چکیده
از نیمه ی هزاره اول قبل از میلاد میان اقوام ایرانی و یونانی به تدریج روابط چند جانبه ای بوجود آمد این روابط که بیشتر قهر آمیز بوده ، تاثیر و تاثیراتی دو طرفه مابین این دو فرهنگ (اشکانی-هلنی) انجامید.
جهت تسهیل در طبقه بندی ، مجسمه های دوران پارتی به دو دسته ی غربی و شرقی تقسیم می گردد. دسته غربی در محدوده ی بین النهرین (پالمیره الحضره نمرود داغ) می باشد و دسته شرقی محدود به جنوب غربی ، غرب و شمال شرق ایران است .
هنر پیکر تراشی پارتی با این ویژگیها ابتدا در شهرهای مرزی جنوبی آغاز گشت و سپس به سوی شرق گسترده شد تا این که منطقه ای را در برگرفت که از پالمیر در جنوب گرفته تا شمال شرق ایران منطقه گنداره و شمال غربی هند وسعت یافت . به یقین می توان گفت که هیچ یک از ادوار فرهنگ کهن سرزمین ما به اندازه ی حکومت اشکانی دارای مجسمه های متنوع نیست . پیکرکها و مجسمه های موجود در مرز های ایران و جهان به نوعی بیانگر هنر دینی سرزمین ماست .
بررسی این روابط متقابل یکی از ارکان اساسی در جهت شناخت هر کدام از این تمدنهاست . در این پایان نامه سعی شده است که میزان و کیفیت تاثیرات یونانی (هلنی) در حوضه های فلسفی ، اسطوره ، ادبیات ، هنر ، سیاست و ... بر هنر پیکر تراشی ایران در دوره اشکانی بررسی شود و در پایان سعی شده است تا در صورت امکان نتایج حاصل از این نوع نگاه در مطالعه گاهنگارانه داده های هنر دوره اشکانی لحاظ شود.
واژگان کلیدی : هلنی ، پیکر تراشی، اشکانی.
مقدمه
یکی از موضوعات مهم در بررسی تاریخ هنر و باستان شناسی ایران در دوران تاریخی، آگاهی از چگونگی روابط متقابل این فرهنگ «اشکانی» با فرهنگ و تمدن هلنی است.
کسب این آگاهی بدون ژرف نگری در بنیادهای فکری، جغرافیایی، اقتصادی، اجتماعی، سیاسی و ... این دو حوضه تمدنی میسّر نمی شود.
از نظر تاریخی با اندکی تسامح می توان سرآغاز روابط ایران و یونان را به طور روشن از نیمه هزارۀ اول بحساب آورد. نشانه هایی از این روابط دو جانبه را در هنر و معماری هر دو تمدن در دورۀ هخامنشیان به وضوح می توان دید.
اما در دورۀ سلوکی و اشکانی مسأله بگونه ی دیگری است. کمبود شگفت انگیز آثار بجای مانده از آن دوران، خاصه در داخل فلات ایران و میزان اندک پژوهشها و کاوشهای باستان شناسی در این دوره، از جمله دلایلی است که این دوره از تاریخ فرهنگ و هنر ایران را در هاله ای از ابهام فرو برده است.
در این رساله سعی شده است تا با مطالعه آثار بجا مانده از هنر پیکرتراشی دوران اشکانی میزان و چگونگی تأثیر گذاری جنبه های مختلف هلنیسم بر این هنر بررسی شود. یا به عبارت بهتر می خواهیم بدانیم سنتهای اساطیری، ادبی، اجتماعی، سیاسی، فلسفی و هنری یونان تا چه حد و چگونه در هنر پیکر تراشی عصر اشکانی تجلی پیدا کرده است. در واقع این رساله تلاشی است در جهت پاسخ گویی به سؤالات زیر :
1 ) آیا می توان با در نظر گرفتن میزان تأثیرات هلنی بر پیکر تراشی اشکانی به یک طبقه بندی گاهنگارانه نسبی برای آثار هنری این دوره دست یافت.
