گلها و صلیبیان و ایران چون به پژوهش در تاریخ باستان بپردازیم و در جنوب فرانسه به کاوش آثار دوران اقوام گل دست بزنیم، به آثاری ازیک پرستشگاه اختصاص یافته به میترا بر میخوریم. این آیین در ایران پدید آمد و مغان آن را گسترش دادند و به تدریج به آیین مزدائی زرتشتی مبدل ساختند. میترائیسم دیرزمانی برپای ماند ودرمیان مصریان ویونانیان و رومیان رواج یافت. درآغاز نخستین سده میلادی به روم راه یافت وتا دویست سالی در ایتالیا و سرزمین گل رواج داشت. این بدان معنی است که رابطه میان مردم سرزمین کهن گل با ساکنان فلات ایران به دراز مدیت پیش از جنگهای صلیبی ریشه میرساند.
فینیقیان در کرانههای کشور خویش ناوگان بازرگانی نیرومندی پدید آوردند و دربندرهای مهم مدیترانه تجارتخانهها برپا داشتند. اینان که در طول تاریخ خویش گرفتار فرمانروایی آشوریان و مصریان و پارسیان و بعدها یونانیان و رومیان شدند از جمله کارهائی که کردند برقراری رابطه بازرگانی با کرانههای جنوبی فرانسه بود و بدین گونه بازاری برای کالاهای شرق پدیدار ساختند. احتمالأ دراین دوران است که بعضی از گیاهان بومی ایران و بالخاصه شیراز از انواع تاک و رز و درختان میوه مانند هلو و نیز ابریشم چین و پارچههای زربفت و مانند آنها به فرانسه راه یافت.
پس تمدن و دین ایرانیان باستان درآغاز نخستین سده میلادی در فرانسه اشاعه یافت. به هنگام جنگهای صلیبی یعنی در دوران واقع میان قرن یازدهم تا سیزدهم با آمدورفت کشتیهای بسیار جریان بزرگی در دریا میان بندرهای مدیترانه شرقی و جمهوری و نیز برقرار شد و نیروی نوی به گسترش بازرگانی و مبادلات سیاسی مخصوصأ دولت سلجوقی ارزانی داشت. این روابط موجب تبادل اندیشهها و تفاهم فراوان میان شرق و غرب شد.
براثر حرکت قطع نشدنی و پیوسته شوالیه های فرانسوی مخصوصأ تامپلیهها (1) که گروهی خاص از سپاهیان روحانی بودند با نظم وسازمان مرتب به سوی پادشاهیهای ارمنستان صغیر در کلیلیکه و ارمنستان کبیر در قفقاز و گذشتن از شمال ایران با ایرانیان این نواحی مواجه شدند. از سوی دیگر باید یادآور شویم که هنر مسیحی امپراتوری یونانی مشرق یا بیزانس از هنر ساسانی بسیار متاثر شده وهمچنین هنر کهن رومی بسیاری از شیوه های هنری شرق را در سرزمین گل مدتها پیش از پایه گذاری کشور فرانسه رواج داد.
در این زمان است که نام فرنگی در فارسی رایج شد. این نام را که به فرانکها اطلاق شد هنوز هم در ایران معمول است و به همه اروپاییان فرنگی گویند.(2)
هنر شرقی پسند خاطر اروپاییان گشته بود و توجه صلیبیان را فرقه های مسیحی شرق مخصوصا مانوی که در سده سوم میلادی در ایران پدید آمده بود وحاصل پیوند فلسفی دو دین مزداپرستی و مسیحیت بود جلب کرد. بعضی از ایشان حتی اسلام پذیرفتند. سپاهیان اهل آلبی(3) در جنوب فرانسه به آیین مانویان گرویدند و چون بازگشتند آن را رواج دادند و موجب شد که تا بیست سالی در درون فرانسه جهار یا جنگ صلیبی علیه مانویان تولوز(4) و آلبی و کارکاسون(5) و بزیه(6) بر پا باشد.
