سوال هایی که در خصوص بحث «دشمن شناسی» در قرآن مطرح است، این است که آیا برای شناخت دشمن فقط باید به لفظ «عدو» بسنده کرد و یا این که الفاظ دیگری هم راهگشای این بحث است؟ آیا اصول بیان شده در قرآن در همه ادوار قابلیت اجرایی دارد؟ و آیا دشمنان در قرآن معرفی شده اند؟
جایگاه شناخت دشمن در قرآن
شناخت دشمن نقش مهم و اساسی در رویارویی انسان با دشمنان دارد، چرا که، اگر توان انسان در رویارویی بسیار باشد ولی اطلاعات کافی را در دست نداشته باشد شکست خواهد خورد، هر موجود زنده ای دشمن دارد و به میزان گستردگی وجود خود با دشمن بیشتری رو به رو است.
جمهوری اسلامی ایران، حکومتی است با روشی نو و مستقل که مردمان آگاه و مستعد آن، این حکومت را پذیرفته اند و تا پای جان در حراست از آن می کوشند. چنان چه به چگونگی تشکیل این حکومت و ابعاد آن توجه کنیم در خواهیم یافت که جمهوری اسلامی ایران به حتم دشمنان فراوانی دارد چنان چه دشمن را به خوبی نشناسیم شکست ما حتمی خواهد بود; اما شناسایی دشمن جمهوری اسلامی ایران تا حدی دشوار است زیرا این حکومت نوپاست و دشمنان ما سال ها به اندوختن تجربه و آموزش در به کارگیری فنون استتار و اختفاء پرداخته اند، پر واضح است که کشف و شناسایی آنان به راحتی و از راه های معمولی امکان پذیر نمی باشد. پس در شناخت دشمن و اهداف و روش های آنان باید مسیر دیگری در پیش گرفت و آن، بهره جویی از معارف و هدایت قرآن کریم است که دشمن را به همراه نیرنگ های او به روشنی در برابر دیدگان ما به تصویر کشیده و راه مقابله و پیروزی را نیز تبیین نموده است.
نظر به این که قرآن هم جامعیت دارد و هم جاودانگی، در می یابیم که هیچ موضوع مهمی در راستای هدایت انسان نیست که در قرآن از آن صحبت نشده باشد به خصوص موضوع مهمی همچون ساختار جامعه اسلامی و عواملی که به طور مثبت یا منفی در ساختار آن موثر است. با تاملی دقیق در آیات در خواهیم یافت که تا چه اندازه قرآن کریم نسبت به «شناساندن دشمن» حساسیت نشان داده است; به طوری که بیش از هزار و پانصد آیه از آیات قرآن پیرامون دشمن شناسی است. این آیات، انواع دشمنان مومنان و نظام اسلامی، ابزار و شیوه های دشمن و راه های مقابله با آنان را به مسلمانان می آموزد. قرآن کریم چهار گروه از دشمنان را نام برده است:
«شیطان و همراهان او»، «کفار»، «برخی از اهل کتاب خصوصا یهودیان» و «منافقین»، که ما از این چهار دشمن، به اسم دشمنان ایمانی، خارجی - سیاسی و داخلی - سیاسی نام خواهیم برد. اما قبل از ورود به بحث بیان چند نکته ضروری می نماید:
اصل مشابهت تاریخی اقوام
ممکن است کسی بپرسد که مورد خطاب قرآن تنها اقوام گذشته بودند که در عصر نزول قرآن تا پایان آن دوره زندگی می کرده اند نه نسل های آینده، در نتیجه قرآن برای همه عصرها و نسل ها سودمند و هدایت کننده نخواهد بود. برخی گمان می کنند که هیچ ارتباطی بین شگردهای دشمنان در گذشته با آن چه که امروز اتفاق می افتد وجود ندارد و شناسایی روش دشمنان اوایل اسلام که در قرآن بیان شده است سودی برای شناخت تاکتیک های کنونی دشمن ندارد چه این که فاصله گذشته و حال از هر جهت، از زمین تا آسمان است. ولی حقیقت آن است که این یک برداشت سطحی است، چون قرآن علاوه بر این که همه مسائل را بیان کرده، فراتاریخی هم می باشد و قاعده «جری» و «انطباق;» این که قرآن کتابی همگانی و همیشگی است و در غایب مانند حاضر جاری است و به آینده و گذشته مانند حال منطبق می باشد، مورد تایید و قبول همه می باشد و در واقع، این کتاب آسمانی، صفت و اصل مهم «مشابهت تاریخی اقوام» را به رسمیت می شناسد. آیات سوره های بقره: /118 «و قال الذین لا یعلمون لولا یکلمنا الله او تاتینآ ءایه کذ لک قال الذین من قبلهم مثل...» مومنون/ 44 و 81، مومن/ 5، سبا/ 24 و قصص / 58 بیانگر اصل «مشابهت تاریخی اقوام» می باشند. از مجموع این آیات در می یابیم راهکارهایی که در قرآن برای شناسایی و برخورد با دشمنان بیان شده در هر زمانی کاربرد و قابلیت اجرایی دارد و با استعانت از آیات قرآن می توانیم موضع گیری مناسب و عاقلانه ای در برابر دشمن داشته باشیم.
