایران بر سر چهارپایه ای نشسته است . وی به عمد برای تاکید بر علائق ملی گرایانه و شاهانه اش از طرح سکه های سلوکی دور شده و خود را خود مختار خوانده است . عنوانی که بیشتر فرماندهان بلند پایه ی هخامنشی همچون کوروش کوچک داشتند . نوشته های روی سکه ها به دو زبان و دو خط متفاوت است . یکی به زبان و خط یونانی و دیگری به زبان و خط آرامی ، استفاده از خط آرامی در واقع تاکید بر سنت زنده میراث هخامنشی بوده و نشان می دهد که طی سلطنت اشکانیان خلا فرهنگی وجود نداشته و پیوندهای ایشان با گذشته ایران کهن بسیار استوار بوده است ، چنین روش نوعی مخالفت با سلطه یونانی گرایی ( هلنسیم ) از طریق توسل به گذشته هخامنشی است .

    خلاصه آنکه اشکانیان با پیروی از سنت پادشاهی ایرانی و سنت چند هزار ساله شرقی و حتی هلنسیتی که با ان تماس مستقیم داشتند ، تصمیم گرفتند سنت دودمانی خاص خود را بیافرینند . و در مجموع با دقت و مطالعه در زبان ، مسکوکات ، کتیبه ها و اسامی اشخاص این سلسله این نتیجه حاصل می گردد که دودمان شاهنشاهی پارتی ، خاستگاه بومی و ایرانی داشتند و بر این اساس ، ماهیت زردشتی همه نام های شاهان پارتی و این حقیقت که برخی از این نام ها از جمله ارشک ، گودرز ، خسرو و .... به زمینه پهلوانی اوستا متعلق اند .( 687 1983, Wkonin, )

     

    جغرافیای پارت

    با همه مدارک و مطالعات انجام شده گستره دقیق منطقه ای که پارتیان  نامشان را از آن بر گرفته اند یعنی همان ساتراپ هخامنشی که « پرثوه » که داریوش در کتیبه بیستون از آن نام می برد . در دوره های مختلف هخامنشیان ، اسکندر کبیر ، سلوکیان و سرانجام در دوره خود پارتیان ، هنوز هم روشن نیست . در سنگ نبشته معروف بیستون از ساتراپی « پرثوه » نام برده شده این ساتراپی باید بخش اعظم استان خراسان امروزی ایران و هیرکانیا ( پارتی باستان : ورکانه[42] گرکان ) را در بر گرفته باشد ، البته نباید هیرکانه[43]  را با سرزمین گرگان امروزی برابر نمود بلکه منطقه بزرگی بوده که از دریای مازندران در غرب تارود تجن در شرق را در بر می گرفته است .

     در منابع باستان، نامگذاری­های تازه­ای برای برخی مناطق در دروان پارتیان مشاهده میشود که مرزبندی دقیق آنها مشکلاتی را به همراه دارد، چنین به نظر می آید ساتراپ پرثوه ( به انضمام هیرکانیا ) به استانهای کوچکتر پاریته نه آپرورک تیکبه هیرکانیا کومسیه و خوآرنه تقسیم شده است . البته این تقسیم بندی نباید دست در اوایل دوران پارتها  یعنی در ( 250 ق. م ) بلکه بعدها در زمان مهرداد دوم رخ داده باشد فقط در یک مورد ( نسا ) و در مورد دیگر به طور احتمالی ( هکاتوم پولیس ) مرزبندی دقیقی در نظر گرفته شده و جایگاه دقیق آن را نمی توان با دقت و اطمینان تعیین کرد.

