بدون شک در عصر ما که بعضی نام آن را عصر برهنگی و آزادی جنسی گذاردهاند و افراد غربزده، بیبند و باری زنان را جزئی از آزادی او میدانند، سخن از حجاب گفتن برای این دسته ناخوشایند و گاه افسانهای است متعلق به زمانهای گذشته. ولی مفاسد بیحساب و مشکلات و گرفتاریهای روز افزون که از این آزادیها بیقید و شرط به وجود آمده، سبب شده که تدریجاً گوش شنوایی برای این سخن پیدا شود. مسأله این است که آیا زنان (با نهایت معذرت) باید برای بهرهکشی از طریق سمع و بصر و لمس – جز آمیزش جنس- در اختیار همه مردان باشند و یا باید این امور مخصوص همسرانشان گردد؟
اسلام میگوید کامیابیهای جنسی، اعم از آمیزش و لذّتگیری های سمعی و بصری و لمسی مخصوص به همسران است و غیر از آن گناه و مایه آلودگی و ناپاکی جامعه میباشد که جمله « ذلک ازکی لهم » در آیه 30 سوره نور اشاره به ان است.
فلسفه حجاب امر مکتوم و پنهانی نیست زیرا :
1- برهنگی زنان که طبعاً پیامدهای همچون آرایش و عشوهگری و امثال آن را به همراه دارد؛ مردان مخصوصاً جوانان را در یک حال تحریک دائم قرا میدهد؛ تحریکی که سبب کوبیدن اعصاب آنها و ایجاد هیجانهای بیمارگونه عصبی و گاه سرچشمه امراض روانی میگردد. مخصوصاً توجه به این نکته که غریزه جنسی نیرومندترین و ریشهدارترین غریزه آدمی است و در طول تایخ سرچشمه حوادث مرگبار و جنایات هولناکی شده تا آنجا که گفتهاند : « هیچ حادثه مهمی را پیدا نمیکنید مگر آنکه پای زنی در آن در میان است. » آیا دامن زدن مستمر از طریق برهنگی به این غریزه و شعلهور ساختن آن بازی با آتش نیست؟ آیا این کار عاقلانهای است؟
2- آمارهای قطعی و مستند نشان میدهد که با افزایش برهنگی در جهان، طلاق و از هم گسیختگی زندگی زناشویی در دنیا به طور مداوم بالا رفته است، زیرا در « بازار آزاد برهنگی » که عملاً زنان به صورت کالای مشترکی « لااقل در مرحله غیر آمیزشی جنسی » در آمدهاند قداست پیمان زناشویی مفهومی نمی تواند داشته باشد.
3- گسترش دامنه فحشاء و افزایش فرزندان نامشروع از دردناکترین پیامدهای بیحجابی است و دلائل آن مخصوصاً در جوامع غربی کاملاً نمایان است.
4- مسأله «ابتذال زن» و « سقوط شخصیت او » در این میان نیز حائز اهمیت فراوان است، هنگامی که جامعه زن را با اندام برهنه بخواهد طبیعی است روز به روز تقاضای آرایش بیشتر و خودنمایی افزونتر از او دارد و هنگامی که زن را از طریق جاذبه جنسیش وسیله تبلیغ کالاها و دکور اطاقهای انتظار و عاملی برای جلب جهانگردان و سیاحان و مانند اینها قرار بدهد، در چنین جامعهای شخصیت زن تا سر حد یک عروسک یا یک کالای بی ارزش سقوط میکند و ارزشهای والای انسانی او به کلی به دست فراموشی سپرده میشود و تنها افتخار او جوانی و زیبایی و خودنماییاش میشود و به این ترتیب مبدل به وسیلهای خواهد شد برای اشباع هوسهای سرکش یک مشت آلوده فریبکار و انساننماهای دیوصفت، در چنین جامعهای چگونه یک زن می تواند با ویژگیهای اخلاقیاش، علم و آگاهی و داناییاش جلوه کند و جایز مقام والایی گردد.
چرا اسلام حجاب را بر زنان واجب کرده است؟
زیرا حجاب بهترین حافظ و حصاری است که زن را از خطر بیگانه حفظ میکند و زن بیحجاب همچون میوه درختی است که شاخه ان از دیوار باغ به بیرون آویزان است و هر رهگذری به سوی آن دست دراز میکند یا مانند گلی است که هر کس به چیدن آن تمایل دارد.
پوشیده بودن زن در جامعه نه تنها موجب تقویت بنیان خانواده است بلکه سبب حفظ ارزش زن و جلوگیری از ابتذال و تباهی او نیز میباشد.
حجاب برای زنان مانند صدفی است که گوهر وجودش را از گزند خطرها و آسیبها در برابر نامحرمان و بیگانگان مصونیّت بخشیده و بیمهاش می نماید و به جامعه خصوصاً جوانان، آرامش می بخشد و مانع هر گونه گسترش فساد و گرایش به فحشا می شود.
