چکیده:
در بازار یکپارچه کنونی، موسساتی قادر به رقابت هستند و می¬توانند به دوام واحد¬های تجاری خود امیدوار باشند که بتوانند محصولاتی، با مزایای رقابتی، تولید و به بازار عرضه کنند. موسساتی که بتوانند محصولات را با کیفیت و کارکرد مشابه اما با قیمتهای پایین¬تر به بازار ارائه دارند، گوی سبقت را از دیگر رقبا خواهند ربود و سهم خود را در بازار، افزایش خواهند داد. یکی از مهم¬ترین تکنیک¬هایی که می¬تواند یاریگر موسسات در این مهم باشد، سیستم هزینه¬یابی هدف (Target Costing) است. هزینه¬یابی هدف، تکنیک تعیین و اندازه¬گیری بهای تمام شده نیست، بلکه یک برنامه جامع کاهش هزینه است.
مقدمه
در شرایط رقابتی حاکم بر بازار، بنگاههای اقتصادی ملزم به مدیریت اجزای محصول (قیمت، کیفیت و کارکرد) هستند، زیرا در اقتصاد امروز، حفظ یک مزیت رقابتی به مدت طولانی غیرممکن است. این محیط تجاری رقابتی، مؤسسات را ملزم کرده است که محصولاتی را با کیفیت و مطابق خواست مشتریان، را در حالی¬که قیمت¬های فروش کاملاً توسط بازار تعیین می¬شود تولید کنند. هزینه¬یابی هدف یک تکنیک اندازه¬گیری بهای تمام شده نیست، بلکه برنامه جامع کاهش هزینه، حتی پیش از نخستین مراحل تولید یک محصول است. هزینه¬یابی هدف، به دنبال شناسایی هزینه¬های تولید یک محصول پیشنهادی است، تا زمانی که محصول به فروش میرسد، سود دلخواه و موردنظر تحقق یابد. در سیستمهای رایج، یک محصول پس از طراحی و تولید، هزینه¬یابی شده، پس از تعیین بهای تمام شده آن، سود مورد نظر به آن افزوده و با قیمت تعیین شده به بازار عرضه می¬شود. اما در دنیای پررقابت آینده، تولیدکننده نمی¬تواند بدون لحاظ کردن بهایی که مشتری حاضر به پرداخت است، به تولید و عرضه محصول بپردازد.
پیشینه هزینه¬یابی هدف
در دهه 1960 که آن را عصر محصولات جدید نامیدند، تمرکز اصلی شرکتهای ژاپنی بر تولید انبوه محصولات یکنواخت بود و مدیریت هزینه به نقش برنامهریزی و طراحی در تولید توجه چندانی نداشت، بلکه کانون توجه مدیریت هزینه، بر مراحل تولید متمرکز قرار داشت. از این رو هزینه¬یابی استاندارد، ابزار اصلی کنترل هزینه شمرده میشد.
در اواخر دهه 1960 و اوایل دهه 1970 با بالا رفتن سطح زندگی مردم ژاپن و نیز سطح آگاهی مصرف¬کنندگان، شرکتها مجبور شدند محصولات متنوع با ویژگیهای متفاوت تولید کنند. روبوتهای صنعتی و ماشینهای خودکار، چرخه عمر محصولات را به نفع محصول بهتر و جدیدتر به طور دایم کوتاهترکردند. تفاوت چرخه عمر تولید سنتی و تولید با فناوری پیشرفته در شکل (1) نشان داده شده است.در اواخر دهه 1980، هزینه¬یابی هدف، با استراتژی شرکتها عجین شد و مانند ابزار استراتژیک مدیریت هزینه، برای برنامهریزی سود و نیز برای کاهش هزینه در نظر گرفته می¬شود. (عبدی،1381: 2)
تعریف هزینه¬یابی هدف
هزینه¬یابی هدف، بر این مطلب تکیه دارد که به منظور کاهش بهای تمام شده، نه تنها هزینه¬های تولیدی مهم هستند، بلکه هزینه¬های پیش از تولید و بعد از تولید هم مهم هستند. افزون بر آن، برای دسترسی به هدفهای شرکت، نه تنها مشارکت مدیران، حسابداران صنعتی، مدیریت تولید، طراحی و کنترل کیفیت و سایر مدیران کلیدی لازم است، بلکه شرکت باید با عرضه¬کنندگان مواد اولیه و مشتریان نیز ارتباط نزدیکی داشته باشد، تا بتوانند ارزش¬های لازم را ایجاد کند. (گودرزی،1382،ص32)
هزینه¬یابی هدف، دارای تعریفهای متعددی است، اما تمامی آنها بر کاهش هزینه¬ها تأکید دارند. بعضی از تعریفها دربرگیرنده کل محصول است، در حالی که بعضی دیگر تنها فعالیتهای ویژه¬ای را در نظر گرفته، یا فقط بر فرایند توسعه محصول متمرکز می¬شوند.
هزینه¬یابی هدف، به وسیله کوپر و اسلاگمولدر به صورت زیر تعریف شده است:
«هزینه¬یابی هدف، یک رویکرد ساختار یافته برای تعیین هزینه در طول عمر محصول است، به گونهای که تعیین کند محصول موردنظر با چه شاخصهای عملکردی و کیفیتی می¬باید تولید شود تا در هنگام فروش با قیمت پیشبینی شده، به میزان سود دلخواه در طول عمر خود دست یابد.» (Cooper & Slagmulder,1997:18)
مثلث سه بعدی و منطقه بقا
مثلث بقا دارای سه محور بوده که هر محور آن، معرف یکی از ابعاد مهم محصول است که عبارتند از: بهای تمام شده / قیمت فروش، کیفیت و کارکرد. تنها محصولاتی که در جهت ارزشهای این سه بعد بیانکننده ارزش برای مشتری باشند، شانس موفقیت دارند. برای هر یک از این سه بعد یک دامنه تعیین می¬شود که با مشخص کردن حداقل و حداکثر ارزشها از دیدگاه مشتری، این دامنه تعریف میشود. منطقه¬ای که از اتصال نقاط ماکسیمم و مینیمم ارزشها برای هر یک از آن ابعاد (شکل 2) تعیین می¬شود را در اصطلاح منطقه بقا می¬نامند.