فصل اول
الحمد لله رب العالمین الرحمن الرحیم ، مالک یوم الدین، ایاک النعبد و ایاک النستعین ، اهدنا الصراط المستقیم ...
مقدمه :
هر تحقیق آغاز ونقطه شروعی دارد ، شاید یک سئوال و یا یک کنجکاوی ساده ؟ !
نقطه شروع این تحقیق فیلمی مستند در سال 1377 در شهرخمین بوده است. این فیلم در خصوص موردهای کم توان ذهنی ومجنون های شناخته شده درشهر بوده که طی مصاحبه ای، سئوالات اساسی زندگی همچون : خدا کیست وکجاست ؟ عشق چیست؟ و. . . از آنها پرسیده می شد. درکنارمصاحبه با وسایل نقاشی که در اختیارشان قرارداده شده بود از آنها خواسته می شدکه نقاشیی ترسیم کنند. درپایان، دو نمونه از این نقاشی ها، با شباهتی باور نکردنی ، نقاشی های پل کله را به یاد می آوردند. این شباهت بین برخی آثار پل کله به عنوان یک نابغه جهانی، با آثار دو مورد کم توان ذهنی درشهری کوچک که برای اولین بار با سه پایه وبوم و رنگ و قلم مو روبرو می شدند ومطالعه مطلبی که در کتاب معنی هنر هربرت رید (1379) در رابطه با پل کله آمده است:
‹‹ . . . هنرکله هنری است غریزی و خیال آمیز و به طرز ساده دلانه ای عینی، گاهی کودکانه به نظرمی رسد. وگاهی بدوی وگاهی دیوانه وار. . . ›› این سئوال برای نگارنده مطرح شدکه این شباهت از کجا ناشی می شود وچه رابطه ای بین هنرکله و جنون وجود دارد ؟
جنون درطول تاریخ همواره مورد توجه بسیاری از بزرگان بوده است. برخی آن را نکوهش کرده وآن را تا به اندازه طاعون و جذام، بد و خطرناک می دانستند و برخی همچون افلاطون، ارسطو ، مولانا ، حافظ و. . . آن را ستایش کرده اند از جمله : افلاطون معتقد بوده است که شاعردر وهله اول باید دیوانگی را که هدیه خدایان هنراست دریافت کند. تحت الهام ، قرارگیرد بی خود و بی خویشتن شود. آنگاه به یادگیری فنون شاعری بپردازد.
ارسطو دراین باره می گوید : ‹‹ نبوغ درخشان ، از جنون خالی نیست.››
اراسموس متفکر هلندی کتابی را تحت عنوان ‹‹ ستایش از دیوانگی ›› به رشته تحریر در آورده است.
مولانا دراشعاری زیادی به دیوانگی اشاره دارد از جمله :
- وقت آن شدکه به زنجیر تو دیوانه شویم بند از برگسلیم از همه بیگانه شویم.
حافظ نیز دراشعارش به این موضوع اشاراتی دارد :
آسمان بار امانت نتوانست کشید قرعه فال بنام من دیوانه زدند.
شیخ عطار در این باره می آورد :
جان نگردد پاک از بیگانگی تا نیابد بویی از دیوانگی
میشل فوکو درکتاب تاریخ جنون در این باره جمله ای از پاسکال آورده است:
پاسکال می گوید : دیوانگی بشرآنچنان ضروری است که دیوانه نبودن خود شکل دیگری از دیوانگی است.
همچنین سوررئالیست ها برای دیوانگی اهمیت بسیار قائل بودند. لمبروزو روانکاو و جرم شناس مشهور ایتالیایی درکتاب معروف خود (بشرنابغه) تأکید می کندکه انسان به مقتضای ساختمان زود شکن اعصاب خود ، خواه ناخواه به سوی جنون سوق داده می شود و نبوغ را یک نوع جنون انسانهای خوشبخت می داندکه آنها را به جای سوق دادن به بیمارستان های روانی به اوج شهرت و افتخار می رساند.
