مقدمه:
بی شک زبان عربی یکی اززبانهای زنده دنیاست واشعارعربی یکی ازمظاهرزیبای این زبان است اما تاریخ ادبیات عرب به دوره های مختلف تقسیم می شود در این مقاله برانیم که تطورات شعر عرب وشعرای ان رادردوره های نخستین یعنی جاهلی-اسلامی واموی بررسی نماییم
تطورات شعر عربی در عصر های جاهلی ، اسلامی و اموی
محمد جعفر ورزی
واژه ی ادب [1][1] : واژه ی ادب از کلماتی است که معنی آن همراه با تحول زندگی قوم عرب و انتقال آن از بدویت به مدنیت تغییر یافته و پی در پی معانی نزدیک به هم پیدا کرده تا این معنی را که امروز متبادر به ذهن می شود به خود گرفته که عبارت است از سخن رسا که به نیت تأثیر در عواطف خواننده یا شنونده به شعر یا نثر انشا شود .
اما اگر در عصر جاهلی راجع به کلمه ی ادب جستجو کنیم آن را در زبان شاعران نمی یابیم ، بلکه به کلمه ی « آدب » به معنی کسی که مردم را به طعام فرا می خواند بر می خوریم ، مانند شعر طرفه بن العبد
نحن فی المشتاه ندعو الجفلی لا تری الآدب فینا ینتقر
جهات تفوق و تکامل زبان عرب [2][2] :
1– مهاجرت حضرت ابراهیم با زن و فرزند خود به سوی وادی غیر ذی زرع مکه
2– مهاجرت قحطانیان که عربهای جنوبی بودند به سوی شمال
3– اسواق حجاز و تأثیر در ادب عرب
4– تفوق قریش بواسطه ظهور پیغمبر بزرگ اسلام و نزول قرآن به زبان عربی
قرآن کریم نیز در سوره ی یوسف به زبان عربی اهمیت داده است [3][3]
شاید زمانی که کلام ساخته شده شعر نیز بوجود آمده باشد ، زیرا احساس از فطرت انسان سرچشمه می گیرد و با خلقت انسان همراه او بوده و شعر بیان احساس در قالب کلام است . پس می توان گفت که از زمانی که کلام بوجود آمده شعر نیز بوجود آمده است .
اصل شعر برای بیان احساسات بوده و هر چه گذشته هدفهای دیگری نیز به آن وارد شده است که از جمله می توان تکسب یا استفاده های سیاسی را ذکر نمود . در شعر عرب نیز مانند دیگر زبان ها ، اهداف گوناگونی وجود داشته است .
منشأ و زمان آغاز شعر عرب برای ما معلوم نیست . قدیمی ترین قطعه هایی که به دست ما رسیده است مربوط به جنگ بسوس یا کمی قبل از آن است [4][4]. ولی مطمئناً قبل از آن نیز اشعاری وجود داشته که از بین رفته است .
شعر عرب را از نظر زمان به 7 عصر تقسیم کرده اند :
1- عصر جاهلی 2 - عصر اسلامی 3 - عصر اموی 4 - عصر عباسی 5 - عصر اندلس 6 - عصر انحطاط 7 - عصر نهضت
در این مقاله به بررسی تطورات شعر و معرفی شاعران بزرگ در سه دوره ی جاهلی ، اسلامی و اموی می پردازیم .
دوره ی جاهلی
دوره ی جاهلی که مربوط به زمان قبل از اسلام است ، دوره ایست که در آن زندگی اعراب بسیار ساده و ابتدایی و خالی از فرهنگ و تمدنها بوده است و شاعران نیز برای سرودن شعر موضوعاتی جز چیزهای ساده ی اطراف خود چیزی نداشتند . اشعار آنها بیشتر در مورد وصف بیابان ، شتر ، اسب ، زن ، شراب و افتخار به قبیله ی خود و مسایل اخلاقی بوده است .
