کتاب پیامبر اعظم (ص) از نگاه قرآن و اهل بیت (ع) در هفت فصل به بررسی دلایل پیامبری، حکمت پیامبری، پایان پیامبری، رسالت جهانی محمد (ص)، ویژگیهای پیامبر (ص)، محمد از زبان محمد (ص) و محمد (ص) از زبان علی (ع) میپردازد.
مولف در بخشی از کتاب آورده است: بیتردید، شناخت چهره نورانی پیامبر خدا و آشنایی با سیره علمی و عملی او میتواند زندگی مادی و معنوی بشر را دگرگون کند و زمینه جهانیشدن ارزشهای اسلامی را فراهم سازد. از این رو دشمنان اسلام با همه توان میکوشند این چهرههای نورانی را تاریک جلوه دهند و خدشهدار کنند.
در بخشی دیگر مولف با اشاره به لزوم مقابله با توطئه و تهاجم فرهنگی در کشور میافزاید: بر همه کسانی که توان لازم را در خود احساس میکنند فرض است که از فرصت ارزنده سال پیامبر اعظم (ص) برای معرفی صحیح ابعاد مختلف شخصیت پیامبر خدا نهایت بهرهبرداری را ببرند.
پیامبر اعظم (ص) از نگاه قرآن
. آیاتی که ولایت پیامبر(ص) و اولویت ایشان نسبت به مؤمنان را مطرح میکنند
قبلاً(در فصول پیشین تحقیق) درباره معنای ولایت سخن گفتیم و نتیجه گرفتیم که این
کلمه، همواره مقارن با نوعی تسلط بر امور فردی یا اجتماعی است. از این رو، در اینجا در
محدوده آیاتی که ولایت پیامبر(ص) را مطرح میکنند، به بررسی محدوده ولایت
پیامبراکرم(ص) میپردازیم.
از گذشته، کسانی که درباره ولایت پیامبر(ص) با نگرش حاکمیت ایشان بر امور، بحث
کردهاند، وجوه گوناگونی را برای محدوده آن مطرح کردهاند که محدودترین آنها اختصاص
آن به امور اجتماعی و امور شخصی است؛ ولی اخیراً با برداشتی خاص از معنای ولایت و
نگرشی منفی درباره دخالت انبیا(ع) در امور اجتماعی، بحثهایی درباره اختصاص ولایت
پیامبر(ص) به افرادی که خود توانایی اداره امور خویش را ندارند، مانند کودکان و دیوانگان،
مطرح شده است و آنگاه که بر طبق آیه:
(النبی اولی بالمؤمنین من انفسهم) [146]
بحث از اولویت پیامبر(ص)نسبت به امور مؤمنان از خود آنان، پیش میآید، آن را به
موردی اختصاص میدهند که در این امور، بین ولایت مؤمنان و پیامبر(ص)تعارض حاصل
شود. [147] آقای حائری یزدی در اینجا صریحاً ولایت را به مورد حَجْر اختصاص میدهد و از این رو، بر تعبیر "ولایت فرزانگان"، که از سوی آیه اللّه جوادی آملی مطرح گردیده، ایراد میگیرد که بین فرزانه بودن و ولایت، تناقض وجود دارد.
به نظر میرسد نقدکننده محترم به اصل مقاله [148] توجه نکرده است؛ زیرا در مقاله به
تفصیل در باره تفاوت بین ولایت بر محجوران و ولایت بر جامعه، که مقتضی آیه (انما
ولیکم اللّه و رسوله و...) است، سخن گفته و احکام هر یک رإ؛(( جداگانه بیان کرده است و در پاسخ به نقد نیز این مطلب، دوباره توضیح داده شده است.
در مورد ولایت تشریعی پیامبراکرم(ص) و برای روشن شدن معنای آن توجه به این نکته
ضروری است که وقتی درباره ولایت تشریعی پیامبر(ص) سخن میگوییم، مقصود
قانونگذاری و اداره امور اجتماع است و این همان بحث از امارت و ضرورت وجود امیر
برای اجتماع است (لابد للناس من امیر...) که ممکن است به انتخاب مردم تحقق یابد یا
همچون حکومتهای دیکتاتوری، با زور و یا به انتصاب از سوی خداوند باشد که در هم
موارد، حاکمیت و ولایت بر مردم، از سوی شخص حاکم وجود دارد؛ زیرا حتی در آنجا که
مردم شخصی را برای اداره امور خویش بر میگزینند و رتق و فتق امور خویش را به او
میسپارند، او برای اداره اجتماع، مجبور به وضع قوانین، اجرای آنها و مجازات تجاوزگران
است و حتی در بسیاری امور شخصی افراد نیز دخالت میکند که آنان شاید راضی به آن
نباشند. بنابراین قبول ضرورت حکومت برای جامعه با قبول نحوهای از ولایت برای حاکم
نسبت به امور جامعه ملازم است.
