مقدمه:
در اسلام وقتی که انسان را مورد بررسی قرار می دهیم این بررسی شامل مرد و زن است، زنان نیمی از جامعه انسانی هستند، چنانکه بودن نیمی از جامعه انسانی می باشند. و اگر جامعه ی انسانی را به پرنده ای مثال بزنیم این پرنده که دو بال و پر دارد، یک بال و پرش مردانند، و یک بال و پرش زنان ،در این صورت پرنده می تواند به پرواز در آید و به هدف برسد در آیات قرآن و روایات اسلامی از همدوش و هم صفت بودن زن و مرد سمن بسیار به میان آمده است به عنوان نمونه نظر شما را به چند مورد جلب می کنیم.
مَن عَمِلَ صلحاً من ذکرٍ او اُنثی و هو مومِن فلنحینتهُ حیاهً طیبهً
مدر یا زنی که کار نیک انجام دهد در حالی که با ایمان باشد قطعاً به او زندگی پاکیزه (در دنیا و اخرت) می بخشیم . از این آیه استفاده می شود که : زندگی پاکیزه (زندگی از هر جهت کامل در دو جهان) در پرتو ایمان و کارهای نیک مرد و زن به وجود می آید. و در این جهت که مرد و زن ، دو عامل پدید آورنده ی زندگی پاکیزه اند تفاوتی نیست.
و در نهج البلاغه ،نامه ی 31 که وصیت بسیار مشروحی است از امیر مومنان علی به امام حسن در قسمت آخر این وصیت آمده است: به زن بیش از توانش تحمیل مکن ،زیرا زن همانند شاخه ی گل است نه قهرمان پر قدرت . در حد شایستگی اش به او احترام کن یعنی در حدی که او را به فکر نیندازد که برای دیگری شفاعت کند ،بر حذر باش از این که غیر جایی که باید غیرت ورزی و اظهار غیرت کنی که نشانه ی سوءظن است زیرا اظهار بی اعتمادی و سوءظن ، زنان را به ناپاکی و بی گناهان را به گناه سوق می دهد.
فصل اول:
موقعیت زن ، قبل از اسلام:
به طوری که تاریخ به روشنی نشان می دهد، به زن قبل از اسلام به عنوان یک انسان نگاه نمی شد بلکه زن به عنوان موجودی بین حیوان و انسان تلقی می گردید. و در رفتار گاهی به زنان بیش از حیوانات کارهای سنگین تحمیل می کردند و هم اکنون نیز در بعضی از نقاط غیر اسلامی، هنوز زن در صف مرد نیست و ارزش زن را خیلی پایین تر از ارزش مرد می دانند، اما اسلام این آیین عدل و انصاف آنچه که هماهنگ با طبیعت زن هست حقوق طبیعی او را حد عادلانه(نه افراط و تفریط ) در تمام ابعاد ادا کرده و به زن توجه نموده است .
در قرآن آینه 58 و 59 سوره نحل می خوانیم: وقتی که بشارت به یکی از مردم جاهلیت می دهند که دختری نصیب تو شده صورتش از شدت ناراحتی سیاه می شود و پر از خشم می گردد، و به خاطر ننگ این بشارت از قوم و قبیله اش متواری شده و نمی داند که آیا آن دختر را نگه دارد یا در خاک پنهانش نماید ،چه بد حکمی می کنند.
سخن گوستا و لوبون در رابطه با ارزش و مقام زن در اسلام
شایسته است در اینجا به سخن گوستا و لوبون دانشمند و محقق و مورخ فرانسوی توجه کنیم ، وی می نویسد: اسلام وضع اجتماعی و شئونات زن را بر خلاف پندارهای باطل برخی اروپائیان به مقدار بسیار زیادی بالابرده و قران در قسمت ارث حقوقی که به زنان بخشیده، بهتر از بسیاری از قوانین اروپا است آری اسلام مانند برخی از قوانین که در اروپا هست طلاق را جایز دانسته لکن این معنی را شرط کرده که باید با زنان مطلقه به نیکی و عدالت رفتار شوده برای اینکه این معنی را بهتر درک کنیم باید وضع زن قبل از اسلام و بعد از آن را بررسی کنیم ودر مقایسه نتیجه را به دست آوریم.
