مقدمه
ذکر خدا معنای وسیع و مصادیق فراوانی دارد . انسانی که در تمامی لحظات زندگی به یاد ذات خداوند می باشد که سرچشمه تمام خوبی ها و نیکی هاست و به این وسیله، روح و جان خود را پاک و روشن می سازد، خداوند نیز در تمامی مراحل زندگی و در اوج مشکلات و سختی ها او را تنها نمی گذارد .ذکر الهی چون نسیم فرحبخش، حیات معنوی را به انسان هدیه می کند . قلب خسته و افسرده انسان با «یاد خدا» طراوت می یابد و در کشاکش مشکلات و انبوه گرفتاری ها، به یاد معشوق است که اطمینان و آرامش را برای جان ها به ارمغان می آورد .
انسانی که در هر لحظه به یاد خداوند و فقر و نیاز خویش به ذات اقدس الهی و عقاب و ثواب باشد، در درون خویش راهی برای رشد و نمو رذائل اخلاقی و ارتکاب معاصی نخواهد گذاشت و همواره درصدد رشد و تعالی خویش می باشد . آرامش و اطمینان، گمشده انسان امروزی است که در آرزوی به دست آوردن آن میباشد . قرآن کریم راه رسیدن به آرامش را این گونه به بشر معرفی مینماید: «الا بذکر الله تطمئن القلوب » ; همانا با یاد خدا دل ها آرام میگیرد. در حقیقت، فراموشی خداوند، ترک شکر «ذکر الهی و ترک طاعت در بندگی » را نیز به همراه دارد; زیرا از یک سو فراموشی پروردگار سبب می شود که انسان در لذات مادی و شهوات حیوانی فرو رود و هدف آفرینش خود را به فراموشی بسپارد و در نتیجه، از ذخیره لازم برای فردای قیامت غافل بماند . ذکر و یاد خدا آثار سازنده روحى و اخلاقى فراوانى دارد که یاد متقابل خدا از بنده، روشنى دل، آرامش قلب، ترس از(نافرمانى) خدا، بصیرت و شناخت شیطان، بخشش گناهان، و علم و حکمت از جمله آنهاست.
یکى از زیباترین جلوه هاى ارتباط عاشقانه با خدا و اساسىترین راههاى سیر و سلوک، ذکر است؛ یعنى مترنم بودن زبان و قلب انسان به اسمإ حسناى الهى و شاداب نگه داشتن گل روح در زیر باران یاد حق.
ذکر خدا ارتباط معنوى عبد سالک با رب مالک است و این انسان است که نباید خود را وقف زندگى مادى کند و مقصد را در خود و دنیاى خود محدود سازد، بلکه باید خود را براى سفر پر فراز و نشیب ابدیت آماده و مهیا کند.
ذکر قلبى است نه ذکر زبانى. ذکر زبانى زمینه است براى پیدایش ذکر قلبى و آرامش با ذکر قلبى مشکلات را حل مىکند. خداوند در سوره طه خطاب به حضرت موسى و هارون علیه السلام مىفرماید: اِذهَب اَنتَ وَ اَخوکَ بآیاتى وَ لا تَنیا فِى ذِکرى). «تو و برادرت با آیات و معجزات من حرکت کنید و در یاد کردن من سستى نکنید». این ذکر، ذکر قلب است؛ زیرا انسانى که در برابر خطر مواجه مىشود و به مقاومت در برابر آن خطر، مأموریت پیدا مىکند، با ذکر زبانى نمىتواند مشکلى را حل کند؛ طمإنینه است که مشکلات را حل مىکند و طمأنینه، با ذکر قلب است نه با ذکر زبان. البته ذکر زبان خوب است و زمینه را براى ذکر قلب فراهم مىکند. از آثار و ثمرات اخروى یاد خداوند, مغفرت الهى مى باشد که شامل حال یادکنندگان خدا مى گردد و اضافه بر آن, خداوند وعده اجر و پاداش بزرگ نیز به ایشان داده است. قرآن مجید در این باره مى فرماید: (... و الذاکرین الله کثیرا و الذاکرات اعد الله لهم مغفره و اجرا عظیما)
(مردان و زنانى که بسیار یاد خدا کنند, خداى متعال براى آنان آمرزش و پاداش بزرگ آماده نموده است)
آثار و فواید ذکر خدا
«ذکر الهی » چون نسیم فرحبخش، حیات معنوی را به انسان هدیه می کند . قلب خسته و افسرده انسان با «یاد خدا» طراوت می یابد و در کشاکش مشکلات و انبوه گرفتاری ها، به یاد معشوق است که اطمینان و آرامش را برای جان ها به ارمغان می آورد . انسانی که در هر لحظه به یاد خداوند و فقر و نیاز خویش به ذات اقدس الهی و عقاب و ثواب باشد، در درون خویش راهی برای رشد و نمو رذائل اخلاقی و ارتکاب معاصی نخواهد گذاشت و همواره درصدد رشد و تعالی خویش می باشد . بنابراین «ذکر و یاد خدا» از مهم ترین عوامل رسیدن به قرب الهی است که انسان را از جهان ماده به عالم معنا و معنویت می رساند .