شخصیت و ارزش مقام زن در اسلام
« ان المسلمین و المسلمات و المومنین و المومنات و القانتین و القانتات و الصادقین و الصادقات و الصابرین و الصابرات والخاشعین و الخاشعات و المتصدقین و المتصدقات و الصائمین و الصائمات و الحافظین فروجهم و الحافظات والذاکرین الله کثیراً و الذاکات اعدالله لهم مغفره و اجراً عظیماً. »
هنگامی که اسماء بنت عمیس همسر جعفربن ابیطالب (ع) با شوهرش از حبشه بازگشت به دیدن همسران پیامبر (ص) آمد، یکی از نخستین سؤالاتی که مطرح کرد این بود ایا چیزی از آیات قران درباره زنان نازل شده است؟ انها در پاسخ گفتند : نه. اسماء به خدمت پیامبر (ص) آمد عرض کرد ای رسول خدا جنس زن گرفتار خسران و زیان است.
پیامبر (ص) فرمود : چرا ؟
عرض کرد : به خاطر اینکه در اسلام و قران فضیلتی درباره آنها همانند مردان نیامده است. اینجا بود که آیه نازل شد و به آنها اطمینان دادکه زن و مرد در پیشگاه خدا از نظر قرب و منزلت یکسان هستند.
در این آیه سخنی جامع و پرمحتوا درباره همه زنان و مردان و صفات برجسته آنها بیان شده است و ضمن برشمردن ده وصف از اوصاف اعتقادی و اخلاقی و عملی آنان پاداش عظیم آنها در پایان آیه برشمرده است.
می گوید : « مردان مسلمان و زنان مسلمان و مردان مومن و زنان مومنه».
« ان المسلمین و المسلمات و المومنین و المومنات »
اشاره به این است که اسلام همان اقرار به زبان است که انسان را در صف مسلمین قرار میدهد و مشمول احکام آنها میکند ولی ایمان تصدیق به قلب و دل است و اعمالی که به دنبال آن می آید.
و مردانی که مطیع فرمان خدا هستند و زنانی که از فرمان حق اطاعت میکنند.
«والقانتین و القانتات »
سپس بر یکی دیگر از مهمترین صفات مومنان راستین یعنی حفظ زبان پرداخته و میگوید: « و مردان راستگو و زنان راستگو »
« والصادقین و الصادقات »
و از آنجا که ریشه ایمان صبر و شکیبایی در مقابل مشکلات است و نقش آن در معنویات انسان همچون نقش « سری است در برابر «تن».
پنجمین وصف آنها را اینگونه بازگو میکند و مردان صابر و شکیبا و زنان صابر و شکیبا «و الصابرین و الصارات » از طرفی می دانیم یکی از بدترین آفات اخلاقی کبر و غرور و حب جاه است و نقطه مقابل آن « خشوع ».
لذا در ششمین توصیف می فرماید : و مردان با خشوع و زنان با خشوع « و الخاشعین و الخاشعات ».
گذشته از حب جاه، حب مال نیز آفت بزرگی است و اسارت در چنگال ان اسارتی است دردناک و نقطه مقابل آن انفاق و کمک کردن به نیازمندان است لذا در هفتمین توصیف می گوید : « و مردان انفاقگر و زنان انفاق کننده » « و المتصدقین و المتصدقات ».
سه چیز است که اگر انسان از شر آن در امان بماند از بسیاری از شرور و آفات اخلاقی در امان است. زبان و شکم و شهوت جنسی. به قسمت اول در چهارمین توصیف اشاره شد اما به قسمت دوم و سوم در هشتمین و نهمین وصف مومنان راستین اشاره کرده می گید : « و مردانی که روزه میدارند و زنانی که روزه میداند ».
« و الصائمین و الصائمات »
« و مردانی که دامان خود را از آلودگی به بیعفتی حفظ میکنند و زنانی که عفیف و پاکند. »
« و الحافظین فروجهم و الحافظات »
سرانجام به دهمین و آخرین صفت که تداوم تمام اوصاف پیشین بستگی به ان دارد پرداخته می گوید : « و مردانی که بسیار به یاد خدا هستند و زنانی که بسیار یاد خدا میکنند. »
« و الذاکرین الله کثیراً و الذاکرات »
آری! آنها با یاد خدا در هر حال و در همه شرایط پردههای غفلت و بیخبری را از قلب خود کنار میزنند، وسوسهها و همزات شیاطین را دور میسازند و اگر لغزشی از آنان سر زند فوراً در مقام جبران برمیآیند.
در پایان آیه، پاداش بزرگ ان گروه از مردان و زنانی را که دارای ویژگیهای ده گانه فوق هستند چنین بیان میکند : « خداوند برای آنها مغفرت و پاداش عظیمی فراهم ساخته است. »
« اعدالله لهم مغفره و اجراً عظیماً ».
نخست با آب مغفرت گناهان آنها را که موجب آلودگی روح و جان آنها است می شوید سپس پاداش عظیمی که عظمتش را جز او کسی نمی داند در اختیارشان می نهد.
