ریشه مرثیه سرایی و منقبت خوانی محرم را باید در فرهنگ ایرانی جستوجو کرد. شاهنامه خوانی و پرده خوانی که ریشه در فرهنگ ایرانی دارد، در دوره قاجار زمینهای برای نوحهخوانی و ذکر مصیبت در محرم را فراهم کرد.
در فرهنگ ایرانی نخستین و روشنترین سند عزاداری ثبت شده سوگ سیاوش است. بنابراین آن چه در تاریخ بخارای نرشخی آمده نقل است که: مردم بخارا را در کشتن سیاووش نوحههاست چنانکه در همه ولایتها معروف است و مطروبان آنرا سرود ساختهاند و قوالان آن را گریستن مغان خوانند و این سخن زیادت از سه هزار سالست.
و در جایی دیگر ذکر بخارا در شرح جنگ کیخسرو مینویسد:
اهل بخارا بر کشتن سیاوش سرودهای عجبست و مطربان آن را کین سیاووش گویند، و محمدبنجعفر گوید که از این تاریخ سه هزار سال است.
به غیر از نقلقول نرشخی در نقشهای دیواری که در نزدیک سمرقند کشف شده سوگواری را نشان میدهد که ظاهراً بر سوگ سیاووش است. دراین تصویر یک عماری باز است و سیاووش و شبیه او برآن خفته و مردم بر سر روی خود میکوبند.
اولین سوگواری برای امام حسین پس از شهادت ایشان توسط اهل بیت و علویان در مدینه و به فاصله چند سال پس از شهادت ایشان برگزار شد. این عزاداری بر اساس شهادت منابع پس از سال 65 وقیام علویان به رهبری مختار (که بیشترین شمار لشکریان وی را ایرانیان تشکیل میدادند) در خونخواهی شهدای کربلا بوده است.
اما ریشه عزاداری برای امام حسین (ع) در ایران به طور مشخص در دوره پادشاهی احمد معزالدین آل بویه رواج یافت.
پیش از آلبویه (دیلمیان) شیعیان و علویان دور هم جمع میشدند و سوگواری میکردند، لباس سیاه میپوشیدند و پارچههای سیاه را به نشانه عزاداری بردر خانهها میآویختند. امام صادق (ع) در عاشورا وتاسوعا در خانه میماندند و نزدیکان برای عرض تسلیت نزد او میرفتند. اما این مراسم به علت عدم پشتوانه محکم و فشار دستگاه حاکمه در نقاط مختلف به صورت پراکنده برگزار میشد.
این فشار از سوی خلفای عباسی روزبهروز بیشتر میشد، بهطوری که در زمان خلافت متوکل عباسی حرم مطهر امام حسین در کربلا بدست لشکریان ترک وی ویران شد. متوکل دستور به تخریب حرم امام حسین داد و بر روی تمام مزارات کربلا آب جاری کرد.
آل بویه نخستین حکومت ایرانی بود که دارای اقتدار شد.
این حکومت شیعی پس از استقرار عزاداری محرم را به صورت نهادینه در آوردند. دراین دوران هرساله محرم عزاداریهای مفصلی برگزار میشد.
این مراسم در محله کرخ بغداد که مرکز شیعیان بود با شکوه بیشتری برگزار میشد. قم، کاشان، سبزوار، اوه و ساوه نیز که مرکز شیعیان بود در هنگام عزاداری تعطیل رسمی میشدند و در اماکن مذهبی به عزاداری میپرداختند.
سنت آب و شربت دادن از آن زمان پایهگذاری شد. عزاداران کوچهها را سیاهپوش میکردند و نوحهخوانی میکردند؛ اما رسم حمل علم کتل در عزاداریهای این دوران دیده نمیشود.
این کثیر شامی در تاریخ خود مینویسد:
معزالدوله در بغداد در دهه اول محرم فرمان داد تمامی بازارهای بغداد بسته و سیاه عزا پوشیدند وبه تعزیه سیدالشهدا پرداختند. چون این قاعده در بغداد رسم نبود بنابراین علمای اهل سنت آنرا بدعتی بزرگ دانستند و چون بر معزالدوله دستی نداشتند چاره بر تسلیم آن نداشتند.پس از آن هر ساله تا انقراض دولت دیالمه شیعیان در ده روز اول محرم در جمیع بلاد رسم تعزیه به جای میاوردند و در بغداد تا اوایل دولت سلجوقی برقرار بود.
عزاداری سیدالشهدا با سقوط دولت آلبویه تعطیل و به صورت مخفی برگزار میشد. تا پایان دوره تیموری کمتر در منابع خبر از برگزاری عزاداری به چشم میخورد. در دوره تیموریان، کتاب روضه الشهدا توسط ملا محمد واعظ کاشفی نوشته شد. دراین دوره و در هرات که پایتخت این حکومت بوده دوباره از دوره سلطان حسین بایقرا آخرین پادشاه تیموری مراسمی برگزار شد.
تیموریان تا حدودی به شیعیان آزادی عمل دادند. روضهالشهدا مهمترین منبع عزاداریها است، بهطوریکه در دوره قاجار گویندگان مراسم عزاداری به واسطه خواندن روضه الشهدا به روضهخوان مشهور شدند واین اصطلاح باقی ماند.
با به قدرت رسیدن دولت صفویه در ایران و رسمیت بخشبده شدن به مذهب شیعه بهعنوان مذهب رسمی ایرانیان عزاداری های اهل بیت بخصوص امام حسین دارای اهمیت بیشتری شد. در دوران صفویه عزاداریها به مناطق باز کشانده شد. در این دوره در همه ایران بخصوص مناطق شیعی چون قم و کاشان مراسم با شکوه بیشتری برگزار میشد. اما برگزاری با شکوه عزاداری رقابتهایی را در محلهها وشهرها به دنبال داشت، هر محلهای میکوشید با شیوه خاص و باشکوهترین مراسم را برگزار کند و برتری و مفاخره آمیز خود را اثبات کند.