(( بسم الله الرحمن الرحیم ))
سرآغاز
(( اعملو عبادالله ان التقوی دار حصن عزیز و الفجور دار حصن ذلیل لا یمنع اهله و لا یحرز من لجا الیه ))
ای بندگان خدابدانید که همانا تقوا و پرهیزازگناه حصاری محکم و جایگاهی منیع است که در آن حصار زیانی بکسی نمی رسد ، اما بی پروایی و گناه کاری حصاری است پست که نمی تواند اهل خودش را از آفات وبلائی که با آنان رو آورد نگهدارد و پناهنده خود را حفظ کند.
(( این سخن از امیر المومنین علی علیه السلام در نهج البلاغه فیض – خطبه 156 آمده است ))
همان گونه که در تربیت و سالم سازی بدن از انجام بعضی امور و خوردن پاره ای از خوردنیها باید پرهیز کرد ، در تربیت و تهذیب نفس نیز از انجام برخی کارها و استفاده از بعضی غذاها باید اجتناب ورزید .
البته این خویشتنداری و پرهیز بر خلاف تمایلات نفس انسان است و در آغاز قدری دشوار به نظر می رسد لکن با ریاضت و مجاهدت ، سرانجام ، کارها آسان و راهها هموار خواهد شد .
این جنگ و گریز در خودسازی و تهذیب نفس نقش اساسی را ایفا می کند که در فرهنگ اسلامی از آن به «تقوا» تعبیر می شود اساس تمام ارزش های اسلامی و انسانی است و هیچ عمل و کوششی بدون آن ارزش ندارد ودر پیشگاه خداوند متعال پذیرفته نیست .
بی تردید ، هر عملی که نزد خدا مقبول نشود و در اعتلای روح و صلاح و صفای آن هیچ گونه تاثیری نخواهد داشت ، زیرا تنها کلام طیب و عمل صالح به سوی او بالا می رود و تنها انسانهای پاک و صالح به خدا نزدیک می شوند .
همانطوریکه می دانید گناهان کبیره گناهانی است که خداوند در قرآن کریم برای آنها عذاب آتش جهنم را در نظر گرفته.
گناه اعمال نیک را هدر می کند:
ونیز پاره ای از گناهان کبیره باطل کننده اعمال صالحه است و خلاصه پرهیز از گناه مهمتر از اعمال صالحه است و برای اثبات این مطلب ( اهمیت بیشتر ترک گناه ) پاره ای از روایات نقل می شود.
1- رسول خدا ( ص ) فرمود:نخوردن لقمه حرامی نزد خداوند از دو هزار رکعت نماز مستحبی خواندن بهتر است .
2- امام صادق ( ع ) فرمود:رد کردن یک درهم بصا حبش نزد خداوند با هفتاد حج قبول شده برابر است.
3- و نیز فرمود: سعی و کوشش کنید در بجا آوردن اعمال صالحه و اگر اعمال صالح انجام نمی دهید پس معصیت نکنید ، بدرستی که کسیکه بنا می کند و خراب نمی کند بنایش بالا می رود هر چند کم باشد و کسیکه بنا می کند و خراب می کند بنایی ندارد.
4- حسد ایمان را می خورد و نیست می کند چنانچه هیزم آتش را.
حق الناس مانع قبولی است :
5- رسول خدا ( ص ) فرمود : به من امرشد که قوم خود را بترسان و بگو : داخل مشوید در خانه ای از خانه های من ( یعنی مساجد ) و حال آنکه برای بنده ای ازبندگان من حقی نزد شما باشد که به او ضلم نموده اید ، بدرستی که تا در محضر من به نماز ایستاده او را لعنت می کنم تا آن حق را به صاحبش برگرداند.
6- پیغمبر (ص) فرمود : خدای را ملکی است که هر شب بربیت المقدس ندا در می دهد ، هر کس حرامی بخورد خدا هیچ عملی را از او نمی پذیرد نه واجب و نه مستحب.
گناه مانع استجابت دعا است :
7- گذر موسی ( ع ) به مردی از اصحابش افتاد که در سجده بود هنگامیکه بازگشت باز همان شخص را در سجده دید فرمود که اگر آن قدر برای من سجده کند که گردنش خورد شود از او نمیپذیرم تا اینکه از آنچه که نا خوشایند من است روی گرداند و به آنچه مطلوب من است روی آورد. یعنی از گناه پرهیز کند و عبادت را به جای آورد ، و گرنه گناه جلو استجابت دعا را می گیرد.