    «به یاری گزارش ایزیدورخاراکسی می دانیم که شهر نسا در پارکیانه قرار داشته است و از آنجا که جایگاه دقیق آن را از طریق کاوش های روسی ها می شناسیم ، می توانیم  مرز تقریبی  این استان را تعیین کنیم ، پارتیه نه در شمال تا دامنه کوهستان کپه داغ گسترده بود درخاور تقریباً در حدود شهر امروزی درگز یا اپدروک تیکنه ( به گفته  ایزیدور خاراکسی ) یا په ورتنه به گزارش پلنیوس هم مرز بوده . مرز خاوری این استان تقریباً مسیر زیرین رود تجن تا سرخس بود . دارامهم ترین شهر در دوران اولیه پارتیان در این منطقه قرار داشت . اما جایگاه دقیقش هنوز هم نمی تواند مشخص شود .» (شیپمان، 1384، 19 ) جایگاه استئانه همچون دیگر ، استان های پارتی مورد اختلاف است. به نظر می­رسد این استان در جنوب پارتینه قرار داشته و شامل شهرهای سمنگان، بجنورد ، شیروان و قوچان می شود.

     کوهمینه یا کوهمش یا قومس در سر راه جاده خراسان قرار داشته و تا میانه امکنه امروزی ایوانکی و ارادان امتداد داشته است . در شمال با هیرکانیه و در جنوب با دشت لوت هم مرز بوده که از لحاظ مکان نگاری به نظر می رسد در محدوه سمنان و دامغان قرار داشته است و بر اساس کاوشهای جدید انگلیسیها باید منطقه هیکاتوم پیلس را در سر جاده خراسان با ویرانه های شهر قومس یکسان  دانست خود آرنه: که همان ناحیه خوار کنونی است و تقریباً از اردان تا شرق دروازه کاسپی در غرب جاده بزرگ خراسان گسترده شده است. با این همه در خور توجه است که اشکانیان واقعی، ساکنان ساتراپی هخامنشی پرثوه بوده است و در سنگ نگاره­های تخت­جمشید فقط پارتیان ساکن پرثوه نمایانده شده­اند. پرنی­های بیابانگرد مهاجم،   بنیان­گذار شاهنشاهی بعدی پارت بودند که در نوشته های یونانی هلنسیتی باستان به سبب سکونتشان در این ناحیه نام از این منطقه یافتند. بنابراین نام پرثوه در آغاز نام مکانی جغرافیایی بود و بعدها که پرنی ها دامنه حکومتشان را وسعت بخشیدند این نام به قوم بدل گردید. «این تفاوت در میان پارتیان و پرنیها درزبان هم مشهود است.  زبان پارتی خواهر زبان مادی،گویش بدوی ساتراپی هخامنشی پرثوه بود . پرنیهای مهاجم این زبان را پذیرفتند و به این ترتیب همزمان از زبان مادری خویش ، احتمالاً زبان ایرانی شرقی دست کشیدند . بعداً پرنیها این زبان اکتسابی را در طی گسترش امپراتوریشان در تمام ایران رواج دادند» .(همان، 20)

     

    ساختار حکومت اشکانی

     بدون تحلیل عمیق وضع پیشین ایران، قبل از تشکیل حکومت اشکانی نمی­توان به ارزیابی­هایی پرداخت که به قدرت­گیری این دولت بزرگ انجامید. بنابراین مطالعه ساختار اجتماعی – سیاسی اشکانیان نیاز به بررسی دوران قبل از شکل­گیری و دوران بعد از تشکیل حکومت دارد و در تقسیم بندی این محدوده زمانی بلندمدت چنین می نماید که می بایست سه مرحله در نظر گرفته شود .

    مرحله اول : وضعیت اجتماعی از هزاره دوم تا سده ششم پیش از میلاد

    مرحله دوم : تحولات از سده ششم پیش از میلاد( همزمان با آغاز ، امپراتوری هخامنشی ) تا آغاز امپراتوری پارت

    مرحله سوم جامعه و حکومت پارت از سده دوم پیش از میلاد تا قرن سوم میلادی

     

