مقدمه :
پیش فرض های فلسفی اخلاق اسلامی :
1 - انسان دارای دو بعد روح و جسم است .
2 - روح آدمی موجودی مجرد است .
3 - حقیقت انسان روح اوست ، نه بدن آن .
4 - ادراک و فهم و درد و لذت و سعادت و شقاوت مربوط به روح است .
5 - روح می تواند مستقل از بدن به حیاط خود ادامه دهد .
پیش فرض های کلامی اخلاق اسلامی :
کلام یعنی علم اعتقاد های اسلامی و یا دینی .
1 - جهان آفرینش هدف مند است .
2 - هدف از خلقت جهان آفرینش این است که انسان به کمال برسد .
3 - انسان کامل همان خلیفه الله است .
4 - خلیفه خداوند کسی است که مظهر اسماء و صفات خداوند باشد .
5 - جایگاه مومنان در بهشت است و جایگاه کافران در جهنم است .
ابعاد وجودی انسان :
در یک تقسیم بندی می توان ابعاد وجودی انسان را به این ترتیب طبقه بندی کرد :
1 - اندیشه و تفکر
2 - صفت یا خصلت
3 - رفتار یا عمل
رابطه متقابل ابعاد وجودی انسان :
الف) رابطه اندیشه با صفات نفسانی :
1 – تأثیر صفت بر اندیشه و فکر :
بعضی صفات نفسانی بر اندیشه و فکر انسان تأثیر می گذارند ، مثلاً کسی که چیزی را دوست یا دشمن بداند ،
نمی تواند درباره آن چیز یا آن شخص داوری یا قضاوت کند ، زیرا دوست داشتن مانع ثشخیص صحیح می شود به همین جهت در روایتی آمده است که :
" حُبُّک بشیءِ یُعمی یُصِم "
( محبت تو به یک چیز تو را کور وگنگ می کند . )
2 – تأثیر اندیشه بر صفت :
برای ایجاد تغییر در صفات نفسانی ، ابتدا باید اندیشه و فکر انسان تغییر کند .
ب) رابطه صفات نفسانی با رفتار :
1 – تأثیر صفت بر رفتار :
هر صفتی در نفس انسان باشد رفتار خاصّی را به نمایش می گذارد ، مثلاً اگر صفت نرم خویی در انسان باشد ، ازانسان رفتار ملایم و مهربانانه سر می زند .
2 – تأثیر رفتار بر صفت :
تکرار یک عمل برای مدتی می تواند صفتی را در نفس انسان ایجاد کند ، مثلاً اگر کسی به هنگام خشم خود را بُرد بار نشان دهد و این عمل را برای مدتی تکرار کند ، صفت بُرد باری و حِلم در او ایجاد می شود .
ج) رابطه اندیشه و عمل :
1 – تأثیر عمل بر علم و اندیشه :
از دیدگاه اسلام عمل صالح نوع خاصی از بینش و علم و معرفت را در عامل ایجاد می کند که موجب تشخیص حقّ از باطل می شود .
قرآن کریم درباره این فرموده است :
" ای کسانی که ایمان آورده اید ، اگر تقوا پیشه کنید خداوند برای شما نیروی تشخیص حقّ از باطل قرار می دهد ."
( انفال/ 22 )
2 – تأثیر علم و ندیشه بر عمل :
هر عملی از اندیشه ای سرچشمه گرفته است ، پس برای تغییر در عمل باید به سراغ فکر و اندیشه رفت .
مفاهیم عام اخلاقی :
مقصود از مفاهیم عام اخلاقی ، فضائل یا رذائل اخلاقی اند که در همه حوزه های رندگی انسان تأثیر گذارند و اختصاص به حوزه خاصی ندارند .
تقسیم بندی مفاهیم عام اخلاقی :
این مفاهیم به دو دسته تقسیم می شوند :
1 – بخشی از آنها نقش هدایت گری را دارند ، مانند ایمان
2 – بخشی دیگر صفات نفسانی عمل کننده اند که در پرتوی صفات هدایت گر تحقّق می یابد ، مانند توکّل ، شکر و...
