مقدمه یکی از سؤالات مهم در شیوه تربیت، هدایت و راهنمایی جوانان و جذب آنان به سوی ارزشهای دینی این است که آیا در جذب و هدایت آنان بر اصول «عقلی و استدلالی» باید تکیه نمود یا مبنای کار و فعالیت را «فطرت» و درون انسان قرار داد و با تسخیر دل و درون آنان و بیدار ساختن استعدادهای خدادادیشان آنان را به سوی اخلاق و عرفان سوق داد یا مبنای فعالیت را رفتارهای شرعی و مناسکی قرار دهیم که در این صورت عرصه کار، احکام شرعی و توضیح المسایل میشود، یا مدار و محور ،کار تربیت و جذب جوانان به سوی دین را، عواطف و احساسات جوانان قرار دهیم؟
همه میدانیم که جوانان از جنبههای گوناگون: فردی خانوادگی و جنسی، احوال متنوع روانی و کثرت طلبیهای مادی و معنوی دارند.
یکی از اندیشمندان در امر تربیت میگوید: «جوانها مثل دانههای چوب کبریت نیستند که همه یک اندازه و یک شکل باشند و بشود آن ها را قالبی در قوطِیهای همشکل بسته بندی یا دسته بندی کرد. هر آدمی برای خودش عالمی است»
بنابر این نمیشود یک نسخه کلی برای همه جوانان یا نوجوانان نوشت.
به بیان دیگر: در امر تربیت و جذاب و هدایت جوانان یا نوجوانان باید از همه عناصر و شیوه ها بهره جست، هم از عقل استفاده کرد ، هم از نقل و حدیث و روایت، هم از اخلاق و عرفان، نیز احساسات و عواطف درونی باید بهره جست، چنان که به بیان احکام شرعی و مناسک عبادی پرداخت، لیکن میزان استفاده از هر یک از این عناصر بر حسب سن و دوره و مایههای اولیه تربیتی و حتی خصوصیات شخصی و فردی متفاوت است. نمیتوانیم در صدد بهره وری از این عناصر را در دورۀ ابتدایی یا دورۀ راهنمایی یا متوسط و بالاتر را یکسان بگیریم.
تبیین اهداف دین و نقش آن در زندگی
بدون توجه به جنبههای گوناگون جوانان و نوجوانان و اصول مهمی که در مقدمه پاسخ ذکر کردیم، امر تربیت و جذب نوجوانان یا جوانان به سوی ارزش های دینی به نتیجه نخواهد رسید.
نکته اساسی که باید به آن توجه داشت این است که دین نیاز به تبلیغ به مفهوم رایج امروزی ندارد، بلکه نیاز به معرفی صحیح دارد.
امروزه تبلیغ برای جنس و کالایی مورد دارد که نمیتواند خودش را نشان دهد، از این رو پیش از آن که بگوییم دین اسلام جامع ترین، کامل ترین و نیکوترین دین ها است، باید بگوییم دین اسلام چیست و اهداف آن کدام است؟
چه نقشی در زندگی مادی و معنوی انسان دارد ؟
اگر حقیقت دین و نقش آن در خوشبختی انسان و اصلاح معاش و معادش به درستی تبیین گردد، فطرت دین گرا و خدا جویی جوانان آن را به راحتی میپذیرند.
خوشایند سازی
پیامبر اکرم(ص) گروهی را به سرپرستی «معاذ بن جبل» جهت ابلاغ دین و تبیین معارف بلند آن به یمن اعزام فرمود، هنگام عزیمت آنان چند نکته را تذکر داد از جمله فرمود:
1 – تا میتوانید کار را برای مردم آسان کنید.دستور مسازید و تکالیف سختی بر مردم تحمیل نکنید که باعث اذیت و اضطراب خاطرشان شود.
2 – مردم را امیدوار کنید. از دین ناامید و مأیوس نسازید به مردم نوید و بشارت بدهید، در این صورت عزم و اراده گرایش و پیوستن به دین درآنان ایجاد میشود، و به کارهای نیک رغبت و علاقه پیدا میکند.
