مقدمه
مبلغان مسیحى جنگهاى صدر اسلام را دستاویز قرار داده، عامل نشر و توسعه اسلام را زور و جبر معرفى مىکنند. اگر در جوهر یک دعوت دینى قدرت اقناع وجدانها وجود نداشته باشد محال است که زور و جبر بتواند در مردم ایمان و علاقه و شور و احساسات بهوجود آورد. آرى در صدر اسلام جنگهایى صورت گرفت و اسلام به حکم اینکه دینى است اجتماعى و تنها مسئولیتسعادت فردى بشر را بر عهده نگرفته استبلکه مسئولیتسعادت جمعى بشر را نیز تعهد کرده است، بعلاوه تفکیک سعادت فردى از سعادت جمعى و اصل «''کار قیصر را به قیصر و کار خدا را به خدا وابگذار''» را نادرست مىداند، قانون جهاد را جزء دین قرار داد و عملى کرد، اما باید دید هدف اسلام از جهاد چیست و مسلمین صدر اول با چه طبقهاى جنگیدند؟
آن جنگها قدرت را از چه طبقهاى گرفت و چه طبقهاى را آزاد کرد؟; مىگویند: شمشیر، آرى شمشیر، اما شمشیر اسلام چه کرد؟ شمشیر اسلام قدرتهاى اهریمنى را در هم شکست، سایه شوم موبدها را کوتاه کرد، زنجیرها را از دست و پاى قریب صد و چهل میلیون انسان باز کرد و به توده محروم حریت و آزادى داد. شمشیر اسلام همواره بر فرق ستمگران به سود ستمکشان فرود آمده و دست تطاول زورگویان را قطع کرده است. شمشیر اسلام همواره به نفع مظلومان و مستضعفان کشیده شده است; «ومالکم لا تقاتلون فی سبیل الله و المستضعفین من الرجال و النساء و الولدان.» ترجمه:''چرا در راه خدا، و (در راه) مردان و زنان و کودکانى که (به دست ستمگران) تضعیف شدهاند، پیکار نمىکنید؟! همان افراد (ستمدیدهاى) که مىگویند: «پروردگارا! ما را از این شهر (مکه)، که اهلش ستمگرند، بیرون ببر! و از طرف خود، براى ما سرپرستى قرار ده! و از جانب خود، یار و یاورى براى ما تعیین فرما! '' (نساء: 75).
نشر و توسعه اسلام به طور طبیعى و عادى صورت گرفت. مساله مهم در نشر دعوت اسلامى، که اسلام را از مسیحیت و مانویت و سایر دعوتهایى که انتشار وسیع یا سریع داشتهاند، ممتاز مىکند، این است که عوامل تبلیغ اسلام توده مردم بودهاند، نه یک دستگاه عریض و طویل تبلیغاتى. تودههاى مردم صرفا تحت تاثیر انگیزههاى وجدانى، بدون آنکه بخواهند وظیفهاى را که از طرف یک سازمان روحانى یا غیر روحانى به آنها محول شده، انجام دهند، به نشر و تبلیغ اسلام پرداختهاند و این جهت است که ارزش فوقالعادهاى به انتشار اسلام مىدهد. در این جهت، اسلام بى رقیب است.» .
پیامبر اکرم صلی الله علیه وآله وسلم درباره عظمت و آثار جهاد فرمودند : « الخیر کله فی السیف و تحت ظل السیف ». ''خیر و برکت در شمشیر و زیر سایه شمشیر است .'' و هم فرمود : « ان الله اعز امتی بسنابک خیلها و مراکز رماحها ». ''خداوند امت مرا به وسیله سم اسبها و فرودگاه نیزهها عزیز ساخت ''. یعنی امت اسلام مساوی است با امت قوت و امت قدرت . اسلام دین قدرت و قوت و دین مجاهد ساز است .