2 ) آیا هلنیسم بر پیکر تراشی دوره اشکانی تأثیر گذار بوده است.
3 ) آیا این تأثیرات در تمام قلمرو امپراطوری اشکانی یکسان بوده، یا در هر منطقه دارای شرایط ویژه ای بوده است.
4 ) آیا می توان این تأثیرات را از نظر کمی و کیفی بررسی، تفکیک و طبقه بندی کرد.
فصل اول
کلیات
) بیان مسئله
از هنر دوران (اشکانیان) اطلاعات زیادی در دست نیست. و آثار مکشوفه به دلیل در دسترس نبودن معیارهای معتبر تاریخ گذاری، کمتر راهگشا هستند. با این حال اندک آثار موجود، حاکی از رهایی تدریجی هنر این دوره از تأثیر هنرهای یونانی و رومی است. در دورۀ اشکانیان هنر ایران تا حدودی ملهم و متأثر از سنت های پیشین خود بود. با این حال این هنر کاملاً ایرانی به شمار می رفت. و اگرچه از نظر تکنیک و موضوع تا حدی دچار انحطاط شده بود. ولی صبغه ی ملی خود را حفظ کرده بود. هنرمندان این عهد به اقتضای زمان، کم کم آثار هنر، یونانی را که محصول حکومت اسکندر و جانشینان او بود از خاطره ها زودودند و هنری نو و ایرانی به وجود آوردند.
طرح کلی یا روش کلی در اجزای این تحقیق :
طرح سوال می باشد و در مرحله ی بعد برنامه تهیه ی فیش مطالعاتی و جنبه های متفاوت آن مورد بررسی قرار می گیرد و در مورد موضوع تحقیق حقیر، و تجزیه و تحلیل هنر پیکرتراشی اشکانی با نگاهی به اصول هنر هلنی، پس از تهیه ی فیش به مسائل و نقاط کور و مجهولی که کمتر مورد بررسی قرار گرفته پرداخته شده است.
2 ) سابقه و ضرورت انجام تحقیق
سوابق این پژوهش مربوط می شود به تحقیقات انجام یافته در دانشگاههای کشور یا مراکز علمی و پژوهش داخل و خارج کشور. البته این موضوع متشکل از موضوعات فرعی از جمله اینکه چگونه اشکانیان در ساخت پیکره های گوناگون از یونانیان و رومیان تأثیر پذیرفته اند. در رابطه با این کم و بیش صحبت شده و لیکن این موضوع بطور کلی بعنوان یک پژوهش مورد مطالعه قرار نگرفته است. و این تحقیق سعی در افزایش دانسته های مادر رابطه با تأثیر گذاری هنر هلنی بر هنر پیکر تراشی اشکانی دارد.
3 ) فرضیه ها
1 ) به نظر می رسد پیکر تراشی در عصر اشکانی تحت تأثیر پیکرتراشی یونان و روم بوده است.
2 ) به نظر می رسد پیکره تراشی در دورۀ اشکانی دارای ویژگیهای هنری و اعتقادی مربوط به یونان و روم بوده است.
3 ) به نظر می رسد هنر بومی موجود در گستره ی امپراطوری اشکانی بر پیکره تراشی اشکانی نیز تأثیر گذاشته است.
4 ) اهداف بررسی
1 ) معرفی جایگاه پیکر تراشی در دورۀ اشکانی در هنر این دوران.
2 ) ایجاد زمینه مطالعات بعدی برای پرداختن به پژوهشهای پیکرتراشی در عصر اشکانی در ایران و یونان و روم.
3 ) شناخت و ارتباط بین ویژگیهای اعتقادی، تزئینی و هنری در آثار دورۀ اشکانی.
5 ) روش انجام تحقیق
انجام این تحقیق در دو مرحله صورت می گیرد : 1 ) بررسی میدان 2 ) پژوهش کتابخانه ای در بررسی میدانی با جمع آوری داده ها براساس یکی از روشهای معمول بررسی، مواد خام جهت پژوهش کتابخانه ای جمع آوری می گردد تا با بررسی بر روی داده ها و مقایسه و تطبیق به نتایج مطلوب دست یابیم.
