1. علم باید با عمل همراه باشد.
2. نهى از گفتار و کردار بدون علم و آگاهى.
3. چه دانشى سزاوار فراگیرى است.
4. وظایف علما.
1. علم باید با عمل همراه باشد
سرانجام شوم عالم غیر عامل
قالعلیه السلام: و ان العالم العامل بغیر علمه کالجاهل الحائر الذی لایستفیق من جهله بل الحجه علیهاعظم والحسره له الزم و هو عند الله الوم; (1)
عالمى که به غیر دانش خود عمل کند، همانند جاهل سرگردانى است که هرگز از جهلش بیروننمىآید، بلکه حجتبر او عظیم تر و حسرت براى او ثابتتر و او نزد خدا سزاوار سرزنش بیشتراست.
امامعلیه السلام در تبیین و توصیف وضعیت اسفبار عالم بىعمل، ابتدا وى را مساوىجاهل سرگردانى قرار دادهاند که از مسیر حق دور شده و در گرداب گمراهى غوطهوراست. پس از این تسویه، حال وى را بدتر از حال جاهل ترسیم نمودهاند.
اما وجه مساوات این است که: نتیجه علم بدون عمل، مانند نتیجه جهل است کهعبارت است ازگمراهى و دورى از حق و سرگردانى در وادى حیرت.
اما عالم بدون عمل از جاهل بدتر است، زیرا:
اولا: الحجه علیه اعظم : اگر براى جاهل جایى براى عذر آوردن باشد براى عالمجایى براى عذر آوردن نیست و نمىتواند بگوید: انا کنا عن هذا غافلین.
ثانیا: والحسره له الزم: راغب در معناى حسرت مىگوید:
الحسره الغم على مافاته والندم علیه کانه انحسر عنه الجهل الذی حمله على ما ارتکبه اوانحسر قواه من فرط غم او ادرکه اعیاء عن تدارک ما فرط عنه;
حسرت به معناى اندوه و غم استبر آنچه از دست رفته، گویا جهلى که بر ارتکاب عمل قبیحوادارش کرده بود، از وى رفته یا نیرویش از فرط غصه و اندوه زایل شده یا از یافتن چیز مفقود خستهشده است.
اما این که چرا غم و اندوه و حسرت عالم بدون عمل از جاهل بیشتر است، از اینجهت است که جاهل نمىداند چه کمالاتى را از دست داده، اما عالم چون مىداندلذات و بهجتهاى معنوى را در مقابل چه چیز بىارزشى از دست داده، حسرتبیشترى دارد، مانند کسى که ارزش جواهر گرانقیمتى را مىداند و سرگرم کارهاىبیهوده شده و آن گوهر قیمتى را از دست مىدهد، این شخص حسرتش بیشتر استازکسى که قیمت و ارزش آن گوهر را نمىداند. (2)
قرآن کریم مىفرماید:
وانذرهم یوم الحسره اذ قضى الامروهم فى غفله وهم لایؤمنون; (3)
اى رسول ما! امت را از روز حسرت بترسان که آن روز دیگر کارشان گذشته است و مردم از آنروز غافلند و به آن ایمان نمىآورند.
ثالثا: وهو عند الله الوم: عالم سزاوارتر است از جاهل بر سرزنش و ملامت، زیرا عالمبا شناخت و آگاهى، راه سرکشى و مخالفتبا خداى تعالى را انتخاب نموده است.
نظیر عبارتى که در خطبه 110 نهج البلاغه گذشت نیز در کافى آمده:
ایها الناس اذا علمتم فاعملوا بما علمتم لعلکم تهتدون ان العالم العامل بغیره کالجاهل الحائرالذى لایستفیق عن جهله بل قد رایت ان الحجه علیه اعظم والحسره ادوم على هذا العالم المنسلخمن علمه منها على هذا الجاهل المتحیر فی جهله وکلاهما حائر بائر; (4)
اى مردم! به آنچه دانا شدید عمل نمایید، شاید که به هدایت راه یابید. عالمى که بر خلافعلمش عمل کند، همانند جاهل سرگردانى است که از نادانى به هوش نیاید، بلکه حجتبر او تمامترو حسرت این عالمى که از علم خویش جدا شده، بیشتر است از حسرت جاهل سرگردان در جهالت،و هر دو سرگردان و خوابند.
حاصل کلام این است که عالم بىعمل از جاهل بدتر است.
از امام صادقعلیه السلام روایاتى در این زمینه رسیده است:
یغفر للجاهل سبعون ذنبا قبل ان یغفر للعالم ذنب واحد; (5)
هفتاد گناه جاهل بخشیده مىشود، پیش از آنکه یک گناه عالم آمرزیده گردد.
قال عیسى بن مریمعلیه السلام: ویل للعلماء السوء کیف تلظى علیهم النار; (6)
واى بر علماى بد که چگونه آتش دوزخ برآنان زبانه مىکشد.
اذا بلغت النفس هنا - واشار بیده الى حلقه - لم یکن للعالم توبه ثم قرء: انما التوبه على اللهللذین یعملون السوء بجهاله ; (7) و (8)
وقتى که جان به این جا رسد - با دستبه گلویش اشاره نمود - براى عالم توبه اى نیست; سپساین آیه را تلاوت نمود: پذیرش توبه بر خدا فقط براى کسانى است که از روى نادانى بدى مىکنند.