ویل دورانت در تاریخ تمدن خویش میگوید : ''هیچ دینی به اندازه اسلام امت خویش را به سوی قوت و قدرت نخوانده است ''. حدیث پر معنی دیگری از رسول اکرم نقل شده است که : « من لم یغز و لم یحدث نفسه بغزو مات علی شعبه من النفاق » ''آنکه جهاد نکرده و لااقل اندیشه جهاد را در دل خود نپرورده باشد . با نوعی از نفاق خواهد مرد .'' یعنی اسلام از جهاد و لااقل آرزوی جهاد جدا شدنی نیست ، صداقت اسلام انسان با این معیار شناخته میشود .
در میان جوامع انسانى و اقوام و ملل عالم ، آنانى که همیشه در حال جهاد و مراقبت به سر مى برند ، همواره زنده و پیروزند ، و دیگرانى که به فکر خوش گذرانى و ادامه زندگى فردى هستند ، دیر یا زود از بین رفته و ملتى زنده و مجاهد جاى آنها را خواهند گرفت . و همین است که رسول گرامى اسلام (ص مى فرماید : «من ترک الجهاد البسه الله ذلا و فقرا فى معیشته و محقا فى دینه ان الله اعز امتى بسنابک خیلها و مراکز رماحها».'' آن کس که جهاد را ترک گوید ، خدا بر اندام او لباس ذلت مى پوشاند ، و فقر و احتیاج بر زندگى ، و تاریکى بر دین او سایه شوم مى افکند ، خداوند پیروان مرا به وسیله سم ستورانى که به میدان جهاد پیش مى روند و به وسیله پیکانهاى نیزه ها ، عزت مى بخشد ''. و به مناسبت دیگرى مى فرماید :«اغزوا تورثوا ابنائکم مجدا». ''جهاد کنید تا مجد و عظمت را براى فرزندانتان به میراث بگذارید ! ''
منطق قرآن
قرآن کریم می گوید : اگر در مواقعی که تهاجم از نقطه مقابل شروع میشود این طرف دفاع نکند سنگ روی سنگ بند نمیشود ، تمام مراکز عبادت هم از میان میرود : « ولو لا دفع الله الناس بعضهم ببعض لهدمت صوامع و بیع و صلوات و مساجد یذکر فیها اسم الله ». ''اگر خدا بوسیله بعضی جلو تهاجم بعضی دیگر را نگیرد تمام این صومعهها ، مراکز عبادت ، خراب میشود ، مراکز یهودیها از بین میرود ، مراکز صوفیها ، مساجد عبادت مسلمانها از بین میرود یعنی طرف تهاجم میکند و هیچکس آزادی پیدا نمیکند خدا را باین شکل عبادت کند ''.
قرآن بعد هم وعده نصرت میدهد « و لینصرن الله من ینصره ان الله لقوی عزیز ». ''خدا هر کسی که او را یاری کند یعنی حقیقت را یاری کند ، یاری میکند ، خداوند نیرومند و غالب است ''. بعد ببینید چه جور توصیف میکند مردمی را که خدا آنها را یاری میکند . خدا مردمی را یاری میکند که از خودشان دفاع کنند ، مردمی که وقتی حکومت تشکیل بدهند این شکل هستند : « الذین ان مکناهم فی الارض » مردمی که وقتی ما آنها را در زمین جای میدهیم و حکومت آنها را مستقر میسازیم ، مردمی که وقتی بانها قدرت میدهیم و تسلط میبخشیم باین شکل درمیایند ، به چه شکلی ؟ « اقاموا الصلوه ». ''عبادت خدارا بپا میدارند''
، « و آتوا الزکوه » ''زکات را ادا میکنند ''. نماز رمز پیوند صحیح با خداست و زکوه رمز تعاون و پیوند صحیح افراد انسان با یکدیگر است ، آنها که خدا را از روی خلوص میپرستند و بیکدیگر کمک میکنند : « و امروا بالمعروف و نهوا عن المنکر ». ''خودشان را متعهد میدانند که خوبیها را ترویج کنند و با بدیها و زشتیها مبارزه کنند'' : « و لله عاقبه الامور ». ''عاقبت کارها بدست خداست'' . بنابراین قرآن اساسا جهاد را که تشریح کرده است نه بعنوان تهاجم و تغلب و تسلط است بلکه بعنوان مبارزه با تهاجم است .