« اللذین لا یؤمنون بالاخره مثل السوء و لله المثل الاعلی و هو العزیز الحکیم ».
« سرانجام ریشه این همه آلودگی و بدبختیها را چنین معرفی میکند که این همه زاییده عدم ایمان به آخرت است و برای آنها که به سرای آخرت ایمان ندارند صفات زشت است».
« للذین لا یومنون بالاخره مثل السوء »
« و برای خداوند صفات عالی است ».
« و لله المثل الاعلی »
« و او قادر حکیم است. » « و هو العزیز الحکیم »
فراموش کردن خدا و همچنین فراموش کردن دادگاه عدل او انگیزه همه پستیها و زشتیها و انحرافها و خرافات است.
حجاب از دیدگاه قرآن
بعضی که در ظاهر نمی توانند قرآن را منکر شوند و در عالم عوامی خود در هر مسألهای میگویند در کجای قرآن چنین نوشته است با اینکه عمده احکام از روایات و گفتار پیامبر (ص) و ائمه اطهار (ع) به دست میاید. از این رو لازم است که در اینجا به طور فشرده و خلاصه مسأله حجاب را از دیدگاه قرآن بررسی کنیم.
« قل للمؤمنین یغضوا من ابصارهم و یحفظو فروجهم ذلک ازکی لهم ان الله خبیر بما یصنعون ».
از اما باقر (ع) چنین نقل شده است که ؛ جوانی از انصار در مسیر خود با زنی روبرو شد، چهره آن زن نظر آن جوان را به خود جلب کرد تا اینکه وارد کوچه تنگی شد، باز همچنان به پشت سر خود نگاه میکرد ناگهان صورتش به دیوار خورد و تیزی استخوان یا شیشهای که در دیوار بود صورتش را شکافت با خود گفت به خدا سوگند من خدمت پیامبر (ص) می روم و این ماجرا را بازگو میکنم هنگامی که چشم رسول خدا (ص) به او افتاد فرمود : « چه شده است؟ » و جوان ماجرا را نقل کرد. در این هنگام جبرئیل – پیک وحی – خدا نازل شد و آیه فوق را آورد.
در رابطه با این آیه میتوان اینگونه تفسیر کرد ؛ مبارزه با چشمچرانی و تک حجاب پی از این سوره نور در حقیقت سوره عفت و پاکدامنی و پاکسازی از انحرافات جنسی است در انینجا احکام نگاه کردن و چشمچرانی و حجاب را بیان میدارد :
نخست میگوید « به مومنان بگو چشمهای خود را از نگاه به نامحرمان فرو گیرند و عفاف خود را حفظ کنند. »
« قل للمومنین یغضوا من ابصارهم و یحفظوا فوجهم » و از انجا که گاه به نظر می رسد که چرا اسلام از این کار که با شهوت و خواست دل بسیاری هماهنگ است نهی کرده در دنباله آیه می فرماید : این برای آنها پاکیزهتر است. « ذلک ازکی لهم» سپس به عنوان اخطار برای کسانی که نگاه هوسآلود و آگاهانه به زنان نامحرم میافکنند و گاه ان را غیر اختیاری قلمداد میکنند میگوید : « خداوند از انچه انجام میدهید آگاه است. »
« ان الله خبیر بما یصنعون »
و در آیه بعد به شرح وظایف زنان در این زمینه می پردازد.
نخست به وظایفی که مشابه مردان دارند اشاره کرده و میگوید : « و به زنان با ایمان بگو چشمهای خود را از نگاه هوس آلود فرو گیرند و دامان خود را حفظ نمایند. »
« قل للمومنات یغضضن من ابصارهن و یحفظن فروجهن »
و به این ترتیب چشمچرانی همان گونه که بر مردان حرام است بر زنان نیز حرام می باشد و پوشاندن عوت از نگاه دیگران چه از مرد و چه از زن برای زنان نیز همانند مردان واجب است.
سپس به مسأله حجاب که از ویژگی زنان است ضمن سه جمله اشاره فرموده :
1- و آنها نباید زینت خود را آشکار سازند جز آن مقدار که طبیعتاً ظاهر است.
« و لا یبدین زینتهن الا ما ظهر منها »
بنابراین زنان حق ندارند زنیت هایی که معمولا پنهانی است آشکار سازند، هر چند اندامشان نمایان نشود و به این ترتیب حتی آشکار کردن لباسهای زینتی مخصوصی را که در زیر لباس عادی یا چادر میپوشند مجاز نیست، چراکه قرآن از ظاهر ساختن چنین زینتهای نهی کرده است.
2- حکم دیگری که در آیه بیان شده این است که، « و (اطراف) روسریهای خود را بر سینه خود افکنند تا گردن و سینه با آن پوشانده شود. »
« و لیضربن بخمرهن علی جیوبهن »
از ان جمله استفاده میشود که زنان قبل از نزول آیه، دامنه روسری خود را به شانهها یا پشت سر می افکندند، به طوری که گردن و کمی از سینه آنها نمایان میشد. قرآن دستور میدهد روسری خود را بر گریبان خود بیفکنند تا هم گردن و هم ان قسمت از سینه که بیرون است مستور گردد.
