کارشناسی ارشد.
مقدمه
آیین کلی دورکیم تاکیدش بر این است که بررسی جامعه باید موضوعش را جدا از موضوعهای دیگر در نظر گیرد و پدیده های اجتماعی را به عنوان موضوع خاص خود برگزیند .
دور کیم با طرد تفسیرهای زیست شناختی و روان شناختی ، توجه اش را به عوامل اجتماعی – ساختاری تعیین کننده مسائل اجتماعی انسان معطوف ساخته بود .
دورکیم تبیین های غیر جامعه شناختی رفتار اجتماعی را مورد انتقاد صریح قرار داده بود . وی معتقد بود پدیده های اجتماعی ، « واقعیت های اجتماعی » هستند و همین واقعیت های اجتماعی نیز موضوع جامعه شناسی را تشکیل می دهند . بنظر او ، این واقعیت ها ویژگی ها و عوامل اجتماعی تعیین کننده ای دارند که با مفاهیم زیست شناختی و روان شناختی قابل تبیین نیستند .
واقعیت های اجتماعی نسبت به هر فرد زنده جنبه ای خارجی دارند . این واقعیت ها با گذشت زمان پایدار می مانند ، حال آنکه افراد خاص می میرند و جایشان را به دیگران می دهند . وانگهی ، واقعیت های اجتماعی نه تنها بیرون از فرد قرار دارند ، بلکه « از چنان قدرت وادارنده ای برخوردارند که بر فرد و اراده فردی تحمیل می گردند » . هر گاه تقاضاهای اجتماعی برآورده نشوند ، الزام ها چه بصورت قانون و چه به شکل رسوم وارد عمل می شوند .
این الزامهای قانونی و سنتی بر افراد تحمیل می شوند و آرزوها و تمایلات آنها را جهت می دهند . پس ، یک واقعیت اجتماعی ر ا می توان این چنین تعریف کرد : « هر شیوه عمل ثابت یا نا ثابتی که بتواند بر فرد یک نوع الزام خارجی را تحمیل کند » .
( کوزر – 9- 1968 )
دیدگاه امیل دورکیم درباره انحرافات
یکی از رهیافت کارکردی دور کیم ، بحث او درباره بزهکاری است . او در بحث از انحرافات و بزهکاری ، از روش متعارف کاملا دوری می گزیند . بر خلاف بیشتر جرم شناسان که جرم را یک پدیده آسیب شناختی تلقی می کردند و به دنبال علت های روانشناختی آن در ذهن بزهکار بودند ، دورکیم رخداد جرم را یک پدیده بهنجار می دانست وحتی برای پیامدهای آن ، کارکردهای مثبت اجتماعی نیز قایل شده بود .