تحقیق مقاله سخنان شهید مطهری

تعداد صفحات: 8 فرمت فایل: word کد فایل: 16516
سال: مشخص نشده مقطع: مشخص نشده دسته بندی: معارف اسلامی و الهیات
قیمت قدیم:۷,۰۰۰ تومان
قیمت: ۴,۸۰۰ تومان
دانلود فایل
  • خلاصه
  • فهرست و منابع
  • خلاصه تحقیق مقاله سخنان شهید مطهری

    شاید در بعضی کتابها خوانده باشید مخصوصا در این کتابهای به اصطلاح تاریخی که به دست بچه‏های مدرسه می‏دهند. می‏نویسند که در سال شصتم هجرت، معاویه مرد، بعد مردم کوفه از امام‏ حسین دعوت کردند که آن حضرت را به خلافت انتخاب کنند. امام حسین به‏ کوفه آمد، مردم کوفه غداری و بی‏وفایی کردند، ایشان را یاری نکردند، امام حسین کشته شد!

     

      شهید مطهری: انسان وقتی این تاریخ ها را می‏خواند فکر می‏کند امام‏ حسین مردی بود که در خانه خودش راحت نشسته بود ، کاری به کار کسی‏ نداشت و درباره هیچ موضوعی هم فکر نمی‏کرد ، تنها چیزی که امام را از جا حرکت داد ، دعوت مردم کوفه بود ! در صورتی که امام حسین در آخر ماه‏ رجب که اوایل حکومت یزید بود ، برای امتناع از بیعت از مدینه خارج‏ می‏شود و چون مکه ، حرم امن الهی است و در آنجا امنیت بیشتری وجود دارد و مردم مسلمان وحی را داشت . حضرت فردای آنروز از مدینه بیرون آمد و از همان شاهراه‏ نه از بی راهه به طرف مکه رفت . بعضی از همراهان عرض کردند : یا بن‏ رسول الله ! لو تنکبت الطریق الا عظم بهتر است شما از شاهراه نروید ، ممکن است مامورین حکومت ، شما را برگردانند ، مزاحمت ایجاد کنند ، زد و خوردی صورت گیرد . ( یک روح شجاع ) ، یک روح قوی هرگز حاضر نیست‏ چنین کاری کند . ) فرمود : من دوست ندارم شکل یک آدم یاغی و فراری را به خود بگیرم ، از همین شاهراه می‏روم ، هر چه خدا بخواهد همان خواهد شد .
    ...
    در ماه رجب و شعبان که ایام عمره است ، مردم از اطراف و اکناف به‏ مکه می‏آیند و بهتر می‏توان آنها را ارشاد کرد و آگاهی داد . بعد موسم حج‏ فراهم می‏رسد که فرصت مناسبتری برای تبلیغ است . بعد از حدود دو ماه‏ نامه‏های مردم کوفه می‏رسد . نامه‏های مردم کوفه به مدینه نیامده ، و امام‏ حسین نهضتش را از مدینه شروع کرده است . نامه‏های مردم کوفه در مکه به‏ دست امام حسین رسید ، یعنی وقتی که امام تصمیم خود را بر امتناع از بیعت گرفته بود و همین تصمیم ، خطری بزرگ برای او به وجود آورده بود .
    ( خود امام و همه می‏دانستند که نه اینها از بیعت گرفتن دست بر می‏دارند و نه امام حاضر به بیعت است ) بنابر این دعوت مردم کوفه عامل اصلی در این نهضت نبود بلکه عامل فرعی بود ، و حداکثر تاثیری که برای دعوت مردم‏ کوفه می‏توان قائل شد این است که این دعوت از نظر مردم و قضاوت تاریخ‏ در آینده فرصت به ظاهر مناسبی برای امام به وجود آورد .

    تاریخ‏ می‏نویسد : محمد ابن حنفیه برادر امام در آن موقع دستش فلج شده بود ، معیوب بود ، قدرت بر جهاد نداشت و لهذا شرکت نکرد . امام وصیتنامه‏ای‏ می‏نویسد و آن را به او می‏سپارد : « هذا ما اوصی به الحسین بن علی اخاه‏ محمدا المعروف بابن الحنفیه » . در اینجا امام جمله‏هایی دارد : حسین به‏ یگانگی خدا ، به رسالت پیغمبر شهادت می‏دهد . ( چون امام می‏دانست که‏ بعد عده‏ای خواهند گفت حسین از دین جدش خارج شده است ) . تا آنجا که‏ راز قیام خود را بیان می‏کند :

