چکیده
مرحوم علامه طباطبایی قدس ا..نفسه الزکیه دارای برخی نوآوری های خاص درحوزه های مختلف معرفتی است که پی آمدهای پرباری به دنبال داشته است.
دراین مقاله نوآوری های علامه طباطبایی در زمینه ی ((فلسفه)) مورد بررسی قرارگرفته است ازجمله مسایلی نظیر دیدگاه علامه درباره حرکت و توابع آن در چند مورد، ادراکات اعتباری و حقیقی، حسن و قبح عقلی، قانون علیت و......
نگارنده مقاله درصدد است که ضمن بیان نظرات علامه به این نتیجه برسد که وی صرفاً اسناد و مروج حکمت متعالیه ملاصدرا نبوده، بلکه عالمی بوده که با مدد فلسفه خود، در مفابل فلسفه ها و ایدیدلوژی های معارض دین مخصوصاً ماتریالیسم زمان خود مبارزه کرد و با نگارش کتاب ((اصول فلسفه و روش ریالیسم ))جواب دندان شکنی به آنها داده است. علامه در مقاله پنجم و ششم این کتاب مسایلی را طرح کرده اند که در هیچیک ازفلسفه اسلامی و فلسفه اروپایی سابقه ندارد. چنانچه استاد مطهری در ارتباط با شخصیت این بزرگوار می فرمایند:علامه طباطبایی مردی است که دنیا صدسال دیگر باید بگذرد و آثار وی را تجزیه و تحلیل کنند تا به ارزش او پی ببرند هانری کربن فیلسوف شرق شناس فرانسوی در ملاقاتهایی که با ایشان داشته است به این نتیجه می رسد که برخلاف دنیای غرب که معمول است فلسفه اسلامی با ابن رشد به پایان رسیده است و به طور رسمی مورخان تحصلی مسلک به فلسفه های تجربی اهتمام دارند، فلسفه اسلامی در ایران با افکار فردی مانند علامه طباطبایی جنبه زنده و حاضر فعلیت نسبت معنوی فیلسوفان گذشته شده است، اگرچه وی نوشته مستقلی در معرفی علامه طباطبایی به غریبان به رشته تحریر در نیاورد، ولی در عوض در مجموعه آثار او، افکار این فیلسوف ایرانی به نحو خاصی محوریت داشته و در عصر معاصر مصداق بارزی از استمرار آن تفکری می توانسته محسوب شود که هانری کربن در مدت پیش از یک ربع قرن، کوشش داشته است فراز ونشیب مسیر آن راجستجو و بازگو کند.
مقدمه:
همی گویم وگفته ام بارها بود کیش من مهردلدارها
علامه ومفسرقرآن کریم آیت ا..سیدمحمدحسین طباطبایی درسال1281شمسی درتبریز دریک خانواده علمی متولدشد.
فقه اصول فلسفه ریاضیات رجال را ازمحضر اساتیدی چون آیت ا..نایینی سیدابوالحسن اصفهانی سیدحسین بادکوبه ای و....... فراگرفتندسرسلسله اساتیدایشان مرحوم علامه قاضی است شخصیتی که سیدمحمدحسین راعلامه کرد.
برای آشنایی بیشترباتفکرفلسفی علامه لازم است نخست درباره شخصیت علمی ?فلسفی ایشان سخن گفت .وسپس تاحدودی نیزبه عصروزمان علامه که مصادف باجوسازی های سیاسی واجتماعی بود پرداخت.
علامه طباطبایی تبحری کم نظیردر تفکر عقلی، داشتندبه طوری که این ویژگی ایشان نه تنهادرآثارفلسفی وی نظیر بدایه الحکمه، نهایه الحکمه، اصول - فلسفه و روش رئالیسم وحاشیه بر اسفار و...... شکوفااست، بلکه درتفسیرهرآیه قرآن درتفسیرالمیزان به روشنی واضح است، چرا که ایشان درصدد بودند هر آیه ای را با استمداد از عقل به نتیجه برسند و اگر بحث های عقلی در آن باره ساکت بود، طوری آیه معنویه را معنا نمودندکه با هیچ دلیل قطعی مخالف نباشد. یعنی دغدغه های تعقلی و فلسفی علامه حتی در زبان قرآنی، نیز به مشام می رسد. عصر علامه طباطبایی عصری بود که عوامل متعددی دست به دست هم داده، موقعیت فرهنگی نامساعدی را بوجودآورده بودند، یکی از عوامل ترویج گسترده مارکیسم توأم باجوسازی سیاسی ودیگری خوشنام نبودن تدریس درس فلسفه(که گاهی منجر به تعطیلی این درس می شد)می توان نام برد. به هرشکل تشکیل جلسات عمومی وخصوصی این عالم فرهیخته و حضور شاگردان اندیشمندی نظیر آیت ا...مطهری باعث نقد وبررسی فلسفه های غربی ? خصوصاً ماتریالیسم ودیالکتیک ? گردید. که تبلور این جلسات را می توان در کتاب با ارزش ((اصول فلسفه وروش رئالیسم )) علامه به وضوح مشاهده کرد. لذا در این گیرو دار علامه بر خود لازم دانستند که به احیای سنت دینی و عقلی با زبان جدید و درقالب محتوایی نو بپردازند، وحاصل این کار آثارگران قدری درعلوم مختلف عقلی ونقلی بود. هرروز که می گذرد ابعاد علمی وچهره چشمگیر علامه بیشتراز گذشته نمایان می شود، شعاع شخصیت این استاد فرازنه به داخل کشورمحدود نگردیدبلکه اندیشمندان بسیاری را به سوی خویش کشاند، ازجمله هانری کربن فیلسوف شرق شناس فرانسوی که که دربسیاری ازمواقع که درجلسات استاد حضور داشتند، چنین احضارمی کردندکه:دربرخورد باشخصیت شیخ محمدحسین طباطبایی، استاد -عظیم الشان فلسفه درایران، درمواقع زیادی متوجه می شدم که تاچه اندازه فهم درونی بعضی ازمسائل دینی ما برای ایشان به آ سانی میسرمی گردیدوچقدربعضی ازگفته های استاداکهارت وژاکوب بویمه وقسمتهایی ازحماسه ((گرال مقدس)) می توانست درنظر ایشان مأنوس وآشنا بیاید .