حرکت به سوى دستیابى به همگرایى کشور هاى جهان اسلام
پیام نوروزى رهبر معظم انقلاب و دستور ایشان مبنى بر نامگذارى سال 1386 به سال اتحاد ملى و انسجام اسلامى در برگیرنده ى نکات مهم و قابل توجهى است که پرداختن به آن امر بسیار مهم و ضرورى جلوه مى نماید. اتحاد ملى و انسجام اسلامى همانقدر که در بین توده ها و آحاد مردم و دولتمردان جمهورى اسلامى ایران اهمیت دارد در عرصه ى بین المللى و بر طبق معیارهاى تعریف شده سیاست خارجى داراى اهمیت فوق العاده اى مى باشد. انسجام اسلامى و اتحاد بین ملتها و دولتهاى مسلمان در حال حاضر و با شرایط کنونى جهان بسیار مهم مى باشد و راهبرد انسجام اسلامى و وفاق ملى و همگرایى با دولتها و ملتهاى مسلمان در عرصه ى روابط خارجى باید هر چه محکمتر و جدى تر در دستور کار سیاستگزاران خارجى کشور قرار گیرد.
بنیانگذار کبیر جمهورى اسلامى ایران حضرت امام خمینى (ره) نیز در طول عمر با برکت خویش و خصوصا بعد از پیروزى انقلاب اسلامى بر انسجام و اتحاد هر چه بیشتر کشورهاى جهان اسلام تاکید زیادى مى نمودند. ایشان مکرر به دولتهاى مسلمان این هشدار را مى دادند که مبادا با بى فکرى و توجه نکردن به موازین اسلامى و دستورات اسلام از آرمانها و انسجامى که بین دولتهاى مسلمان باید وجود داشته باشد دور شوند. رهبر فقید جمهورى اسلامى ایران ملتهاى مسلمان را نسبت به این مسئله هشدار مى دهد که مبادا فریب سیاستها و جریانهاى نادرست دولتهایشان را بخورند. ایشان متذکر مى شوند که دولتها غالبا مسائل را به صورت وارونه و برخلاف واقع جلوه مى دهند و همین باعث مى شود تا ملت ها منحرف شوند در صورتیکه قطعا منطق ملت ها با دولتها متفاوت است.
امام (ره) در جایى پیرامون انسجام و وحدت هر چه بیشتر تصریح مى کنند:
« مادامى که با هم اختلاف داریم قدرتهاى بزرگ از ما استفاده خواهند کرد. مسلمین اگر با هم مجتمع شوند، حکومتها با هم تفاهم کنند، ملتها هم تفاهم خواهند کرد. ملتها مخالف با هم نیستند. حکومتها نمى گذارند ملت ها با هم تفاهم کنند. اگر این مشکله ى حکومتها برداشته بشود، از ممالک اسلامى هیچ قدرتى بالاتر از قدرت اسلام و مسلمین نخواهد بود. زیرا که مسلمانان بیش از یک میلیارد جمعیت دارند و خزائن فراوان. »
امام خمینى (ره) تاکید مى کنند مرزها را نباید اسباب جدایى قلب ها دانست ، درست است که مرزها جدا است ولیکن قلب ها باید با هم باشند ایشان به عناوین مختلف بر قدرت انسانى و نیروهاى طبیعى مسلمانان اشاره مى کند و آنها را تشویق مى کند تا در عرصه هاى مختلف دست در دست یکدیگر از منافع جهان اسلام که دیگر در قالب یک مرز جغرافیایى محدود نمى گنجد صیانت کنند.(1)
مقام معظم رهبرى نیز در طول سالهاى گذشته به تناسب مناسبت ها و رخدادهاى پیش آمده مختلف بر محکم تر شدن رشته هاى اتحاد میان اجزاى مختلف جهان اسلام و نزدیک شدن ملت هاى مسلمان تاکید کرده اند. ایشان در این مورد متذکر مى شوند:
« امروزه بیشتر از همیشه باید به وحدت کلمه مسلمین اهمیت داد زیرا اختلاف راه همیشگى نفوذ دشمنان در جوامع اسلامى بوده است. راههاى بلند مدت اختلاف و شکاف که صد و یا دویست و یا پانصد سال به طول مى انجامیده، آیینى استعمارى بوجود مى آورده تا زخمى در پیکر و مجموعه ى عالم اسلامى ایجاد کند که درمانش به سادگى میسر نباشد ................. اگر بنا باشد تاریخچه ى استفاده هایى که استعمار از این شکاف و زخم کرده است بیان شود، یک کتاب خواهد شد.2»
اما در عرصه سیاست خارجى اینکه چگونه مى توان با راهبرد و استراتژی هاى مناسب زمینه هاى وحدت و همگرایى هر چه بیشتر ملت مسلمان را فراهم کرد خود بحث مهمى است که نیاز به تحقیق و تفضیل فراوان دارد.
