پیامبر از منظر اهل بیت
این بخش از گستردهترین بخش های سنت و روایات پیغمبراکرم (ص)است و در این زمینه روایات فراوانی از پیامبر اسلام (ص) در معروفترین و مهمترین منابع اسلامی آمده است که سزاوار است با دقت و بی طرفی کامل مورد توجه قرارگیرد، تا پرده هایی که سالیان دراز بر این مسأله فرو افتاده است در پرتو نور علم و اخلاص و بحث منصفانه بر گرفته شود، و دور از تعصبها چهره واقعی این مسأله علمی روشن گردد و وظیفه الهی ما در برابر این امر مهم اسلامی آشکار شود.
در اینجا تنها به بخشی از این احادیث معروف که مسأله امامت و ولایت را به طور عام مطرح میسازد، با شرح کوتاهی از محتوا و مفهوم آن اکتفا میکنیم.
1- حدیث ثقلین
این حدیث را از آن جهت حدیث ثقلین نامیدهاند که پیامبراسلام (ص) در آن فرمود: انی تارک فیکم الثقلین....
این حدیث به طور بسیار گسترده از پیامبر اکرم (ص) در کتابهای معروف شیعه و اهل سنت (و در منابع معروف دست اول) نقل شده است، به طوری که تردیدی در صدور این حدیث از پیامبر (ص) باقی نمیماند و از مجموع این احادیث به خوبی استفاده میشود که پیامبر(ص) این حدیث را تنها یکبار بیان نفرموده که حدیث یکی، و راویان بسیار باشند بلکه در موارد مختلف بیان فرموده است و روایات کاملا متعدد است.
در اینجا به قسمتی از راویان حدیث و کتب معروف اسلامی که این حدیث در آن آمده است اشاره میشود.
1- در صحیح مسلم که معروفترین منابع دست اول اهل سنت میباشد تا آنجا که مهمترین صحاح ششگانه محسوب میشود، از«زیدبن ارقم» نقل میکندکه گفت :قام رسول الله (ص) یوما فینا خطیبا بماء یدعی خمّا، بین مکه والمدینه ، فحمدالله و اثنی علیه، ووعظ و ذکر، ثم قال: اما بعد الا ایها الناس فانما انا بشر، یوشک ان یاتی رسول ربی فاجیب، وانی تارک فیکم ثقلین: اولهما کتاب الله، فیه الهدی و النور، فخذوا بکتاب الله و استمسکوا به، فحث علی کتاب الله و رغب فیه، ثم قال و اهلبیتی، اذکرکم الله فی اهلبیتی، اذکر کم الله فی اهلبیتی، اذکر کم الله فی اهلبیتی...:
«رسول خدا(ص) در میان ما بر خاست و خطبه خواند، در محلی که آبی بود که خم نامیده میشد(غدیر خم) و در میان مکه و مدینه قرار داشت. پس حمد خدا را بجا آورد و بر او ثنا گفت و موعظه کرد و پند و اندرزداد، فرمود:«اما بعد ای مردم من بشری هستم و نزدیک است فرستاده پروردگارم بیاید و دعوت او را اجابت کنم و من در میان شما دو چیز گرانمایه به یادگارمی گذارم نخست کتاب خدا که در آن هدایت و نور است، پس کتاب خدا را بگیرید، و به آن تمسک جوئید پیامبر(ص) تشویق و ترغیب فراوانی درباره قرآن کرد - سپس فرمود: و اهلبیتم را به شما توصیه میکنم که خدا را درباره اهلبیتم فراموش نکنید، به شما توصیه میکنم که خدارا درباره اهلبیتم فراموش نکنید، به شما توصیه میکنم که خدارا درباره اهلبیتم فراموش نکنید(اشاره به اینکه مسئولیت الهی خود را در مورد اهلبیت (ع) فراموش نکنید».
قرار دادن اهلبیت (ع) در کنار قرآن، به عنوان دو چیز گرانمایه، و سه بار تأکید کردن بر یاد آوردن مسئولیت الهی در مورد آنان، نشان میدهد که این امر، با سرنوشت مسلمین و هدایت آنها و حفظ اصول اسلام، پیوند و ارتباط داشته و دارد، و گرنه در کنار هم قرار نمیگرفت .
2- در همان کتاب از همان راوی روایت دیگری با کمی تفاوت نقل میکند.
جالب اینکه در ذیل این حدیث هنگامی که از زیدبن ارقم سؤال میشود که آیا منظور از اهلبیت او همسران او هستند؟ میگوید: نه، منظور از اهلبیت، اهل و بستگان نسبی او هستند که صدقه بر آنها حرام شده است.