ولی این تهاجم هایی که باید با آنها مبارزه بشود همه باین شکل نیست که طرف به سرزمین شما حمله کند . ممکن است تهاجم باین شکل باشد که طرف در سرزمین خودش ، گروهی ضعیف و ناتوانرا و به اصطلاح قرآن " مستضعفین " را ، تحت شکنجه قرار دهد ، شما در چنین شرائطی نمیتوانید بی تفاوت بمانید . شما رسالت دارید که آنها را آزاد کنید ، یا دیگری فضای خفقانی ایجاد کرده که نمیگذارد دعوت حق در آنجا نشو کند ، سدی ایجاد کرده ، دیواری ایجاد کرده دیوار را باید خراب کرد ، همه اینها تهاجم است.
مردم را از قید اسارتهای فکری و غیر فکری باید آزاد بکنی . در همه این موارد جهاد ضرورت دارد و چنین جهادی دفاع است و مقاومت است در برابر ظلم یعنی تهاجم . دفاع به معنی اعم ، یعنی مبارزه با یک ظلم موجود . جهاد اسلامى نه به خاطر فرمانروائى در زمین و کشورگشایى ، و نه به منظور به چنگ آوردن غنائم و نه تهیه بازارهاى فروش یا تملک منابع حیاتى کشورهاى دیگر ، یا برترى بخشیدن نژادى بر نژاد دیگر است . هدف یکى از سه چیز است : خاموش کردن آتش فتنه ها و آشوبها که سلب آزادى و امنیت از مردم مى کند و همچنین محو آثار شرک و بت پرستى ، و نیز مقابله با متجاوزان و ظالمان و دفاع در برابر آنان است .
جنگهای صدر اسلام
بسیاری از جنگهائی ئکه در صدر اسلام واقع شد تحت همین عنوان بود ، مسلمین که میامدند بجنگند میگفتند ما با تودههای مردم جنگی نداریم با حکومتها میجنگیم برای اینکه تودهها را از ذلت و بردگی این حکومتها نجات بدهیم . و رستم فرخ زاد از آن عرب مسلمان پرسید که هدفتان چیست ؟ او گفت : «لنخرج العباد من عباده العباد الی عباده الله» .هدفمان این است که بندگان خدا را ، این مردمی که شما با حیله های رنگارنگ و بزور در زیر یوغ بار بردگی و بندگی خودتان کشیدهاید ، از بندگی و بردگی شما خارج کنیم و بیرون بیاوریم و آزادشان کنیم و بنده خدای متعال و بنده خالقشان بکنیم نه بنده بشری مثل خودشان.
پس از پیامبر اکرم نیروهای اسلامی، در جنگ های داخلی به پیروزی هایی دست یافتند، اما ابوبکر، پس از آن که دو سال و اندی در منصب خلافت قرار داشت، درگذشت. پس از او، عمربن خطاب مدت ده سال خلافت کرد و در روزگار او، ارتش اسلامی توانست نیروهای روم را به عقب رانده و سرزمین های شام، فلسطین، مصر و جزیره فرات را به دولت اسلام منضم کنند. آنان هم چنین بر امپراتوری ساسانی مسلط شدند و سرزمین اسلام، تا ارتفاعات میانی ایران گسترش یافت. در روزگار عثمان بن عفان نیز سرزمین های اسلامی از شمال تا"ارمینیه"، از جنوب تا"سند"، از غرب تا "تونس" و از شرق تا رود جیحون" گسترش یافت. در دوره نخست حکومت امویان، قلمرو حکومت اسلامی، از غرب تا اقیانوس اطلس، از شرق تا اسپانیا و ترکستان گسترش یافت و در جنوب، "سند" نیز ضمیمه این قلمرو شد. در دوره عثمان ، فرصت طلبان جای شخصیتهای مؤمن به اسلام و اهداف اسلامی را گرفتند ، طریدها وزیر شدند و کعب الاحبارها مشاور ، و اما ابوذرها و عمارها به تبعیدگاه فرستاده شدند و یا در زیر لگد مچاله شدند .
