براساس نتایج به دست آمده از سرشماری ملی سال 1385، جمعیت کشور 70 میلیون و 472 هزار و 846 نفر اعلام شد، این میزان در سال 75 حدود 60 میلیون و 55 هزار و 488 نفر بوده و بدین ترتیب سالانه یک میلیون نفر به جمعیت کشور اضافه شده است. این مطلب را رییس مرکز آمار ایران عصر چهار شنبه در بیان نتایج سرشماری سال 85 اعلام کرد و افزود: نرخ رشد جمعیت در دهه 75، 96/1 درصد بوده که در دهه 85 به 61/1 درصد رسیده است، بدین ترتیب نرخ رشد جمعیت نسبت به دهه گذشته 35/0 درصد کاهش یافته است.
محمد مدد، کم جمعیت ترین استان کشور در سال 75 را ایلام با 475 هزار نفر عنوان کرد و افزود: کم جمعیتترین استان کشور در سال 85 نیز ایلام با 545 هزار نفر بوده است. از سوی دیگر پرجمعیتترین استان کشور در سالهای 75 و 85 استان تهران به ترتیب با 10 میلیون و 343 هزار نفر و 13 میلیون و 413 هزار نفر جمعیت بوده است. بدین ترتیب در مدت 10 سال گذشته سه میلیون نفر به جمعیت تهران افزوده شده است.
مدد جمعیت شهری کشور را 48 میلیون و 245 هزار و 75 نفر عنوان کرد و افزود: این جمعیت در سال 75، 36 میلیون و817 هزار و 789 نفر بوده است. در عین حال مشخص شد جمعیت روستایی در سال 85، 22 میلیون و 227 هزار و 771 نفر است این جمعیت در سال 75، 23 میلیون و 237 هزار و 699 نفر بود. کاهش جمعیت روستایی به این معناست که روستاییان طی 10 سال گذشته به شهرها مهاجرت کردهاند یا تعدادی روستا به شهر تبدیل شدهاند.
به گفته او، بعد خانوار در سال75 به میزان 8/4 بود که در سال 85 به 03/4 کاهش یافته است. این آمار بدان معنی است که میزان جمعیت در یک خانوار کاهش یافته است.
رییس مرکز آمار ایران تعداد خانوارهای کشور را در سال 85 ، 17 میلیون و 495 هزار و 646 خانوار عنوان کرد و افزود: تعداد خانوارها در سال 75 به 12 میلیون و 398 هزار و 235 خانوار بوده است. از سوی دیگر 15 میلیون و 972 هزار و 61 واحد مسکونی در سال 85 در کشور وجود دارد که تعداد آنها در سال 75، 10 میلیون و 770 هزار و 112 واحد بوده است. نسبت خانوار به واحد مسکونی در سال 85، 09/1 و در سال 75، 15/1 بوده است.
او نرخ باسوادی در سال 75 را 51/79 درصد و در سال 85 61/84 درصد از کل جمعیت عنوان کرد و گفت: بدین ترتیب وضعیت باسوادی نسبت به گذشته پنج درصد افزایش یافته است. از سوی دیگر هرم سنی در سال 75 نشان میدهد که بیشترین جمعیت کشور را افراد 10 تا 14 ساله با 9 میلیون نفر تشکیل دادهاند که در سال 85 نیز بیشترین جمعیت را افراد 20 تا 24 ساله با همان میزان تشکیل دادهاند.
مدد اضافه کرد: برای انجام سرشماری سال 1390 باید مطالعات به صورت مجدد انجام شود.
به گفته او، در طول سالهای 75 تا 85 مصرف انرژی در کشور از سمت نفت و گازوئیل به سمت گاز طبیعی و برق سوق یافته است؛ به طوری که مصرف گاز طبیعی 18/66 درصد کل انرژی بوده است.
وی ادامه داد: از رسانهها خواستارم که در مصاحبههای خود از مسوولان سندیت آمار ارائه شده را خواستار شوند.
در ادامه علی زاهدیان، معاون طرحهای آماری مرکز آمار ایران نیز از کاهش نرخ مشارکت اقتصادی خبر داد و گفت: افزایش جمعیت غیر فعال به دو دلیل افزایش ظرفیت دانشگاهها و افزایش تعداد زنان خانوار رخ داده است که باعث کاهش نرخ مشارکت اقتصادی در کشور شده است.
آینده نگری درباره جمعیت ایران
در قلمرو جمعیت شناسی، تمامی عواملی که بر زندگی فرد و شرایط بهداشتی، اقتصادی و اجتماعی وی تأثیر می گذارند، می توانند در آینده نگری های جمعیتی مؤثر اُفتند. برای گشایش عرصه های جمعیت شناسی و احتمالات تغییر و تحول جمعیت کشورمان در آینده، پای صحبت دکتر حبیب الله زنجانی، دانشیار دانشگاه تهران، نشستیم.
دکتر زنجانی با اشاره به اینکه در جمعیت شناسی سه عرصه مهم تعداد جمعیت، ساختار جمعیت و تغییر و تحول جمعیت وجود دارد، میگوید: "تغییر و دگرگونی جمعیت، برآیند تغییر و دگرگونی عوامل شکل دهنده آن است. عواملی که تحت عنوان باروری، مرگ و میر و مهاجرت شناخته می شوند و در عین حال با عامل نامریی دیگری که همان تعداد، ساخت و ویژگی های جمعیت است، شکل نهایی می یابند."