اختصاص ولایت به باب حَجر، همانطور که در پاسخ آیه الله جوادی آملی به نقد مقاله
ایشان آمده است، نقضهای بسیاری نیز در ابواب فقهی دارد؛ زیرا در بابهای مختلف،
مانند قضا، حدود، جهاد، امر به معروف و نهی از منکر و حتی ازدواج دختران و نماز جمعه، به ولایتهایی از سوی امام، فقها، پدر و ...برخورد میکنیم که هیچ یک ربطی به حَجْر
مولّیعلیه ندارد. حتی در باب نماز جمعه، عدهای از فقها با برداشت از بعضی روایات، امام
معصوم(ع) را متولی برگزاری آن دانستهاند و در زمان غیبت، اقامه آن را روا نمیدارند.
درباره آیه (النبی اولی بالمؤمنین من انفسهم)، ظهور آیه همانطور که آیه الله جوادی
آملی [149] و مفسران دیگر گفتهاند ، بر این دلالت دارد که پیامبر(ص) نسبت به خود مؤمنان اولویت دارد نه نسبت به ولایت مؤمنان، آن گونه که از سخن آقای حائری فهمیده میشود و معنای اولویت پیامبر(ص) نسبت به آنان، تقدم رتبی در امور و کارهایشان است که اگر در موردی پیامبر(ص) تصمیمی گرفت، حتی اگر مربوط به امور شخصی آنان باشد، دیگر نوبت به خودشان نمیرسد که بخواهند در آن باره، نظری داشته باشند؛ ولی اگر پیامبر(ص) نظری نداشت همانطور که در بیشتر امور، که بهطور صحیح به دست مؤمنان اداره میشود خود آنان به رتق و فتق امور مشغول میشوند؛ همانطور که این مطلب، از آیه (و ما کان لمؤمن و لا مؤمنه اذا قضی اللّه و رسوله امراً ان یکون لهم الخیره من امرهم) [150] استفاده میشود؛ زیرا شأن نزول این آیه شریفه، دخالت و حکم پیامبر(ص) در یک امر شخصی، یعنی ازدواج زینب بنت جحش، برای برطرف کردن یک سنت اجتماعی غلط بود و اولویت حضرت را، هم در امور شخصی مؤمنان و هم در امور اجتماعی آنان بیان میکند.
به نظر میرسد با توجه به عصمت پیامبر(ص) بحث از اینکه ایشان تا چه حد بر امور
شخصی افراد ولایت دارند، بی مورد است، هر چند در بحثهای دیگر، برای مشخص شدن
دایره ولایتفقیه، امری لازم به نظر میرسد. از این رو، در اینجا از این بحث صرف نظر کرده و با سخن علامه طباطبایی درباره آیه (النبی اولی بالمؤمنین...) این بحث را به پایان میبریم:
انفس مؤمنان، همان مومنان است. پس معنای آیه این است که پیامبر(ص) از خود آنان به
خودآنان اولویت دارد و معنای اولویت، رجحان جانب پیامبر(ص) است هنگامی که امر دایر
بین ایشان و دیگران شود. پس خلاصه اینکه هر چه مؤمن برای خودش قائل است، مانند
حفاظت و محبت و مراقبت و بزرگی و قبول دعوتی و به اجرا گذاشتن اراده، پس پیامبر(ص) از خودش به آن امر اولی است و اگر امر بین پیامبر(ص) و خودش در یکی از آنها دایر شود، جانب پیامبر(ص) بر خودش ارجحیت دارد. [151]
در روایات نیز این مطلب به شکلهای گوناگون بیان شده است. بحث روایی درباره آیه
(انّما ولیکم اللّه...) را به بخش بعد(تحقیق) موکول میکنیم. درباره آیه (النبی اولی بالمؤمنین ...) نیز روایات بسیاری از سوی شیعه و اهل سنت نقل شده که پیامبر(ص) با استشهاد به این آیه شریفه، حضرت علی(ع) را به ولایت بر مردم نصب فرموده و گفتند: "من کنت مولاه فهذا علی مولاه". در روایتی از امام موسی بن جعفر(ع) همین مضمون نقل شده است که پیامبر(ص) نوزده روز پیش از وفاتشان این مطلب را سومین بار، برای مردم بیان کردند. [152]
در روایت دیگری، امام(ع) ولایت پیامبر(ص) را به ولایت پدر بر پسر تشبیه میکنند که
بر پسر لازم است از پدر اطاعت کند و اگر پسر، فقیر باشد، پدر نیز مخارج او را بر عهده
میگیرد. پس بر مؤمنان نیز لازم است از پیامبر(ص) اطاعت کنند و پیامبر(ص) نیز مؤونه آنان را بر عهده میگیرد. آن گاه همین مقام را برای حضرت علی(ع) و دیگر ائمه(ع) بیان میکنند و به آیه (و بالوالدین احسانا) بر پدر بودن ایشان استشهاد میکنند. [153]
3. آیاتی که درباره حکم پیامبر(ص) سخن میگویند
دسته سوم از آیاتی که به حاکمیت سیاسی پیامبر(ص) میپردازند، ایشان را حاکم در میان مردم معرفی میکنند. این آیات، به سه صورت در قرآن کریم مطرح شدهاند: یک دسته، هدف از فرو فرستادن کتاب بر حضرت را حکم بین مردم معرفی میکند:
(انّا انزلنا الیک الکتاب بالحق لتحکم بین الناس بما اریک اللّه). [154]