با رحلت پیامبر گرامی اسلام9 و انحراف خلافت از مسیر حقیقی خویش، یکیازاقداماتی که در دستور کار خلفا قرار گرفت، راه اندازی پیکارها و در نتیجه انجامفتوحاتی در خارج از قلمرو حکومت اسلامی بود. این که انگیزه خلفا از فتح بلاد کفر چهبوده و این فتوحات چه پیامدهایی برای فاتحان و مغلوبان به ارمغان آورده است، خارجاز موضوع این نوشتار است.157 آنچه مورد بررسی این پژوهش است، مواضع ودیدگاههای علی (ع) درباره فتوحات یاد شده است؛ اما باید توجه داشت که تبیینمواضع علی (ع) در این زمینه، مستلزم پاسخ گویی به سؤالهای ذیل است:
1 آیا علی (ع) و دو فرزند بزرگوارش امام حسن و امام حسین«ع» در فتوحاتشرکت داشتهاند؟
2 در صورت عدم شرکت، آیا به صورت دیگری در این باره همکاری داشتهاند، ومیزان همکاری آنان در چه حدّ بوده است؟
3 شرکت برخی از اصحاب علی (ع) در فتوحات بر چه اساسی قابل توجیه است؟
4 آیا اساساً فتوحات یاد شده، مورد تأیید آن حضرت بوده است. در این صورت،چه ادلّهای بر مشروعیت چنین فتوحاتی وجود دارد؟
5 در صورت تأیید و مشروعیت فتوحات، اخبار معارض و دال بر عدم مشروعیت،چگونه قابل توجیه است؟
به نظر میرسد برای پاسخ گویی به سه پرسش نخست، ابتدا باید مواضع امامعلی«ع» در برابر فتوحات هریک از خلفا تبیین و تشریح گردد تا سپس بتوان بهپرسشهای بعدی، پاسخ داد.
علی (ع) و فتوحات در دوره خلافت ابوبکر
دوران کوتاه خلافت ابوبکر (دو سال و چهار ماه) و وجود شورشها و مخالفان فراوانحکومت وی هم چون مرتدان، پیامبران دروغین و مانعان زکات (که بیش از یک سال ازدوران خلافت ابوبکر به نبرد با این گروهها صرف شد) سبب شد که ابوبکر مجالفراوانی برای دستیابی به فتوحات چشمگیری، همانند دوران پس از خویش نداشتهباشد. لشکرکشیهای وی را تنها میتوان در مصاف با رومیان و ایرانیان در بعضی ازمناطق شام و عراق دانست.158
امیرمؤمنان«ع» که به سبب تجارب و مهارتهای زیاد در امور جنگی و شجاعتها وفدارکاریهای فراوان در نبردهای پیامبر«ص» با مشرکان، کارنامه درخشانی از خویش بهیادگار گذاشته بود،159 نمیتوانست مورد غفلت و بیتوجهی خلیفه و کارگزارانش در اینبرهه حساس باشد.
نقش تعیین کننده علی (ع) در نبردهای عصر پیامبر«ص» هم چون پیکارهای بدر،احد، خندق، خیبر و... از او یک جنگاور تمام عیار و بلامنازع ساخته بود و این امر برایبسیاری که او را میشناختند و از نزدیک شاهد دلاوریها و رشادتهایش بودند، مسألهکم اهمیتی نبود. خلیفه و یارانش نیز نمیتوانستند در برابر این امر بیتفاوت باشند؛ چراکه عدم شرکت حضرت در فتوحات و انزوای وی میتوانست این سؤال را در اذهانمسلمانان برانگیزاند که چرا علی بن ابی طالب با آن همه سابقه درخشان در نبردهایگذشته، اکنون که زمان انتشار اسلام در سرزمینهای کفر و شرک رسیده است، بیتفاوتیا منزوی است؟ به طور قطع بسیاری اگر نگوییم همه میدانستند که ترس او از مرگیا سستی از جهاد، عامل این مسأله نبوده است؛160 از این رو خلیفه و یارانش میکوشیدندبا ورود و شرکت دادن علی«ع» در فتوحات از یک طرف، زمینه طرح چنین پرسش وابهامی را از بین ببرند و با ورود او به عرصه فتوحات، اعتبار و مشروعیت چنین اقدامی رادر اذهان بسیاری از هواخواهانش به ویژه بنی هاشم مستحکم سازند و از سوی دیگر، ازمهارتها و تجارب جنگی آن حضرت در فتح شهرها استفاده کنند.
