رسول اکرم و دو حلقه جمعیت
رسول اکرم " ص " وارد مسجد ( مسجد مدینه ( 1 " شد ، چشمش به دو اجتماع افتاد که از دو دسته تشکیل شده بود ، و هر دستهای حلقهای تشکیل داده سر گرم کاری بودند : یک دسته مشغول عبادت و ذکر و دسته دیگر به تعلیم و تعلم و یاد دادن و یاد گرفتن سرگرم بودند ، هر دو دسته را از نظر گذرانید و از دیدن آنها مسرور و خرسند شد . به کسانی که همراهش بودند رو کرد و فرمود :
" این هر دو دسته کار نیک میکنند و بر خیر و سعادتمند " . آنگاه جملهای اضافه کرد : " لکن من برای تعلیم و داناکردن فرستاده شدهام " ، پس خودش به طرف همان دسته که به کار تعلیم و تعلم اشتغال داشتند رفت ، و در حلقه آنها نشست./ داستان راستان
2 مردی که کمک خواست
به گذشته پرمشقت خویش میاندیشید ، به یادش میافتاد که چه روزهای تلخ و پر مرارتی را پشت سر گذاشته ، روزهایی که حتی قادر نبود قوت روزانه زن و کودکان معصومش را فراهم نماید .