    4-4-1 وضعیت اجتماعی از هزار دوم تا سده ششم پیش از میلاد: بیشترین اطلاعات ما از این محدوده زمانی از محوطه های باستانی ترکمنستان با تلاش باستان شناسان  روسی به دست آمده است . بر طبق این منابع از وجود سه فرهنگ در عصر برنز متاخر آگاه هستیم که مربوط به غرب ترکمنستان است و نخستین آن به نام فرهنگ داهستان[44]  در فاصله زمانی 1200 تا سده ششم پیش از میلاد تعیین گشته است . این نام از داهه­هایی مشتق شده­ است که در این ناحیه سکونت داشته­اند ، این فرهنگ در نواحی استپی اترک و رودخانه سومباری[45]  متمرکز بود. در این نواحی سکونت گاههای کوچک و بزرگ، به ویژه در دشت مسیرین[46]  وجود داشت

    ( 55 1972, Masson, ) کاوشهای این منطقه دلیلی را برای وجود زیستگاه ها و شبکه آبیاری  توجه و در نتیجه آن کشاورزی و دامداری گسترده ای را به بار آورده است . ( شیپمان، 1384، 23 ) در مورد تاریخ اولیه پارت این پرسش مطرح است که آیا این فرهنگ با فرهنگ داهستان یا قبیله داهه ارتباط داشته است یا نه ؟

    به گزارش استرابون پرنیها در ساحل رود اخوس[47] می زیستند و از آنجا به پرثوه هجوم می بردند. پرنیها جزء قوم داهه بودند . داهه­ها در زمان اسکندر در منطقه بین آمودریا و سیر دریا سکومنت داشتند. ( شیپمان، 1384، 28 ) 

     جوزف ونوسکی بر طبق منابعی همچون آریان و کونتوس کورتیس معتقد است که داهه ها از داهستان ترکمنستان در سده سوم پیش از میلاد به منطقه دهستان کنونی مهاجرت کردند. (199  1972, Chlopina,) در مقابل ولفسکی خلویین دیدگاه خود را مبنی به اینکه یکسان پنداری اخوس کهن بارود تجن امروزی اشتباه است. چون که اخوس شرقی می تواند با رود اترک یکی دانسته شود، مدلل کرده ، این بدان معنی است که پرنیها مشترکاً به همراه داهه­ها در یک جا و همان منطقه اقامت گزیدند. و پرگامی با تکیه بر گزارش استرابون معتقد است که داهه های پرنیها همیشه در کنار اخوس اترک زندگی می کردند . مهاجرت داهه ها را به مناطقی میان آمودریا و سیر دریا رد می کردند . ( شیپمان، 1384، 25 )

    قابل ذکر است که یافته­های باستان­شناسی در ناحیه شرق دریای خور هیچ شواهدی در مورد وجود اتحادیه قبایل چادر نشین در قرن سوم پیش از میلاد ارائه نمی دهد .دومین فرهنگ که شامل دامنه های کوپه داغ ( در سمت قره قوم ) واقع در منطقه آخال[48]  واتک[49] است . تحت فرهنگ ( پارت کهن ) پارتیان آراخوسی یا فرهنگ – نمازگاه – چهار نامیده می شود . 

    در این منطقه در جریان عصر برنز زیستگاههای بزرگی به وجود می­آیند. که از معروف ترین آنها آلتین[50]  تپه از دوره نمازگاه – چهار ( هزاره سوم / دوم ) از میانه هزاره دوم تا آغاز عصر آهن وسعت زیستگاه­های بزرگ به مانند سابق شکل می گیرد که از جمله آنها آلتین تپه در (پانزده) کیلومتری شرق نمازگاه است.      « این زیستگاه در دوره آلتین[51] –سه ( سده 4- 7- ق . م ) قویاً به اوج شکوفایی می­رسد». حصارهای بزرگ جدیدی برپا شده و در مرکز کل بنا ( دوازده هکتار ) ارگ مستحکمی روی تختانک مرتفعی قرار داشته و به کرات تصور می شود که آلتین تپه پایتخت پارت شمالی در این دوره بوده است .» ( شیپمان، 1384، 98 ) و در آخر سومین فرهنگ ، فرهنگ مرغاب واقع در دلتای رود مرغاب در مارگیانا است و به همین دلیل اغلب فرهنگ مارگیانای کهن نامیده می شود .این فرهنگ کلاً به عنوان نوع محلی فرهنگ – نمازگاه – چهار نامیده می شود 

  • فهرست و منابع تحقیق مقاله بررسی و تحلیل آثار و استقرار های اشکانی حوزه ی جغرافیایی ابهرورد

    فهرست:

    چکیده ....................................................................................................................................................

