مقدمه:
در زمینه علوم مادی انسان در طول زان همواره در حال پیشرفت بوده و هر نسلی با تکیه بر دستاوردهای پیشینیان کوشیده است تا سنگ جدیدی بر بنای آن بیفزاید در این روند بسط افزون علوم و در نتیجه رفاه انسان را در پی داشته، استناد ما به گذشتگان نه بدان جهت است که به یافته های ان ها اکتفا کنیم بلکه از آن روست که به دانش خود عمق بخشیم و کوشش خود را در کشف حقایق تازه ای به کار گیریم.
شواهد نشان می دهد که پیامبران همواره مردم را به زبان ویژه آن قوم و مطابق با و حیات و فرهنگ خاص آنان مورد خطاب قرار داده اند اکنون نیز تعلیمات پیامبران در مورد مبانی معنویت همچنان معتبر است اما شیوه ارائه آن نیز باید متناسی با طراز فکر و روحیه مردم این دوران باشد یک معلم با تجربه همیشه موضوع درس خود را سطح فکر و روحیات شاگردان تطبیق می دهد به همین ترتیب یک مربی معنوی حقیقی ضمن حفظ اصول واقعی باید مردمان زمان خود را مخاطب قرار دهد و تعلیمات استدلال هایش با طرز فکر و شیوه زندگی عصر آنان متناسب باشد به همین قیاس معجزات مأمورین خدا نیز لازمه هر معنویت واقعی است باید مطابق و متناسب با رشد فکری و اصول مخاطبان باشد اگر امروزه کسی عصایی را بدل به مار کند بیمار لاعلاجی را شفا دهد یا حتی مرده ای را زنده کند همه به حساب علم و تکنیک یا ایجاد توهم و نردستی گذاشته خواهد شد مسلماً این گونه هنر نمایی ای معنوی شگفتی برخواهد انگیخت اما باعث اعتقاد انسان امروز به مبدأ و معاد نخواهد شد معجز این عصر باید با عقل و رشد فکری و سطح دانش مردم امروز تطبیق کند.
با ذکر این مطلی که نه خالق تغییر کرده و نه فرت اصلی انسان یعنی همچنان که انسان در گذشته نیازمند هدایت بوده اکنون نیز به هدایت نیازمند است و به دور از عدالت است که از این نعمت بی بهره بماند و به مال خود رها شود پس می توان داشت که در این زمان نیز مردان خدایی وجود داشته باشند و بتوانند مردم را از اصول واقعی آگاه سازند.
اصول و عقایدی در ادیان مختلف مبنی بر زندگی انسان بعد از مرگ بیان شده و هرکدام دارای دلیل و استدلالی خاص می باشند ولی در این قسمت ما در حیطه عالم برزخ و وجود انسان در این عالم و نظریه یکی از اساتید در مورد این عالم بحث خواهیم کرد.
همان طور که در مبحث گذشته به طور اجمال توضیج داده شد، با مرگ جسم، دنیای خاکی را ترک گفته و به عالمی معنوی که ماهیتی لطیفار دارد، وارد می شویم. این عالم را در اصطلاح، عالم برزخ می نامند، زیرا عالمی است واسط بین دنیای مادی و عوالم معنوی ابدی. از آنجا که فرد با همان ذهنیت که در دنیای خاکی پرورش یافته و شکل گرفته وارد برزخ می شود، جهت داشتن شرایط مطلوب در آنجا، لازم است در همین دنیای خاکی دانش صحیحی درباره برزخ به دست آورد. در واقع این«خود» ماست که با همان دانش و فکری که در زمین داشته خود آنجا به زندگی ادامه می دهد. پس اگر در این عالم از قوانین حاکم بر سرنوشت خود در عالم دیگر بی خبر بماند، در آنجا نیز همچنان بی خبر باقی خواهد ماند. به کسی می ماند که در یاری غربی سزگردان شود، نه زبان، نه قوانین و مقررات آنجا را بشناسد و نه هیچ آشنایی داشته باشد.