علی (ع) که نمیخواست با حضور و شرکت مستقیم در فتوحات بر سیاستهایخلیفه مهر تأیید بزند و در یک کلام، موید خلفا باشد، در این جهت موضعی «بیطرفانه»یا حداکثر «مشاورانه» اتخاذ کرد. طبق بعضی از گزارشهای تاریخی، ابوبکر برای فتحشام از اصحاب نظرخواهی کرد. هرکس نظری داد که مورد پذیرش وی واقع نشد، ولینظر علی (ع) را پذیرفت. حضرت در این باره فرمود: «چه خلیفه خود به این نبردروی آورد و چه لشکری از جانب خویش روانه کند، در هر دو حال پیروز خواهد بود.زیرا از پیامبر«ص» شنیده است که آیین اسلام بر همه ادیان غلبه خواهد کرد.» آن گاهعلی«ع» خلیفه رابه صبرو استقامت در این امر سفارش نمود. ابوبکر در حالی که ازشنیدن چنین خبری خوشحال شده بود، مسلمانان را به جهاد با تحریک و تشویق رومیاننمود و آنان را به اطاعت از خدا و پیروی از فرماندهانشان امر کرد.161
سپاه اسلام با مجاهدتها و فداکاریهای زیاد مسلمانان به پیروزی نایل آمد. خبرپیروزی بر رومیان و در نتیجه فتح شام، زمانی به مدینه رسید که ابوبکر مرده و عمر بهجای او بر مسند خلافت تکیه زده بود.
مشارکت یاران علی«ع» در فتح شام
در فتوحات زمان خلفا گروهی از یاران امیرمؤمنان حضور فعال داشتند و اگر نظر موافقحضرت نبود، آنها چنین کاری نمیکردند؛ مثلاً در نبردی که در سرزمین یرموک162 بینمسلمانان و سپاه هِرَقْل امپراتور روم شرقی روی داد، پیروان علی«ع» نقش فعال و مؤثریداشتند. خالد بن سعید بن عاص163 ابتدا از سوی ابوبکر به فرماندهی سپاه منصوب شد؛امّا به سبب آنکه سه ماه از بیعت ابوبکر سرپیچی کرده بود164 و گفته بود که نمیخواهدبعد از پیامبر«ص» برای کسیکار کند165 و نیز هنگام عزیمت به شام، بی پروا و صریحاً بهنصیحت خلیفه پرداخت که به سنت پیامبر«ص» عمل کند، بدعتها را بزداید و در احقاقحق مظلوم و یتیم کوشا باشد166 مجموعه این امور و تحریک ابوبکر بهوسیله عمر مبنیبرعزل او، سبب شد ابوبکر خالد بن سعید را از مقام فرماندهی کنار گذارد و یزید بنابوسفیان را به جای او بگمارد.167
از دیگر یاران علی«ع» که در این فتح شرکت داشتند، هاشم بن عتبه بن ابیوقاصالمرقال،168 فضل بن عباس،169 و مالک اشتر170 را میتوان نام برد.
علی (ع) و فتوحات در عصر عمر
علی بن ابی طالب در برابر فتوحات این دوران، همان موضعی را اتخاذ کرد که در دورانخلیفه اوّل در پیش گرفته بود؛ امّا چون در این عصر، فتوحات دامنهیگسترده تریداشت، نقش علی«ع» نسبت به دوران ابوبکر در این باره، ملموستر و چشمگیرتر بود. باتوجه به سابقه درخشان علی«ع» در امور جنگی چنان که قبلاً نیز اشاره شد خلیفه دومنیز نمیتوانست از همکاریها و رهنمودهای حضرت در این زمینه غافل باشد. او کهنمیتوانست علی«ع» را به طور مستقیم به همکاری و شرکت در فتوحات حاضر کند،تلاش میکرد تا از دیدگاهها و راهنماییهای آن حضرت بهره مند شود. امیرمؤمنان«ع»نیز چون نمیتوانست نسبت به سرنوشت اسلام و مسلمانان بی تفاوت باشد، فقط درقالب مشاوره و ارائه دیدگاههای خویش، هم چون یک کارشناس برجسته نظامی، آنان رادر این امر همراهی میکرد. در هیچ یک از مآخذ تاریخی و حدیثی، شرکت علی«ع» درفتوحات این دوران گزارش نشده است. چنانکه نه تنها در هیچ یک از منابع دیده نشدهاست که عُمَر از او نظر مشورتی خواسته باشد و آن حضرت ارایه نکرده باشد، بلکه(چنان که خواهیم نوشت) بنابر روایتی از امام باقر«ع»، عمر امور حکومت را که ازمهمترین آنها مسأله فتوحات بود، با نظر خواهی از علی«ع» به سامان میرساند.171
نکته مهم دیگر در این باره آن است که نباید تصور شود عدم شرکت علی (ع) درفتوحات این عصر به دلیل سیاست عمر مبنی بر عدم آلوده کردن صحابه به امور172 یا به سببممنوعیت خروج مهاجران از مدینه بوده؛173 چرا که اگر چنین منعی درباره تمام مهاجرانقرشی پذیرفته شود، حداقل درباره علی«ع» قابل پذیرش نیست. چنانکه بعضی از گزارشهاحاکی از آن است که عمر از امام«ع» تقاضای شرکت در فتوحات میکردند؛ امّا علی«ع» خودامتناع میورزید. مسعودی در این باره مینویسد: «چون عمر درباره جنگ با ایرانیان از عثماننظرخواهی کرد، عثمان در جواب گفت: سپاه اعزام کن و هرکدام را با سپاه بعدی تقویت نماو مردی را بفرست که در کار جنگ تجربه و بصیرت کافی داشته باشد. عمر گفت: آن کیست؟