فصل اول : صفت نفسانی هدایت گر :
عالی ترین صفت نفسانی هدایت گر ، ایمان است و در این فصل مطالبی را درباره آن بیان می کنیم .
ارزش ایمان :
در روایتی ار پیامبر اکرم آمده است که فرمودند :
ای ابوذر هیچ چیز در نزد خدا محبوب تر از ایمان به او خودداری از آنچه نهی کرده است نیست .
امام صادق (ع) فرموده است :
خداوند دنیا را هم به دوستانش می دهد و هم به دشمنانش ، اما ایمان را جز به دوستانش به کسی نمی دهد و در روایتی دیگر از آن حضرت آمده است : اگر پرده ها از چشم برداشته می شد و به مقام مؤمن در پیشگاه خدا آگاه
می شدند ، در مقابل مؤمنان خاضع می شدند و اطاعت از مؤمنان برایشان آسان می شد .
ماهیّت ایمان ومقایسه آن با علم :
ایمان عبارتست از تصدیق و ایمان قلبی که نوعی صفت و حالت نفسانی است و علم عبارتست از ادراک و فهم مطابق با واقع . جایگاه ایمان قلب است و جایگاه علم ذهن است .ایمان امری اختیاز است ولی علم اختیاری نیست .
تفاوت ایمان با اسلام :
کسی که به یگانگی خداوند و رسالت پیامبر اکرم شهادت دهد مسلمان است ، اما مؤمن کسی است که اعتقاد به اینها در قلبش نفوذ کرده باشد . پس هر مؤمنی مسلمان است ولی هر مسلمانی مؤمن نیست .
اوصاف و درجات ایمان :
در یک تقسیم بندی ایمان به دو نوع مستقر و مُستودِع تقسیم شده است .
ایمان مستقر ایمانی است که تا روز قیامت ثابت و ماندگار است .
ایمان مُستودِع ایمانی است که قبل از مرگ از انسان گرفته می شود .
درجات ایمان :
در روایتی از امام صادق (ع) ، برای ایمان 10 درجه بیان شده است ، همانند پله های نردبان که باید پله پله از آن بالا آمد و در جایی دیگر آمده است که ایمان سلمان در درجه دهم و ایمان ابوذر در درجه نهم و ایمان مقداد در درجه هشتم قرار داشته است .
متعلقات ایمان :
1 – ایمان به عالم غیب :
مقصود از عالم غیب ، حقایقی است که با حواس ظاهری قابل فهم و ادراک نیست ، بلکه با عقل یا شُهود باطنی می توان به آن دست یافت .
قرآن کریم در این مورد فرموده است این کتابی است که در آن هیچ تردیدی نیست و برای پرهیزکاران هدایت است ، آنان که به غیب ایمان دارند .
2 – ایمان به خداوند و یگانگی او
3 – ایمان به معاد وچگونگی آن
4 – ایمان به رسالت انبیاء و کُتب آسمانی
5 – ایمان به امامت و امامان
شرط ایمان :
شرط ایمان عمل صالح است که بدون آن ایمان مؤثر و سودمند نیست .
در روایتی از امام علی (ع) آمده است : کسی که به دستورات الهی عمل کند ، فقط اوست که مؤمن است .
عواملی که موجب پیدایش ایمان می شوند :
این عوامل به دو دسته تقسیم می شوند :
1 – بعضی عوامل ماهیت علمی دارند ، مانند علم ، عقل که اینها مقدمات نظری ایمان را فراهم می کنند .
2 – دسته ای دیگر صفت و ملکه نفسانی هستند ، مانند تقوا ، دوستی و دشمنی در راه خدا ، صبر ، توکل ، حِلم
آثار و فواید ایمان :
1 – آرامش روحی :
ایمان از کلمه امن به معنی آرامش و سکون است وکسی که به درجه ایمان می رسد ، به آرامش و سکون می رسد .