3- در سومین حکم، مواردی را که زنان میتوانند در آنجا حجاب خود را برگیرند و زینت پنهان خود را آشکار سازند با این عبارت شرح میدهد :
« و آنها نباید زنیت خود را آشکار سازند ». « و لا یبدین زینتهن » مگر در دوازده مورد : 1- برای شوهرانشان «الا لبعولتهن » 2- یا پدرانشان « او آبائهن» 3- یا پسران همسرانشان «او ابنائهن» 4- یا پدرشهورانشان «او اباء بعولتهن» 5- یا پسران همسرانشان «او ابناء بعولتهن» 6-یا برادرانشان « او بنی اخوانهن» 8- یاپسران خواهرانشان «او بنی اخواتهن» 9- یا زنان همکیششان «او نسائهن» 10- یا بردگانشان، کنیزانشان « او ما ملکت ایمانهن» 11- یا مردان سفیهی که تمایلی به زن ندارند « او التابعین غیر اولی الاربه من الرجال» 12-یا کودکان که از امور جنسی مربوط به زنان آگاه نیستند. « او اطفل الذین لم یظهروا علی عوت النساء».
4- و بالاخره چهارمین حکم را چنین بیان میکند : « آنها به هنگام راه رفتن پاهای خود را به زمین نزنند تا زینت پنهانیشان دانسته شود. » و صدای خلخال که بر پا دارند به گوش رسد « و لا یضربن بارجلهن لیعلم ما یخفین من زینتهن » آنها در رعایت عفت آنچنان باید دقیق و سختگیر باشند که حتی از رساندن صدای خلخالی که در پای دارند به گوش مردان بیگانه خوددای کنند.
و سرانجام به دعوت عمومی همهی مومنان اعم از مرد و زن به توبه و بازگشت به سوی خدا، آیه را به پایان داده و میگوید : « همگی به سوی خدا بازگردید، ای مومنان تا رستگار شوید. »
« و توبوا الی الله جمیعاً ایه المومنون لعلکم تفلحون. »
و اگر در گذشته کارهای خلافی در این زمینه انجام دادهاید اکنون از خطاهای خود توبه کنید و برای نجات و فلاح به سوی خدا آیید که رستگاری تنها بر در خانهی اوست.
یکی دیگر از آیاتی که در قرآن دلالت بر وجوب حجاب و پوشش برای زن میکند آیه :
« یا ایها النبی قل لازواجک و بناتک و نساء المومنین یدنین علیهن من جلابیبهن ذلک ادنی ان یعرفن فلا یوذین. »
آن ایام زنان مسلمان به مسجد می رفتند و پشت سر پیامبر (ص) نماز می گذاردند، هنگام شب، موقعی که برای نماز مغرب و عشاء میرفتند، بعضی از جوانان هرزه و اوباش بر سر راه آنها مینشستند و با مزاح و سخنان ناروا آنها را آزار میدادند و مزاحم آنان میشدند. آیه نازل شد و به آنها دستور داد حجاب خود را به طور کامل رعایت کنند تا به خوبی شناخته نشوند و کسی بهانه مزاحمت پیدا نکند.
اخطار شدید به مزاحمان و شایعه پراکنان به دنبال نهی از ایذاء رسول خدا (ص) و مومنان (در آیات قبل از این آیه) در اینجا روی یکی از موارد ایذاء تکیه کرده و برای پیشگیری از آن از دو طریق اقدام میکند.
در قسمت اول میگوید : « ای پیامبر به همسران و دخترانت و زنان مومنین بگو جلبابهای (روسری های) بلند خود را بر خویش فرو افکنند این کار برای اینکه شناخته شوند و مورد آزار قرار نگیرند بهتر است. »
و اگر تاکنون خطا و کوتاهی از آنان سر زده توبه کنند. هدف این است که زنان در پوشیدن حجاب سهل انگاری و بیاعتنایی نباشند، مثل بعضی از زنان بی بندوبار که در عین داشتن حجاب، آنچنان بیپروا و لاابالی هستند که غالباً قسمتهایی از بدنهای آنان نمایان است و همین معنی توجه افراد هرزه را به آنها جلب میکند.
و از آنجا که نزول این حکم، جمعی از زنان با ایمان را نسبت به گذشته پریشان می ساخت در پایان آیه می افزاید :
« خداوند همواره آمرزنده و مهربان است. »
« و کان الله غفوراً رحیما ».
هرگاه از شما تاکنون در این امر کوتاهی شده چون بر اثر جهل و نادانی بوده است خداوند ما را خواهد بخشید توبه کنید و به سوی او بازگردید و وظیفه عفت و پوشش را به خوبی انجام دهید.