بادیه مثل مدرسه ای بود که شاعران جاهلی در آن پرورش می یافتند . آنها معتقد بودند که هر شاعری را شیطانی است که شعرش را به او القاء می کند .
همچنین برای هر شاعری یک راوی بود که مانند شاگرد در کنار معلمش زندگی می کرد و سبک او را پیروی می کرد و شعرش را منتشر می ساخت .
شعر جاهلی وحدت تألیف نداشت . شعر جاهلی با ایستادن در اطلال و آثارخانه محبوب و ذکر خاطره های گذشته و بیان حوادث راه در کنار ناقه اش و پایان ناگهانی همراه می باشد . عاطفه شاعر جاهلی بسیط بوده است و دامنه خیال او چندان وسیع نیست .
شعر جاهلی ما را از اوضاع اجتماعی ، سیاسی ، تاریخی و اقتصادی آن دوران آگاه می کند . همچنین یکی از منابع مهم تاریخی برای آگاهی از اوضاع قبل از اسلام است و عنوان « دیوان العرب » شایسته ی آنهاست .
اغراض شعر جاهلی
1 – وصف : آنچه شاعر حس می کند از زمین و آسمان و موجودات دیگر که بیشتر پدیده های محیط خود اوست . مانند : منازل ، مسافرت ، بیابان پیمایی و صحرا نشینی . اما وصف در شعر ، غرض مستقلی نیست ، بلکه آن را ابزاری برای رسیدن به هدف اصلی خود می داند که بتواند عواطف و احساسات مخاطب را تحریک کند .
2 – مدح : ثنای قبیله و پهلوانان میدان کارزار و یا فردی که در حق شاعر نیکی کرده است از موضوعات مدح در شعر جاهلی می باشد . مدح از ابواب مستقل شعر بوده و موضوع آن تفاخر به ارزشهای حاکم بر زمان جاهلی است .
3 – رثاء : از مقاصد اصلی شعر است و ماده ی آن همان صفات و خیال پسندیده ی آن زمان می باشد . شاعران در این غرض از عاطفه ای حزین و دردناک پس از مرگ و اظهار نا آرامی و تحیر درباره ی حقیقت هستی برخوردارند .
4 – هجاء : سلاح برّنده شاعر جاهلی است و گاه به منافره یعنی حکم به برتری فردی یا قبیله ای کشانده می شد . شاعر جاهلی در هجاء به عیوب جسمانی و اخلاقی نظر دارد .
5 – فخر : موضوعات فخر در شعر جاهلی ، شجاعت ، کرم ، بخشش ، جوانمردی و کمک به مستمندان می باشد . البته افتخار به اصل و نسب ، شرب خمر و اعمال غیر اخلاقی از تاریکیهای شعر جاهلی نیز محسوب می شود .
6 – غزل : اساس شعر جاهلی تغزل است . ذکر زن در قصیده با نامهای مختلف مانند : عنیزه ، سلمی ، عبله . .. دیده می شود . غزل مجونی و اباحیگری که تصویری از دنیای غیراخلاقی آنان می باشد ، در شعر اکثر شاعران جاهلی دیده می شود . غزل بادیه یا عذری و عفیفانه اندک بود و فقط در شعر بعضی مانند « عنتره » دیده می شود .
7 – خمر : وصف شراب ، کیفیت آن و تأثیرش بر روان شاعر جاهلی نیز از اغراض شعر جاهلی است .
8 – زهد و حکمت : زهد و حکمت شاعر جاهلی بر اساس تجربه و گذر زمان و نیز معاشرت شاعر با بزرگان می باشد . عبارت کوتاه و حکیمانه ی شاعرانی مانند « زهیر » نشان از تأمل و تفکر و تجربیات شاعر در زندگی می باشد .
نخستین شاعر جاهلی مهلهل است که در شعر رثاء مهارت و استادی داشته است .