غزوه احد:
غزوه احد در سال سوم هجرت به وقوع پیوست دراین نبرد ...تن از یاران رسول خدا (ص) به شهادت رسیدند. اواخر رمضان سال سوم هجری قریش پس از یکسال تلاش و با هزینه بسیار سپاهی از سه هزار مرد جنگی برای حمله به مدینه تدارک دیده بود.«عباس بن ابیطالب» عموی پیامبر خبر را به ایشان رسانید.قریش میآمد تا انتقام کشتگان بدر را از مسلمین بگیرد و اهالی مدینه که امکاناتی اندک و سپاهی برابر با یک سوم سپاه مکه داشتند از هجوم آنان بیمناک شدند.رسول اکرم (ص) با یاران خود به مشورت نشست تا شیوه مقابله با سپاهی که به فرماندهی «ابوسفیان به حرب» به سوی آنها میآمد را تعیین فرماید.گروهی از جمله پیامبر(ص)، بزرگان صحابه و «عبدالله بن ابی» به اتخاذ موضع دفاعی در داخل شهر مدینه رأی دادند. اما جوانانی که سال قبل در جنگ بدر شرکت نداشتند و میخواستند غیبت خود را در حماسه بدر جبران کنند ماندن در مدینه را نشانه ضعف دانسته و به خروج از شهر اصرار ورزیدند.رسولالله (ص) که به نظر اطرافیان خود احترام میگذاشت تسلیم رأی آنها شد و زره بر تن کرد.در این هنگام گروهی از جوانان در تصمیم خود تردید کرده و تصمیم نهایی را به رسول اکرم (ص) واگذار نمودند.اما ایشان فرمودند:«هرگاه پیغمبری به قصد جنگ زره بپوشد آن را از تن خارج نکند مگر اینکه به نبرد برخیزد تا خدا او را پیروزی دهد».گرچه ایشان پیش از واقعه در خواب دیده بودند که شمشیرشان شکاف برداشته و شتری برای ایشان سر میبرند و دستشان را از داخل زرهی محکم بیرون میآوردند و میدانستند که تعبیر این رؤیا این است که جمعی از یارانشان به همراه مردی از خانواده ایشان (حمزه سیدالشهداء) به شهادت میرسند و زره همان شهر مدینه است. اما سرانجام با سپاهی بالغ بر هزار مرد جنگی مدینه را ترک گفتند. سپاه به منطقه «شوط» در میانه راه مدینه واحد رسید و «عبدالله بن ابی» پیشوای نفاق به بهانه تبعیت پیغمبر از جوانان شهر به همراه یک سوم از سپاهیان به مدینه بازگشت.سایرین که همراهان صدیق پیامبر(ص) بودند حرکت خود را به سوی احد ادامه دادند و سرانجام در سحرگاه روز شنبه هفتم شوال سال سوم هجری با هجوم «ابوعامر راهب»(1)، و یارانش به مسلمین نبرد احد آغاز گشت.پرچمدار سپاه اسلام در این نبرد «مصعب بن عمیر» بود.پیامبر گروهی از تیراندازان را به فرماندهی «عبدالله بن جمیر» بر تنگه «عینین» که شکافی در میان کوه احد بود گمارد تا چنانچه دشمن قصد دورزدن کوه و محاصره مسلمین را داشت راه او را سد نمایند.پیامبر به ایشان فرمود تحت هیچ شرایطی از جای خود حرکت نکنید و نتیجه جنگ هرچه شد شما بر جای خود استوار بمانید. جنگ درگرفت و پرچمداران قریش یکی پس از دیگری به دست حضرت علی (ع) و حمزه سیدالشهداء بر خاک افتادند.