اگر بخواهیم هنر معاصر را با ذکر مثال شرح دهیم، بیتردید اثر «ضیافت شام»(۱) جودی شیکاگو(۲) در زمره مثالها قرار خواهد گرفت. مثالی که در بطن دوران کثرت طلب خسته از موضوعات کسالت بار مسیح و جنگ، در ۱۹۷۹ یعنی در موج اول فمینیسم امریکا با هویتی تازه پا به عرصه نهاد. هویتی برگرفته از یک سیستم تصویری کاملا زنانه و با تلفیق تکنیکهای کار خانگی و محصولات فرهنگی زنان که تاکنون بیش از یک میلیون بازدید کننده در پانزده نمایشگاه را در شش کشور مختلف به خود جلب کرده است. نتیجه ۵ سال تلاش بیوقفه هنرمند با همکاری ۴۰۰ زن دیگر است.
ضیافت شام جودی شیکاگو یادمان مقدسی برای زنان اسطورهای، تاریخی و فرهنگی محسوب میشود که با مجسمهسازی، سارمیک، نقاشی چینی و سوزن دوزی تلفیق شده است. اثر یک میز مثلث متساویالاضلاع با یالهای ۴۰،۱۴ سانتیمتری است که ۳۹ جایگاه برای نشستن دارد،به اضافه ۹۹۹ نام زنان فراموش شده تاریخ که بر سطح مرمرین کف حک شده است. هر جایگاه عبارت است از یک بشقاب سرامیکی، با یک موتیف برجسته مرکزی ملهم از اندام زنانه یک رومیزی با رنگهایی درخشنده همراه سوزندوزی مختص دوره زمانی هر فرد، کارد، قاشق، چنگال و یک جام شراب.
اثر هنری چنانچه نمادپردازانه باشد، مخاطب را وا میدارد تا در ذهن خود بهدنبال ارجاعات نشانهها بگردد. اکثر هنرمندان فمینیست نمادها را تا بدانجا بکار میبرند که خاطرهای دردناک را بازگو کنند و بهدلیل چند وجهی بودن نشانهها اثر را به کل تاریخ درد انسانی گسترش میدهند. از آنجاییکه ضیافت شام در برگیرنده عناصر اسطورهای، تاریخی و اجتماعی است، این تحلیل جستاریست در راستای کشف روابط درون ساختاری هر عنصر.
هر کدام از نمادها، از فرم کلی میز و غذای چیده شده بر روی آن گرفته تا مدعوین اعم از الهگان یا زنان تاریخی، نشانه ایاست صوری برای ارجاع به جهان معنای دیگری که پشت اثر پنهان است. در این میان شیکاگو برای تسری دادن اثرش به موقعیت زن در جامعه بشری، تقابل ضیافت شام با شام آخر داوینچی را طرح کرده است؛ چرا که هنر، صادقانهترین شکل بیان تاریخ است. شیکاگو در این اثر با انتخاب فرم متفاوتی برای میز و استفاده از تنیکهای منسوخ شده هنر زنانه در قالب خیاطی و سوزندوزی و نیز با ارائه شکل جدیدی از اندام زن به مثابه موجودی تازه شناخته شده، تصویر کردن زن بهعنوان شی و منظره را بهصورت فاحش و گزندهای به سخره گرفته است. منظرهای که تا به امروز بر اساس رویاهای مردانه به ارزش انسانیاش دست یافته و جمال مطالعه شدهای که «دیگران» مطالبهاش کردهاند شیکاگو زن را نه بر اساس خواستههای زیبایی شناسانه «دیگران» بلکه بر اساس طبیعت پیکرهاش در حالیکه هالهای از نمادهای راز آمیز احاطهاش کرده، تصویر کرده است. رازهایی که تنها میتواند در وجود یک زن رخنه کند، اسراری دربارهی بردگیها، تحقیرها و سو استفادهها که در قالب قصهی مادربزرگها تجسد مییابد و شیکاگو آن داستان را درون بشقاب نهاده است. بنابراین در حرکت به دور «میز/ زاهدان»، ۳۹ داستان تصویری که اسم شخصیت اصلی بر آن حک شده است از نظرمان خواهد گذشت.
فرم سه گوش میز اقتباسی از تصویر «یونی»(۳) مادر- الههای هندی و نماد زاهدان این الهه و منبع نهایی همه آفرینش است؛ در حالیکه حوضچه کم عمقی را شامل میشود. این فرم بر خلاف نظریه فروید بیشتر از اینکه حالتی پذیرنده داشته باشد، هجومی است به تاریخ هنر.