    « انی ما خرجت اشرا و لا بطرا و لا مفسدا و لا ظالما انما خرجت لطلب‏ الاصلاح فی امه جدی ، ارید ان امر بالمعروف و انهی عن المنکر و اسیر بسیره‏ جدی و ابی علی بن ابی‏طالب علیه السلام »

     

    ...
    دیگر در اینجا مسئله دعوت اهل کوفه وجود ندارد . حتی مسئله امتناع از بیعت را هم مطرح نمی‏کند . یعنی غیر از مسئله بیعت خواستن و امتناع من‏ از بیعت ، مسئله دیگری وجود دارد . اینها اگر از من بیعت هم نخواهند ، ساکت نخواهم نشست . مردم دنیا بدانند : « ما خرجت اشرا و لا بطرا » ، حسین بن علی ، طالب جاه نبود ، طالب مقام و ثروت نبود ، مردم مفسد و اخلالگری نبود ، ظالم و ستمگر نبود ، او یک انسان مصلح بود . « و لا مفسدا و لا ظالما انما خرجت لطلب الاصلاح فی امه جدی »

    . . .

    « الا و ان الدعی بن الدعی قد رکز بین اثنتین بین السله و الذله ، و هیهات منا الذله یابی الله ذلک لنا و رسوله و المومنون و حجور طالبت و طهرت »

     

    ...
    در بین راه که می‏رفتند ، شخصی از امام پرسید : چرا بیرون آمدی‏ ؟ معنی سخنش این بود که تو در مدینه جای امنی داشتی ، آنجا در حرم جدت‏ ، کنار قبر پیغمبر کسی متعرض نمی‏شد . یا در مکه می‏ماندی کنار بیت الله‏ الحرام . اکنون که بیرون آمدی برای خودت خطر ایجاد کردی . فرمود : اشتباه می‏کنی ، من اگر در سوراخ یک حیوان هم پنهان شوم آنها مرا رها نخواهند کرد تا این خون را از قلب من بیرون بریزند . اختلاف من با آنها اختلاف آشتی پذیری نیست . آنها از من چیزی می‏خواهند که من به هیچ وجه‏ حاضر نیستم زیر بار آن بروم . من هم چیزی می‏خواهم که آنها به هیچ وجه‏ قبول نمی‏کنند .

    رهبر کسی است که مردم را به دنبال خودش حرکت می‏دهد . حال ممکن است‏ یک رهبر هم پیدا بشود که مردم را ساکن نگاه دارد . او دیگر رهبر نیست .

    همه رهبران ، امتها و ملتها را به حرکت در می‏آورند ، ولی بحث ، در نحوه‏ و گونه حرکت ، شکل و تاکتیک حرکت است .

     

     
    می‏خواستند علی ( ع ) را در کادر رهبری ابوبکر و عمر محدود کنند و این ، برای علی امکان نداشت چرا که در این صورت او هم باید العیاذ بالله مثل‏ عثمان برای خودش تیپی درست کند و بعد مطابق دل خودش هر کاری که خواست ،

    بکند و هر کس را هم که اعتراضی کرد کتک بزند ، فتقش را پاره کند .

    علی‏ای که می‏خواهد بر اساس کتاب الله و سنت پیغمبر عمل کند ، نمی‏تواند روش رهبری آن دو نفر را بپذیرد . لذا گفت من روش رهبری آنها را نمی‏پذیرم . به خاطر این یک کلمه حاضر نشد با عبدالرحمن بن عوف بیعت‏ کند .

    پس معلوم شد که مسئله روش رهبری با مسئله کتاب سنت متفاوت است . کتاب و سنت یعنی خود قانون . روش رهبری به متن قانون مربوط نیست . به‏ کیفیت رهبری مردم ، به اختیاراتی که یک رهبر دارد و به تصمیماتی که‏ رهبر اتخاذ می‏کند مربوط می‏شود . 

  • فهرست و منابع تحقیق مقاله سخنان شهید مطهری

    فهرست:

    ندارد.
     

    منبع:

    ندارد.

تحقیق در مورد تحقیق مقاله سخنان شهید مطهری, مقاله در مورد تحقیق مقاله سخنان شهید مطهری, تحقیق دانشجویی در مورد تحقیق مقاله سخنان شهید مطهری, مقاله دانشجویی در مورد تحقیق مقاله سخنان شهید مطهری, تحقیق درباره تحقیق مقاله سخنان شهید مطهری, مقاله درباره تحقیق مقاله سخنان شهید مطهری, تحقیقات دانش آموزی در مورد تحقیق مقاله سخنان شهید مطهری, مقالات دانش آموزی در مورد تحقیق مقاله سخنان شهید مطهری, موضوع انشا در مورد تحقیق مقاله سخنان شهید مطهری
ثبت سفارش
عنوان محصول
قیمت