صبر
«ان ... و الصابرین و الصابرات ...»1
مردان و زنان بردبار و شکیبا
صبر از جمله واژه هایی است که معنای حقیقی آن برای بسیاری از افراد روشن نشده است. برای روشن شدن مفهوم صبر به معنای لغوی آن اشاره کرده و سپس روایاتی چند از معصومین (علیهم السلام) بیان می داریم.
راغب در مفردات می گوید: « صبر آن است که نفس را بر آنچه عقل و شرع می طلبد وادار کند و از آنچه عقل و شرع منع می کند باز دارد.»
بنابراین صبر لفظ عامی است که معنای آن به حسب اختلاف مواضعش متفاوت می شود. اگر صبر و شکیبایی نفس برای مصیبتی باشد تنها واژه صبر به کار می رود نه چیز دیگر، و ضد آن جزع و بی تابی است. اگر در جنگ باشد شجاعت نامیده می شود و ضد آن ترس است.
و اگر در بلا و گرفتاری ناخوشایند باشد، ظرفیت داشتن و دل دار بودن نامیده می شود و ضد آن کم ظرفیتی و دلتنگی است.
و اگر صبر در خودداری از کلام باشد، کتمان گفته شده و ضد آن خاموش کردن است.
خداوند از تمام این معانی تعبیر به صبر نموده و در آیات زیر به آن توجه داده است.
«و الصابرین فی البأساء و الضراء»2
«و الصابرین علی ما اصابهم» 3
کسی که دارای صفت صبر است و به هنگام مواجهه با مشکلات زبان به شکوه و شکایت نمی گشاید و جزع و بی تابی نمی کند و این حاکی از ثبات قدم وی و داشتن اراده قوی و روحی بلند و برخورداری او از ملکات پسندیده انسانی است که به او نیرو می دهد تا در برابر پیشامدها و ناملایمات زندگی بردباری پیشه کند و خود را نبازد و نیز در برابر لذتهای جسمی، مادی و حیوانی، احساسات و تمایلات درونی خود را کنترل نموده و از حد و حدود شرعی خارج نشود.
صبر به معنای خویشتن داری و پایداری در برابر هر گونه عامل انحطاط آفرین، از نعمتهای بزرگی است که خداوند به اهل ایمان عنایت فرموده و اساساً ریشه ایمانی صبر و شکیبایی در مقابل مشکلات است. بر اساس احادیث شریفه نقش صبر نسبت به ایمان انسان، چون نقش سراست به بدن.
چنان که امام صادق (علیه السلام) می فرمایند:
«الصبر من الایمان بمنزله الرأس من الجسد فاذا ذهب الرأس ذهب الجسد کذالک اذا اذهب الصبر، ذهب الایمان.»
صبر نسبت به ایمان به منزله سر است نسبت به بدن، پس وقتی سر رفت جسد برود، همین طور وقتی که صبر رفت ایمان برود.
صبر درجاتی دارد و پاداش آن به حسب درجاتش متفاوت است. حضرت امیرالمؤمنین (علیه السلام) از قول رسول مکرم اسلام (صلی الله علیه و آله) می فرمایند:
« صبر سه گونه است: صبر به هنگام مصیبت، صبر بر طاعت و صبر بر معصیت، پس کسی که بر مصیبت صبر کند تا آنکه شدت مصیبت را با نیکویی عزای آن را رد کند؛ خداوند بر او سیصد درجه بنویسد که مابین هر درجه تا درجه دیگر مثل مابین آسمان و زمین است و کسی که بر اطاعت صبر کند خداوند برایش ششصد درجه بنویسد که هر درجه از قعر تا عرش است، و کسی که بر معصیت صبر کند، خداوند برای او نهصد درجه بنویسید که هر درجه به مقدار منتهای زمین تا منتهای عرش است.»
*******************************
«ان المسلمین و المسلمات...و الخاشعین و الخاشعات...»
صفت ششم: خشوع
خاشعین و خاشعات به معنای فروتنان و تواضع کنندگان در مقابل خداوند هستند. و آنان را گویند که از خدا ترسانند و نیز خاضع آن است که به هنگام نماز به چپ و راست ننگرد خواه مرد باشد یا زن. 4
حقیقت خشوع عبارت است از خضوع تام، ممزوج با حب یا خوف. خاشع به کسی گویند که هیبت و جمال حضرت حق او را فراگیرد و حالت خشوع و خضوع در مقابل جمال محبوب به وی دست دهد، و یا عظمت کبریا و تجلیات اسماء و صفات جلالیه پروردگار را درک کرده و از خوف آن خاشع و خاضع گردد. 5
نقطه مقابل خشوع، کبر می باشد که از آفات اخلاقی و خصایص شیطانی است و منشأ بسیاری از صفات رذیله دیگر است. شیطان از فرمان خداوند سرپیچی نمود و به آدم تکبر ورزید و سجده نکرد و گفت:
«خلقتنی من نار و خلقته من طین»6
مرا از آتش آفریدی و او را از گِل.
همین صفت شیطان باعث کفر او شد.
«ابی و استکبر و کان من الکافرین» 7
کبر ناشی از جهل و نادانی است و به عکس تواضع ثمره معرفت است هر چه علم و معرفت انسان بیشتر باشد متواضع تر گردیده و خشوعش بیشتر می شود.
تواضع نشانه ایمان انسان است. چنان که خداوند سبحان می فرماید:
« قد افلح المؤمنین الذینهم فی صلوتهم خاشعون» 8
به تحقیق که مؤمنان رستگار شدند. آنان که در نماز خود ترسان و در برابر خداوند خاضعند.
صفت هفتم: انفاق
«... و المتصدیقین و المتصدقات ...»9
مردان و زنان بخشنده و انفاق کننده.
این دسته از زنان و مردان مسلمان و مؤمن که دارای صفات ایمان، صداقت، اطاعت خالصانه، صبر، پایداری و تواضع هستند؛ از فکر نیازمندان جامعه و وظایف اجتماعی خود غافل نشده، در کنار وظایف عبادی و اخلاقی، وظیفه اجتماعی خود را نیز به نحو احسن انجام می دهند.
صدقه و انفاق از بزرگ ترین وظایف اسلامی است که تمامی جنبه های حیات انسان را در برمی گیرد. صدقه از قوانینی است که اسلام برای تزکیه و اصلاح نفس و نیز جهت ایجاد مساوات و برابری و حفظ نظام اقتصادی جامعه وضع نموده است. حکمت انفاق آن است که انسان به اعتباری بودن مالکیت اموال توجه داشته و به خاطر آورد که مالک حقیقی خداست و اموالی که در اختیار دارد تنها به رسم امانت به وی سپرده شده است.