3- در کتاب معروف سنن ترمذی که به «صحیح ترمذی» نیز معروف است، در بحث مناقب اهلبیت (ع) از قول جابربن عبدالله میخوانیم که میگوید:«رسول خدا (ص) را هنگام حج روز عرفه دیدم که بر شتر مخصوص خود سوار بود و خطبه میخواند، شنیدم که میفرمود: یاایها الناس انی قد ترکت فیکم ما ان اخذتم به لن تضلوا، کتاب الله و عترتی، اهلبیتی:
«ای مردم من در میان شما دو چیز گذاردم که اگر آنها را بگیرید (و دست به دامن آنان زنید) هرگز گمراه نخواهید شد، کتاب خدا و عترتم اهلبیتم».
سپس ترمذی میافزاید: همین معنی را ابوذر، و ابو سعید (خدری)، و زیدبن ارقم، و حذیفه نیز نقل کردهاند.
4- در همین کتاب، کمی بعد از آن از ابوسعید و زیدبن ارقم نقل میکند که هر دو گفتندقال رسول الله (ص) انی تارک فیکم ما ان تمسکتم به لن تضلوا بعدی:احدهما اعظم من الاخر، کتاب الله حبل ممدود من السماء الی الارض، و عترتی اهلبیتی، ولن تفترقا حتی یردا علی الحوض، فانظروا کیف تخلفونی فیهما: «رسول خدا(ص) فرمود:من در میان شما چیزی به یادگار میگذارم که اگر به آن تمسک جویید بعد از من هرگز گمراه نخواهید شد، یکی از آن دو بزرگتر از دیگری است، کتاب خدا که ریسمانی است کشیده شده از آسمان به سوی زمین، و (دیگر)عترتم اهلبیتم، و اینها هرگز از هم جدا نخواهند شد، تا در کنار حوض (کوثر)بر من وارد شوند، پس ببینید بعد از من چگونه درباره آنها رفتار خواهید کرد»!
5- در سنن دارمی که آن نیز از کتب بسیار معروف است، شبیه روایت زیدبن ارقم از پیامبراکرم (ص) نقل شده است و با تصریح به نام ثقلین و تصریح به نام «کتاب الله و اهلبیت»، مطلب را به پایان میبرد.
فراموش نکنید که «دارمی»بنا به تصریح بعضی از آگاهان، استاد مسلم و ابوداود و ترمذی میباشد، و کتاب سنن دارمی یکی از شش کتاب معتبر معروف نزد اهل سنت است (هر چند به جای آن سنن ابن ماجه را ذکر کردهاند).
6- در مسند احمد که از ائمه چهارگانه معروف اهل سنت است، در حدیثی از زیدبن ثابت میخوانیم که میگوید: رسول خدا(ص) فرمود: انی تارک فیکم خلیفتین:کتاب الله حبل ممدودما بین السماء والارض او مابین السماء الی الارض، و عترتی اهلبیتی و انهما لن یفترقا حتی یردا علی الحوض:«من دو خلیفه (جانشین) در میان شما از خود به یادگار میگذارم، کتاب خدا که ریسمانی است کشیده شده میان آسمان و زمین و عترتم اهلبیتم، این دو هرگز از هم چرا نمیشوند تا در کنار حوض (کوثر)برمن وارد شوند».
توجه داشته باشید که در بعضی از این روایات، تعبیر «ثقلین» آمده (مانند روایت صحیح مسلم) و در بعضی «خلیفتین» (مانند روایت اخیرکه از سنن احمد نقل شد)و در بعضی دیگر هیچیک از این دو نیست، اما مفهوم و محتوای این دو است، و در واقع همه به یک چیز باز میگردد.
7- احمدبن شعیب «نسائی» که او نیز از بزرگان اهل سنت محسوب میشود و کتاب سنن او نیز یکی از صحاح سته (کتب ششگانه معروف) است در کتاب «خصائص» از زیدبن ارقم نقل میکند که میگوید: هنگامی که پیامبر(ص) از حجه الوداع باز میگشت و به غدیر خم وارد شد دستور داد سایبانهای درست کنند و زیر آنها را پاک و پاکیزه نمایند، سپس فرمود: کانی دعیت فاجبت و انی تارک فیکم الثقلین احدهما اکبر من الاخر، کتاب الله و عترتی فانظروا کیف تخلفونی فیهما، فانهما لن یفترقا حتی یردا علی الحوض، ثم قال ان الله مولای و انا مولی کل مؤمن، ثم اخذ بید علی علیه السلام، فقال من کنت مولاه فهذا ولیه، اللهم وال من والاه و عاد من عاداه: «گویی من (از سوی خدا)دعوت شدهام واجابت کردهام (و به زودی از میان شما میروم) و من دو چیز گرانمایه را در میان شما به یادگار میگذارم یکی از دیگر بزرکتر است، کتاب خدا و عترتم اهلبیتم، پس بنگرید چگونه بعد از من با آنها رفتار خواهید کرد، چرا که آنها از هم جدا نمیشوند تا در کنار حوض (کوثر) بر من وارد شوند، سپس فرمود: خداوند مولا(و سرپرست) من است، و من ولی هر مؤمنی هستم، سپس دست علی (ع) را گرفت و فرمود: هر کس من ولی اویم، این ولی او است خداوندا! دوست بدار هر کس او را دوست بدارد، و دشمن بدار هر کس که با او دشمنی کند».
