حمزه واقعی
اگر بپذیریم رویکردها، پارادایم ها را شکل می دهند و پارادایم ها، مدلها را ایجاد می کنند و مدلها، روشها را می سازند و باز اگر بپذیریم
باورها رفتارسازی می کنند و انگاره ها عملکردها را تحقق می بخشند، باید قبول کنیم که مردم ایران با رویکرد و نگرشی که نسبت به ائمه(ع) دارند، نظام معرفتی خود را پایه گذاری کرده اند و این نظام معرفتی آنهاست که رفتارهایشان را می سازد و جهت می بخشد و برای آنها در زمینه های مختلف تولید معنا می کند. از این رو می بینیم در قلمرو نامگذاری ها نیز این بازتولید معناها، خود را نشان می دهد و یکی از پرطرفدارترین نامها در ایران، نام زیبای «رضا» با پیشوندهایی چون: علی، امیر، محمد و... می باشد. و این نامگذاری مبتنی بر همان رویکرد و باور است، هر چند این باور و نظام معرفتی را ما در همه عرصه ها نتوانسته ایم بازتولید کنیم، چنان که در گذر از «نام» نتوانسته ایم، مرام و منش خود را به آن حضرت نزدیک کنیم. شاید مهمترین نکته زندگی و گرانیگاه رفتاری ما همین جا باشد.
از سوی دیگر، اگر بپذیریم رسالت بزرگ ائمه(ع) چون پیامبران، هدایت انسانهاست، چنان که امام رضا(ع) می فرماید: «ان الامامه زمام الدین و نظام المسلمین» باید بپذیریم که «زمام دین»، یعنی ارایه مدل زندگی بر اساس دین توسط ائمه و «نظام المسلمین»، یعنی تمشیت امور مسلمانان بر اساس سیره و رفتار پیامبر(ص) است. از این رو می بینیم که امام رضا(ع) مدلها و راهبردهایی را که ارایه می دهند هم الهی است و همه دقایق و ملاحظات در آن لحاظ شده است و از هر زاویه ای که به رفتار این امام همام می نگریم، یک مدل الهی را به ما نشان می دهد. اگر از زاویه حقوق شهروندی نگاه کنیم، می بینیم امام در این حوزه سرآمد است. اگر از منظر عدالت اجتماعی نگاه کنیم، می بینیم ایشان به فرودستان بیش از همه اهمیت می دهند و به خدمتکاران به دیده تکریم می نگرند و با آنها می نشینند و غذا می خورند و... همه چیز آن گونه هست که باید باشد. و در رعایت حقوق کارگر تا آنجا پیش می روند؛ که اولاً با او قرارداد منعقد می کنند و ثانیاً قبل از آن که عرق دستانش خشک شود، مزدش را می دهند که اگر در عرصه رفتاری در جامعه اسلامی تنها همین یک مورد رعایت شود و به نحو صحیح الگوبرداری گردد بخش اعظم از دعاوی بین کارگر و کارفرما را حل می کند و آرامش را توسعه می دهد تا چنین در چشم ما بنشیند و باور ما جای می گیرد که امام حقوق کار را از جمله مهمترین حقوق می شمرد که اگر قبل از خشک شدن عرق کارگر پرداخت شود، آرامش را در حد اعلا بازتولید خواهد کرد. در اینجاست که رویکرد شیعی- رضوی، پارادایم انسان مدارانه ای را شکل می دهد که این پارادایم پیشروترین و انسانی ترین مدل را ارایه می کند و در این مدل، چرخه کار و تلاش و تولید، بیش از پیش به حرکت در خواهد آمد.
علاوه بر این، رویکرد امام رضا(ع) در عرصه علمی نیز بی نظیر و ممتاز است. ایشان در مناظرات و مباحثه های علمی با تکیه بر متون اسلامی و شاهد آوردن از دیگر ادیان، به تبلیغ اندیشه و معارف اسلام می پرداختند و حقانیت اسلام را در مناظره با عالمان ادیان دیگر، بر اساس مطالب مورد قبول و حتی زبان آن مذهب اثبات می کردند.