نکاتى که در ادامه مى آید در واقع نگاهى گذرا به راهبردهاى اولیه در جهت دستیابى به انسجام هر چه بیشتر جهان اسلام در عرصه هاى مختلف مى باشد.
امید آن است که تفصیل کامل آن و برنامه ریزى پیرامون تحقق آنها در آینده توسط کارشناسان و مسئولان امر هر چه کاملتر و بهتر مورد توجه قرار گیرد.
تلاش در جهت همگرایى
از آنجا که اکثریت جهان اسلام را اهل تسنن تشکیل مى دهند و تلاش دشمن از گذشته دور بر مبناى « تفرقه بینداز و حکومت کن » بوده است باید در تعقیب سیاست هاى کلى نظام تلاش همه جانبه اى را براى همگرایى میان مسلمانان فرق مختلف صورت داده و با هر نوع تفرقه و تشدید اختلاف برخورد نماید. ارگانهاى ذیربط باید با مطالعه ى دقیق از جوامع مختلف اسلامى و شناخت عوامل همگرایى و واگرایى به صورت موردى برنامه ریزى و تلاش پیگیرانه اى را در جهت تقویت وفاق هر چه بیشتر عوامل واگرایى صورت دهند.
مقام معظم رهبرى نیز به فراخور شرایط و مناسبت ها بر این مسئله صحه گذاشته اند که وحدت به این معنا نیست که شیعه و سنى دست از عقاید خود بردارند و بر موارد جدیدى اتفاق کنند بلکه مقصود این است که فرق مختلف اسلامى و ملتهاى مختلف جهان اسلام داراى نقاط افتراق و اشتراکى هستند که آنها باید هر چه بیشتر بر نقاط اشتراک ( که تعداد آن بسیار زیادتر از نقاط افتراق است ) تاکید کنند و از پرداختن و بحث و مجادله بر نقاط افتراق بپرهیزند. »
در عین حال این مسئله هم را باید بپذیریم که جوامع شیعى در جهان اسلام به عنوان پایگاهى ثابت براى انقلاب اسلامى و جمهورى اسلامى مى باشد که سیاست همگرایانه ایران با جوامع مختلف نباید موجب واگرایى نسبت به شیعیان گردد.
2) ابزار هاى فرهنگى در این عرصه مى تواند کمک شایانى به جریان و تصمیم گیریهاى سیاست خارجى کشور بنماید. افزایش آگاهى در جوامع اسلامى از طریق رسانه ها مبنى بر تداوم مقاومت و ایستادگى در مقابل قدرتهاى سلطه جو و دعوت آنها در ایجاد گسترش جنبش هاى اجتماعی، سیاسى بر جاى حاکمیت اسلام و با الگوگیرى از انقلاب اسلامى و همگرایى هر چه بیشتر در اصول و مواضع باعث مى شود تا جریان دستیابى به انسجام هر چه بیشتر تحت لواى اسلام سرعت بیشترى به خود بگیرد.
هنر انقلاب اسلامى و جمهورى این است که با تکیه بر نقاط مشترک ملتها و دولتهاى مسلمان آنها را از جهت فکرى و ایدئولوژیک کمک کند تا دست از خصومت و دشمنى با یکدیگر و سایر گروهها و فرق اسلامى بردارند و همه نیرو و توان خود را در مقابل دشمن مشترک به کار گیرند.
3) ارتباط و تعامل هر چه بیشتر رهبران انقلاب و علماى بلاد اسلامى مى تواند در انسجام و وحدت بیشتر جهان اسلام و کشورهاى اسلامى موثر باشد. کشور ما مى تواند نقش بسیار مهمى در توسعه ى وحدت اسلامی، کاهش اختلافات و هدایت گروهها و جنبش ها ایفا نماید. توسعه خانه هاى فرهنگ ایران، حوزه هاى علمیه طلاب خارجى در داخل و خارج، سازماندهى جوانان مسلمانان، ایجاد تشکل هاى غیر دولتى در میان نخبگان جهان اسلام و برنامه ریزى با توجه به استعدادهاى هر منطقه مى تواند تاثیرات عمیقى بر افزایش استعداد جهان اسلام بر جاى گذارد.
البته نکته مهم اینجاست که این ارتباط باید به سطح روساى دولت هاى اسلامى و رهبران نهضت ها و جنبش هاى ذى نفوذ مسلمان هم بسترى یابد و مراقبت هاى لازم در جهت هدایت جوامع اسلامى مبنى بر ایجاد همگرایى در میان مسلمانان و ایستادگى در مقابل قدرت هاى استعمارى صورت گیرد.