بالاخص- همانگونه که از اسم اثر بر میآید- تابلو شام آخر لبه تیز ملامت بارش را به سمت جامعه پدر سالاری نشانه رفته که در آن همه افراد سیاسی، مذهبی، تاریخی و در کل، قشر رویین جامعه را مردانی تشکیل میدهند که به دور میزی که در راس آن قدرت مطلقی بر مسند نشسته، جمع شدهاند و بر اساس دوری و نزدیکیشان به آن مرکز قدرت، ارزش مییابند. در این اثر، شیکاگو اضلاع مثلث را به تساوی تقسیم کرده به گونهای که همه افراد در آن برابر و هم سودند. همچنین بر خلاف شام آخر داوینچی، همه سیو نه نفر به صورت ۱۳ نفر در هریال مثلث بدون تمرکز بر یک محور قیم- مآب چیده شدهاند در «میز/ زاهدان» همه چیز بر مدار یک ساختار وحدت بخش میگردد، تمایزات برچیده میشود، سازگاری محض رخ مینمایاند تا کودک به زاهدان باز گردد. میتوان اندیشید که حتی اگر شکل میز، دایره انتخاب میشد- یعنی همان فرمی که تا امروز نماد زن بوده- با قرار دادن یک جایگاه خاص، میشد نقطه عطفی برجستهتر از دیگر افراد پدید آورد؛ در حالیکه قدرت مطلق در زاویه ۶۰ درجهای مثلث متساویالاضلاع با شکست مواجه میشود. آن تهدید تهاجمی ساختار بیرونی، در درون مثلث به شکل مبارزهای پویا برای از بین بردن تمایزات ادامه مییابد تا در این وحدت، اتفاق و همزیستی، فارغ از جنگ و آشوب به آرامش خط مستقیم (۱۸۰ درجه) دست یابد.
بنابراین در اثر شیکاگو دیگر نشانهای از ترس تسلیم شدن وجود ندارد؛ چرا که همه چیز در صلح و سلامت بسر میبرد، موقعیت خاصی دست نیامده تا بخواهد آنرا تسلیم کند و در واقع زن پیش از آنکه قدرت و جایگاهی خاص داشته باشد همانند خدایانی که خود فرزندان خود را میبلعند، قربانی زن بودن خود شده است. بر روی «میز/ زاهدان» خوراکها چیده شدهاند. بشقابی با قدحی شراب. در بشقاب غذایی نهاده شده: جسم جنسی زن. تصویر نان و شراب بیدرنگ به ذهن متبادر میشود؛
شراب هست اما نان کجاست؟ از این نان بخورید که گوشت من است؛ مسیح در شام آخر چنین میگوید کودک در زاهدان مادر است و از جسم مادر تغذیه میکند تا رشد کند و مادر در کودک جریان مییابد. زن در کودک جریان دارد و به وقت زایمان گویی دو پاره میشود، دو انسان، مثل نانی که تقسیم میشود. زاهدان منبع زایش است و برای بار آوری نیاز به درگاه دارد: محلی برای وارد شدن به محیط زاهدان. یونی، میزبان زنانگی است و زنها اندامهایشان را به الهه تقدیم کردهاند. آنها به دروازههای الهه تبدیل شدهاند. غذا نهاده شده تا تناول شود و پس از بلعیده شدن، زنانگی درونی میشود: قربانی مقدس. همانگونه که در قربانی عشا ربانی، با خوردن جسم و خون نجات دهنده فرد آنرا به درون بدن خود میبرد و هنگامی که به درون خود باز میگردد او در آنجا حضور دارد. «در مراسم مربوط به دیونوسوس(۴) باکانتها(۵) یعنی زنان سرسپرده دیونوسوس، دیوانهوار حیوان (گاو نر) را از هم میدریدند و گوشت آن را خامخام میخوردند. این امر نمادی رازگونه داشت: آنان خود خدا را به مصرف میرساندند همانگونه که خونش را به شکل شراب مینوشیدند. کشته شدن قربانی، آن نیروی خدا را رها میساخت که به پرستندگان منتقل میشود. «با این حال در ضیافت شام یک جسم منفرد بهعنوان نجات دهنده وجود ندارد بلکه هر فرد در مقام منجی خود، زنانگی را به درون خود باز میگرداند. در اینجا موقعیتش حالتی دو پهلو مییابد یعنی هم قربانی و هم منجی است و او از خودش تغذیه میکند، شخصیتی خدایگونه مییابد و با لبریز شدن از زنانگیاش به ازل باز میگردد. در حالیکه اثر داوینچی، پایان را به تصویر میکشد و تابلو لحظهی دردناک قبل از فاجعه را نشان میدهد: قربانی برگزیده شده و مسیح مصلوب میشود. مسیح روبهرویمان نشسته و ما تمام داستان پس از شام را میدانیم. اما اثر شیکاگو روایتی بدون گذشته و آینده است؛ آغاز و پایان ماجرا در اسارت ذهن در نمیآید.
مهمانان هیچگاه نیامدهاند یا آمدگانی هستند که هیچگاه نرفتهاند.
