مقدمه
انقلاب مطالبات متراکم و به تعویق افتاده ای است برای تغییر در یک وضعیت بشدت نامطلوب و از این رو هنگام در گرفتن، چونان انرژی رها شده ای عمل می کند که به دنبال یافتن راه خروج از رکورد و بن بستی است که سالیان دراز یک جامعه بدان دچار بوده است.
انقلاب اسلامی ایران به عنوان آخرین تلاش بشری از این دست تجربیات شگرفی را در هر سه عرصه ایدئولوژی، رهبری و سازندهی و بسیج توده ای به منصه ی ظهور رساند و اذعان و تحسین بسیاری را نیز بر انگیخت.
درباره ی انقلاب ایران می توان گفت که مجموعه عوامل ساختاری و بنیادینی که مشروعیت و کار آمدی رژیم شاه را در نازلترین سطح ممکن قرار داده بود، چنان گرد هم آمده بودند که سرنوشتی جز فروپاشی واضمحلال در انتظار آن نبود. هنگامی که یک انقلاب حرکت خویش را آغاز می کند و در هر گام رو به جلو شتاب بیشتری میگیرد، هر اقدام و ترفندی برای توقف و یا به بیراهه کشاندن آن محکوم به شکست است. چهره ی واقعی برای رژیم حاکم وقتی به تمام و کمال عیان می گردد که حرکت شتاب گرفته و بسیج توده ای گسترش یافته باشد. حضرت امام با درک عمیقی که از شراط ایران و جهان و شناخت درستی که از مردم داشتند، در آستانه ی اوجگیری حرکت انقلابی مردم، از آن به عنوان جنبش و بیداری عمومی که به آن امید ها دارند یاد کردند.
سه رکن اساسی در هر حرکت انقلابی که مورد قبول و تامل اغلب جامعه شناسان انقالب قرار گرفته، ایدئولوژی- سازمان- و رهبری انقلاب است. نخستین و شاید مهمترین اشتباه شاه باز کردن فضای سیاسی کشور بود آن هم در شرایطی که شناخت درستی از جامعه و تسلط کافی بر اوضاع نداشت.
حوادثی که در فاصله ی آبان تا دی ۵۶ در ایران رخ داد موجب گردد تا پیوند میان امت و امام شکل استوارتری یابد و ارتباط مستقیم و کم واسطه تری میان آنها پدید آید.
انقلاب مردم ایران از بسیاری جهات یک حرکت بی نظیر بود. یکی از مهمترین عناصر انحصاری این انقلاب مساله رهبری آن است. حضرت امام رهبر فرزانه ای است که به عنوان یک عالم دینی و نظریه پرداز انقلاب محسوب می شود. و در این باب نظریه ی ولایت فقیه طرح و مدعای آرمانی ایشان است.
حضرت امام قبل از چیز یک عالم و راهنمای دینی بودند و در این مقام معلم اعتقادی مرشد اخلاقی و مرجع فقهی مسلمانان به شمار می رفتند. آنچه انقلابر مردم ایران را به عنوان یک الگوی نوین در تاریخ انقلاب های اخیر متمایز ساخت در گام نخست نادیده گرفتن سنت جاری انقلاب های سیاسی گذشته و شکستن قالب های مفروض آنان و در ثانی طرح شعار استراتژیک نه شرقی – نه غربی به عنوان اصل محوری انقلاب های اجتماعی اصیل و توده ای برای آینده ی سیاسی جهان بود.
حضرت امام که به حراست از جوهر انقلابی این حرکت نه برای پاسخگویی به غریزه ی قهر آمیز انقلابگری، بلکه به جهت آثار مترتب بر آن اهتمام و اصرار داشتند، در تمام طول نهضت خصوصا در این روزهای سرنوشت ساز، بشدت مراقبت مواضع و عملکردهایی بودند که از جانب اشخاص و جناحهای هموار و بعضا با نیات خیرخواهانه دنبال می شد و می توانست تاثیری بر مسیر انقلاب باقی می گذارد و حتی لطمات جبران ناپذیری بر سلامت حرکت انقلابی مردم ایران وارد سازد.
گسیل انواع واسطه ها به پاریس، ارسال انواع پیامهای درخواست و تهدید برای امام، متوسل شدن به انواع اقدامات باز دارنده ی دیگر از اخطار در مورد عدم تامین امنیت جان ایشان گرفته تا ممانعت عمل در بستن فرودگاه و حتی وارد شدن از طریق دوستان برای دستیابی به یک فرصت کوتاه چند هفته ای، از جمله تحرکات بی نتیجه ای بود که نتوانست خللی در عزم راسخ امام پدید آورد و سرانجام نیز دولت بختیار در یک عقب نشینی مفتضحانه، ناگزیر به مهیا نمودن شرایط برای آن بازگشت با شکوه و تمام کننده به ایران گردید.