تمرینات استقامت معمولاً توانائیهای ماهیچه ای شما را برای متابولیم چربی افزایش میدهد ولی مقداری چربی زمانی که می خواهد تبدیل به انرژی مورد نیاز شما شود تجزیه نشده باقی می ماند. وقتی در یک دور Km10 می دوید، چهار برابر تلاش ممکن خود را در برابر یک مسابقه km40 دوچرخه سواری انجام می دهد و یا مثل زمانی که شنای 2000 انجام می دهید، مثلاً مقداری چربی مصرف شده اندکی بیش از انرژی مورد نیاز شماست. تمایل چربی برای تجزیه و متابولیسم شدن در طول تمرین در برخی موارد و عدم تمایل آن به تجزیه و تبدیل شدن به انرژی مورد توجه بسیاری قرار می گیرد. خصوصاً آنهاییکه می خواهند چربی اضافه را از دست بدهند و به موقعیت بدنی مناسبی برسند. این افراد معتقدند که اگر شدت تمریناتی را که باعث سوخت و ساز چربیها می شود (به بالاترین مقدار)را بیابند می تواند با انجام منظم آنها به وضعیت بدنی مناسب خود برسند. اخیراً محققین آزمایشگاه ساختمان بشری دانشگاه بیرمنگان به بررسی شدت تمریناتی که باعث سوخت و ساز حداکثری چربیها می شوند در 18 دوچرخه سوار مرد استقامت با سابقه 3 ساله تمرینی، پرداختند. میانگین سنی این افراد 28 سال بود و حداکثر آنها هم 4/58 بود. تمام افراد تحت آزمایش خستگی بر روی یک کار سنج یا نیروسنج گردان که در 95 وات شروع شده و هر 5 دقیقه 35 وات افزایش کار می یابد قرار گرفتند.
وقتی نرخ تغییرات تنفسی (R ) به عدد یک می رسد، مقدار کار به 35 وات در هر دقیقه افزایش می یابد، تا فرد به فرسودگی و خستگی برسد. مقدار R به طور ساده یعنی مقدار دی اکسید کربن آزاد شده توسط بدن نسبت به حجم اکسیژن مصرفی () و از آن می توان برای ارزیابی و تخمین میزان درجه ای که در آن چربیها و کربوهیدراتها به سوخت تبدیل می شوند، استفاده کرد. R به عنوان یک شاخص برای تجزیه چربیها و کربوهیدراتها عمل می کند. اکسیداسیون چربی نیاز به اکسیژن بیشتری نسبت به اکسیداسیون کربوهیدراتها دارد. حاصل تقسیم ما می تواند عدد بزرگی باشد اگر چربی سوخت اصلی ما باشد. به همین ترتیب، اگر سوخت اصلی کربو هیدرات باشد این عدد متعادل تر است در حالیکه R بزرگتر می شود، زیرا اکسیژن کمتری لازم است. در واقع وقتی فیزیولوژیستها مقدار R را اندازه گیری می کنند و به مقدار 7/0 می رسند، تخمین می زنند که 100 درصد انرژی مورد نیاز تمرین از چربی تأمین شده است. وقتی R به عدد یک می رسد، کربوهیدراتها سوخت اصلی هستند و زمانی که R به 85/0 می رسد متابولیسم و سوخت و ساز متعادلاً بین کربوهیدرات و چربی تقسیم شده است. برای هر ورزشکار در تحقیق بیرمنگام، داده ها و اطلاعات جمع آوری شده برای تشریح و ساخت منحنی میزان اکسیداسیون چربی نسبت به شدت تمرین مورد استفاده قرار می گیرد. این منحنی برای تعیین دو متغیر کلیدی برای هر مورد استفاده می شود:
1)fatmax- شدت تمرینی که در آن بیشترین مقدار اکسیداسیون چربی رخ می دهد