قرآن کریم در این باره فرموده است : " آگاه باشید که بر دوستان خدا نه ترسی است و نه اندوهی . آنان که ایمان آورده و تقوا پیشه کرده اند . " ( یونس / 62 )
در جایی دیگر فرموده است : " کسانی که ایمان آورده و دلهایشان به یاد خدا آرامش یافته است ، آگاه باشید که فقط با یاد خدا دلها آرام می شود ." ( رعد / 28 )
2 - روشن بینی :
از نظر قرآن ایمان موجب بصیرت و روشن بینی می شود .
قرآن کریم در این باره فرموده است : " ای کسانی که ایمان آورده اید اگر تقوا پیشه کنید برای شما نیروی تشخیص حق از باطل را قرار می دهم . " ( انفال / 29 )
و از طرف دیگر افراد بی ایمان را کور و نابینا معرفی کرده است .
3 – توکل به خدا :
توکل و اعتماد به خداوند از آثار و نتایج ایمان است .
در روایت از امام علی (ع) آمده است : " ایمان بنده راست نیست مگر آنکه اعتماد او به آنچه در نزد خداست بیشتر از اعتماد او به آنچه در دست خودش است باشد . "
4 – برکات دنیوی :
در قرآن کریم آمده است : " اگر مردم شهرها ایمان آورند و تقوا پیشه کنند ، برکات از آسمان و زمین برایشان می گشاید . " ( اعراف / 96 )
5 – اعمال نیک :
عمل صالح نتیجه و میوه ایمان و انجام عمل صالح ، موجب تثبیت ایمان می شود . پس رابطه ایمان و عمل صالح رابطه متقابل است .
6 – محبوبیت در بین مردم :
قرآن کریم در این باره گفته است : " کسانی که ایمان آورده و اعمال صالح انجام داده اند ، بزودی خداوند رحمان برای آنان محبّتی در دلها قرار می دهد . " ( مریم / 96 )
7 – فلاح و رستگاری اُخروی :
در آخرت فقط مؤمنان رستگار می شوند و نجات می یابند .
آفات و موانع ایمان :
1 – جهل :
دو نوع است : بسیط و مرکب
جهل بسیط یا ساده آن است که انسان مطلبی را نداند و جهل مرکب آن است که نداند و به ندانستن خود هم علم نداشته باشد یا اینکه در عین حال که نمی داند خود را عالم و دانا بپندارد. این بیماری از شدیدترین رذیلتهای اخلاقی است ، زیرا فرد در راه اصلاح خود قدم بر نمی دارد.
در روایتی از حضرت عیسی (ع) آمده است که فرمود : " من از معالجه کور مادرزاد ناتوان نیستم اما از درمان بیماری شخص احمق عاجزم.
2 – شک و حیرت :
شک می تواند نقطه شروع خوبی باشد به شرط اینکه انسان تحقیق کند تا به یقین برسد ، اما منزل گاه خوبی نیست ، یعنی همیشه بخواهد در شک بماند و از موانع ایمان است ، زیرا ایمان با شک سازگار نیست .
3 – خاطرات نفسانی و وسوسه های شیطانی :
خاطره چیزی است که بر قلب انسان وارد می شود . اگر انسان را به خیر دعوت کند به آن الهام گویند و اگر انسان را به بدی دعوت کند به آن وسوسه گفته می شود .
قرآن کریم درباره وسوسه های شیطانی ، از زبان شیطان گفته است : " من نیز بندگانت را از راه راست گم راه می کنم . آنگاه از پیش رو و از پشت سر و از سمت راست و چپ آنان وارد می شوم . "
( اعراف / 16 و17 )
4 – وسواس علمی :
انسان نباید مطلبی رل بی دلیل بپذیرد و نباید مطلبی بدون دلیل انکار کند ، اما اگر به هر دلیلی که برای اصول دین اقامه می شود ، اشکال بی مورد کند ، هیچ وقت به یقین نخواهد رسید . به این حالت وسواس علمی می گویند که با ایمان ناسازگار است .