به گفته ویلهاردوین(7) وقایعنگار جنگهای چهارم صلیبی دلبستگی فراوانی برای مطالعه درباره شرق نزدیک پدید آمد. دانشگاه پاریس دورههایی جهت تحصیل زبانهای شرقی گشود و آبهکلونی(8) قرآن را در 1141 ترجمه کرد.
اکنون به همین مختصر اکتفا میکنیم. درواقع تاریخ این دوران بسیار کهن در روابط ایران و فرانسه میتواند موضوع بررسی و پژوهشی پهناور و بسیار پرکارانه باشد که آن را به روزگار آینده میگذاریم.
ایران سرزمین فیلسوفان و شاعران، با فرانسه به سبب دلبستگی دانشمندان کنجکاو و پژوهشگری که به تاریخ و باستانشناسی و هنرآن سرزمین علاقه پیدا کرده بودند و به اصفهان و شیراز یا تهران برای تحقیق در رسوم و آیین و ادبیات میرفتند نخست رابطه فرهنگی برقرار ساخت.
لوئی چهاردهم باب روابط با ایران را میگشاید در قرن هفدهم به سبب مهماننوازی شاهعباس بزرگ جهانگردان و روحانیان فرانسوی به ایران رفته و روزگاری درآنجا صرف کردند و گزارشهای دقیق در توصیف این کشور دوردستی که گزنفون آن را کشور دانشمندان نامیده است نوشتند. در پاریس یک کرسی فارسی در مدرسه «طلاب زبان»(9) در 1679 به دست کلبر(10) برپا شد. نخستین جهانگردان اندک اندک تمدنی ناشناخته را کشف کردند. کسانی مانند برنیه(11) پزشک از دانشکده پزشکی مونپلیه(12) و ژان باپتیست تاورنیه(13) که سفرنامهاش در 1679 منشر شد علاقه بسیاری از مردم را به رسوم ظریف و جالب توجه ایرانیان جلب کرد و مخصوصأ شوالیه ژان شاردن(14) که تألیفات او متضمن معلومات وسیع و شگفانگیز اوست در تاریخ و ادبیات و رسوم این کشور خدمات بزرگی به استواری روابط ایران و فرانسه کردند. سپس مونتسکیو(15) و لوساژ(16) و ولتر(17) و بسیاری دیگر از کارهای ایشان بهرههای فراوان گرفتند.
لوئی چهادهم در سپتامبر 1708 پیمانیبست که به موجب آن بازرگانان فرانسوی از پرداخت عوارض معاف و در امر مذهب آزاد شناخته شدند. این بیشک نخستین متنی است که در روابط دو کشور دردست داریم.
ناپلئون اول سده نوزدهم با عصر ناپلئون اول و دوران رومانتیکها شروع شد. ناپلئون به سبب نیرویی که یافته بود خوابی برای ایران دیده بود که ازآنجا به هند دست یابد. به موجب پیمانی که درکاخ فینکنشتاین(18) در 1807 امضا شد فرانسه تعهد کرد که تمامیت ارضی ایران و گرجستان را در برابر روسیه به شرط آنکه شاه به بریتانیا اعلان جنگ دهد حفظ کند. یک هیئت به سرپرستی ژنرال گاردان(19) به تهران فرستاده شد. ازاین هیئت با کمال صمیمیت پذیرائی کردند. اما ناپلئون پس ازچندی سیاست خود را تغییر داد و با تسار الکساندر اول آتشی کرد. مأموریت گاردان پایان گرفت. اما او که دیپلماتی کاردان بود درمیان اطرافیان اثری نیکو گذاشت که خاطره آن تا امروز برجای مانده و راه را برای همکاری ایران و فرانسه بارکرد.
ناپلئون سوم و گوبینو در 1854 در شدیدترین لحظات جنگ کریمه ناپلئون سوم برآن شد که برای مخالفت و برابری با نفوذ روس روابط با ایران را که از مدتها گسسته بود باردیگر تجدید کند. پروسپر بوره(20) راکه سالها در مشرق به سمت سرکنسول خدمت کرده بود به سرپرستی هیئتی که به تهران میرفت برگزید. این هیئت در 1855 نخستین پیماندوستی و بازرگانی را با ایران امضا کرد.