از دیگر ویژگی های ممتاز و متمایز امام رضا(ع) تدبیر ایشان در نحوه مواجهه با ساختار حکومت و قدرت است. در این خصوص مقام معظم رهبری به نکته ویژه ای اشاره می کنند.« «ائمه» در میان توفان سخت [...] حوادث هوشمندانه و شجاعانه، تشیع را همچون جریانی کوچک، اما عمیق، تند و پایدار از لابه لای گذرگاههای دشوار و خطرناک گذراندند و خلفای اموی و عباسی در هیچ زمانی نتوانستند باحذف امام(ع)، جریان امامت را نابود کنند»(امام رضا(ع) ناخدای کشتی تشیع در میانه توفان مرو). بلکه جریان امامت همواره زلال و پربار مسیر خود را ادامه می داد و از اینکه سنگهای بزرگ زر و زور و تزویر راهش را سد کند، هراس به خود راه نمی داد، بلکه از دل سنگ هم شده، راه خود را باز می کرد، چنان که امام رضا(ع) در مبارزه هوشمندانه سیاسی خود، از دل سنگ حکومت بنی عباس و حیله گری (که شاید همطراز او در تاریخ را بتوان معاویه برشمرد)، راهی برای شیعیان گشود و به تعبیر رهبر انقلاب، «مأمون، باهوشی سرشار و تدبیری قوی، قدم در میدانی نهاد که اگر پیروز می شد... به هدفی دست می یافت که از سال چهل هجری، یعنی شهادت امام علی(ع) هیچ یک از خلفای اموی و عباسی با وجود تلاش خود نتوانسته بودند به آن دست یابند. یعنی می توانست درخت تشیع را ریشه کن کند و... امام هشتم(ع) با تدبیری الهی بر مأمون فایق آمد و او را در میدان نبرد سیاسی که خود به وجود آورده بود، به طور کامل شکست داد و جریان تشیع نه تنها ضعیف نشد، حتی در سال201 هجری، یعنی سال ولایتعهدی آن حضرت، یکی از پربارترین سالهای تاریخ تشیع شد و نفس تازه ای در مبارزات علویان دمیده شد.(منبع پیشین). یعنی زمینی که مأمون در نظر گرفته بود و بازی ای که خود را در انجام آن توانمند می دانست را طرح کرده بود و همه ساز و کارها و شرایط و عوامل را برای پیروزی فراهم کرده بود، اما امام با تدبیر و درایتی خاص، بازی سیاسی او را دچار بحران مشروعیت و بحران مقبولیت کردند.
و این هوشمندی سیاسی باعث شد تا جریان امامت همچنان زلال و سیال راه خود را ادامه دهد.
امام رضا(ع) و ایرانیان
در روایات از پیامبر اعظم(ص) نقل است که دست بر شانه سلمان گذاشتند و فرمودند: اگر علم در ثریا هم باشد، مردانی از فارس آن را به چنگ می آورند و باز نقل است در روایات که اگر امروز عرب برای تنزیل قرآن با ایرانیان می جنگد، فردا، ایرانیان برای تأویل قرآن با آنان مبارزه خواهند کرد. و شاید اینها اشاره به ظرفیت بالای ایرانی برای رسیدن به حقیقت باشد و شاید همین موضوع باعث شد تا آنچه امام رضا(ع) در مدینه و در طول راه بر زبان نیاورده بود، در نیشابور به صراحت مطرح کنند و با بیان حدیث سلسله الذهب و بخصوص فراز پایانی آن که بیان فرمودند: «بشرطها و شروطها و انا من شروطها» و آن شرط هم امامت حقه بود و گویا قلب ایرانی بهتر از هر کسی می توانست به این حقیقت ایمان آورد و این همان علم حقی بود که پیامبر(ص) به سلمان می فرمود و بسیاری از فهم آن عاجز ماندند و همین کلیدی شد برای نگاه ایرانیان به تأویل قرآن، آن هم بر اساس محور امامت آل ا... و پیامبر اعظم(ص) و چنین بود که میان ایرانیان و تشیع، علقه ای ناگسستنی شکل گرفت که هر دو نسبت به هم خدمات متقابل داشتند. ایرانیان با ایمان نسبت به حقیقت اسلام و ایستادن در کنار پرچم امامت، تشیع را رونق دادند و با تولید علم، اسلام را تبیین کردند و تشیع نیز به ایران هویتی نو بخشید که بر اساس حق و عدل بازتعریف می شد و ایرانیانی را پرورش داد که اسلام را پذیرفتند، اما تن به خواسته های اعراب ندادند و ایرانی ماندند. حضور امام رضا(ع) در ایران چه در عصر حیات و یا بعد از شهادت، همچنان این تعلق را محکم تر کرد. تا جایی که می توان گفت: «برقراری پیوند با ایرانیان متمایل به تشیع، تبدیل خراسان به کانون تشیع و مرکز عمده تمرکز شیعه، معرفی مبانی اندیشه شیعی با استفاده از فرصت ولایتعهدی، تلاش برای تحکیم مبانی کلامی شیعه و نشان دادن تسلط ائمه شیعی بر میراث نبوی و علوی را باید حاصل سفر امام به ایران و تعامل ایشان با ایرانیان دانست (کتاب هفته شماره 602).