پیش از آمدن اسلام، مردها زن را موجودی متوسط میان حیوان و انسان می دانستند یعنی زن را فقط وسیله ای برای پیداش نسل و خدمتکاری می دانستند و دختری دار شدن را برای خود مصبیتی می پنداشتند و رسم دختر کشی به طوری رایج شده بود که همچنان که سگ را در آب می انداختند دخترها را زنده به گور می کردند و شیوع این عادت را شما از مصاحبه ذیل که میان قیس رئیس ساطفه ی بنی تمیم و حضرت محمد (ص) اتفاق افتاد می توانید بفهمید روزی زانویش نشانده است از او پرسید این گوسفند بچه نیست که این چنین او را می بویی؟
حضرت فرمود: این دختر من است قیس گفت: به خدا سوگند من دخترهای زیادی داشتم و همه را زنده به گور کردن و هیچ کدام را این گونه نبوییدم. حضرت محمد (ص) فریاد زد : وای بر تو، خدا رحم را از دل تو بیرون برده، و قدر بهترین نعمتهایی را که خداوند به انسان عنایت کرده نشناختی.
گوستاولوبرن پس از ذکر مطالبی می نویسد:
تنزّل مقام زن ربطی: اسام ندارد. زیرا اسلام زن را ارجمند ساخته و برتری داده است. اسلام نخستین دینی است که اقدام به این کار کرد.
سپس وی به مقایسه رفتار ملل مختلف با زن و رفتار اسلام با زن پرداخته و نتیجه می گیرد که اسلام مقام زن را در آن شرایط بالا برده و حقوق طبیعی او را به او داده است. جالب اینکه مثال هایی از ملت های مختلف در رابطه با زن ذکر کرده از جمله می گوید: از مثل های چنین است: سخن زنت را بشنو ولی هرگز باور مکن و از مثلهای روسی است: دریدن رو زن روی هم رفته یک روح بیشتر نیست. و از مثل های ایتالیایی است: برای اسب رام و سرکش، مهمیز لازم است و برای زن خوب و بد هم چوب. و از مثل های اسپانیایی است: از زن بد بگریز و به زن خوب نیز اعتماد نکن. سپس از وقایع تاسف آور هنر و یونان و روم شواهدی ذکر می کند. این شواهد بیانگر آن است که به راستی رفتار آن ها با زان ، رفتار با یک انسان نبوده است.
بسیاری از ملل پیشین چنین معتقدند بودند که عبارت زن در پیشگاه خداوند مقبول نیست،رومی ها و بعضی یونانیها اعتقاد داشتند که اصولاً زن دارای روح انسانی نیست، جالب اینکه تا این اواخر علمای مسیحی در این باره بحث می کردند و پس از مباحثات بسیار به اینجا رسیدند که چون روح زن ، برزخی میان انسان وحیوان است، جاویدان نیست، جز روح مریم (س) مرحوم علامه طباطبایی می نویسد: زنان در زمان جاهلیت و در ملل پیشین از مزایای اجتماعی محروم بودند و ا زخود اراده نداشتند و کارشان برای دیگران بود، ارث نمی بردند.
بدون حدود و قوانین با آنها ازدواج می کردند، به علاوه دانشان آلوده بود و بیشتر به هدفشان در امور جنسی خلاصه می شود عجیب اینکه گاهی برهنه برای طواف حج می آمدند و فرزندانشان تنها حال شوهرانشان بود. سپس می نویسد: تمام این امور با امت در آیات قرآن (به خصوص آغاز سوره نساء) برداشت می شود.
این وضع مردم جاهلیت در جزیره العرب بوده اما یهود و نصارا و پیروانشان به دو طبقه ی حاکم و محکوم (استعمارگر و استعمار زده) مبدّل شده بودند، حتی دین و رفتار علمایشان به دست طبقه ی حاکم بود، و طبعاًزنها به صورت کنیز حاکمان و کارگران زحمت کش و بی مزد آنها در آمده بودند.