عبادت حقیقی ترک گناهست :
8- اصل دین پرهیز ازگناه است ، از گناه بپرهیز ، عابدترین مردم میشوی . با تقوی باش و اهتمام به عمل به تقوی داشته باش و جز آن بپرهیز ، بدرستیکه عملی که پذیرفته شود کم نیست.
اقسام گناه :
9-اگر کسی از گناهان کبیره پرهیز نماید گناهان صغیره اش مورد مواخذه نخواهد بود و خدایتعالی بفضلش آنها را می آمرزد چنانچه در سوره نساء می فرماید: (( اگر از گناهان بزرگی که نهی کرده شده اید دوری کنید گناهان شما را در گذریم و اجتنابتان راازگناهان کبیره گناهان صغیره قرار دهیم و شما را در جای بزرگ و شریفی که بهشت است در آوریم )).
10- پیغمبر اکرم فرمود : کسی که گناه کبیره از او سر زند و توبه ننماید فاسق است و نمی شود در نماز به او اقتداء کرد و شهادتش پذیرفته نیست و پس از مرگ مستحق عقوبت الهی است مگر اینکه فضل الهی شامل حالتش شده که از آن جمله شفاعت محمد صلی الله علیه و آله است ، چنانچه خودش فرموده که شفاعتم را برای صاحبان گناهان کبیره از امتم ذخیره کرده ام و نیز فرمود : شفاعت من برای صاحبان گناهان کبیره از امتم می باشد اما نیکوکاران ، یعنی ترک کنندگان کبائر، برایشان راه مواخذه نیست.
فردا بجای اشک خون میگریند:
ودروصایای پیغمبر اکرم به ابن مسعود است که می فرمایند:گناه را کوچک مشمار وازگناهان کبیره بپرهیز چون روز قیامت وقتی بنده به گناهش مینگرد از چشمانش چرک و خون بیرون می آید.خداوند می فرماید : قیامت روزی است که هر کس عمل نیک و بد خود را نزد خودش حاضر می یابد ، آرزو می کند که میان او و گناهانش مسافتی دور بود.
ترس از گذشته ها :باید اهل ایمان بر گذشته های خود ترسناک و گریان باشند زیرا چه اطمینان دارند که این قسم گناه از آنها سر نزده باشد. امام علی ( ع ) که تعیین نفرموده چه قسم گناهی است ، که صاحبش از نظر لطف پروردگار عالم می افتد و از بخشش و مغفرت الهی محروم می گردد. نشانه این قسم گناه پیدا نشدن حالت توبه وانبه است ، پس باید در تضرع و زاری به درگاه الهی کوشید وازباب توبه وارد شده از گناهانی که به یاد دارد بخصوص واز گناهانیکه از یاد برده به طور کلی توبه کرده آنها را تلافی نماید و طریق توبه کردن از گناهان بعد از این ذکر خواهد گردید.
بلاء گناهکاران را پاک می کند: و در روایات است که خداوند دوستان اهل بیت را که گناهکارند در دنیا به انواع بلاها مبتلا می فرماید ، تا قبل از مرگ پاک شده باشند واگرزیاد باشد به سختی جان دادن و اگر زیادتر باشد به سختی ها و شکنجه های برزخ تا وقتی که وارد محشر می شود پاک بوده و اگر بر فرض آنقدر گناهکار باشد که تا آنوقت هم هنوز پاک نشده باشد بواسطه کثرت گناه ، به آتش دوزخ میرود و پس از پاکی بیرون خواهد آمد و نمی ماند در جهنم کسی که در قلب او ذزهای ایمان و محبت اهل بیت باشد و ماندن همیشگی در دوزخ مخصوص کفار و دشمنان اهل بیت است.
(( معنی کبیره و صغیره ))
گناه کبیره چیست ؟:
هر گناهی که در قرآن و حدیث به کبیره بودن آن تصریح شده باشد ( این قسم متجاوز از چهل گناه است که در اخبار اهل بیت ( ع ) تصریح شده و ما هم مطابق روایات بشرح آن می پردازیم ) .