باتوجه به نقطه نظرات مطرح شده شاید بتوان بین نبوغ وجنون ارتباطی نزدیک قائل شد، شاید وجود مواردی مشترک این احساس نزدیکی را برجسته می نماید. ولی آیا به راستی بین نبوغ و جنون رابطه ای است ؟ !
شوپنهاور خود را قربانی توطئه می دانست و در بیست سالگی خود را با مسیح مقایسه می کرد. استریند برگ ، نمایشنامه نویس سوئدی ، هولدرلین ، شاعرآلمانی و جیاکومتی مجسمه ساز ، به نوعی با جنون دست به گریبان بوده اند. موسیقی دانان مشهوری مانند بتهوون ، شوبرت و چایکوفسکی به افسردگی دچار بوده اند. ادوارد مونش نقاش مشهور آلمانی از هذیان های تعقیب وتوهمات شنیداری رنج می برده است. ونگوگ نقاش مشهور هلندی مبتلا به صرع و نوسانات خلقی بوده و مدتی در تیمارستان بستری شده است. چارلی چاپلین ، دارای نوسانات خلقی بوده ، مارلون براندو ، هنرپیشه مشهور، سالها تحت روان درمانی بوده است.
آیا ظهور تولیدات عجیب و غریب و شوک برانگیز عصرحاضر ، همچون ارائه نمایشگاهی از اجساد تکه تکه شده مردگان ، خودکشی به عنوان اثر هنری ، قرارگرفتن زیر تیغ جراحی و جابجا کردن اجزای چهره و صدها نمونه دیگر، از نبوغ سرچشمه می گیرد یا از جنون ؟؟
قدمت جنون به قدمت جهل بشراست. هرکجا جهل است جنون هم خود را آشکار می سازد. اولین جهل بشری حرص و طمع بوده که رانده شدن آدم وحوا از بهشت را به دنبال داشته است. دومین جهل بشری حرص وطمع و حسادت مفرطِ همراه با جنون قابیل بوده، که اولین جنایت تاریخ بشری و برادرکشی را رقم زده است.ولی اگر بدنبال تاریخی مکتوب باشیم؛ براساس نظریه افلاطون-که بین آفرینشگری هنری با جنون پیوند قائل بود- تاریخ جنون به دوران باستان بر می گردد : نشانه هایی هم وجود دارد که در عربستان ودر دوره جاهلیت، برخی شاعران تحت تسخیر جنیان بوده واز طریق الهام اجاینه، کلمات وجملاتی شاعرانه را می سرودند ومردم آنها را مجنون می خواندند.همچنین متون ادبی بسیاری، مستقیم و غیر مستقیم به جنون پرداخته اند،از جمله:اراسموس- متفکر انسان دوست هلندی، قرن شانزدهم میلاددی- کتابی با عنوان ستایش از دیوانگی دارد، ماجرای مجنون در داستان لیلی و مجنون نظامی و اشعار متعددی در دیوان شمس تبریزی مولانا و دیوان حافظ هر کدام به نوعی سطوری بر تاریخ جنون نگاشته اند.در عصر معاصر نیز می توان به ژان دو بوفه اشاره نمود که در سال 1961 قریب 5000 نقاشی جمع آوری شده از بیماران روانی را در نمایشگاهی در معرض دید عموم قرار داد. همچنین با مشاهده آثار برخی نقاشان جهان به ویژه معاصرین در اروپا و غرب، تاثیرات جنون در نحوه برخورد با موضوع ، رنگ گذاری و ... قابل درک است که در فصل های آتی نمونه هایی از این هنرمندان معرفی می گردد. مواردی از تحقیق های دانشجویی باموضوعهای مرتبط نیز در بخش پیشینه تحقیق حاضر آمده است،از جمله:"نقاشی در بیماران روانی"،کاربرد نقاشی برای کاهش اضطراب بیماران اسکیزوفرنیک"،هنر درمانی و...