و آیه دیگر که در مورد پوشش و حجاب دلالت داد آیه :
« یا بنی آدم قد انزلنا علیکم لباسا یواری سواتکم و ریشاً و لباس التقوی ذلک خیر » نخست به همان مسئله لباس و پوشانیدن بدن که در سرگذشت آدم نقش مهمی داشت اشاره کرده و می فرماید : ای فرزندان آدم! ما لباسی برای شما فرو فرستادیم که اندام شما را میپوشاند و زشتیهای بدنتان را پنهان می سازد، ولی فایده این لباس که برای شما فرستادهایم تنها پوشاندن تن و مستور ساختن زشتیها نیست، بلکه مایه زینت شماست. لباس تجمل و زینت که اندام شما را زیباتر از آنچه هست نشان می دهد.
به دنبال این جمله که درباره لباس ظاهری سخن گفته است قرآن بحث را به لباس معنوی کشانده و آنچنان که سیره قرآن در بسیاری از موارد است هر دو جنبه را به هم می آمیزد و میگوید : « لباس پرهیزکاری و تقوا از آن هم بهتر است. » « و لباس التقوی ذلک خیر ».
تشبیه تقوی و پرهیزکاری به لباس، تشبیه بسیار رسا و گویایی است، زیرا همانطور که لباس هم بدن انسان را از سرما و گرما حفظ میکند و هم سپری است در برابر بسیاری از خطرها و هم عیوب جسمانی را می پوشاند و هم زینتی است برای انسان روح تقوی و پرهیزکاری نیز علاوه بر پوشانیدن بشر از زشتی گناهان و حفظ از بسیاری از خطرات فردی و اجتماعی، زینت بسیار بزرگی برای او محسوب می شود، زینتی است که چشمگیر که بر شخصیت او می افزاید.
منظور از لباس تقوا همان روح تقوا و پرهیزکاری است که جان انسان را حفظ میکند و معنی حیاء و عمل صالح و امثال آن در آن جمع است.
در پایان آیه می فرماید : « این لباسهایی که خدا برای شما قرار داده اعم از لباس مادی و معنوی لباس جسمانی و لباس تقوا همگی از آیات و نشانههای خادوند متعال است تا بندگان متذکر نعمتهای پروردگار شوند ».
« ذلک من آیات الله لعلهم یذکرون »
روشهای ترویج حجاب
1-آموزش حجاب در مدارس 2- تشویق 3- فعالیتهای علمی، فرهنگی، هنری 4- ترویج فرهنگ غیرت « یا ایهاالذین آمنوا قوا انفسکم و اهلیکم ناراً و قودها الناس و الحجاره »، نگهداری خویش به ترک معاصی و عدم تسلیم در برابر شهوات سرکش است و نگهداری خانواده به تعلیم و تربیت و امر به معروف و نهی از منکر فراهم ساختن محیطی پاک و خالی از هر گونه آلودگی در فضای خانه و خانواده است.
پیامبر اکرم (ص) فرموده است : « خداوند بینی هر یک از مومنین را که غیرت نمیورزد به خاک میمالد. » و نیز می فرماید : « غیرت از امان است » 5- نظارت لازم بر رسانههای جمعی 6- فعالیتهای موثر قوای سه گانه 7- تقویت پایههای حجاب 8- امر به معوف و نهی از منکر.
پایههای حجاب
1- ایمان به خدا و آخرت : ایمان به خدا و ترس از آخرت از مهمترین پایههای حجاب به شمار می رود. وقتی زن به خدای تعالی و علم و حکمت او ایمان آورد و معتقد گردد، احکامی که برای انسان تشریع کرده است، بدون نقص و دارای فواید و آثار مثبتی است و همچنین باور کند که بیتوجهی به احکام خدای تعالی خزلان دنیا و عذاب آخرت را به همراه دارد از حکم الهی حجاب استقبال میکند.
امیرمومنان علی (ع) فرموده است : « انسان به وسیله ایمان به کارهای خوب رهنمون میگردد. »
2-آگاهی
3- تقوا : پرهیزکاری یکی دیگر از پایههای حجاب اسلامی است. تقوای آدمی ضامن اجرای احکام خداست و تا این پایه قوی در قلب خانمی شکل نگیرد، لباس تقوا در بر نخواهد کرد. ایمان بدون تقوا، انسان را به سر منزل مقصود نخواهد رساند. حضرت امیرمومنان علی (ع) می فرمایند : « لا ینفع الایمان بغیر تقوی » ایمان بدون تقوا سودی نمیبخشد.
و در حدیث دیگری فرمودند : « شرفی بالاتر از تقوا نیست » تحصیل تقوا در گرو علم و عمل به معارف الهی، قرائت آیات و روایات محاسبه نفس و استمداد از خدا و توسط به پیامب و اهل بیت او (علیهم السلام) است.