هر معصیتی که در قرآن کریم یا سنت معتبره وعده آتش بر ارتکاب آن رسیده باشد. یا اینکه ضمنا وعده عذاب باشد . هر گناهی که در قرآن یا سنت معتبره از گناهی که کبیره بودنش مسلم است بزرگتر شمرده شود آن هم کبیره است .مثلا قتل نفس از جمله گناهانی است که کبیره بودنش بهر دو راه گذشته ثابت گردیده است .
اصرار بر صغیره هم کبیره است: از آن جمله است ابتلاء به تکرار گناه صغیره که موجب کبیره شدن آن می شود چون مسلم است که در اثر تکرار ، گناه صغیره در حکم کبیره می شود .
کبائری که بزرگتر است : چندین گناه کبیره را که از سایر گناهان بزرگتر بوده است بیان می فرموده اند مانند روایت ابی الصامت و روایت عبدالله بن سنان از حضرت صادق ( ع ) که می فرماید : بزرگترین گناهان کبیره شرک به خدا است تا آخر و گاهی گناهانیکه در نظر سوال کننده کبیره نبوده ، یعنی آنرا از جمله کبائر نمی دانسته بیان فرموده و از ذکر انچه را خود شنونده مسلم می دانسته خودداری می فرموده اند.
کبائر منصومه ( گناهانیکه کبیره شمرده شده )
شرک به خدا
اولین گناه کبیره شرک به خدای تعالی است و به کبیزه بودن آن ، حضرت رسول وحضرت امیرالمومنین وصادق وکاظم ورضاوجواد علیهم السلام تصریح فرموده اند بلکه از حضرت صادق ( ع ) مرویست که از هر گناه کبیره بزرگتر شرک به خدا است . و دلیل براینکه بزرگترین گناه کبیره است ، فرمایش پروردگار است ، می فرماید : (( خدا نمی آمرزد شرک آورده شده به او را و غیر شرک را از هر که بخواهد می آمرزد )). یعنی اگر کسی مشرک از دنیا برود آمرزیده شدنی نیست ، و غیر از شرک قابل آمرزش خواهد بود . و نیز می فرماید کسی که به خدا شرک آورد خدا بهشت را بر او حرام می کند و جایگاهش دوزخ است وبرای ستم کنندگان یاری کنندگانی نیست .
یاس
دوم از گناهان کبیره نا امیدی از رحمت الهی است .چون سبب یاس از پروردگار عالم اعتقاد نداشتن به قدرت و رحمت و کرم بی پایان اوست در قرآن مجید آن را از صفات کفار قرار داده و می فرماید (( نا امید از رحمت الهی نشوید مگر کسی که کافر است )) . حضرت صادق ( ع ) و حضرت کاظم و حضرت رضا و حضرت جواد علیهم السلام آن را جزء گناهان کبیره شمرده اند . پس از شرک هیچ گناهی بزرگتر از یاس نیست زیرا هر گناهی که از شخص سر می زند تا وقتی که مایوس نباشد ممکن است در صدد توبه برآمده وبا استغفار آمرزیده شود ولی شخص مایوس آمرزیده شدنی نیست زیرا امیدی به آمرزش و مغفرت خدا ندارد تا توبه نماید .
از این گذشته یاس سبب جرات بر جمیع گناهان می گردد چون می گوید من که معذب خواهم بود چرا خودم را از شهوت دنیا محروم نمایم ؟
القنوط من رحمته الله
در حدیثی که از حضرت رضا ( ع ) در تعداد گناهان کبیره ذکر شده پس از یاس قنوط را ذکر می فرماید. قنوط نا امیدی از رحمت الهی است که در قلب رسوخ نموده و قباحت ان کم شده است و در بیان فرق یاس و قنوط چنین فرموده اند که قنوط اخص است زیرا که یاس فقط نا امیدی قلب است هرگاه این نا امیدی شدید شود به طوریکه به ظاهر هم سرایت نماید و از کلماتش نا امیدی تراوش کند که اگر شخص با هوش او را مشاهده نماید آثار نا امیدی را از ظاهرش درک می کند این حال ، قنوط نامیده می شود ، پس قانط کسی است که آثار نا امیدی از کلماتش هویدا باشد.