« زیبایىهاى حکم خدا »
« وَ مِنْ آیاتِهِ أنْ خَلَقَ لَکُمْ مِنْ اَنفُسِکُمْ اَزواجا لِتسْکُنُوا اِلَیْها وَ جَعَلَ بَیْنَکُمْ مَوَدَّه ً وَ رَحْمَه ً.»
هبوط آدم ابوالبشر قرین با همسرى حوّا به عالم خاک و ورود این دو یار هم اندیش و مهربان از عالم افلاک حقیقت مستورى بود که قرآن کریم با بیانى شیوا و دلنشین از آن پرده برداشت و رمز آرامش و صعود هماهنگ را براى نوع بشر، در پناه زوجیت آشکار ساخت، گرچه این فرود براى آن زوج نخستین ناگوار و طعم تلخ وسوسه و نیرنگ دشمن مکار آنان « شیطان» بسیار دردناک بود و این نزول به عرصه زمین موجبات تألم افکار و آزردگى هر دو را فراهم نمود، لیکن در سایه همسرى و کفویت و همتایى خویش توانستند سیماى عروجى زیبا را ترسیم و تجربهاى شیرین از رجوع و بازگشت به حق را براى زمینیان با همدلى و تفاهم تشریح نمایند و براى هر زوج کمال گرا و عاقبت اندیش تا پایان زندگى بشر، درس عبرت و آموزندگى ارایه دهند.
آرى، آن گاه که هر دو با عزمى راسخ و قلبى نادم ولى مطمئن به عنایت خالق و زبانى تائب زمزمه « تُبْعَلَیْنا» و « ربّنا اِنّنا ظَلَمْنا اَنْفسنا» سر مىدهند، و زندگى زمینى را با همه دشوارىهایش بر مبناى رجوع به حق و استمداد از او آغاز مىکنند و این پیام عمل از فراسوى زمان و مکان به گوش فرزندان خویش مىرسانند که اى بنىآدم! در سایه زوجیت و در پناه هم اندیشى و کفویت مىتوان همه فراز و نشیبها و پستى و بلندىهاى زندگى زمینى را در نوردید، از وادى تلخ شکست و ناکامى قدرتمندانه عبور کرد و به عرصه تلاش و امیدواری و شادىهاى زندگى رسید و از دنیاى ظلمات و اسفل سافلین به سبب ارتباط و استمداد از خالق اعلىعلیین به روشنایى و نور رسید و شایستگىها را در آغوش کشید. پس سنت زیباى ازدواج و نکاح امرى فطرى و طبیعى در زندگى بشر از روز نخستین بوده و براین اساس، در همه شرایع و جع مدنى صالح بر آن ترغیب شده و بر هیچ انسان خردمندى پوشیده نیست که سلامت و امنیت جوامع در گرو سلامت و امنیت خانواده است. بلکه حفظ و گسترش قدرت ملى و استقلال سیاسى و اقتصادى، ریشه در استحکام بناى خانواده دارد، زیرا توانمندى و صلاحیت جامعه، رویکردى از توانایى افراد آن است و این توانایى جز در سایه صلابت و استحکام خانه و خانواده شکل نمىگیرد؛ چنانچه امیر مؤمنان آشنا به حقایق عالم در کلمات متعدد خویش به این امر اشارت دارند، از آن جمله در روشهاى حکومتى در عهد نامه مالک اشتر مىفرماید: « ثم اَلْصِقْ بِذوىِ الأحسوَ اَهلِ البیوتاتِ الصالِحه َ وَ السَوابِقِ الحَسَنَه…» [i][1] اى مالک در امور حکومت، انسانهایى را به کار بگمار که از شرافت خانوادگى و حسبى و نسبى لازم برخوردار باشند و در خانههاى شایسته رشد و پرورش یافته باشند زیرا ریشههاى کرامت و بزرگوارى و فضیلت از آنجا آغاز مىشود. در کلامى دیگر مىفرماید: « اذا کَرُمَ اَصْلُ الرَجُلِ کَرُمَ مَغیبُهُ وَ مَحْضَرُه.»[ii][2] اگر انسان از کرامت و اصالت خانواده برخوردار باشد دیگر نیازى به مراقب و نگهبان ندارد که در حضور و غیاب، رفتارش پسندیده و یکسان است. و این همان دغدغه انسان امروزى و موجب نگرانى در جوامع بشرى است تا بدانجا که پیوسته اندیشمندان جوامع را به اعتراف تلخى از حکایت جدایى بشر از این اصل واداشته و در رجعتى دوباره و در حرکتهاى پستمدرنیسم، توصیه به بازگشت آن مىکنند « ژوسران» دانشمند بزرگ فرانسه مىگوید: « تاریخ به ما مىآموزد که تواناترین ملتها مللى بودهاند که خانواده در آنها قویترین سازمان را داشته است.»[iii][3] از سویى آن گاه که ریشهها و بنیان مفاسد و بزهکارى در جوامع ارزیابى مىشود عمدهترین مشکلات از ناحیه انسانهایى متوجه جامعه است که در مأمن و پناهگاه خانواده رشد نیافتهاند و کمبودهاى عاطفی اخلاقى و فقدان دامان گرم خانواده، آنان را به حلقوم تباهى و یا اعتیاد و مفاسد کشانده است.