دشمن پا به فرار گذاشت و زنهای قریش که در ابتدای جنگ دف میزدند و هلهله میکردند بانگ واویلا برداشتند.«خالد بن ولید» یکی از فرماندهان لشگر قریش از ابتدای نبرد سعی داشت تا لشگریان اسلام را دور بزند اما هربار توسط کمانداران مستقر در تنگه عقب رانده شد.تا اینکه تیراندازان با دیدن پیروزی مسلمین به طمع گردآوری غنائم سلاح بر زمین نهاده و از فرمان سردسته خود تخطی کردند. تنگه خالی ماند و خالد بر تعداد معدودی از افرادی که ثابتقدم مانده بودند تاخت و پس از به شهادت رسانیدن آنها از شکاف کوه گذشته و از پشت به مسلمانانی که در حال جمعآوری غنائم بودند حمله برد.در همین حین شایعه به شهادت رسیدن رسول اکرم (ص) در سپاه پیچید و موجب تضعیف روحیه مسلمانان شد.ورق برگشت و جنگی که میرفت با پیروزی به سرانجام رسد به شکست مسلمین و شهادت جمعی از آنان از جمله سردار دلیر سپاه «حمزه سیدالشهداء» انجامید.رسولالله (ص) در آن روز آنقدر با کمان خود تیر انداخت که زه کمان پاره شد.محاصره دشمن تنگ و تنگتر گشت و زخمهای بسیاری بر بدن رسولالله و یاران باوفایش نشست.
گونههای پیامبر بواسطه حلقههای مغفر شکافته شد.دو زانوی ایشان آسیب دید و دندانهای جلوی دهان مبارکشان شکست و یک دندان ایشان از ریشه درآمد و لب ایشان شکاف برداشت.(آیه 127 سوره آلعمران در مورد این واقعه نازل گردید).پیامبر به سبب حمله چهارتن از قریش که برای کشتن ایشان همقسم شده بودند آسیب بسیار دید و ایشان را نفرین کرده و فرمود:«پروردگارا! سال را بر هیچیک از ایشان تمام نکن».روایت شده که هیچیک از آن چهار تن سال را به آخر نرسانده و مردند.در این نبرد قریب به هفتاد تن از یاران باوفای رسول اکرم (ص) به شهادت رسیدند و پیامبر (ص) در وصف ایشان فرمود:«گواهی میدهم در روز قیامت که ایشان شهیدان راه خدایند، به زیارت اینها بیایید و به ایشان سلام بدهید سوگند به آنکس که جانم در دست اوست تا روز قیامت هرکس به ایشان سلام دهد پاسخش را میدهند».در احد چهارده شیرزن از بانوان مسلمین حضور داشتند که حضرت فاطمه (س) نخستین زنی بود که خود را به احد رسانید.از میان این بانوان «نسیبه بنت کعب» مادر عماره و همسر «غزیه بن عمرو» شمشیر به دست گرفت و برای محافظت از جان رسول خدا (ص) بپا خاست و 13 زخم شمشیر و نیزه بر بدن او نشست.در قرآن کریم 12 آیه در مورد وقایع این جنگ و 9 آیه در تحلیل علل شکست مسلمین و آموزش نظامی آنان آمده است.
(1)«ابوعامر راهب» که مسلمین او را فاسق مینامیدند پس از هجرت پیامبر (ص) و یارانش به مدینه این شهر را ترک گفته و به مکه رفت و با دشمنان حضرت همپیمان شد.