مسجد جامع ارگ یکی از کهن ترین مساجد ایران است. این مسجد در قرن چهارم هجری وجود داشته و ابن حوقل از آن یاد کرده است. ساخت این مسجد در قرون اولیه اسلامی احتمالاً در زمان حکومت صفاریان صورت گرفته است.
ساختمان اولیه مسجد مانند تمام مساجد صدر اسلام به صورت شبستانی بوده است، که شبستان شمالی موجود نمونه آن است. ایوان بزرگ غربی در قرن چهارم هجری و ایوانهای شمالی و جنوبی در قرنهای دهم یا یازدهم با ایجاد تغییراتی در شبستانها بوجود آمده است. شبستان گوشه شمال غربی در تاریخ 1164 هجری و در زمان حکومت زندیه با اصلاح قبله به مسجد الحاق گردید و شبستان گوشه جنوب غربی مربوط به اوائل قرن سیزدهم هجری و اوائل قاجار می باشد. این شبستان در حال حاضر برای نمازگزاران مرمت گردیده است.
میراث فرهنگی بم
هخامنشیان
در مورد کرمان در این دوره بخصوص اطلاعات چندانی در دست نیست. * کاومانها در کتیبه های آن عهد ذکر شده است:
«نخستین مطلبی که به تاریخ هخامنشیان مربوط به کرمان برمی خوریم نکته ای است که از برس (Berose) * گلدانی و کاهن مردوک نقل شده و آن این است: در سلطنت نبودید، دیوار * قابل را که در ساحل فرات است، از آجر و قیر ساخته بودند ... نبودید که نتوانست در برابر محاصرین پا فشارد * شد، کوروش با او به رأفت رفتار کرده به کرمان تبعیدش کرد تا در آنجا سکنی * لبوئید در آنجا تا اخر عمر بزیست و در هم آنجا در گذشت.»
داستان کرم هفتواد
تنها نشانی که از ارگ بم می توان در تاریخ ساسانیان یافت داستان هفتواد نامی است که البته روایت در مورد آن بسیار است و محل دقیق قلعه هفتواد مشخص نشده (زیرا معلوم نیست محل مزبور قلعه دختر کرمان بوده و یا ارگ بم زیرا در مواردی هر یک از دو محل نکات مشترکی با روایات می یابند و در مورد نکات دیگر تطبیق نمی کنند ولی آنچه مسلم است آنکه این واقعه در کرمان اتفاق افتاده است) این داستان در شاهنامه نیز ذکر شده است. هفتواد مرد فقیری بود که هفت پسر و یک دختر داشت و به همین سبب او را هفتواد یا صاحب هفت پسر نامیده اند. داستان بدینگونه آغاز می شود:
« در آغاز ظهور اردشیر بابکان در حدود دریای فارس شهری بود بنام کجاران، جمعیت این شهر زیاد بود و مردم فقیر آن مجبور بودند همواره کار کنند تا نانی فراچنگ آرند. در یک سوی شهر کوهی بود که همه روز جمعی از دختران شهر با پنبه و دوک به دامنه ان کوه
می رفتند و به کار رشتن پنبه مشغول می شدند.»
یک روز همین دختر کرمی را در درون سیبی می یابد و آنرا در دوکدام خود نگاهداری
می کند از همین روز کار هفتواد رونق گرفت و شورش کرده حکومت را در دست می گیرد.
«بدین ترتیب هفتواد سری و سروری یافت. قلعه ای استوار بر قله کوه بنا نهاد و لشکری با ساز و برگ فراهم آورد و چون این کامیابی ها را از دولت کرم می دانست از توجه و پرستاری آن جانور بهمچوجه غافل نمی برد. در قلعه جایگاهی خاص برای کرم ساخت و خادمان و طباخان به خدمتش بگماشت»
اردشیر به عزم تسخیر به کرمان می آید. در جنگ اردشیر شکست خورد. برای فرونشاندن فتنه در فارس به آن جانب می رود و پس از مدتی دوباره به کرمان می آید و پی می برد که علت شکست او وجود کرم است پس با حیله خود را وارد قلعه کرده آنرا کشته و قلعه را تصرف می کند.
این اشارات و هم کلمه «کرمان» این فکر را به خاطر می آورد که وقوع این قضایا کرمان بوده اما نشانه هایی که فردوسی از هشر کجاران می دهد که شهری بوده است نزدیک دریا، با کرمان تطبیق نمی کند.
در جایی در وصف این شهر:
به پیش اندرون شهر و دریا به پشت دژی بر سر کوه و راهی معروف این است که قلعه هفتواد، همین قلعه بم است. در یک قسمت از قلعه بم محلی است معروف به «کت کرم» که آن را جایگاه کرم می دانند. کلمه «کت» به زبان فارسی خاصه به لهجه کرمان به معنی سوراخ است.
نقش مذهب در شهرسازی قرون اولیه
« فتوستل دوکولانژ در این باره توضیحی بس جالب داده و نوشته است : ساختمان شهر در قدیم عملی دینی محسوب می شده زیرا مذهب موافقت می کردند به بنای شهر می پرداختند که این کار نیز عملی دینی محسوب می شد.» همین نویسنده درباره تشریفات بنای شهر روم توضیحات مفصلی داده که شاهد ارزنده ای بر صحت این مدعا است، وی در این باره
می نویسد: « انتخاب محل شهر جدید را به خدایان وا گذاشتند تا با پرواز پرندگان تعیین کند که چه محلی برای بنای شهر مناسب تر است. بنا به روایات دینی دالبکارناسیوس و پلوتارکوس را برای این امر معین کردند. رومولوس نخست به تقدیم قربانی پرداخت سپس از خارهای بیابان آتشی برافروخت و خود از روی آن با یارانش پرید تا از پلیدیها پاک شوند.