    1

    مقدمه ......................................................................................................................................................

    2

    فصل اول، بررسی ویژگی­های ناحیه ابهر و خرم­دره ...........................................................................

    7

     

    جغرافیای طبیعی  ...................................................................................................................

    8

     

    موقعیت جغرافیایی و وسعت  ................................................................................................

    8

     

    توپوگرافی و ارتفاعات منطقه ابهر و خرم­دره  ........................................................................

    8

     

    زمین شناسی  .........................................................................................................................

    9

     

    هیدروکلیماتولوژی  ................................................................................................................

    12

     

    بارندگی  ................................................................................................................................

    12

     

    درجه حرارت  .......................................................................................................................

    13

     

    رطوبت نسبی  ........................................................................................................................

    13

     

    باد  .........................................................................................................................................

    13

     

    تبخیر  .....................................................................................................................................

    14

     

    منابع آب  ...............................................................................................................................

    14

     

    وضعیت خاک­ها  ....................................................................................................................

    15

     

    پوشش گیاهی  .......................................................................................................................

    15

    فصل دوم، نگاهی به تاریخ اشکانی .....................................................................................................

    17

     

    مقدمه

    18

     

    جغرافیای پارت

    27

     

    ساختار حکومت اشکانی

    28

    فصل سوم، سفال اشکانی

    44

     

    سفال اشکانی

    45

     

    منطقه­ی غرب ایران

    46

     

    منطقه­ی آذربایجان

    56

     

    شمال ایران

    57

     

    شرق ایران (سیستان)

    57

     

    جنوب ایران

    58

    فصل چهارم، بررسی باستان­شناختی

    60

    فصل پنجم، گونه­شناسی سفال­های اشکانی منطقه

    177

    فصل ششم، تجزیه و تحلیل داده­ها

    231

    فصل هفتم، نقشه­ها و نمودارها

    237

    فصل هشتم، خلاصه و نتیجه­گیری

    261

    فهرست منابع

    265

     

    منبع:

    ندارد.

تحقیق در مورد تحقیق مقاله بررسی و تحلیل آثار و استقرار های اشکانی حوزه ی جغرافیایی ابهرورد, مقاله در مورد تحقیق مقاله بررسی و تحلیل آثار و استقرار های اشکانی حوزه ی جغرافیایی ابهرورد, تحقیق دانشجویی در مورد تحقیق مقاله بررسی و تحلیل آثار و استقرار های اشکانی حوزه ی جغرافیایی ابهرورد, مقاله دانشجویی در مورد تحقیق مقاله بررسی و تحلیل آثار و استقرار های اشکانی حوزه ی جغرافیایی ابهرورد, تحقیق درباره تحقیق مقاله بررسی و تحلیل آثار و استقرار های اشکانی حوزه ی جغرافیایی ابهرورد, مقاله درباره تحقیق مقاله بررسی و تحلیل آثار و استقرار های اشکانی حوزه ی جغرافیایی ابهرورد, تحقیقات دانش آموزی در مورد تحقیق مقاله بررسی و تحلیل آثار و استقرار های اشکانی حوزه ی جغرافیایی ابهرورد, مقالات دانش آموزی در مورد تحقیق مقاله بررسی و تحلیل آثار و استقرار های اشکانی حوزه ی جغرافیایی ابهرورد, موضوع انشا در مورد تحقیق مقاله بررسی و تحلیل آثار و استقرار های اشکانی حوزه ی جغرافیایی ابهرورد
ثبت سفارش
عنوان محصول
قیمت