عضو هیأت تحریریه ماهنامه <اقتصاد ایران> ادامه می دهد: همه میدانیم که باروری تنها عامل طبیعی افزایش جمعیت است و حدود اثرگذاری آن نیز با سنجه های شناخته شده ای به نام شاخص های باروری سنجیده می شود که یکی از آنها، میزان باروری کل است. برای مثال، اگر در جامعه ای زنان در طول دوران باروری خود به طور متوسط 3 فرزند زنده به دنیا بیاورند، شرایطی از تحول جمعیت را رقم میزنند که در حالت 2 یا 4 فرزند، حاصل نمیشود. ولی در همین سطح 3 فرزند نیز اگر تعداد جمعیت دو کشور کاملاً مساوی هم باشد، اثرگذاری این سطح از باروری بر افزایش جمعیت آن دو کشور یکسان نخواهد بود؛ حتی اگر تفاوتی هم در سطح مرگ و میر آنها وجود نداشته باشد.
به اعتقاد وی، عوامل به ظاهر فرعیتری در این زمینه مطرح هستند که ممکن است در مواردی حتی بیش از سطح باروری بر تغییر و تحول آن جمعیت ها اثرگذار باشند که از آن جمله میتوان به تعداد و نسبت زنان واقع در سنین باروری در آن دو جمعیت و ساختار سنی اشاره کرد. درست به همین دلیل است که حتی در شرایط باروریهای نزدیک به هم، میزان رشد طبیعی جمعیت از کشوری به کشور دیگر، آن هم در شرایط نسبتاً مشابه از نظر میزان مرگ و میر عمومی، تفاوت مییابد.
ایران 70 میلیونی
دبیر دبیرخانه مطالعاتی مرکز مطالعات و تحقیقات شهرسازی و معماری ایران، در مورد میزان و ساخت جمعیت کشور می گوید: از نظر تعداد، جمعیت کشور ما در حال حاضر نزدیک به 70 میلیون نفر است. متأسفانه آمارهای رسمی از یک طرف کاستی تعداد در بعضی از گروه های سنی و ناموجه بودن آنها را نشان میدهد و از طرف دیگر، تعداد خارجیان مقیم کشور به ویژه افغانیها و عراقیها را کمتر از واقع به حساب میآورد. جمعیت کشور ما در حال حاضر دوران گذار خود را طی میکند و از نظر جمعیت شناسی، در نیمه دوم مرحله سوم از مراحل چهارگانه گذار خود قرار دارد. در واقع، جمعیتی چند قومیتی است و هیچ یک از آنها نیز حتی 50 درصد کل جمعیت را دربرندارند. به همین دلیل نمیتوان رفتارهای جمعیتی آنها را در آینده نگری ها نادیده گرفت.
دکتر زنجانی میافزاید: سیاستهای جمعیتی اعمال شده - اعم از سیاستهای دور اول و دور دوم - اهداف کمّی معینی نداشتهاند. به علاوه، هدف رسمی عنوان شده در دور دوم برای سال 1390 هم عملاً پشت سر گذاشته شده است، بی آنکه هدف جدید و مطالعه شدهای برای آینده تعیین شده باشد. عمل زدگی در این زمینه، مجال تفکر جدی درباره مصالح آینده کشور را تحت الشعاع قرار داده و برنامه کنترل جمعیت در سراشیبی تندی به سوی نقطه نامعینی سیر میکند که نه تعداد، نه ساختار و نه تغییر و تحولات عمده جمعیت در آن نقطه تعریف نشده است. در چنین شرایطی قهراً مسایلی که جمعیت در آن نقطه با آنها مواجه خواهد شد ناشناخته خواهد ماند. در چارچوب این سیر ناهدفمند، هیچ کس نمیداند که سرانجام چه جمعیتی مطلوب این سرزمین است و این جمعیت چه ساختار جنسی و سنی خواهد داشت.
ضعف برنامه چهارم
عضو هیأت تحریریه <اقتصاد ایران> در خصوص میزان جمعیت آینده کشور تصریح کرد: پیشبینی های جمعیتی که به شدت تحت تأثیر اتفاقات روزمره و آمارهای ناکارآمد گذشته قراردارند، ارقام 85 تا 100 میلیون نفر را برای پایان قرن هجری جاری بهدست میدهند.
وی با اظهار تأسف از شتاب بیش از اندازه برای تدوین برنامه چهارم توسعه که موجب شد حتی فرصت استفاده از نظرات صاحب نظران و مجامع علمی جمعیت شناسی کشور فراهم نشود، منطق برنامه چهارم را در زمینه جمعیت با منطق برنامه سوم متفاوت دانست و افزود: برنامه سوم در حالت کلی بر کاهش رشد جمعیت استوار بود و وضعی را تجسم کرده بود که در سال پایانی برنامه به شکل ناباورانه ای با واقعیت ها فاصله گرفته است. در این مورد مقایسه شکل هرم سنی پیشبینی شده برای سال 1385 با وضع موجود به بهترین صورت راهگشاست. به موازات، به باور تدوینکنندگان برنامه چهارم توسعه، میزان رشد جمعیت در طی این برنامه، بالاتر از ارقام اعلام شده در سال های اخیر خواهد بود؛ درحالیکه موج زاد و ولده ای انبوه سالهای ابتدایی انقلاب، کمکم گروههای سنی فعالتر باروری را پشت سر می گذارند و ورود آنها به این سنین نیز بر عکس تصور بعضی افراد، به Baby Boom موردنظرشان نینجامیده و تحقّق چنین وضعی به دلیل باروری بسیار پایین و رو به کاهش دختران متولد شده در اوان انقلاب نیز محتمل نبوده و نمی توان این وضع را با بازگشت سربازان جنگ های اول و دوم به سرزمین هایشان مشابه دانست و تجربه آن زمان را به ایران امروز انطباق داد. با این همه، معلوم نیست که چه استدلالی در برنامه چهارم چنین بازگشتی را توجیه کرده است.