مسئله عالم برزخ هنوز ذهن مردمان را چندان به خود مشغول نکرده است؛ نه ذهن کسانی که به برزخ بی اعتقادند- که جای تعجب نیست- و نه ذهن افرادی که به آن معتقدند. تصور غالب مردم این است که تنها ایمان برای به دست آوردن جایگاهی مناسب در آن عالم کافی است. در نتیجه دانسته هایشان درباره عوالم اخروی، به ویژه عالم برزخ، به صورت اجمالی و مبهم است. اغلب نمی دانند که در آنجا چه می گذرد، همین قدر می دانند که هر آنچه خدا خلق کرده از جایگاهی مخصوص به خود برخوردار است که در طی حزکت کلی کاینات به سوی کمال، به اجبار، نقشی بر عهده دارد و عالم برزخ نیز از این قاعده مستثنا نیست. برای پی بردن به جایگاه عالم برزخ و نقش آن در حرکت انسان به سوی کمال، در طی دو مبحث آینده به توضیحات استاد الهی در این باره اشاره خواهیم کرد. اما بر طبق روال قبل، ابتدا خلاصه ای از آرای سنتهای مختلف مذهبی درباره برزخ ارائه می شود.
رایج ترین عقاید درباره عالم برزخ
در آیین هندو، اعتقاد به عالم برزخ، یا به طور دقیقتر، اعتقاد به وجود حالتی واسط بین لحظه مرگ و بازگشت به جسمی دیگر وجود دارد. هر روحی، بر حسب استحقاقش، به طور موقت به یکی از دوزخها و یا بهشتهای مختلف خواهد رفت. در آیین هندو، این مکانهای غذاب یا لذت موقتی، که روح قبل از ورود به جسم جدید باید بر طبق قانون کارما در آنها به سرد برد، به کرات توصیف شده است.
بنابر سنت بودایی، تولد مجدد بلافاصله بعد از مرگ اتفاق می افتد. بنابراین جایی برای عالم واسط وجود ندارد. اما برخی فرق بودایی- به خصوص بودایی تبتی- بر این عقیده اند که پس مرگ، روح از ناحیه واسطی عبور می کند. برای اینکه شخص محتضر بتواند این سفر را به انجام رساند، لاماها به کنار بستر او آمده و برایش دعا می کنند. پس از آن اگر همچنان خواستار بازگشت به این جهان باشد، به جسم می آید، و این ترتیب همچنان تکرار می شود، تا در طی زندگانی زمینی یا در هنگام مرگ، بر پوچ بودن همه چیز آگاه شود.
در هر سه دین بزرگ ابراهیمی؛ یهودیت، مسیحیت و اسلام، اندیشه یک عالم بینابین وجود دارد؛ اما این عالم، فاصله لحظه مرگ و رستاخیز جسمانی است که در آخرالزمان برپا می شود.
در تورات، به صراحت ذکری از عالم بعد به میان نیامده، اما به طور کلی در آیین یهود و به خصوص در سنت تلمودی که به تفصیل به این موضوع می پردازد، عقاید گوناگونی درباره سرنوشت روح در عالم (شئول) بیان شده است. در مورد فاصله لحظه مرگ و روز رستاخیز، برخی برآنند که ارواح گناهکار در زمین سرگردان می مانند و ارواح نیکوکار در غرفه هایی واثع در آسمان هفتم آرام می گیرند. بنابراین، مردگان برای دریافت مجازات یا پاداش نهایی باید در انتظار روز رستاخیز بمانند. برخی دیگر معتقدند که پاداشها و مجازاتها بلافاصله بعد از مرگ تعیین می شود.