فصل دوم
نگاهی به تاریخ و فرهنگ عصر پارتیان (اشکانیان)
2 . 1 ) تاریخ و فرهنگ اشکانیان :
بررسی تاریخ پادشاهی پارتیان دارای دشواری خاصی است، زیرا منابعی که این تاریخ باید برآنها استوار باشد هم پراکنده است. و هم غیر ایرانی و بیگانه در شرایط کنونی ما از تاریخ پارتیان و اطلاعاتی که از منابع پارتی معتبر مایه می گیرد بسیار اندک است. تقریباً تمامی شرحهای موجود برگرفته از تواریخی است که به یونانی و لاتین نوشته شده و امپراطوری روم که حامی و مشوق بیشتر مورخان مربوط به این موضوع بوده است. در حدود سیصد سال با پادشاهی پارت در جنگ بوده است از رو لحن نوشته های مورخان طبیعتاً اغلب آمیخته با دشمنی است.
بعد از منابع یونانی و رومی منابع ارمنی در مرحله بعدی قرار دارد. زیرا وقایع نگاران و علمای ارمنی آن روزگار که معاصر رومیان و اشکانیان بوده اند، عامل نزاع آن دو دولت قوی پنجه بوده است. در تواریخ که در شرح وقایع کشور کوچک خود ارمنستان نوشته اند، بالطبع از تاریخ دولت اشکانی و وقایعی که بر آن کشور گذشته نیز یاد کرده اند.
بعد از منابع ارمنی، کتابها و تواریخ سریانی بویژه نویسندگانی مانند بردیصان که غالباً از کشیشان و روحانیون مسیحی بوده اند. و مصاصر اشکانیان بشمار می رفته اند. از منابع ممتاز در تاریخ آن دولت شمرده می شوند. پس از منابع سریانی آثاری که از سیاحان چینی به جا مانده، و در سیاحتنامه های خود اشاراتی به پارتیها و دولت اشکانی کرده اند قابل اهمیت است.
کتب دینی یهود که در آنها جسته و گریخته راجع به اشکانیان مطالبی آمد از منابع تاریخ اشکانی نیز بشمار می رود[1].
از دیگر منابع دورۀ اشکانی مسکوکات، کتیبه ها و آثار باستانی و معماری است. از منابع مکتوب در مرحلۀ آخر تواریخ عربی و اسلامی قرار دارد در این کتابها اطلاعات راجع پارتها بسیار قلیل و ناچیز و غالباً افسانه و خلاف واقع است، فردوسی می گوید که از آنها تنها نامی شنیده و تمام تواریخ آنان را در هجده بیت خلاصه می کند و دورۀ ایشان را دورۀ ملوک الطوایفی و آشفتگی می دانستند، که شماری از شاهان در نواحی گوناگون فرمانروایی داشته و ایرانیان در بدترین شرایط زندگی می کردند. حسن حمزه اصفهانی عملاً این دوره را عصر تاریک تاریخ ایران می خواند که «کسی اندیشه دانش یا اندوختن حکمت را نداشت» تا اینکه اردشیر قیام کرد[2].
نامه تنسر از این نظر فراتر رفته در دعایی کنیه جویانه در مورد اشکانیان دورۀ آنها را روزگاری می خواند که جهان پر از دیوان و جانوران درزی آدمیان بود. فرهنگ و آموزش وجود نداشت و چیزی مگر تباهی و ویرانی سر بر نیاورد. شهرها به بیابان بدل شد و کشاورزی تباه گردید. این کاستی و خواری در برابر تصویر روشنی از امپراطوری سازمان یافته و منسجم اردشیر گذاشته می شود. تردیدی نیست که به واسطۀ دشمنی ساسانیان با پارتیان در نوشتن تاریخ آنها اهمال ورزیده و حقایق آن را تحریف کردند[3].