حاصل سالها مطالعه و بررسی آثار نقاشان بزرگ از یکسو و مشاهده تجربی نقاشی های بیماران روانی از سوی دیگر، پژوهشگر حاضر را با این مسأله مواجه ساخت که علل شباهت ظاهری و محتوایی این دو دسته آثار چه می تواند باشد؟ و سئوال هایی به شرح ذیل مطرح گردید:
سوالات اصلی تحقیق:
1- آیا بین آثار نقاشان بزرگ و آثار بیماران روانی شباهت بصری وجود دارد؟
2- آیا آثار نقاشان بزرگ با آثار بیماران روانی از نظر محتوی شباهت دارد؟
3- آیا نقاشان بزرگ جهان از نظر بصری و یامحتوایی تحت تاثیر اثار بیماران روانی بوده اند؟
اهمیت علمی، هنری و یا تربیتی موضوع تحقیق:
الف: اهمیت علمی:
اهمیت علمی موضوع در حوزه روانشناسی،شناسایی درونیات و مشکلات احتمالی در سطح جامعه به منظور شناسایی نمونه های آسیب دیده، و پیشگیری از بروز بیماری های روانی در سطح جامعه وبهره گیری از هنر و به ویژه نقاشی در هنر درمانی جهت بهبود بیماران می باشد.
ب: اهمیت هنری:
دستیابی به تعاریف و جایگاه مواردی همچون حس و عقل،نبوغ و جنون، واقع نمایی و انتزاع و... در هنر به منظور بهره برداری مراکز هنری آموزشی.
بیان چرایی و ضرورت انجام پژوهش:
1. وجود شباهت های مشاهده شده در آثار هنرمندان و بیماران روانی.
2. شناخت دقیق و عمیق تر هنر و بهره گیری از آن در خلق آثار هنری.
3.آشکار شدن جایگاه واقعی نوابغ و بیماران روانی و آثارشان.
4. پاسخگویی به سئوالات مطرح شده درتحقیق به منظور استفاده در دانشکده های هنری و روانشناسی.
5. اهمیت پرداختن به بیماران روانی و جلوگیری از منزوی وحذف شدن و استفاده از توانایی های موجود آنها.
فصل دوم
پیشینهها
پیشینه
مواردی که در بخش پیشینه از نظر خواهد گذشت ماحصل جستجوی اینترنتی و کتابخانه ی در چندین دانشگاه هنری می باشد که در مواردی، چکیده و یا خلاصه درج شده در رساله ها آمده و در مواردی به علت عدم وجود چکیده و خلاصه با مطالعه رساله ، خلاصه استخراج شده از آن به همراه مواردی انتقادی وپیشنهادی، آمده است .
تحقیق ها:
1. نقاشی در بیماران روانی
خانم نصر الله پور در سال 1374 تحقیقی با عنوان"نقاشی در بیماران روانی" انجام داده است که چکیده آن به شرح ذیل می باشد:
« هر انسانی وابسته به درک و شعور خود و نگرش و احساسی که نسبت به خودش و آدم هایی که می شناسد و همچنین محیط اطراف خود دارد، نقاشی می کند.
یک بیمار روانی وابسته به نوع بیماری و تأثیری که آن بیماری بر نوع تفکر و نگرش و احساسات او دارد، نقاشی می کند و لذا بین نقاشی یک انسان عادی با نقاشی یک انسان که از لحاظ روحی و دماغی دچار اشکال می باشد، تفاوت های فاحش و غیر قابل انکاری وجود دارد. چرا که تصویری که یک بیمار روانی از هر آنچه که می بیند یا تصور می کند دارد، وابسته به رویاهایش، توهماتش و بالاخره وابسته به تأثیر بیماری بر شخص بیمار می باشد و این بستگی به نوع درگیری است که بیمار روانی دارد.