در مسیحیت، به استناد بعضی تفاسیر کلامی، وقتی روح از جسم جدا شد، پیش از رستاخیز، به مکانی بینابین می رود و در آنجا نمونه ای از آنچه که پس از داوری نهایی نصیبش خواهد شد، دریافت می کند. از سوی دیگر، بنا بر اعتقادات مذهب کاتولیک، هر فرد پس از مرگ در پی محاکمه ای خاص، پاداش یا مجازات خود را دریافت می کند. در اینجا سه امکان مختلف وجود دارد:1-روح بلافاصله به آسمان می رود و در آنجا، همانند خدا، برای همیشه ماندگار می شود. 2-روح پس از مرگ:«تزکیه می شود تا بتواند قداست لازم را برای ورود به آسمان به دست آورد.» (این همان مفهوم برزخ است) 3-روح به دوزخ می رود و در آنجا به علت جدائی اش از خدا تا ابد عذاب میکشد. بعضی از فرقه های پروتستان نیز بر این عقیده اند که ارواح مردگان قبل از صعود به آسمان، باید از مرحله بینابین عبور کنند. در واقع اکثر روحها آن قدر کامل نیستند که استحقاق صعود به آسمان را داشته باشند، اما آن قدر هم گناه نگرده اند که مستوجب آتش جهنم باشند. پس این مرحله بینابین مدرسه ای برای روح و فرصتی برای پیشرفت و آموزش به شمار می رود.
مفهوم عالم بینابین در قرآن کریم نیز آمده است:«در آن سویشان برزخی هست، تا روزی که برانگیخته شوند.». در این آیه کلمه «برزخ» به چند معنا به کار گرفته شده است:از جمله، برزخ فاصله ای است که دو چیز را از یکدیگر جدا می کند؛ و نیز برزخ به معنای محلی است هر انسانی بعد از مرگ به آنجا رفته و منتظر روز حساب میماند. اما در مورد تغبیرات متفاوت است:برخی بر این عقیده اند که مردگان تا روز حساب در خواب به سر می برند، برخی دیگر معتقدند که ابتدا در قبر به حسابشان رسیدگی می کنند و پس از آن، قبر به دوزخ یا به بهشت مقدماتی تبدیل می شود.
عالم برزخ از دیدگاه استاد الهی
از دیدگاه، استاد الهی، عالم برزخ جایگاهی موقتی است که روح پس از ترک جسم در آن مقیم می شود. برزخ جایگاهی موقتی است که روح پس از ترک جسم در آن مقیم می شود. برزخ مرحله ای است بینابین که میان عالم مادی و عوالم معنوی ابدی واقع شده و آن را می توان به فضایی روشن و محیط بر هر کره مسکونی تشبیه کرد. «برزخ هر کره ای در جو مخصوص همان کره است و معمولاً خبری از کرات دیگر ندارند.»
برزخ، تمثیلی غیر مادی، واقعی از دنیای مادی است. شبهات آن به عالم مادی از این جهت است که در آنجا نیز هر چیز دارای نوعی «جسمیت» است، اما به مراتب لطیفتر. به عبارت دیگر، برزخ ادامه همین دنیاست و به همین سبب، میان این عالم و عالم بعد گسستگی وجود ندارد. در واقع، هم اینک ما در نوعی برزخ به سر می بریم و تنها غلظت حواس مادی و غفلت حواس معنوی مان است که مانع درک این حقیقت می شود. برزخ در عین آنکه در اصطلاح، غیر مادی است اما عالمی واقعی و ملموس است و ساکنانش آن را به مراتب «ملموس تر» از آن می یابند که ما عالم مادی را. برزخ عالمی است که در آن محبت، شفقت، آرامش و ... حکم فرماست و به برکت اجرای منصفانه قوانین دقیق، اشتباه و بی عدالتی در آن جایی ندارد. نظام عالم برزخ بر اساس سلسله مراتبی استوار است که سطوح متعددی را در بر می گیرد. هر طبقه، از طبقه پیشین خود به مبدأ نزدیکتر و به همان نسبت از امتیازی بیشتر برخوردار است.
عالم برزخ، هرچند که همچون عالم مادی ملموس است و نظمی دقیق بر آن حکم فرماست، اما از جهاتی، خاصه از جهت زمان و مکان با آن تفاوت دارد.