شاعران صعالیک ، شاعرانی هستند که به جوانمردی و شجاعت معروف بوده و غالباً زندگی خود را در کوهها و دره ها با غارت اموال ثروتمندان سپری می کردند . معروفترین شاعران صعالیک عبارتند از « شنفری » « تأبط شرا » « عمروه بن الورد »
معروفترین زن شاعر « خنساء » که شهرت او در فن « رثاء » می باشد. اشعارخنساء در رثای برادرانش « صخر » و «معاویه »است .
شاعران مکتب مضری آنانی بودند که بیشتر بر امور حسی تأکید دارند . معروفترین آنها عبارتند از « اوس بن حجر » « نابغه ذبیانی » « زهیر بن ابی سلمی » « حطیئه » که این شاعران را اصحاب « حولیات » نیز نامیده اند .
معلقات :
معلقات اشعاری هستند که بوسیله ی 7 تن از شاعران جاهلی و به روایتی 10 نفر سروده شده اند . این اشعار را به خاطر عظمتی فنی و ارزش ادبی به دیوار کعبه آویزان می کردند . به معلقات ، مذهبات ، السبع الطوال و السموط نیز گفته می شود.گردآورنده این اشعار « حماد الراویه » می باشد .
صاحبان معلقات
1 – امرؤالقیس ( 540 – 500 م ) [5][5]
پدرش حجر کندی ، بر قبیله ی بنی اسد در سرزمین نجد حکومت داشته است . امرؤالقیس عمر خود را در خوشگذرانی و عیاشی و بدمستی و سرودن غزلیات عشقبازی گذرانده است . از این رو از طرف پدرش رانده شده و با بوالهوسان در سیر و سیاحت و باده نوشی و شکار سرگرم بوده و پس از کشته شدن پدرش به هوش آمده و در صدد خونخواهی و پس گرفتن حکومت از دست رفته ی نیاکانش بر آمده و جنگهایی را به راه انداخته ، ولی عاقبت شکست خورده و از دست منذر بن ماء السماء گریخته و به ملک روم ( یوستیانوس ) پناه برده و بعد از مدتی در آنکارا به مرض آبله درگذشته است .
امرؤالقیس از شعرای طبقه ی اول جاهلی و بلکه اول انها به شمار می رود . امام علی ( ع ) نیز او را برترین شاعر عرب می داند . [6][6]
القاب او « الملک الضلیل » « ذوالقروح » « شاعر غزل و طبیعت » می باشد . معلقه ی امرؤالقیس از دیگر معلقات مشهورتراست که آن را در بحر طویل و در 81 بیت سروده است با این مطلع
« قفا نبک من ذکری حبیب و منزل بسقط اللوی بین الدخول فحومل »
موضوعات معلقه ی او عبارتند از :
وقوف بر اطلال و گریه بر آثار محبوب ( 8 – 1 )
وصف روز ، داره جلجل ( 42 – 9 )
وصف شب ، صحرا ، گرگ ، اسب ، شکار ، برق و سیل ( 81 – 43 )
2 – طرفه بن العبد
طرفه پسر عبد پسر سفیان بکری ( 569 - 543م ) نامش عمرو بوده و به واسطه ی بیت شعری که سروده است لقب طرفه را به وی داده اند . ( طرفه در اصل نام درختی است . )
او در خانواده ای شریف و بزرگوار در بحرین خلیج فارس به دنیا آمد . نام مادرش ورده دختر عبدالمسیح بوده است . پدر و جد و دو عمو و دایی طرفه همه شاعر بوده اند . در کودکی پدرش را از دست داده و تحت کفالت عموهایش در آمده و نسبت به او و مادرش ستم و بد رفتاری شده و خود سر و بی مربی و بی سرپرست بار آمده است . از این رو به بازیگوشی و لا ابالیگری و بد مستی گذرانده و از طرف قبیله طرد و دربدر شده است و در جوانی به سرودن شعر پرداخته و در اثر هجای عمروبن هند ، پادشاه حیره در سن کمتر از سی سالگی به امر پادشاه و به دست حاکم ولایت کشته شده است .