در یک تحقیق که بعد از جنگ جهانى دوم صورت گرفته این مسئله روشن گردیده که کودکانى که در جریان جنگ بىسرپرست شدهاند و تربیت آنان به مراکز دولتى و پرورشگاهى واگذار شده به لحاظ عواطف و احساسات و حتى نیروى عقلى نسبت به کودکانى که در خانواده پرورش یافتهاند،بودها و خلأهایى دارند که این کمبودها حتى بعد از یک سالگى بروز و ظهور مىکند.[iv][4] اینجاست که روشن مىگردد که نقش ثبات، اقتدار و پیوستگى و همبستگى در خانه و خانواده نسبت به استحکام، پویایى، اقتدار و بالندگى جامعه چیست. و در صورت فقدان یا وجود خلل در آن، هیچ نهاد و سازمان مجهزى نمىتواند جاى آن را بگیرد، و سهم دولتهر راستاى تأمین این هدف حیاتى فقط تدارک زمینههاى رشد اخلاقى، حقوقى، اقتصادى خانوادهها و ایجاد تسهیلات لازم در جهت شکلگیرى خانواده و ازدواج سالم و هدایت آنها به سوى عدالت اجتماعى و حاکمیت صفا و صمیمیت در آنهاست و از سوى دیگر، هرچه از عمر زندگى اجتماعى انسان مىگذرد و اهمیت و نقش خانواده روشنتر مىگردد پویایى و قوام و کمال قوانین الهى در استوارى این کانون و رجحان آن نسبت به پیمانها و قوانین ساخته بشر آشکارتر مىگردد و رعایت اصول و ضوابط شرعى و پذیرش حقوق و و متقابل از سوى زوجین ضرورت بیشترى مىیابد و در تقابل فرهنگها و تعارض روشها کاملا این حقیقت براى بشر خودباخته در مقابل تکنیک و ابزار و صنعت روشن مىگردد که پایه قوانین الهى و فلسفه تدوین آن بر پایه ایجاد انس و الفت براى انسانى است که سرشت او با انس و ى سازگار است، لذا در این نوع از قانونگذارى محوریت حق سالارى بر پایه مصلحت و تکامل خانواده است و هر گونه فردیت، چه در قالب مرد سالارى و چه در قالب زن سالارى، نفى مىگردد و در واقع، ازدواج همان الفت و مؤانستى است که طبیعت انسان طالب است. در سلسله مقالات گذشته، مطالبى چند در زمینه اصول حاکم بر خانواده از دیدگاه قرآن چون اصل صلح، اصل دورى از فردیت و بخل، اصل فضل، اصل معروف، اصل مودت و رحمت، اصل رعایت مصلحت، اصل کرامت انسان،.... بیان گردید و نیز در تبیین گستره وظایف زوجین و تقسیم عادلانه کار، به بحث از وظایف مردان و موارد نشوز زوج، نحوه ریاست مرد، و تأمین امنیت و عدالت و محبت در کانون خانواده و نیز نسبت به مسئله تمکین و نشوز زن و نحوه اصلاح آن از دیدگاه قرآن و نفى هر نوع خشونت بر اساس خواهشهاى نفسانى و دریافتهاى شیطانى و به جایگاه «وعظ، هجر، ضرب» در آیه مربوط به نشوز زن به طور مشروط و مبسوط از منظر آیات و روایات و شیوه پیامبر(ص) و ائمه معصومین علیهم السلام پرداخته شد.
در این گفتار بر آنیم که ادامه بحث وظایف زن و موارد نشوز آن، از منظر روایات و سیره ائمه علیهم السلام و نیز فلسفه هر یک از اوامر و نواهى، ارزیابى شود. گستردگى و وسعت روایات در این عرصه هم مانند عرصه گستره وظایف مردان ما را بر آن داشت تا در نوع وظایف زنان هم تقسیماتى صورت پذیرد.