آثار حجاب
1- موفقیتهای معنوی : زن پوشیده، از ین خود و خدا، خدا را برگزیده است و از بین احکام دین رو کرده است. چنین انتخابی به روحیه تفکر و عمل او حال و هوای دیگری می بخشد و به پوشش او معنا میدهد و آن را عملی منطقی، خداپسندانه و در راستای حکتهای تکاملی او قرار میدهد که به زیباییهای درونی او تجلی بخشیده است.
امام باقر (ع) فرموده است : « خداوند عزوجل فرموده است : به عزت و جلالم و عظمت و بزرگی و بلندی مقامم سوگند که بنده مومنی مرا در امری از دنیا بر هوای خود برنمیگزیند، مگر اینکه او را غنی کرده و هوای او را در جهت آفرینش قرار میدهم و آسمانها و زمین را عهدهدار روزیش میگردانم. »
پوشیدگی زن نمود بارز تقوای او است و او را از آثار تقوا برخودار می سازد.
آثار بیحجابی
1- عقدهمند کردن مردان
2- سقوط شخصیت
3- تزلزل خانوادهها
4- بلوغ زودرس جنسی جوانان
5- تکذیب آیات الهی
6- احساس پوچی
7- ایجاد غفلت
8- عقاب آخرت
9- بدآموزی
ریشههای بیحجابی
1- هوسرانی : امیرمومنان علی (ع) می فرمایند : « کسی که بر شهوات پیش گیرد آفتها بر او سرعت میگیرند » و در جای دیگر فرمودند : « اگر از هوای نفس خود اطاعت کنی کر و کورت میکند و آخرت تو را تباه میگرداند و هلاکت می سازد. »
2-کسب موقعیت
3- ضعف ایمان
4- دیگرآزاری ریشه خودنمایی و بدحجابی بسیاری از زنان عقده، دیگرآزاری است.
5- ارضای تمایلات
6- صید دلهای مردان
7- غربزدگی
8- زیبایی
9- ازدواج
10- ضعف حیا : این صفت از سستی اعتقاد به مبدأ و معاد سرچشمه می گیرد.
امام صادق (ع) فرموده است : « ایمان نداد کسی که حیا ندارد. »
بیحجابی از مصادیق بارز بیحیایی است که از ضعف ایمان ناشی می شود.
امام صادق (ع) فرمود : « بی شرمی مکر نفاق و سنگدلی و کفر است. »
پیامبر اکرم (ص) فرموده است : « خدا حیا و پوشیدگی بندگانش را دوست دارد. »
11- اظهار غنای مالی
12- سرسپرگان دشمنان اسلام
13- تبلیغات استعماری
14- وسوسههای شیطانی
15- مدگرایی
16- ضعف غیرت
17- خانواده
18- تقلید
راههای مبارزه با بیحجابی و بدحجابی
1- مبارزه بی امان با استعمار غرب و غربزدگی.
2- آگاهی بخشی در مورد تقسیم آزادی به آزادی صحیح و غلط و سوق دادن انسانها به خصوص نسل جوان به گزینش آزادی صحیح و مفید نه آزادی غلط و زیانبخش.
3- تقویت باور فکری و عملی زنان بر این اساس که حجاب اسلامی هرگز در مورد کار و تلاش در عرصههای مختلف زندگی.
4- نشان ددان ارزشهای والا و راستین انسانی و اسلامی.
5- تربیت و تزکیه نفوس با برنامههای اخلاق اسلامی و ارضاء و اشباع هوسها و غرایز از راههای صحیح و معقول اسلامی.
6- احیای فرهنگ اصیل اسلامی.
7- نشان دادن الگوهای کامل و سالم و جایگزینی آنها به جای الگوهای دروغین.
8- تقویت اعتماد به نفس و استقلال فکری و دوری از خودباختگی.
9- تقویت نیروی تفکر و فراخوانی زنان به تفکر و تعقل و تجزیه و تحلیلهای منطقی که موجب استقلال فکری و زیست محتوایی گردد.
10- تقویت اراده در پرتو ایمان و عبادات و اعتقاد به خدا و دوری از هر گونه عوامل سستی و بیارادگی نیز تا حد زیادی می تواند موجب نجات انسان از پرتگاهها گردد.
رعایت مرز آزادی زن
حضرت علی (ع) در یکی از سخنان خود در مورد حفظ کانون خانواده به امام حسین (ع) میگوید : « به زن خانواده بیشتر از اندازه شانش آزادی مده،زیرا رعایت اندازه برای حال زن مفیدتر و برای فکرش سالمتر و برای زیبائیش بادوامتر خواهد بود، چه آنکه زن ریحانه است نه قهرمانه، (یعنی لطیف و آسیبپذیر است و باید آن را حفظ کرد) در عین حال مواظب باش که به شخصیت او ضربه نزنی، یعنی نه او را محروم کن و نه اجازه آزادی بیش از حد به او بده. »
به چه علت علی (ع) زن را به عنوان گل و ریحانه خطاب کردند؟ زیرا چنانچه گل مظهر نشاط و طراوت است، زن نیز مظهر عاطفه و احساسات با طراوات است. همانطور که گل لطیف و ظریف و آسیبپذیر است زن نیز به لحاظ لطافت روحی و جسمی باید از کارهای خشن و سخت به دور باشد.