در پایان حدیث آمده است که راوی دوم حدیث، «ابوطفیل» میگوید به زیدبن ارقم گفتم تو خود این سخن را از رسول خدا(ص)شنیدی؟ گفت: هرکسی در زیر آن سایبانها بود این صحنه را با دو چشم خود مشاهده کرد و با دو گوش خود این سخنان را شنید»!
این حدیث به خوبی نشان میدهد که پیامبر (ص) این سخن را در ملاء عام و در حضور گروه کثیری در غدیر خم بیان فرموده، و همه با گوش خود شنیدهاند.
8- حاکم نیشابوری از علمای قرن چهارم هجری در کتاب مستدرک الصحیحین که از منابع معروف اهل سنت و متضمن احادیثی است که در صحیح بخاری و صحیح مسلم نیامده در حالی که از نظر وزن و ارزش در آنها بوده است این حدیث را از «ابن واصله» نقل میکند که او میگوید من از زیدبن ارقم شنیدم که پیامبر اکرم در میان مکه و مدینه به درختانی رسید که پنج سایبان در آنجا بود، در آنجا پیاده شد و مردم زیر درختان را جارو کردند، سپس پیامبر (ص) بعد از نماز عصر، خطبه خواند و حمد و ثنای خدا بجا آورد و موعظه فراوان کرد(سپس فرمود) ایها الناس انی تارک فیکم امرین لن تضلوا ان اتبعتموهما: و هما کتاب الله و اهلبیتی عترتی:«ای مردم من در میان شما دو چیز را وا میگذارم که اگر از آن دو پیروی کنید هرگز گمراه نخواهید شد، کتاب خدا و اهلبیتم عترتم را».
سپس حاکم میافزاید: این حدیث مطابق شرط بخاری و مسلم، صحیح است.
9- ابن حجر هیثمی مفتی حجاز که از مخالفین سر سخت شیعه بوده است در کتاب «الصواعق المحرقه» میگوید:فی روایه صحیحه کانی قد دعیت فاجبت، انی قد ترکت فیکم الثقلین احدهما آکد من الاخر، کتاب الله عزوجل و عترتی فانظروا کیف تخلفونی فیهما فانهما لن یفترقا حتی یردا علی الحوض:
«گوئی من دعوت شدهام و دعوت الهی را پذیرفتهام، من دو چیز گرانمایه در میان شما میگذارم کتاب خداوند بزرگ و عترتم را، پس بنگرید چگونه بعد از من حق آنها را بجا میآورید، این دو هرگز از هم جدا نمیشوند تا در کنار حوض (کوثر)بر من وارد شوند.
سپس میافزاید: در روایت دیگری این اضافه نیز وارد شده است: سئلت ربی ذلک لهما، فلا تتقدموهما فتهلکوا، ولا تقصرواعنهما فتهلکوا، ولا تعلموهم فانهم اعلم منکم!: «من این مقام را برای آنها از پروردگارم تقاضا کردم، پس بر آنها پیشی نگیرید که هلاک میشوید، و از آنها نیز عقب نمانید که هلاک خواهید شد!، چیزی به آنها تعلیم ندهید، چرا که آنها از شما داناترند»!
بعد اضافه میکند که این حدیث طرق و راویان بسیاری دارد که از بیست و چند راوی تشکیل میشود، و نیازی به شرح و بسط آن نیست.
این اعتراف صریح به گسترش دامنه این حدیث (تا سر حد تواتر) از کسی که شدیدترین حملات را در مسأله امامت به شیعه داشته است بسیار قابل توجه است.
10- ابن اثیر(محمدبن محمدبن عبدالکریم) صاحب کتابهای معروف از جمله کتاب اسدالغابه فی معرفه الصحابه ، در حالات «عبدالله بن حنطب» نقل میکند که میگوید: خطبنا رسول الله (ص) بالجحفه فقال الست اولی بکم من انفسکم؟ قالوا بلی یا رسول الله! یالَ انی سائلکم عن اثنتین عن القرآن و عن عترتی: «رسول خدا(ص) در سرزمین «جحفه» (منزلگاهی میان مکه و مدینه) برای ما خطبهای خواند و فرمود، آیا من اولی به شما از خودتان نیستم؟ عرض کردند: آری ای رسول خدا! فرمود: من از شما (درقیامت) از دو چیز سؤال خواهم کر د، از قرآن و عترتم»!
