انا لله و انا الیه راجعون
و لا تحسبن الذین قتلوا فی سبیل الله اموا تابل احیاء عند ربهم یرزقون
گمان نکنید آنهائی که در راه خدا جان می دهند مرده اند بلکه زنده اند و در نزد خدای خود روزی دارند. مومن باید مثل کوه استوار و مقاوم باشد و با بادهای شدید و سخت نلرزد. با درود فراوان به رهبر کبیر انقلاب اسلامی "امام خمینی" این پیر پر سوز جماران حسین زمان، بنیان گذار جمهوری اسلامی ایران، و با درود بردان پاک شهدای خونین انقلاب کبیر اسلامی، از انقلاب حضرت نوح (ع) تا انقلاب خمینی با درود فراوان بروان پاک شهدای انقلاب اسلامی ایران از شهدای کربلای حسین تا شهدای کربلای ایران. من در جهه پا گذاشتم تا به یاری حسین زمان "خمینی بت شکن" بشتابم و خون پاکم را فدای او کنم. آری شهادت چه زیبائی دارد زیائی که حسین (ع) با 72 تن داشت. آری برادران من سواد کافی ندارم که برایتان خوب بنویسم. برادران ما رفتیم و حالا شما ماندید راه ما را ادامه بدهید نگذارید این انقلاب که دستاورد خون صدها شهید و مجروح و معلول است از بین برود سنگرها را حفظ کنید مسجد ها هم سنگر هستند و همین نمازهای جماعت در مسجد ها بود که انقلاب را به پیروزی رسانید. باری به کمک بیچارگان بشتابید با مردم رفتار خوب داشته باشید. ما رفتیم نگوئید مرده ایم که مرده نیستیم. ما در کربلا با حسینیان هستیم. برادران جنگ ترسی ندارد، وحشتی ندارد،این جنگ برای شما یک نعمت بزرگ خدا دادی است به جبهه ها بروید. آری جبهه مدرسه است و مدیر آن امام خمینی است. هرگز از شهادت نهراسید. بلکه تمام پیامبران و ائمه اطهار ما به درجه ی شهادت رسیدند. آری اگر نهج البلاغه امام علی (ع) را خوانده باشید میگوئید خدایا مرا هرگز در رختخواب گرم نمیران بلکه مرا در جهاد با کفر یا در محراب عبادت شهید کن. و از برادران می خواهم که انتقام خونم را از امپریالیسم جهانی بگیرند و راه مرا ادامه بدهند. خانواده عزیزم برای من گریه نکنید و صبر داشته باشید و به جای گریه حسین حسین بگوئید، و هر موقع به یاد من افتادید گوئید خدایا خدایا تا انقلاب مهدی خمینی را نگهدار وصیت دارم از برادران روحانی که به روستای بن شوای بروند و مردمی را آگاه کنند. اما پدر و مادر عزیزم این خقیر "بسیج الهی" که برای اسلام گام برداشتم و برای میهن اسلامی و حفاظت از این اسلام و نگهداری از قرآن خداوند پا در جبهه ی جنگ گذاشتم تا اینکه توانسته باشم قدمی و شاید سعادتی نصیبم گردد و با نثار خون خود انقلاب و اسلام عزیزم و مکتب و قرآن و میهن اسلامی را یاری بنمایم. همانطوریکه حسین و یارانش و دیگر مسلمانان خون خود را نثار کردند تا اسلام پایدار بماند. ما هم باید همان راه را انتخاب کنیم تا اینکه دیگران بتوانند این اسلام عزیز را به نسل آینده تحویل بدهند. من بای هوی و هوس قیام نکردم بلکه برای امر به معروف و نهی از منکر قیام کردم تا شاید بتوانم از جبهه ی اسلام با کافران بعثی به نبرد برخیزم و جان خود را نثار اسلام کنم. و تو ای مادر مهربان و پدر عزیزم من امانتی بوده ام پیش شما که تحویل جامعه اسلامی داده اید و در ضمن تو برای من گریه و زاری مکن چون راه من راه آگاهانه ای است که انتخاب کرده ام و لباس سیاه به تن نکنید و تنها روزهای جمعه روی مزار من بیایید و برای من فاتحه بخوانید و انا لله و انا علیه راجعون بگوئد برادران عزیزم من برای میهن الهی و قرآن قیام کرده ام و شماها باید راه حسین (ع) را انتخاب کنید.