استعاره (Metaphor) چیست؟
تشبیه کردن، به عاریت سخن گفتن، سخن پوشیده و غیر صریح.
تعریف استعاره سازمانی؟ کشف و یافتن وجه تشابهی بین یک یا چند پدیده طبیعی با موضوعات مسئله ساز در سازمان.
دانشمندان تئوریهای سازمان را در هشت دسته طبقه بندی کرده و آنها را استعاره می نامند:
· سازمان به عنوان ماشین (ازپیش طراحی شده).
· سازمان، همانند موجود زنده (توجه به نیازها).
· سازمان، مانند مغز (در این استعاره به جنبه یادگیری سازمان توجه شده است).
· سازمان، یک عامل فرهنگی ( داشتن ارزشها و الگوهای مشترک).
· سازمان، یک عامل سیاسی (دلبستگی ها و کشمکشها و . . .).
· سازمان، به عنوان روح زنده ( در این استعاره سازمان نهادی تصور می شود که افراد به وسیله ی باورهای خودشان و یا ضمیر ناخودآگاهشان در آن گرفتار شده اند).
· سازمان ابزار تسلط (در این استعاره سازمان را به عنوان ابزاری جهت بخدمت گرفتن کارکنان برای جامعه و اقتصاد جهانی می داند).
برخی از ویژگیهای سازمان خلاق عبارتند از:
رقابت کامل و فشرده است : در یک سازمان درصورتی خلاقیت صورت میپذیرد که رقابت کامل در آن حاکم باشد؛ فرهنگ : یکی از عوامل عمده ای که به بالندگی مدیریت کمک می کند فرهنگ مردم است . برپایه یک فرهنگ خوب ، اتلاف وقت گناه محسوب می شود. بدیهی است درچنین بستر مناسبی جهت رقابت، خلاقیت یا سازمانهای پویا بهتر شکل میگیرد. دسترسی به مدیران : سازمانهای خلاق بر این اعتقاد هستند که دانش در سطح سازمان به وفور پراکنده شده است و مدیران به راحتی می توانند افکار و نظرات دیگران رامستقیم و بدون واسطه دریافت کنند. احترام به افراد: ویژگی دیگر سازمان خلاق احترام به افراد است و آنها باور دارند که می توانند همگام با نیازهای سازمان ، رشد کنند. ارائه خدمات مردمی : هدف نهایی در این سازمانها توجه به نیازمندیهای جامعه وجلب رضایت آحاد مردم است . در سازمان خلاق افراد دارای یک تخصص ویژه نیستند و این امکان را دارند که برای قرارگرفتن درجایگاه مناسب گردش شغلی داشته باشند؛
کارگروهی
روابط دائمی و بلندمدت کارکنان با این نوع سازمانها و درنتیجه برخورداری آنها ازامنیت شغلی از دیگر ویژگیهای این سازمانهاست
; استقبال مدیران از عامل تغییر: در این سازمانها تمامی مدیران ، مسئله تغییر را به عنوان تنها عامل ثابت و گریزناپذیر می دانند و با خشنودی آن را پذیرفته و در برابر آن مقاومت نمی کنند. طبیعی است در چنین سازمانی ضرورت ندارد که مدیر بخش زیادی از وقت خود را برای جلوگیری برخورد با تغییرات اختصاص دهد زیرا همه به این باور رسیده اندکه تغییر یک ارزش مثبت است .
نقش مدیر در پرورش خلاقیت: نقش مدیریت در مجموعه هایی که خلاقیت و نوآوری از ضروریات و عامل اصلی است بسیار مهم و حساس است زیرا مدیریت می تواند توانایی و استعداد خلاقیت ونوآوری را در افراد ایجاد، ترویج و تشویق کند و یا رفتار و عملکرد آنها میتواند مانع این امر حیاتی شود.هنر مدیر خلاق عبارت است از استفاده از خلاقیت دیگران و پیداکردن ذهنهای خلاق .مدیرخلاق باید فضایی بیافریند که خود بتواند خلاق باشد و افراد سازمان را هم نیزبرای خلاقیت تحریک کند و این فضا، فضایی است که از کار روزمره به دور است وبه نحوی تفویض اختیار میکند تا هرکسی خود مشکل خود را حل کند
برای اینکه افراد در سازمان به تفکر بپردازند باید محیطی ایجاد شود که در آن به نظریات و اندیشه ها امکان بروز داده شود. یکی از شیوه های بسیار مهم و پرجاذبه پرورش شخصیت انسانها و همین طور خلاقیت و نوآوری و حتی رشد اجتماعی مشورت است وبدون تردید افرادی که اهل مشورت هستند از عقل و فکر بیشتری برخوردارند و آنان که اهل آن نیستند از این امتیاز بهره ای ندارند. یک سازمان خلاق تا اندازه زیادی به خودکنترلی کارکنانش وابسته است . خودکنترلی خود را درخواستن و تمایل برای ارائه ابتکار و خلاقیت به نمایش میگذارد