ما در برخی منابع اسلامی شاهد برخورد ملایم و مهربانانه با پادشاه اشکانی هستیم[4].
ثعالبی می گوید :
«که آنان پادشاهانی داد گر و دلیر بودند» جالب آنکه وی از افتور شاهی پاکر یاد می کند که «درفش کاویانی را بازگرفت و به خوبی از آن پاسداری کرد وی در کین خواهی خود با دولت روم جنگید، شمار زیادی از رومیان را بکشت و بسیاری از دژهای ایشان را ویران کرد. وی آنچه از پزشکی، اختر شناسی و فلسفه که اسکندر برده بود به ایران باز آورد[5]».
در مورد آغاز تاریخ پارتها اطلاعات موجود در منابع کتبی فوق العاده کم است و سکه ها نیز برای تعیین تاریخ و تشخیص تواتر سلطنتها و شاهان چندان کمکی نمی کند، زیرا که همه پادشاهان سلسلۀ اشکانیان تا اواسط قرن اول قبل از میلاد در سکه رسمی نوشته های به نام رسمی و دیهیمی یعنی اشک خوانده شده اند و در سکه های پارتی تاریخ سالها نیز فقط از سی سال قبل از میلاد به بعد و آن هم گاه و بیگاه و نامرتب یاد شده است.
2 . 2 ) چگونگی تشکیل حکومت پارتیان
پس از مرگ اسکندر (323 پ . م) جنگهای خونینی در مدت چهار سال جانشینیان وی را از یکدیگر جدا ساخت. پس از جنگ ایپوس[6] (301 پ . م) با روی کار آمدن سه دولت تشکیلات سیاسی دنیا استقرار و ثبات یافت. یکی از آنها حکومت سلطنتی مقدونیه در اروپا بود. دیگری یک حکومت یونانی در مصر و سومی حکومت سلوکیان در آسیا بود. سلوکوس که وارث قسمت بزرگی از امپراطوری هخامنشی بود با ازدواجی یکی از نجیب زادگان ایرانی کرد سلسله ای را بنیان نهاد که در آن خون ایرانی به تساوی با خون مقدونی درآمیخت. کوشش اولیه نخستین فرمانروایان سلوکی این بود که در قلمرو سرزمین های خود وحدتی بوجود آوردند تا همچون قلمرو هخامنشیان ترکیب واحدی داشته باشد. آنان در قلمرو خود افراد یونانی مقدونی را مستقر ساختند و برای شهر سازی طرحی وسیع تهیه دیدند تا مهاجران را که از موطن اصلی کوچیده بودند مستقر سازند و خلاصه زمینه ای مهیّا کردند که می باید دنبالۀ اقدامات مربوط به یونانی کردن مردم بر روی آن پیوند خورد. اما حقیقت خلاف این بود. از آخر قرن سوم پ . م مردم یونان به ناچیز بودن نفوذ اشاعه یافتند زیرا مجبور بودند مسائل قومی و ملی اقوام تحت تسلط خود را به حساب آورند، از این رو سرانجام تن به قضا در دادند و علایق معنوی آنها اندک اندک کاسته گشت و تسلیم جاذبه به آئینها و مراسم مذهبی شرقی ها شدند بدین ترتیب به موازات یونانی کردن ایرانیها، ایرانی شدن فاتحان یونانی حاصل گشت.
مرحوم پیرنیا[7] دورۀ اشکانی را به سه دوره تقسم می کند : «دورۀ اول که تقریباً یکصدسال دوام آن بود اشکانیان به تحکیم مبانی دولت جوان خود پرداخته و دولت باختر را در شرق منهدم نموده، سلوکیها را از ایران براندند. دورۀ دوم عظمت دولت اشکانی است و شاهان اشکانی با بهره ورزی در مقابل رومیها و مردمان تازه نفس شرقی مانند سکاها و غیره می جنگیدند و ایران پارتی یکی از دولت عظیمی است که دنیای آن روز را در تصرف دارند (دولت روم و دولت اشکانی) دورۀ سوم دولت اشکانی رو به انحطاط می رود».