شیکاگو در ضیافت شام با گرامیداشت ویژگیهای به ظاهر پست سرشت زن که تاکنون شرمی عظیم بر پیکرش نهاده بود چرا که او انسانی ناقص مینمود و نیز با ارج نهادن بر هنرش، هنری که مایهی مباهاتش نبود بلکه در قالب وظیفهای پیش پا افتاده برای کسب معیارهای انسانی به آن میپرداخت، هویتی نوظهور به او میبخشد و به شکرانه آن، جشنی مرثیهوار برای شب عمیق زندگی زن برپا میکند؛ جشنی که قربانیان مقدس در آن فدیه میشوند تا زندگی دوباره بیابند؛ همچنانکه مسیح نیز پس از صحنه شام آخر با حواریون به پایکوبی میپردازد.
مسیح، در واقعیت تاریخ و بهدست جامعه مردسالار جنگ طلب مصلوب میشود، انسان به این امر واقف میشود و به تامل در جایگاهش میپردازد اما زن که در درون خویش قربانی میشود تا نسلی دیگر در بطنش متولد شود، نه تنها صاحب مرتبتی نمیگردد که بهصورت موجودی مطرود در گوشه عزلتی جبرگونه وانهاده میشود؛ چرا که «در جامعه بشری برتری نه به جنسی که بهوجود میآورد بلکه به آنکه میکشد داده شده است» (دوبوار، ۱۹۶۸)
کاربرد مثلث در موسیقی
مثلث از ابتدایی ترین اشکال هندسی بوده که انسانها در هنر از آن استفاده میکردند، بدون شک اولین نوع از انواع مثلث هم که در هنر از آن استفاده شده مثلث متساول الاضلاع بوده است. اهرام مصر نمونه بسیاری قدیمی (حدود ۲۸۰۰ سال پیش از میلاد) از کاربری مثلت در هنر معماری قدیم بوده است. نمونه های دیگر از استفاده از مثلث در هنر تمدن های قدیم را می تواند در کاشی کاری های دیواره معابد در نپال نیز مشاهده کرد.
معروف هست تالس (۶۴۰-۵۵۰ سال پیش از میلاد) که پدر ریاضیات، نجوم و فلسفه یونان باستان بوده از شاگردان خود می خواهد که به مصر سفر کنند تا از پیشرفت علوم در آن تمدن اطلاعات لازم را کسب کنند و فیثاغورث (Pythagoras) از اولین افرادی بوده که این دستور را می پذیرد و به مصر سفر میکند. فیثاغورث از بنیانگذاران علمی موسیقی در جهان بوده و اغلب از هندسه برای مدل کردن استفاده می کرده، می خواهیم با استفاده از تجربیات او سلسه مطالبی را پیرامون ارتباط موسیقی با علوم هندسه، فیزیک و ریاضی آغاز کنیم.
موسیقی را می توانیم به روشهای مختلف مدل کنیم برای شروع کار ساده ترین روش را انتخاب میکنم که عبارت است از مدل کردن عمودی موسیقی یاهمان هارمونی. این روش مدل کردن به موسیقیدان ها کمک می کند تا هنگام فکر یا گوش کردن به هارمونی تصویر بهتری از نت های موسیقی داشته باشند بخصوص برای نوازندگان سازغیر از پیانو.
یک دایره در نظر بگیرید و آنرا به دوازده قسمت مساوی (یک اکتاو کروماتیک) تقسیم کنید و نت ها را به ترتیب روی هر قسمت بنویسد مانند شکل. یکی از ساده ترین اشکال هندسی که در این دایره تقسیم شده می توان ساخت مثلت متساوی الاضلاع می باشد. که اگر آنرا بسازید و به آن دقت کنید تفسیر موسیقی آن یک آکورد افزوده خواهد بود. حتما” شنید که آکوردهای افزوده جدای از اینکه معکوس باشند یا نه چهار حالت بیشتر نیستند که دایره فوق این موضوع را بسادگی نمایش میدهد چرا که اگر راس بالایی مثلث را در جهت عقربه های ساعت حرکت دهیم تا رسیدن به نت E و انطباق دوباره روی خود، می تواند سه حالت دیگر را به خود بگیرد. همچنین به وضوح در شکل می توان دید که یک آکورد افزوده از سه فاصله (که در اینجا هرکدام یک ضلع مثلث هستند) یکسان معادل ۴ نیم پرده تشکیل شده است.
مثلث متساول الاضلاع معادل یک آکورد افزوده
شما باز هم می توانید مثلث های دیگری درست کنید. به شکل بعدی نگاه کنید که آکوردهای دو ماژور و لا مینور را نمایش میدهد. این دو مثلث (آکورد) خصوصیات جالبی دارند اولا” اضلاع آنها باهم برابر است، ثانیا” نسبت به خطی که از D کشیده میشود و به G# خطم میشود متقارن می باشند، حتما” می دانید که مینور نسبی گام دو ماژور، لامینور می باشد. به این طریق شما می توانید یک روش ساده برای پیدا کردن گامهای مینور و ماژور نسبی پیدا کنید، هر چند اینکار در پیانو بخاطر وضوح دیداری که چیدمان نت ها وجود دارد ساده می باشد.