مدیران میتوانند هر سهمولفهخلاقیت یعنی تخصص، مهارتهایتفکر خلاق و انگیزش را تحتتاثیر قرار دهند. اما واقعیتآناستکه تاثیرگذاریبر دو مولفهاولبسیار دشوارتر و وقتگیرتر از انگیزشاست انگیزشدرونیرا میتوانحتیبا تغییراتجزئیدر محیط سازمان به طور قابلملاحظهایافزایشداد. این بدان معنا نیست که مدیران باید بهبود تخصص و مهارتهای تفکر خلاق را فراموشکنند. اما زمانیکهاولویتبندیدر اقداممطرحمیشود، آنها باید بدانند کهاقداماتموثر بر انگیزش درونی، نتایج فوریتری را موجبخواهند شد
خلاقیت گروهی
سازمانها می توانند از انواع تکنیک های توسعه خلاقیت گروهی به شکل جدی ومستمر استفاده کنند این تکنیک ها از این قرارند
تکنیک تحرک مغزی (طوفان فکری
یکی از تکنیک های متداول در ایجاد خلاقیت و فعال ساختن اندیشهها به صورت گروهی، تکنیک تحرک مغزی است. در این تکنیک مسئلهای به یک گروه کوچک ارائه شده و از آنان خواسته میشود فیالبداهه و به سرعت به آن واکنش نشان داده و برای آن پاسخی بیابند. پاسخها بر روی تابلویی نوشته میشوند به طوری که همه اعضای جلسه میتوانند آنها را ببینند. این امر باعث میشود تا ذهن اعضا به فعالیت بیشتری پرداخته و جرقهای از یک ذهن باعث روشنی ذهن دیگری شود. اولین دلیل اثربخشی تحرک مغزی افزایش قدرت خلاقیت در گروه است، افراد در حالت گروهی بیسش از حالت انفرادی قدرت تصور خلاق بروز میدهند. رقابت نیز عامل دیگری است که در جلسات تحرک مغزی مومجب افزایش اثربخشی میگردد. همچنین عدم وجود انتقاد و یا ارزیابیهای سریع باعث میشود تا اعضای جلسه با فراغت خاطر به اظهارنظر بپردازند و محیطی مساعد برای خلاقیت ایجاد گردد. نکته دیگری که در موثر بودن تحرک مغزی قابل ذکر است فیالبداهه بودن نظرات است
تکنیک خلاقیت شش کلاه تفکر: «ادوارد دوبونو» پدر تفکر خلاق در کتاب «ششکلاهتفکر» یکروشخلاقانه ارایه میکند و از طریقآنمیکوشد نشستافراد بهدور یکدیگر را بهاقدامیثمربخشو کارا تبدیلکند
«
. دوبونو» سعیمیکند بهکسانیکهبهدور هم جمع میشوند، بیاموزد که به تفکر خود نظم دهند و آنگاهدر اینمیان، به راههایخلاقانه بیندیشند و با یک هماهنگی مدبرانه نتایج را طبقهبندی و اولویتبندی کرده و در تصمیمگیریها از آن استفاده کنند.
گردش تخیلی: در سال 1691 روانشناسی به نام گوردون
(W.J.Gordon) نتایج پژوهشهای 10 ساله خود را در مورد افراد خلاق منشر کرد و ضمن آن اعلام داشت که ذهن آدمی به هنگام ابراز خلاقیت و ابتکار در یک حالت خاص روانی است که اگر بتوانیم آن حالت را ایجاد کنیم خلاقیت امکان وجود مییابد. او در گروههای ایجاد خلاقیت اعضای گروه را از طریق به کارگیری یک جریان تمثیلی و استعارهای به گردشی تخیلی ترغیب میکرد و در این حالت ایدهها و نظرات بدیعی را کشف میکرد. ذهن افراد در این گردش خیالی با دستاویز استعارهها به نکاتی نو که هدف جلسه خلاقیت بود میرسید و روابط تازهای را بین پدیدهها پیدا میکرد. آنان پدیدههایی را که چندان تجانسی با هم نداشتند تلفیق و ترکیب می کردند و به ایدههای جدیدی دست مییافتند. در جلسات خلاقیت به کمک استعاره و تخیل کار تلفیق و ترکیب در ذهن افراد انجام میگرفت و از این رو روش «گوردون» را شیوه تلفیق نامتجانسها (Synectics ) نیز نامیده اند.
تهییجذهنییا تکنیک گوردون روشی است بسیار مناسبجهت یافتن راهحلهای جدید برایمسئله و نیز برای اکتشافاتعلمی و فنی. اینروش فرایندی خاص و منحصر بهفرد و در عینحالموثر دارد. فرایند به کارگیری این رویکرد عبارت است از: الف «شناسایی و تجزیه وتحلیل مشکل به منظور رسیدن به ماهیت و جوهره آن; ب «کشف راه حلهایی برای آن جوهره ازطریق دیدگاه غیرمرتبط با موضوع ; ج «تلاش برای تبدیل راه حلهای به دست آمده به راه حل نهایی . در جلساتی که از این روش استفاده می شود فقط رهبر گروه از اصل موضوع اطلاع دارد و موضوعی که مطرح می شود دقیقا اصل موضوع نیست بلکه موضوعی نزدیک به آن است