روایات دسته اول:
زیبایىهاى رفتارى زن
این دسته متونى است که در آن، به الگوهاى رفتارى زنان اشاره رفته است که خود شامل دو بخش است، بخش اول شامل معرفى بهترین زنان که شیوههاى رفتارى آنان تأیید و تحسین شده و نتایج کار آنان در دو سرا ارزشمند محاسبه گردیده و بخش دوم با عنوان « شرارنساءکم» زنان که ب دلیل نوع عملکردشان و تخلف آنان از وظایف الهى مورد نکوهش و ملامت قرار گرفتهاند و به واسطه عدم شایستگى رفتارى به عقوبتى شوم در دنیا و آخرت مبتلا و یا وعده داده شدهاند. در این روایات، مهمترین وظیفه براى زوجین را به صورت عام و براى زن به صورت خاص، حسن سلوک و زیبایى در رفتار و معاشرت نیکو معرفى مىکند، و از آن جهت که در تقسیم وظایف و تدبیر امور منزل مسئولیت آرامش و سکونت خانواده به عهده او گذارده شده و کلیدهاى عاطفه و رمو ایجاد روابط قلبى و روانى مناسب در طبیعت به دست اوست، لذا قانونگذار حکیم هستى بر اساس دادههاى خاص زنان که مظهر مودت و رحمت حق و مظهر زیبایىهاى خلقتاند. ستاندهها و انتظارى مناسب با جایگاه او دارد که با وظایف مرد که تدبیر و سیاست گذارى خارج از خانه و تدارک امور مالى و تأمین امنیت خارجى خانه است، فرق دارد؛ لذا در پرهیز از هر گونه تشنج آفرینى و منشهاى غیر متعارف و ناشایست؛ زشتخویى و ترشرویى را شدیداً براى مادر و همسر مذمت مىنماید و او را نقش آفرین در ثبات، امنیت، سلامت جسم و روان و منشأ پویایى و حرکت اعضا محسوب مىنماید.
در حقیقت، چون او اساس شکلگیرى هویت خانواده است و حتى شخصیت اجتماعى همسر و فرزندان متأثر از فاعلیت اوست لذا سعادت و شقاوت خانواده منسوب به اوست. اینجاست که در روایات بالاترین زینت و نهایت سعادت براى مرد همسر شایسته و با صلاحیت معرفى شد و نخبگان و مرشدان قبیله بنى آدم ارزشمندى خود را حاصل تلاش و پاکدامنى و تدابیر صحیح تربیتى مادر مىدانند. که ما در اینجا به ذکر تعدادى از این روایات مىپردازیم.
1- مرحوم کلینى از امام رضا (ع) نقل مىکند که حضرتش فرمود: « هیچ فایدهاى به کسى نمىرسد بهتر از اینکه براى او بانویى باشد که نگاه و مصاحبت با او موجب سرور و شادمانى همسر باشد و در غیاب شوهر امانت دار و حافظ حریم خویش و خانواده و اموال شوهر است »[v][5]
2- امام صادق (ع) مىفرماید: « که مردى نزد رسولخدا (ص) می آید و مىگوید: « همسرى دارم که هرگاه به خانه مىروم به استقبالم مىآید و هرگاه از منزل بیرون مىروم مرا بدرقه مىکند، وقتى مرا اندوهگین مىبیند مىگوید:تو را چه چیز اندوهناک ساخته؟ اگر براى معشیت دنیا ناراحتى، که دیگرى عهدهدار روزى توست و اگر براى آخرت ناراحتى، خدا بر همّ تو بیفزاید. پیامبر (ص) فرمود (اى مرد) خداوند را در زمین کارگزارانى است و این بانو یکى از آنهاست و نیمى از پاداش شهید از براى اوست.»
3-موسى بن جعفر(ع):« جهاد زن شوهر دارى نیکوى اوست.» [vi][6]
4-ورام بن ابى فراس در کتابش « تنبیه الخواطر» از امام (ع) نقل مىکند که فرمود: « بدانید که بانوى شایسته و صالح از هزار مرد غیر صالح بهتر است و هر بانویى که به شوهر خود هفت روز خدمت کند، خداوند هفت درب آتش را بر او بسته و هشت درب بهشت ر بر او باز مىگشاید، تا از هر کدام که بخواهد وارد شود.» [vii][7]
5- و نیز ورام بن ابى فراس نقل مىکند که امام فرمود: « هیچ بانویى نیست که با جرعهاى از آب شوهر را پذیرایى کند مگر اینکه از براى او ثواب یک سال عبادت است که روزهاى آن را روزه بدارد و شبهاى آن را شب زنده دارى کند و خداوند با هر جرعه آبی که به شوهر نوشانده شهرى در بهشت براى او مىسازد و هفتاد لغزش از او را مىبخشد.»
6- سکونى از امام صادق (ع) به نقل از رسول خدا نقل مىکند که فرمود: «بهترین بانوان امت من خوشروترین آنان است.»
7-امام صادق (ع) فرمود: « هر بانویى که در منزل شوهر چیزى را جهت مصلحت زندگى زناشویى جابه جا کند خداوند بر او نظر]رحمت[ نماید و هر که را خدا بر او نظر دارد عذابش نمىکند.» [viii][8]