11- «جلال الدین عبدالرحمن سیوطی» که او نیز از علمای معروف و صاحب تألیفات فراوانی است. در کتاب «احیاء المیت» همان چیزی را که ابن اثیر در اسدالعابه آورده است ذکر نموده.
12- بیهقی (ابوبکر احمدبن الحسین) که زمخشری درباره او میگوید: «شافعی امام مذهب شافعیه بر گردن شافعیها منت دارد، ولی بیهقی به خاطر نوشته هایش هم بر خود شافعی، و هم بر تمام شافعی مذهبها منت دارد».
این حدیث را در کتاب «السنن الکبری» که از مهمترین کتابهای او است، آورده است (شبیه همان چیزی که در صحیح مسلم آمده بود که مخصوصا سه بار اهلبیت در آن تکرار شده است).
13- حافظ طبرانی که او نیز از محدثان معروف اهل سنت است، و (در قرن سوم و چهارم هجری میزیسته) و به گفته بعضی بیش از هزار استاد در حدیث دیده است، در کتاب معروف خود، به نام«المعجم الکبیر» با سند خود از پیغمبر اکرم (ص) نقل میکند که پیامبر(ص) مردم را به پیروی از ثقلین دعوت کرد، مردی برخاست و عرض کرد،ای رسول خدا! ثقلین کدام است ؟
فرمود:الاکبر کتاب الله، سبب طرفه بیدالله، وطرفه بایدیکم، فتمسکوا به لن تزالوا ولا تضلوا، والاصغر عترتی و انهما لن یفترقا حتی یردا علی الحوض: «ثقل اکبر کتاب خداست، وسیلهای است که یک طرف آن به دست «قدرت» خداست و طرف دیگرش به دست شما است، پس به آن تمسک جوئید که هرگز از بین نخواهید رفت و گمراه نخواهید شد، وثقل اصغر، عترتم میباشد و آنها هرگز از هم جدا نخواهند شد تا در کنار حوض (کوثر)بر من وارد شوند».
سپس پیامبر(ص) افزود: «من این را برای آن دو از پروردگارم تقاضا کردهام، پس بر آنها پیشی نگیرید که هلاک خواهید شد و بر آنها چیزی نیاموزید که آنها از شما داناترند»!
14- ابن تیمیه (احمد بن عبدالحلیم حنبلی) (متوفای 728)پایه گذار «مذهب و هابیت» در کتاب منهاج السنه، این حدیث را همانند آنچه در صحیح مسلم آمده است نقل کرده است.
گروه دیگری نیز از دانشمندان بنام و مشهور و معروف اهل سنت نیز این حدیث را در کتب خود آوردهاند از جمله:
15- ابن مغازلی (علی بن محمد فقیه شافعی که از دانشمندان قرن پنجم هجری است)حدیث ثقلین را با تفصیل تمام از زیدبن ارقم نقل کرده است.
16- خوارزمی از علمای مشهور قرن ششم که از فقها و محدثین و خطباء و شاعران بوده است نیز در کتاب خود به نام «مناقب»آن را آورده است.
17- ذهبی (محمدبن احمدبن عثمان دمشقی شافعی) که از علمای قرن هفتم و هشتم هجری است، و مشهور به تعصب در مذهب خویش است، و تاج الدین سبکی در کتاب «طبقات الشافعیه» در حق او میگوید:او محدث نامی عصر و خاتمه حفاظ و پرچمدار مذهب اهل سنت و جماعت و پیشوای مردم زمان ما بود، نیز این حدیث را در کتاب «تلخیص المستدرک» ذکر کرده است.
18- مورخ مشهور علی بن برهان «حلبی» شافعی از علمای قرن یازدهم در کتاب خود «انسان العیون» که به سیره حلبی مشهور است حدیث ثقلین را ضمن بیان حدیث غدیر با عبارات صریحی شبیه آنچه قبلا آوردیم ذکر کرده است، و بعد از ذکر این حدیث، با صراحت میگوید: «این حدیث صحیحی است که با سندهای صحیح و حسن نقل شده است».
19- ابن حیان مالکی در کتاب «المقتبس فی احوال الاندلس»، شبیه چیزی که در صحیح مسلم آمده است ذکر کرده، ولی مکانی را که پیامبر(ص) در آن خطبه خواند و در میان مکه و مدینه قرارداشت به عنوان «حصائن » ذکر کرده که به معنی «دژها» است.