گل برای محفوظ ماندن از آسیبها نیاز به حفظ و مراقبت دارد زن نیز لازم است برای محفوظ ماندن از آسیبها و خطرها با عفاف و باحجاب باشد.
زن اگر در جای خلوتی نماز می خاوند باید حجاب را کامل رعایت کند به چند دلیل :
1- یک امر تعبدی است.
2- بهترین حالت زن در نزد خداوند در حال حجاب است.
3- تمرینی باشد تا در مقابل نامحرمان نیز چنین حالتی را رعایت کند.
رابطه حجاب و غیرت
یکی از صفات نیک اخلاقی و انسانی، صفت غیرت است.
غیرت یعنی انسان در حفظ ناموس خود بکوشد و زنان در این جهت جدی باشند و از بیبند و باری پرهیز کنند و هرگز روح انها نپذیرد که نگاه افراد سبک سر و هرزه به موی و روی آنها بیفتد.
پیامبر گرامی اسلام (ص) فرمود :
« کتب الله الجهاد علی جال امتی و الغیره علی نساء امتی ضمن صبر منهم و احتسب اعطاه الله اجر شهید »
خداوند قانون جهاد را برای مردان امت من و غیرت را برای زنان امت من مقرر کرد. ان مردی که در راه جهاد و ان زنی که در حفظ غیرت استقامت ورزید و هر کدام برای خدا وظیفه خود را به خوبی انجام دادند، خداوند پاداش شهید را به او خواهد داد.
« و المتغافل علی زوجته و هو الدیوث » « و آن شوهری که در مورد همسرش غفلت میکند و مراقب حجاب و عفت او نیست چنین شوهری بیغیرت است. »
سپس فرمود : « اقتلوا الدیوث » « بی غیرت را بکشید » و باید توجه داشت که علاوه بر اینکه زن موظف است حجاب خود را حفظ کند، شوهر نیز موظف است وسائل حجاب او را فاهم نماید و این حقی است از زن بر عهده شوهر.
چنانکه پیامبر (ص) فرمود « حق زن بر شوهرش این است که شوهر غذای او را به او برساند و وسایل حجاب او را تأمین کند و با چهره عبوس و زشت به او نگاه نکند. اگر با همسر خود چنین نمود سوگند به خدا حق همسرش را ادا نموده است. »
ای آنکه غیرت مردی است به سر
مگذار عیالت رود از خانه بدر
هر میوه که از باغ برون آرد سر
در میوه او طمع کند رهگذر
در حدیثی از رسول خدا (ص) : « بدترین زنان شما زنی است که در مقابل خویشان مطیع باشد، لکن عقیم و کینهتوز باشد، از کارهای زشت پروا نداشته باشد، در غیاب شوهرش زینت و آرایش کند، در خلوتگاه از خواستههای شوهرش امتناع ورزد، عذرش را نپذیرد و گناهش را نبخشد. »
اهمیت حجاب در اسلام
از شگفتانگیزترین و تأسفبارترین فرازها و فرودها در تاریخ انسان، قصه پر غصه مرد، همکار، یار و یاو او که با تمامی سختی های بارداری و بچهداری بار سنگینی زندگی را نیز به دوش کشیده و در خانه و مزرعه، همراه مرد به فعالیت پرداخته است. در بسیاری از ادوار تاریخی و از طرف اقوام بسیاری مورد اهانت و تحقیر قرار گرفته است. به خصوص زمان قبل از ظهور اسلام، یکی از تاریک ترین دوران برای زنان بود، چه در امپراطوری روم و یونان و چه در ایران و سرزمین جزیره العرب و سایر مناطق جهان. یکی از مهم ترین تحولاتی که اسلام ایجاد کرد؛ تحول در نگرش انسانها نسبت به زنان بود. اسلام نه تنها جلو قربانی کردن و کشتن زنان و دختران را گرفت بلکه کرامت و شخصیت پایمال شده زن را به او بازگرداند و عقاید خرافی را که بعضا تا دوران های نزدیک به عصر ما هم در اروپا باقی بود نفی کرده و رد نموده است.
یکی از عقایدی که در آن دوران به شدت رایج بود و تورات هم آن را بیان کرد و مسیحیان نیز آن را پذیرفتهاند، این بود که منشأ اولین گناه موجب آلوده شدن اولین انسان وسوسههای زن بوده است. تورات ضمن بیان قصه حضرت آدم می گوید :
« شیطان به سراغ آدم رفت ولی او فریب نخورد، سپس به سراغ حوا مادر آدمیان رفت و حوا فریفته شد و شوهر خود حضرت آدم را به گناه کشید. بنابراین زن سرچشمه شرور سلاح شیطان معرفی میشد، اما قرآن ضمن بیان داستان حضرت آدم وسوسه شیطان را نسبت به هر دو به طور مساوی ذکر کرد و هیچ گاه حوا را وسیله فریفته شدن آدم ندانست و بدین گونه دامن زن را از گناه اولیه پاک کرد. »
و باز قران میفرماید : « در دنیای آن روزگار به خصوص در جزیرهالعرب هیچ نقشی برای زنان در به وجود آمدن فرزند قائل نبودند و تنها مردان را ظرف غذایی برای فرزندان میدانستند و طبیعتاً مادر حقی نسبت به فرزندان نداشت.
