«سازمانها و دانایی»
در سالهای اخیر «مدیریت دانش» به یک موضوع مهم و حیاتی و مورد بحث در متون تجاری تبدیل شده است. جوامع علمی و تجاری هر دو بر این باورند که سازمانهای با قدرت دانش میتوانند برتریهای بلند مدت خود را در عرصههای رقابتی حفظ کنند. منابع نقد و بررسی و چشماندازهای رقابتی سازمانها نشان دهنده تأثیرات این دیدگاه در عرصههای استراتژیک سازمانهای تجاری است. (نلسون و وینتر، 1982) اگر چه مدیریت، آگاهی از پتانسیلهای منابع دانش است، اما هنوز اتفاق نظری دربارهی ویژگیهای این دانش و روشهای بهرهگیری از آن وجود ندارد. محققین و دانشگاهیان دیدگاه متفاوتی در خصوص مدیریت دانش اتخاذ کرده و گسترهای از راهحلهای فناوری تا مجموعهای از دستورات عملی را در نظر دارند. به عنوان مثال اکثر مدیران تجاری، قابلیتهای کامپیوترها و فناوریهای ارتباطی را در مدیریت دانش باور دارند، این افراد استدلال میکنند که فناوری اطلاعات میتو اند از انبوه اطلاعات ذخیره شده در منابع قدیمی مانند مراکز فروش، کارتهای اعتباری مشتریان، فروشهای تبلیغاتی و اطلاعات مربوط به تخفیفهای مقطعی، «دانش» در ذهن انسانها است و آموزش کارکنان و انگیزهی عوامل کلیدی مدیریت آن به شمار میروند.
دانایی مهمترین سرمایه هر سازمان است چرا که منجر به ارزش افزوده بوده و عدم برخورداری از این موهبت در هر انسان رقابت و برخورد با چالشها را مشکلتر مینماید. در عصر حاضر مبنای ثروت آفرینی، دانش و تخصص است. صنعت بیش از هر زمان دیگر به علم و دانش فکر متکی شده است. دانش پایه جدید ثروت است وقتی به برههای برسیم که دانش مبنای خلق ثروت باشد کارکردن و یاد گرفتن مفهومی یکسان خواهند داشت. در این عرصه وجود افراد دانش پذیر اساس رقابت در فضای جهانی شدن است و کامیابی یا ناکامی اقتصادی شرکتهای امروز به کم و کیف دانش و تخصص آنها بستگی دارد. این تفکر نیز بطور روز افزونی گسترش یافته که هر سرمایهای با هزینه کردن کاهش مییابد مگر سرمایه دانایی و دانش سازمان که هر چه بیشتر هزینه شود انبوه تر و ثمربخش تر میشود. اکثر سازمانها پذیرفتهاند که باید بعنوان تنها مزیت رقابتی پایدار بر کارکنان خود متکی باشند و به ارتقای دانش، مهارت و قابلیتهای آنان اهتمام ورزند. لذا بقای سازمان در عرصه رقابت به حفظ، توسعه و بهره برداری از قابلیتهای کارکنان آن منوط شده است و سازمانی که نتواند مهارت، دانش و توانایی خود را توسعه دهد و از آن در افزایش بهره وری استفاده کند قادر نیست هیچ یک از منابع خود را به نحو مطلوب توسعه دهد. در این میان سازمان یادگیرنده سازمانی است که در آن افراد بطور مستمر قابلیتهای خود را افزایش میدهند تا نتایجی را که واقعاً میخواهند ایجاد نمایند. جایی که الگوهای جدید و گسترده تفکر، پرورش مییابد و جایی که افراد بصورت مداوم یاد میگیرند و به یکدیگر یاد میدهند. بهرحال سیستم پذیرش و بررسی پیشنهادات کارکنان از جمله تکنیکهای موثر در نظام مدیریت نوین است که اغلب صنایع و کارخانجات علاوه بر اثرات چشمگیر اقتصادی، موجبات مشارکت هر چه بیشتر کارکنان در اداره امور را فراهم ساخته است.