خداوند در آیه 41 و 42 سوره احزاب می فرماید:
«یا ایها الذین آمنوا اذکروا الله ذکرا کثیرا و سبحوه بکره و اصیلا»
ای کسانی که ایمان آورده اید، خدا را بسیار یاد کنید و او را در صبحگاه و شامگاه تسبیح کنید .
مفهوم ذکر
ذکر در لغت به معنای «یاد کردن » است; خواه با زبان باشد یا با قلب یا هر دو، خواه بعد از نسیان باشد یا در ادامه ذکر، و نیز «ذکر» به معنای «حفظ شی ء» است و خلاف نسیان می باشد .
به بیان دیگر، «ذکر» عبارت است از این که آدمی نیروی ادراک خود را متوجه «یاد شده » کند، یا به این که نام او را ببرد و یا صفات او را به زبان جاری کند و مصداق مهمتر این که در قلب به یاد او باشد .
طبق این معنا، «ذکر» معنای عامی دارد که هر چیزی را شامل می شود . اما آن چه خداوند در قرآن کریم به آن امر فرموده است: «ذکر خداوند» و «یادآوری نعمت های الهی » می باشد که در سایه آن، انسان غبار غفلت و دوری را از قلب خود بزداید و بر جان و روح خسته خویش، با باران الهی، گل های طاعت و بندگی را برویاند .
مراتب ذکر
ذکر مقامی بسیار بلند دارد و دارای مراتب و درجاتی است; اولین مرتبه آن، «ذکر لفظی و زبانی » است و مراد از «ذکر لفظی » حرف لقلقه زبان نمی باشد; چرا که اگر توجه به معنای الفاظ نباشد، هیچ ارزشی ندارد و شاهد این مدعا این که گاه انسان افرادی را می بیند که در عین این که با زبان مشغول «ذکر خداوند» هستند، با عمل خویش مرتکب گناه و معصیت می شوند! و حال آن که ذکر حقیقی، انسان را از گناه باز می دارد .
مرتبه دوم، ذکر قلبی است . یعنی توجه به خداوند از دل انسان بجوشد و به زبان جاری شود; هر چند حتما لازم نیست به زبان جاری شود .
مرتبه سوم، یاد کردن خدا در تمامی احوال است و این که انسان حتی یک لحظه هم از یاد خدا غافل نباشد و در تمامی اوقات خدا، را حاضر و ناظر بر اعمال خویش بداند .
با دقت در آیات و روایات، به دست می آید که اساس ذکر، توجه درونی است و این که انسان با تمام قلب و جان خویش به ذات پاک خدا توجه کند; توجهی که انسان را از گناه باز می دارد و به اطاعت فرمان او دعوت می کند . به همین دلیل، در احادیث متعددی از پیشوایان اسلام نقل شده که منظور از ذکر خدا، یادآوری عملی است .
بدیهی است که انسان از همان ابتدا، نمی تواند به مرحله والای ذکر و به یاد خدا بودن، در تمامی احوال نائل شود، بلکه با تمرین و ممارست در گفتن «الفاظ » و دقت در معانی ذکرها، کم کم «پیوسته به یاد خدا بودن » برای او حاصل می شود، و چنین نیست که «ذکر لفظی » ارزش و اعتباری نداشته باشد، بلکه آن هم به نوبه خود مورد تاکید قرار گرفته است و منشا آثار فراوانی میباشد .
آثار ذکر
«یاد خداوند» آثار و برکات فراوانی دارد که در آیات و روایات به آن اشاره شده است و ما در این جا به برخی از آن ها می پردازیم:
1 - مورد یاد خدا قرار گرفتن
«فاذکرونی اذکرکم و اشکروا لی و لا تکفرون » ; مرا یاد کنید تا شما را یاد کنم و کفران نورزید .
ذکر خدا معنای وسیع و مصادیق فراوانی دارد . انسانی که در تمامی لحظات زندگی به یاد ذات خداوند می باشد که سرچشمه تمام خوبی ها و نیکی هاست و به این وسیله، روح و جان خود را پاک و روشن می سازد، خداوند نیز در تمامی مراحل زندگی و در اوج مشکلات و سختی ها او را تنها نمی گذارد .