طرفه شاعری رئالیسم است و دیدگاه وی درباره ی مرگ و زندگی تصویری از روح نامطمئن و مضطربش می باشد .
بسیاری از ادبا معلقه ی او را بر تمام شعر جاهلی برتری می دهند چون علاوه بر مزایای شعری واجد فواید تاریخی و آرایی درباره ی زندگی است .
معلقه ی طرفه در بحر طویل سروده شده و دارای 104 بیت است با این مطلع :
« لخوله اطلال ببرقه تهمد تلوح کباقی الوشم فی ظاهر الید »
موضوعات معلقه طرفه عبارتند از :
غزل و وصف خوله ( 10 – 1 )
وصف شتر ( 44 – 11 ) وصف افکار و مذهب زندگی خویش ( 45 تا آخر )
3 – زهیر بن ابی سلمی ( 627 – 530 م )
زهیر از تیره مزینه از قبیله ی مضر در نجد به دنیا آمده و مادرش غطفانی بوده است . از این رو به نزد شخصی عاقل و ثروتمند و زمین گیر به نام شامه ی شاعر که دائی پدرش بوده شاگرد وار به فرا گرفتن شعر و حکمت پرداخته و سپس نزد اوس بن حجر ( پیشوای مکتب اوسی ) طریقه ی شعر گفتن او را آموخته و دنبال کرده است .
زهیر در عصر جاهلیت به عنوان مردی بزرگ و ثروتمند و حکیم شهرت داشته است و عمر خود را در دلسوزی و پند و اندرز و حق گویی و خیر خواهی و دیانت گذرانده است و در اشعارش معانی حکمی فراوان است . از این رو به شاعر حکیم معروف است .
معلقه زهیر در 62 بیت و در بحر الطویل سروده شده است با این مطلع :
أمن ام اوفی دمنه لم تکلم بحو مانه الدراج فالمتثلم
علت سرودن آن پایان یافتن جنگ در بین دو قبیله عبس و ذبیان بوده که در مدح و سپاس مسببان صلح و ضمناً در دعوت به صفا و سازش و دوستی و ترک جنگ و کشتار سروده است
موضوعات معلقه اش عبارتند از :
وصف منزلگاه و کوچ و سفر ( 15 – 1 ) ، مدح مصلحان ( 25 – 16 ) ، اندرز به صلح و بیان عواقب آن ( 35 – 26 ) .
4- ابوعقیل لبید بن ربیعه ( 661 – 560 م )
او از اشراف قوم و شجاعان و پهلوانان کارزار بوده و ناتوانان را یاری می کرده و از واردین و مهمانان به خوبی پذیرایی می کرده است . او همراه وفد بنی عامر به حضور پر نور پیغمبر اسلام مشرف شد و اسلام آورد و سپس قرآن مجید را حفظ کرد و از سرودن شعر توبه کرد و در زمان خلیفه ی دوم به کوفه رفت و در انجا سکونت گزید و در زمان حکومت معاویه به سال 41 هجری در سن بیش از صد سالگی درگذشت .
1 – ذکاوتی قراگزلو ، علیرضا ، ترجمه العصر الجاهلی ، انتشارات امیر کبیر ، ص 13
2 – محلاتی شیرازی ، صدرالدین ، مقدماتی بر تاریخ عرب ص 33
3 – سوره یوسف ، آیه 2
4 – الفا خوری ، حنا ، تاریخ ادبیات عربی ، ترجمه ی آیتی ، عبدالمحمد ، انتشارات توس ، ص 37
1- ترجانی زاده ، احمد ، شرح معلقات سبع ، انتشارات سروش ، ص 15
2 – نهج البلاغه ، حکمت 455 ، ترجمه محمد دشتی