جریان سازی رسانه ای امام رضا(ع)
اگرچه همه ابزار و امکانات رسانه ای آن زمان در اختیار مأمون بود و در کنار این، نهضت ترجمه نیز به نوعی به حمایت ایدئولوژیک حکومت می پرداخت و عالمان ادیان و مکاتب گوناگون در خدمت مأمون بودند و همه، ابزار و اسباب، امکانات و لوازم برای توجیه حاکمیت و ترویج افکار او فراهم بود، امام از تمام لحظه هایی که پیش می آمد، بیشترین بهره را می بردند، به گونه ای که اگر از همان آغاز هجرت امام از مدینه به مرو و تا آخرین روز حیات ایشان نگاه کنیم، یک جریان هدفمند رسانه ای به چشم می خورد و مگر نه اینکه هدف رسانه، رساندن محتوا و تولید و توزیع شایسته پیام است و روش هنرمندانه امام به آنجا رسید که همگان از نارضایتی ایشان از ترک مدینه، آگاه شدند و به نوعی همایش بدرقه برگزار کردند، تا خشت خشت بناها هم بدانند که این مسافر نه به رضا که به جبر می رود، هرچند در این سفر جبری، خیلی ها را به رضا خواهد رساند و در منزل به منزل این سفر، چونان نزول آیات، مرحله به مرحله این پیام رسانی روی می داد و اوج این جریان رسانه ای در نیشابور رقم خورد که امام همه گفتنی ها را در چند جمله بیان کردند که «کلمه لااله الاا... حصنی فمن دخل حصنی امن من عذابی بشرطها و شروطها و انا من شروطها...» و همه شنیدند و هزار نفر قلمدار نوشتند و بر پیشانی تاریخ زدند و در همان آغاز ورود به خراسان، کار مکر مأمون را به نقطه پایان نزدیک و نزدیکتر کردند و هر قدمی که برمی داشتند، آنچه به پایان نزدیکتر می شد و به انتهای خود می رسید، مأمون بود. چنان که وقتی امام برای اقامه نماز عید فطر بر اساس سنت رسول ا...(ص) به راه افتادند و کفش از پای به در آوردند، مشاوران مأمون گفتند، اگر او [امام رضا(ع)] ادامه دهد و اگر نماز برپا شود، آن که از پای می افتد، مأمون خواهد بود و باز جلوه ای از هنرنمایی رسانه ای امام و جریان امامت و خط تمایز آن با باطل مأمونی نمایان شد... و سرانجام نیز غبارهای مأمون انگیخته فرونشست، طوفان مرو فرو خسبید و آنچه برآمد، گوهر امامت بود و آنچه درهم ریخت، بنای مأمون- این معاویه آل عباسیان- گویی که صفین در عرصه سیاست شکل گرفته بود، و این بار نه ابوموسی بود که فریب عمروعاص را بخورد و نه یاران امام از جنس کوفیان بودند که فریفته پوستی جوهری شوند، بلکه یاران امام رضا(ع) کلماتی بودند حق نما و حق بین که فریب نمی خوردند و مردم هم از کلمات امام رضا(ع) عطر وحی استشمام می کردند و این بار صفین و تقابل دو صف رضوی و مأمونی نه در «دومه الجندل» که در نماز عید شکل گرفت و انگشتری امامت بر انگشت امام رضا(ع) قرار گرفت و مأمونیان با تکرار تجربه ابن ملجم، اما این بار بی شمشیر و نه فرق علی مرتضی(ع) که جان علی بن موسی الرضا(ع) را هدف قرار دادند. اما پیروز این صفین به یقین امام رضا(ع) بود.
از مشهد آرمانی تا آرمان شهر شیعه
دکتر ابراهیم فیاض
1- مشهد به عنوان یک شهر شیعی مهم، مرکز تولید و بازتولید فرهنگ شیعی است. فهم چگونگی این تولید و بازتولید می تواند راه
آینده مشهد را به ما بنمایاند. آینده ای که اگر شناسایی نشود، آینده بحران را برای مشهد شکل خواهد داد که آثار اولیه آن به پیدایش رسیده است.
2- مشهد محل آرامگاه امامی است که خود مظهر مهربانی خداست او انسان کاملی است که یکی از اسماء حسنای الهی یعنی رئوف را متجلی ساخته است زوار این مرقد حالت نشاط عجیبی دارند که در هیچ یک از مرقدها دیده نمی شود به گونه ای که فیض رحمت و مهربانی خداوند به وسیله این مرقد شریف بر انسانها باریدن می گیرد و آنها دارای یک خوشحالی و ابتهاج می شود مطالعه مردم شناختی این مرقد خوب این را به ما نشان می دهد.
3- امام رضا(ع) خود یک امام میان فرهنگی است او به اجبار به مرو آورده شد ولی این اجبار او را از نظر روحی و معنوی محدود نساخت و امام رضا(ع) در زمان جانشینی مأمون هرگز مقهور نشد بلکه او در این کوچه اجباری و این مسؤولیت تحمیلی، نهایت استفاده را کرد و آن ارتباطات بین المللی و بین فرهنگی بود که به نفع شیعه، استوار ساخت مثل مناظره با دیگر ادیان و یا سازمان دهی شیعه در سراسر کشور اسلامی عظیم آن روز.