واژه های کلیدی مرتبط با شناخت دشمن در قرآن
الف- عدو: در قاموس قرآن «عدو» به معنای دشمن است; آن هم دشمنی که هم در دل با انسان عداوت دارد و هم در ظاهر مطابق آن رفتار می کنند. به طور کلی، دو نوع دشمن وجود دارد: یکی آن که یک شخص به فرد دیگر عداوت دارد همراه با انگیزه عداوت و دشمنی. دیگری این که فرد با قصد و انگیزه عداوت نباشد بلکه دارای حالتی است که فرد مقابل از آن متاذی می شود.
ب- مکر: به معنی خدعه و نیرنگ است. استاد مصطفی مراغی در تفسیر خود مکرر این گونه بیان کرده اند: «مکر در اصل تدبیر مخفی است که مکر شده را نسبت به آنچه که گمان نمی کرد می کشاند و غالبا در تدبیر سوء و ناپسند به کار می رود.»
ج- کید: به مفهوم حیله و نیرنگ، فریب دادن و کوشش کردن است. از این جهت، به جنگ «کید» گفته می شود. کید در هیچ زمانی بدون تامل و اندیشیدن به کار گرفته نمی شود.
د- خدع: به معنی فریب دادن و قصد بدی نسبت به دیگران داشتن است به گونه ای که از دید طرف مقابل پنهان باشد. مراغی در تفسیر این آیه «یخدعون الله و الذین ءامنوا...» می گوید تعبیر به «مخادعه» برای مبالغه است یا بیانگر تکرار و دوام «خدعه» و نیرنگ منافقان به مومنین است.
ه نفاق: به مفهوم مخفی کردن، کفر و تظاهر به ایمان است. منافق کسی است که با روش مرموز در جامعه نفوذ کند و از طریق دیگر فرار کند. علاوه بر واژه های فوق «کفر، ضلل، صد و بطانه» هم به بحث دشمن و شناخت دشمن در قرآن مرتبط می باشد، همه این واژه ها بیش از هزار بار در قرآن مطرح شده است که هر کدام از این واژه ها و مشتقات آن ها به نوعی به شناخت دشمن مرتبط است و از طریق این واژه ها، راه برای شناسایی دشمن هموارتر می گردد. حال به بحث درباره انواع دشمن از نگاه قرآن می پردازیم:
دشمن ایمانی (شیطان و بعضی از همسران و فرزندان)
شیطان از ماده «شطن» به معنای فاصله گیرنده و دور شونده است، در لغت به هر موجود منحرف کننده، سرکش و اختلاف گر گفته می شود. شیطان با نام های ابلیس و خناس هم در قرآن مطرح شده، ابلیس از «بلس» به معنای مایوس شده و خناس به معنی پنهان شده و باز پس رفته می باشد. با تحلیل مفهومی از واژه شیطان و خناس در خواهیم یافت که این دشمن حالت تهاجمی دارد و فاصله گرفتن او مبنی بر واکنش آدمی است که با یاد خدا صورت می پذیرد. شیطان دشمن قسم خورده و دیرینه انسان است که با اهداف خاصی به میدان می آید و مبارزه اش حساب شده است، او از کمین گاه هایی که انسان در آن ها به دام می افتد آگاه است و به هیچ چیز جز به اسارت در آوردن آدمی قانع نیست. او در پی اغوای همه آدمیان جز مخلصان است.