2)ناحیه fatmax- محدوده شدت تمرین که در آن مقدار اکسداسیون در 10 درصدی fatmax باقی می ماند وقتی شدت تمرینات تا 40 درصد حداکثری افزایش مییابد، مقدار اکسیداسیون چربی هم افزایش می یابد و به حداکثر 6/0 گرم در دقیقه در شدت میانگین 64 درصدی می رسد. در این شدت سوخت چربی مقدار سوخت بسیار بالاست. برخی در همان 42 درصد حداکثری به سوخت چربی حداکثر (Fatmax) می رسند ولی برخی تا 84 درصدی حداکثری هم به این نقطه نمی رسند. در این نقطه ضربان قلب به 74 درصد حداکثر خود می رسد ولی در اینجا هم تغییری بین 54 درصد تا 92 درصد را شاهد هستیم. ناحیه سوخت حداکثر چربی بین 55 تا 72 درصد حداکثری یا بین 68 تا 79 درصد ضربان قلب حداکثر قرار دارد. چنانکه در بالا نشان داده شد، وقتی ورزشکار بالاتر از منطقه سوخت چربی حداکثری می رسد، میزان سوخت و ساز چربی کاهش می یابد و افت می کند. در واقع سوخت و ساز چربی در بالاتر از 89 درصد حداکثری به صفر می رسد. البته بازهم تفاوت زیادی بین افراد وجود دارد. در برخی ورزشکاران وقتی به 71 درصد حداکثری می رسند سوخت چربی صفر می شود و در برخی دیگر سوخت و ساز چربی تا 99 درصد این مقدار هم ادامه می یابد. در فعالیتهای آهسته چربی آزاد می شود. چنانکه در این تحقیق دیدیم، چربی انرژی خود را در طول فعالیتهای آرام هم از دست داده آزاد می کند. در حقیقت، تحقیقات دیگر نشان داده است که وقتی شما دوچرخه سواری، شنا، دویدن و … را با شدت متوسط و تنها 50 درصد حداکثری آن انجام می دهید. چربیها نیمی از کالری مورد نیاز شما را تأمین می کند دور یک ساعت اول، سوخت چربی پس از 2 ساعت ممکن است به مقدار 70 درصد انرژی مورد نیاز شما هم برسد و در سه ساعت حتی تا 80 درصد این انرژی را هم تأمین می کند. چنانکه چربی در فعالیتها و تمرینات با شدت بالا می سوزد، می تواند در فعالیتهای خفیفتر مثل تمرینات نرمشی، آئروبیک، تمرینات شخصی و … هم مورد سوخت و ساز قرار گیرد. معمولاً محدوده بین 50 تا 65 درصد حداکثری را به نام «ناحیه چربی سوری» (FBI) می شناسند. چنانکه می بینیم FBI بسیار شبیه ناحیه سوخت حداکثری بیرمنگام است، FBZ و تمرینات واقع در این منطقه واقعاً سبک هستند: 50 تا 65 درصد حداکثر تنها 65 تا 70 درصد میزان ضربان قلب حداکثری است، مقدار که هر انسان در حال قدم زدن معمولی به آن میرسد برای یک ورزشکار با حداکثر ضربان قلب 200، این مقدار حدود 130-152 می باشد که بسیار مقدار پایینی محسوب می شود. افرادی که در اندام مناسب نیستند لازم است بدانند که احتیاج به تمرینات سخت نیست تا آنها چربی خود را آب کنند، حتی آنها با حرکات ساده هم می توانند به اندام متناسب برسند. اما مقدار کالری و چربی که باید برای تناسب اندام آزاد شود، بسیار بیش از مقداری است که در FBZ میسوزد. سوخت اضافه کالریها که به علت فعالیتهای شدید انجام می گیرد می تواند باعث کسری انرژی در بدن شود. وقتی کالریهای تولیدی برای تهیه کالری مورد نیاز بدن ناکافی باشد بدن شروع به «هضم خودش» می کند و این کار را با جستن در انرژیهای ذخیره شده انجام می دهد. این یک نمونه از چگونگی فرایند FBZ می باشد: فرض کنید شما در حال به پایان رساندن 30 دقیقه تمرین دوچرخه سواری هستید ولی مطمئن نیستند که در FBZ قرار دارید یا نه- در 50 درصد حداکثر- و یا در 75 درصد حداکثر هستید. این شدت تمرین حتماً بالاتر از FBZ می باشد. ولی هنوز برای شما آسان می نماید، چه تمرینی بهترین راه برای شکست و تجزیه چربی ناخواسته بدن می باشد؟ اگر شما به 50 درصد حداکثر برسید به طور میانگین 50 درصد انرژی مورد نیاز شما را چربی تأمین می کند، در سوی دیگر اگر شما به 75 درصد حداکثر می رسید چربی تنها 33 درصد کالری مورد نیاز شما را تأمین می کند، پس تمرین آرام تر باعث تجزیه بهتر چربی می شود. مصرف کل کالری کلید اصلی است. در اینجا تنها یک مشکل وجود دارد.