قرآن با احکام اینکه انسان به وجود آمده، از مرد و زن است سهم پدر و مادر را در این مسأله، مساوی دانسته است و حتی در برخی روایات حق مادر را مقدم بر حق پدر قرار داده است.
و در جایی دیگر از قرآن وجود زن را از آیات و نشانههای خداوند اعلام کرده است و وجود او را موجب تسکین و آرامش مرد معرفی نموده و محبت بین زن و مرد را از الطاف الهی و این در حالی بود که در تفکر رایج آن زمان زن دروازه جهنم و کفو شیطان و سرمنشاء فساد تلقی می شد.
با وجود زحمات طاقتفرسایی که همواره به دوش زنان بوده است زن در دنیای قدیم و حتی در اروپا تا اواخر قرن نوزدهم حق تملک هیچ گونه ثروتی را نداشت و بلکه بالاتر، خود به عنوان کالا و شیء به تملک دیگران درمیامد. اسلام مالکیت زن را به رسمیت شناخت. و شوهر را از هر گونه تصرف در اموال وی منع نمود.
سیمای حقیقی مسأله حجاب
حقیقت امر این است که در مسأله پوشش – و به اصطلاح عصر اخیر حجاب سخن در این نیست که آیا زن خوب است پوشیده در اجتماع ظاهر شود یا عیان؟ روح سخن این است که آیا زن و تمتعات مرد از زن رایگان باشد؟ آیا مرد باید حق داشته باشد که از هر زنی در هر محفلی حداکثر تمتعات را به استثنای زنا ببرد یا نه؟
اسلام که به روح مسائل می نگرد جواب میدهد : خیر، مردان فقط در محیط خانوادگی و در کادر قانون ازدواج و همراه با یک سلسله تعهدات سنگین می توانند از زنان به عنوان همسران قانونی کامجویی کنند اما در محیط اجتماع استفاده از زنان بیگانه ممنوع است. و زنان از اینکه مردان را در خارج از کانون خانوادگی کامیاب سازند به هر صورت و به هر شکل ممنوع میباشند.
درست است که صورت ظاهر مسأله این است که زن چه بکند؟ پوشیده بیرون بیاید یا عریان؟ یعنی آن کس که مسأله به نام او عنوان می شود زن است و احیاناً مسأله با لحن دلسوزانه طرح میشود که آیا بهتر است زن آزاد باشد یا محکوم و اسیر و در حجاب؟ اما روح مسأله و باطن مطلب چیز دیگر است و آن اینکه آیا مرد باید در بهرهکشی جنس از زن جز از جهت زنا آزادی مطلق داشته باشد یا نه؟ یعنی آن که در این مسأله ذی نفع است مرد است نه زن و لااقل مرد از زن در این مسأله ذی نفعتر است. به قول ویل دورانت :
« دامنهای کوتاه برای همه جهانیان بجز خیاطان نعمتی است. »
پس روح مسأله، محدودیت کامیابیها به محیط خانوادگی و همسران مشروع یا آزاد بودن کامیابیها و کشیده شدن آنها به محیط اجتماع است. اسلام طرفدار فرضیه اول است.
از نظر اسلام محدودیت کامیابیهای جنسی به محیط خانوادگی و همسران مشروع از جنبه روانی به بهداشت روانی اجتماع کمک میکند و از جنبه خانوادگی سبب تحکیم روابط افراد خانواده و برقراری صمیمیت کامل بین زوجین می گردد و از جنبه اجتماعی موجب حفظ و استیفای نیروی کار و فعالیت اجتماع می گردد، و از نظر وضع زن در برابر مرد سبب می گردد که ارزش زن در برابر مرد بالا رود.
فلسفه پوشش اسلامی به نظر ما چند چیز است. بعضی از آنها جنبه روانی دارد و بعضی جنبه خانه و خانوادگی، و بعضی جنبه اقتصادی و بعضی مربوط است به بالا بردن احترام زن و جلوگیری از ابتذال او.
حجاب در اسلام از یک مسأله کلیتر و اساسیتری ریشه می گیرد و آن این است که اسلام می خواهد انواع التذاذهای جنسی چه بصری و لمسی و چه نوع دیگر به محیط خانوادگی و در کادر ازدواج قانونی اختصاص یابد اجتماع منحصراً برای کار و فعالیت اشد. برخلاف سیستم غربی عصر حاضر که کار و فعالیت را با لذتجوئیهای جنسی به هم میآمیزد اسلام میخواهد این دو محیط را کاملاً از یکدیگر تفکیک کند.