خدیجه 40 سال داشت مردم او را طاهره و بانوی قریش می نامیدند . بزرگان و ثروتمندان قریش بارها به خواستگاری وی آمده بودند تا با او ازدواج کنند ولی او همه را رد کرده بود زیرا او مردی همپای خود نیافته بود. اما چون از کردار و گفتار و اخلاق محمد آگاه شد به فکر ازدواج با او افتاد ولی چگونه این راز را با او در میان بگذارد خدیجه بهتر دید که دوستش نفیسه را پیش محمد بفرستد و با او در این مورد گفتگو کند . نفیسه پیش محمد آمد و برایش تعریف کرد که با محمد راجع به ازدواجش صحبت کرده، خدیجه از شنیدن خبر خشنود شد و بدنبال محمد فرستاد : ای پسر عمو من به خاطر خویشاوندی ، شرافت در میان فامیل ،امانت داری ، و راست گویی تو را دوست دارم .
خدیجه با محمد فامیل بود چون قصی جد هر دوی آنها بود .محمد این پیشنهاد را با عموهای خود در میان گذاشت ، آنها آن را پذیرفتند. با هم ساعتی را معین کردند که همه عموها جمع شوند وراجع به ازدواج آن دو گفتگو کنند. در ساعتی که قرار گذاشته بودند محمد همراه عموهایش ابو طالب و حمزه فرزندان وعبدالمطلب و بزرگان قریش به منزل خدیجه آمدند و چون وارد خانه شدند ،خانواده خدیجه را دیدند که انتظارشان را میکشند . ابو طالب به پا خاست و گفت : برادر زاده من محمد بن عتدالله با هیچ مردی برابر نبوده ،بلکه از نظر فضل ،شرف،نجابت،عقل و خرد همتایی ندارد ،اما از لحاظ مال و ثروت ضعیف است، ولی مال هم چون سایه از بین رفتنی است.
عموی خدیجه عمرو فرزند اسد ،بلند شد و گفت:محمد شوهری است شایسته و بی رقیب ،گواه باشیدای جمع قریش که من خدیجه دختر خویلد را به عقد محمدبن عبدالله در آوردم. سپس حاضران مشغولصرف شیرینی و غذا شدند و به سرور و شادی پرداختند.
بدین ترتیب ازدواج محمد امین در سن 25 سالگی با خدیجه طاهره بانوی قریش انجام گرفت.
ابن عباس سن ایشان را 28 سالنقل مىکند . هرچند بعضى از مورخان اهلسنتسعى مىکنند این سخنرا رد کنند ; چون راوى آن محمد بن صائب کلبى از شیعیان است وآنها او را ضعیف مىدانند .
خدیجه به سبب علاقه به حضرت محمد (ص) و مقام معنوى او بارسول خدا ازدواج کرد و تمام دارایى و مقام و جایگاه فامیلى خودرا فداى پیشرفت مقاصد همسرش ساخت .
در عقد ازدواج حضرت محمد (ص) و خدیجه ، عبدالله بن غنم بهآنها چنین تبریک گفت :
هنیئا مریئا یا خدیجه قد جرت لک الطیرفیما کان منک باسعد
تزوجتخیر البریه کلها و من ذا الذى فى الناس مثل محمد ؟
و بشر به البران عیسى بن مریم و موسى ابن عمران فیاقرب موعد
اقرت به الکتاب قدما بانه رسول من البطحاء هادو مهتد
گوارا باد بر تو اى خدیجه که طالع تو سعادتمند بوده و بابهترین خلایق ازدواج کردى . چه کسى در میان مردم همانند محمد (ص) است . محمد (ص) کسى است که حضرت عیسى و موسى به آمدنشبشارت دادهاند و کتب آسمانى به پیامبرى او اقرار داشتند .
رسولى که سر از بطحاء (مکه) در مىآورد و او هدایت کننده وهدایتشونده است .
احترام پیغمبر خدا (ص) به خدیجه
احترام حضرت محمد (ص) به خدیجه ، به خاطر عقیده و ایمان اوبه توحید بود .
خصال خدیجه (س)
خدیجه از بزرگترین بانوان اسلام به شمار مىرود . او اولین زنىبود که به اسلام گروید ; چنان که علىبن ابىطالب (ع) اولینمردى بود که اسلام آورد . اولین زنى که نماز خواند ، خدیجه بود. او انسانى روشن بین و دور اندیش بود . با گذشت ، علاقهمند بهمعنویات ، وزین و با وقار ، معتقد به حق و حقیقت و متمایل بهاخبار آسمانى بود . همین شرافتبراى او بس که همسر رسول خدا (ص) بود و گسترش اسلام به کمک مال و ثروت او تحقق یافت .
خدیجه از کتب آسمانى آگاهى داشت و علاوه بر کثرت اموال و املاک، او را «ملکه بطحاء» مىگفتند . از نظر عقل و زیرکى نیزبرترى فوق العادهاى داشت و مهمتر اینکه حتى قبل از اسلام وى را«طاهره» و «مبارکه» و «سیده زنان» مىخواندند .
جالب این است او از کسانى بود که انتظار ظهور پیامبر اکرم (ص) می کشید و همیشه از ورقه بن نوفل و دیگر علما جویاى نشانه ها ىنبوت می شد .