درک زبان، منطق و احساسات جوانان
بزرگترین مشکل رهبری نسل جوان، در نفهمیدن زبان و منطق او، احساسات ویژه و خواستههای واقعی و ادراکات خاص جوانی است، بنابر این برای پاسخگویی به نسل جوان و رهبری آنان به سوی دین و ارزشهای معنوی، ابتدا باید «آنان را شناخت» و احساسات پرشور جوانیشان را درک نمود.
نقاط قوّت و مثبت روحیات اخلاق و عملکردهای آنان را دریافت، نیز جهات ضربه پذیری و منفی آنان را فهمید. روی نکات مثبت تکیه کرد و با دادن شخصیت وکرامت بر آنان، در دلشان نفوذ کرد.
شهید مطهری میگوید: ابتدا باید نسل جوان را بشناسیم. نسل جوان مزایا و عیبهایی دارد، زیرا این نسل یک نوع ادراکات و احساسات دارد که در گذشته نبود، از این جهت باید به او حق داد.در عین حال یک انحرافات فکری و اخلاقی نیز دارد و باید آنها را شناخت و چاره کرد.
اجتناب از افراط و تفریط
در هدایت نسل جوان همان گونه که باید به سلیقهها و علاقههای آنان توجه کرد و امر رشد و تربیت آنان را با مقتضیات ذات و جوهرهشان هماهنگ ساخت، باید از ایجاد شخصیت کاذب و توقع بی جا پرهیز نمود.
یکی از مسئولان دستاندرکار امر تربیت میگوید: برخورد با نسل جوان باید بر اساس واقع بینی، منطق و به دور از افراط و تفریط باشد، نه برخورد تند و خشن و غیر منطقی و سرکوب احساسات آنها و نه برخوردهای غیر واقعی که همۀ خواستههای جوانان را درست و بر حق بدانیم و در آنان رشد کاذب و توقع نابجا ایجاد کنیم، بلکه باید متناسب با ذات و جوهرۀ او و با استفاده از سلایق و علایق او، امر هدایت نسل جوان را دنبال کنیم.»
شیوه گفتگو و راهنمایی از منظر قرآن کریم:
قرآن کریم برای راهنمایی انسان و هدایت او به سوی ارزشهای دینی سه روش را متذکر میشود:
1 – برخوردها باید حکیمانه و پاسخ ها مستدل و منطقی و سازگار با حکمت باشد.
2 – دلسوزانه، همراه با رأفت و رحمت، و عشق و موعظه حسنه باشد.
3 – گفتگو باید از جدال خصمانه و غرور و خودمحوری به دور باشد پرسش و پاسخها نیکو، منطقی و اقناع کننده و برای کشف حقیقت باشد.
تبیین فلسفه احکام:
از نکاتی که در بیان احکام و مسایل شرعی برای جوانان لازم است، این است: تا آن جا که امکان دارد حکمت احکام و مناسک و تعالیم دینی تبیین و تشریح شود تا از روی آگاهی و بینش و بصیرت و با انگیزه قویتر به تعالیم دین روی آورند.
تبلیغ عملی از سوی الگوها:
زبان رفتار و زبان حال بسیار مؤثرتر از زبان گفتار است. عطش جوانان نسبت به مذهب در صورتی سیراب می شود که در جهت درست هدایت شود و صداقت و خلوص را در همه امور مشاهده کنند. جوانان تمام مسائل را زیر ذره بین انتقاد و موشکافی خود قرار میدهند و در اصول و بنیان های اعتقادی خود هیچ گونه تسامح و سهل انگاری را روا نمی دارند. اگر با ناهمخوانی و تضادی در گفتار و عمل مذهبی روبه رو شوند، به دو صورت واکنش نشان میدهند: یکی این که در اعتقاد خود سست شوند (و این در صورتی است که زمینه اعتقادی محکمی نداشته باشند) و دیگر این که صدای خود را به اعتراض بلند کنند و طالب جریان یافتن قوانین مذهبی در کلیه شئون و امور باشند.عدم هماهنگی میان گفتار و کردار، پندار و اندرز مربیان را بی اعتبار میکند. امام صادق(ع) میفرماید: «به وسیله عمل خود راهنما و راهبر مردم به سوی فضیلتها شوید و تنها دعوتگر زبانی نباشید».