2 – هم نشینی با خدا
کسی که همواره به یاد خدا باشد، خداوند همنشین و جلیس او خواهد بود; چنان که در حدیث قدسی به حضرت موسی ( علیه السلام) فرمود: ای موسی! من همنشین کسی هستم که مرا یاد کند . موسی سؤال کرد: روزی که هیچ پناهی نیست، جز پناه تو، چه کسی در پناه تو خواهد بود؟ خداوند فرمود: آن ها که مرا یاد می کنند، من نیز آنان را یاری می کنم . و [آنان که] با هم دوستی می کنند، در راه من، پس دوست دارم آن ها را . اینان کسانی هستند که وقتی بخواهم به اهل زمین بدی رسانم، آن ها را یاد کرده و به خاطر آنان بدی را دفع می کنم .
3 - محبت خداوند
انسانی که پیوسته به یاد خداست، حب الهی در قلبش جای می گیرد . چنان که در زندگی روزمره نیز چنین است که اگر انسان در تمامی ساعات، شخص خاصی را در خاطر داشته باشد، کم کم محبت او در قلبش حاکم میشود .
در روایت نیز آمده است .
«من اکثر ذکر الله احبه » ; هر کس زیاد خدا را یاد کند، محبت خداوند در قلبش حاکم می شود .
4 - فلاح و رستگاری
از نظر قرآن کریم، ذکر خدا زمینه رستگاری انسان را فراهم میسازد: «و اذکروا الله کثیرا لعلکم تفلحون » ; خدا را بسیار یاد کنید، باشد که رستگار شوید .
5 - افزایش برکت و حضور فرشتگان
از روایات استفاده میشود که خانه ای که ذکر خدا در آن بسیار شود، برکتش بسیار می شود و فرشتگان در آن خانه حاضر میشوند و شیطان دور میگردد . و آن خانه برای اهل آسمان آن چنان درخشنده است که ستارگان برای اهل زمین، و خانه ای که در آن، قرآن خوانده نشود و ذکر خدا در آن نشود، برکتش کم است، و فرشتگان از آن خانه گریزان هستند .
6 - آرامش
آرامش و اطمینان، گمشده انسان امروزی است که در آرزوی به دست آوردن آن میباشد . قرآن کریم راه رسیدن به آرامش را این گونه به بشر معرفی مینماید: «الا بذکر الله تطمئن القلوب » ; همانا با یاد خدا دل ها آرام میگیرد.
7 - دوری از شیطان
آنان که به یاد خدا هستند، از وسوسه های شیطان متاثر نمی شوند و یاد خدا سلاحی است که از آن ها در برابر شیطان محافظت می نماید: «ان الذین اتقوا اذا مسهم طائف من الشیطان تذکروا فاذا هم مبصرون » ; پرهیزکاران هنگامی که گرفتار وسوسه های شیطان شوند، به یاد خدا و پاداش و کیفر او می افتند، و (در پرتو یاد او، راه حق را می بینند و) ناگهان بینا می شوند .
8 - غذای روح
حضرت علی ( علیه السلام) می فرماید: «مداومت بر ذکر الهی، غذای روح و کلید رستگاری است .»
با توجه به اهمیت «ذکر الهی » و نقش سازنده آن در پیشرفت معنوی انسان های مؤمن، خداوند مؤمنان را از توجه به اموری که انسان را از یاد خدا باز می دارد، بر حذر می دارد، و می فرماید: «یا ایها الذین آمنوا لا تلهکم اموالکم و لا اولادکم عن ذکر الله و من یفعل ذلک فاولئک هم الخاسرون » ; ای کسانی که ایمان آورده اید، اموال و اولادتان شما را از یاد خدا باز ندارد و هر کس چنین کند، از زیانکاران است .
بدیهی است، توجه به مال و زندگی دنیوی، در صورتی نهی شده است که انسان را از یاد خدا باز دارد و به عبارت دیگر، هدف انسان در زندگی توجه به آن ها باشد، ولی در صورتی که انسان مراقب نفس خویش باشد و از این ها به عنوان وسیله برای رسیدن به سعادت ابدی استفاده کند، نه تنها مذموم نیست، بلکه سفارش هم شده است .
پس اموال و اولاد تا آن جا که در راه خدا و برای نیل به حیات طیبه باشند، از مواهب الهی هستند و مطلوب می باشند، اما اگر علاقه افراطی به آن ها سدی در میان انسان و خدا ایجاد کند، بزرگترین بلا محسوب می شود و خسرانی بزرگ است که در آیه شریفه فوق به همین معنا اشاره شده است .
تعبیر «خاسرون » به خاطر این است که حب دنیا چنان انسان را سرگرم می کند که سرمایه های وجودی خویش را در راه لذات ناپایدار و اوهام و پندارها صرف می کند و با دست خالی از دنیا می رود، در حالی که با داشتن سرمایه های بزرگ، برای زندگی جاودانه اش، کاری نکرده است .