5 – کفر و شرک
فصل دوم : صفات نفسانی عمل کننده :
تقسیم بندی صفات نفسانی عمل کننده :
در یک تقسیم بندی می توان صفات نفسانی عمل کننده را به این نحو دسته بندی کرد :
1 – صفاتی که رابطه انسان را با خداوند بیان کند ، مانند محبت ، توکل ، شُکر و....
2 – صفاتی که رابطه انسان را با معاد بیان کند ، مانند خوف و رجاء ( امید )
3 - صفاتی که رابطه انسان را با خودش بیان کند ، مانند عُجب و غرور
4 - صفاتی که رابطه انسان را با فردا و آینده بیان کند ، مانند آرزوها ، عجلّه ، همّت ، تسویف ( امروز و فردا کردن )
5 - صفاتی که رابطه انسان را با ماهب دنیوی تعیین می کند ، مانند زُهد ، قناعت ، حسرت
6 - صفاتی که رابطه انسان را نسبت به دیگران تعیین می کند ، مانند خیرخواهی ، حسادت ، انصاف ، حِقد
7 – صفاتی که بیانگر تعادل نفس و آرایش طبیعی آن است و نقش بازدارندگی دارد ، مانند وِقار ، سُکون
صفا تی که رابطه انسان را با خدا بیان می کند :
1 – محبت خداوند :
نقش محبّت در سعادت انسان از دیدگاه حُکما این گونه است که : سعادت انسان وقتی حاصل می شود که احساس لذّت و خوشایندی کند و بهترین لذّتها هنگامی حاصل می شود که محبّت یا عشق بورزد . پس میزان سعادت انسان به اندازه درجه محبّت و عشق اوست .
2 – میزان محبّت وابسته به جمال و کمال محبوب است :
محبّت درجات مختلفی دارد و هر چه محبوب از درجه کمال و جمال بیشتری برخوردار باشد ، میزان محبّت هم بیشتر است ، البته در صورتی که ادراک و فهم جمال و کمال از طرف مُحب موجود باشد . پس به هر میزان فهم کمال وجمال محبوب بیشتر باشد ، میزان محبّت و عشق هم بیشتر است .
3 – مؤمنان بیشترین محبّت و عشق را به خدا دارند :
همه کمال وجمال برای خداست ، پس به هر میزان که مؤمنان ادراک کمال و جمال خداوند را داشته باشند ، به همان اندازه به سعادت رسیده اند .
قرآن کریم درباره محبّت مؤمنان به خداوند فرموده است : " والذینَ آمنوا اشَّدُ حُبّاً ﷲ " (بقره / 165 )
( کسانی که ایمان آورده اند بیشترین محبّت را به خدا دارند . )
4 – رابطه محبّت متقابل است :
خداوند مؤمنان را دوست دارد و مؤمنان نیز خدا را دوست دارند .
قرآن کریم در این زمینه فرموده است : " یُحِبُحُم و یُحَبتونه " ( مائده / 54 )
( خدا مؤمنان را دوست دارد و مؤمنان نیز خدا را دوست دارند . )
5 – چه کسانی محبوب خدا هستند :
در قرآن کریم از گروههایی که کحبوب خدا هستند با ذکر صفات آنان نام برده شده است که بیضی از آنها عبارتند از :
الف) محسنین ( نیکو کاران ) ب) توابین ( توبه کنندگان ) ج) مطّهرین ( پاکان )
د) مقسطین ( عدالت پیشکان ) و) صابران ( شکیبایان ) ی) متوکلین ( توکل کنندگان )
ن) متّقین ( با تقوایان )
6 – اسباب و عوامل پیدایش محبّت :
الف) آنچه سبب بقا و کمال انسان می شود :
انسان خود را دوست دارد و هر چه سبب بقا و کمال او شود آن را نیز دوست می دارد و هر چه موجب نیستی و نابودی او شود ، از آن نفرت دارد .