به کارگیری روش های نو:
در حال حاضر با توجه به تغییرات پر شتابی که در عرصه فرهنگ و ادبیات مخاطبین به ویژه بین نسل جوان ایجاد شده، برای جذب جوانان باید ارائه پیامها را متناسب با شعور حاضر و کنونی تنظیم کرد.
نسل کهن، باید در بستر زمان حضور یابد و نیازهای نسل نو جامعه را همواره در نظر داشته باشد. امام علی(ع) بر زمان شناسی در ارائه پیام تأکید ورزیده و فرموده است: «فرزندانتان را به ادب خود مجبور نسازید که آنان پدیدههای زمان دیگر هستند».
استاد مطهری میگوید: در هدایت و رهبری نسل قدیم که سطح فکرش پایین تر بود، ما احتیاج داشتیم به طرز خاص بیان و تبلیغ و یک جور کتابها که امروز آن طرز بیان و آن طور کتابها به درد نمیخورد.
باید و لازم است رفرم واصلاح عمیقی در این قسمتها به عمل آید. باید با منطق روز و زبان روز و افکار روز آشنا شد و از همان راه به هدایت و رهبری مردم پرداخت.
استفاده از ابزارهای ارتباطی نوین نیز میتواند مؤثرباشد.
راههای جذب جوانان به دین
1 ایجاد ارتباط عاطفی بین خانه و مسجد
خانواده به عنوان نخستین کانون تعلیم و تربیت، نقش عمدهای در برقراری ارتباط جوان با مساجد دارد. بسیاری از کارهای ناپسند تا به صورت عادت در نیاید، در اجتماع انجام نمیگیرد. امام علی(ع) یکی از روشهای تربیتی را «عادت» میداند و از آن به عنوان طبیعت دوم یاد میکند و میفرماید: «عود نفسک فعل المکارم و تحمّل اعباء المغارم تشرف نفسک و تعمر آخرک و یکثر حامدوک؛نفس خود را به امور نیک عادت دهید تا شرافت یابید و آخرت خود را آباد کنید و ستایشکنندگان را افزایش دهید»، بر این اساس اسلام سفارش میکند فرزندان را از کودکی به نماز و روزه عادت دهید تا تقیّد به فرایض در بزرگسالی بر آنان دشوار نگردد.
2 ایجاد ارتباط عاطفی بین مدرسه و مسجد
مدرسه به عنوان خانۀ دوم میتواند پل ارتباطی بین جوان و مسجد باشد. جوانان ما بیشتر اوقات خود را با محیط مدرسه و تماس و گفتوگو با مربیان میگذرانند و بدیهی است که گفتار و کردار آنان تأثیر بیشتری روی جوانان دارد. از این فرصت باید استفاده کرد و تفکیک ناخواسته میان تعلیم و تربیت را از بین برد. مراکز آموزشگاهی نباید تنها دغدغۀ خود را آموزش و تدریس بدانند. متأسفانه امروز در مراکز آموزشی دو مقولۀ آموزش و پرورش از یکدیگر جدا شده و افراد خاصی خود را موظف به تربیت دینی نوجوانان و جوانان میدانند، از اینرو در مدارسی که نماز جماعت اقامه میشود، در نمازخانه فقط مربیان پرورشی و معلمان دینی حضور مییابند و دیگر معلمان حضور کمرنگ دارند. آیا معلمان ریاضی، انگلیسی، ورزش، فارسی و... در قبال تربیت دینی دانشآموزان وظیفهای ندارند؟ اگر معلم ریاضی در کنار دانشآموزان در نماز جماعت حضور یابد، قطعاً اثر او به مراتب بیشتر از مربیان پرورشی خواهد بود. از سوی دیگر متصدیان امور مساجد باید رابطۀ خود را با مدرسه تقویت کنند. اگر در جشن مدرسه، شیرینی به شکل بستهبندی شده و به نام مسجد، به دانشآموزان داده شود چه تأثیری خواهد داشت؟ اگر امام جماعت و هیئت امنای مسجد در مراسم مدرسه شرکت کنند، چه فضای مناسبی ساخته خواهد شد؟ از این طریق میتوان موانع میان مسجد و مدرسه را از پیشرو برداشت و تعادل طرفینی برقرار کرد.