انسان در کنش خویش بر آنست تا محیط طبیعی را به محیط جغرافیایی، یعنی محیطی که انسانها آن را در بوته گذشته تاریخی خود ساخته و سپس پرداخت گرده اند مبدل کند. و این رویدادی نو در عرصه تاریخ جهان است.
هر چند دیرین شناسی به ما می آموزد موجوداتی که خصوصیات انسانی عرضه می دارند حدود دو میلیون سال پیش از این از گوشه ای از شرق افریقا برخاسته اند، نقش انسان به عنوان عاملی مداخله کننده در فضای جغرافیایی در واقع به 6500 تا 700 سال پیش و به آغاز کار کشاورزی در این سیاره می رسد. اشتغال به کار کشاورزی در نواحی مختلف جهان و تعمیم آن طی سه تا چهار هزار سال اخیر صورت پذیرفته است. با این همه شدت گرفتن کنش انسانی در فضای جغرافیایی، به ویژه بر اثر ظهور دو رویداد توأمان یعنی رشد سریع جمعیت جهان و پیشرفتهای تکتنیکی، شتابی بیش از همیشه به خود گرفته است.
اول: چشم اندازهای طبیعی، چشم اندازهای تغییر شکل یافته، چشم اندازهای آمایش یافته
به منظور طرح و بیان مسئله می توان چشم اندازها را که در واقع انعکاسی از فضا به حساب می آید، در پیوند با کیفیت مداخلات انسانی به سه مقوله بزرگ تقسیم کرده
چشم انداز طبیعی
چشم انداز طبیعی یا چشم انداز بکر، نماینگر وجه طبیعی است که بر اساس وضع کنونی اطلاعات ما، دست کم تا زمانی نه چندان دور، نشانه ای از مداخله انسانی با خود نداشته است حدود و شعور چنین محیطی را می توان بی واسطه و به عیان دید، چشم اندازهای طبیعی در عصر ما به چشم اندازهایی گفته می شود که به معنای دقیق و محدود کلمه در فضای سکون جای ندارد و خاص مناطقی است که به دلیل وجود تنگناهای اقلیمی، برای فعالیت های کشاورزی و یا دامداری نامساعداند. از آن جمله می توان کوه های بلند یا نواحی یخ زده عرض جغرایایی بالا. بیابانهای سرد و گرم و گاه قلمرو جنگله ها و مانداب های واقع در سرزمینهای گرمسیری را در این فصل جای داد.
با این حال گاه در چنین فضاهای نامساعد نیز باز به مراکز استقرار گروهها انسانی بر می خوریم که به فعالیتهای معینی اختصاص یافته اند. پایگاههای استراتژیکی و مطالعاتی واقع در عرضهای جغرافیایی بلند، معادن واقع در بیابانها و یا در سرزمینهای مرتفع کوهستانی از این جمله اند. هزینه حضور انسان مدرن در محیط های دشوار، به سبب نامساعد بودن شرایط آب و هوایی و مشکل ارتباطات و عامل انترواوپرت افتادگی، بسیار سنگین است. در چنین پایگاههایی سعی بر آنست تا دوران اقامت کادرها را که عموماً از کارشناسان و متخصصانی با مهرت و تجارب بالا ترکیب یافته اند تقلیل دهند. اگر امکان محدود انسان در این فضاهای خالی از سکنه در نهایت امر بتواند در مقیاس محلی به تغییر شرایط محیطی بیانجامد، باز به یقین چنین تغییری به دگرگونی خصایص کلی تمامی مجموعه منجر نمی شود.
چشم انداز تغییر شکل یافته
این اجماعات شکارگر و گرد آورنده فرآورده های طبیعی که در جابجایی دایم بسر می برند، حتی بی آن که به فعالیتهای دامداری و کشاورزی بپردازند قادرند به نحو برگشت ناپذیری چشم انداز طبیعی را تغییر شکل دهند. رسم به آتش کشیدن بوته زارها و یا جنگل ها به منظور شکار، به ناچار به بروز نوعی دگرگونی در محیط پیرامون می انجامد. این پدیده، به ویژه در حاشیه قلمروهای بزرگ جنگلی در منطقه گرمسیری، قابل شناسایی است. ما در این جا با دو داده که به هدفی یگانه توجه دارند مواجه هستیم: داده اول محیط محلی است که به دلایل عملکرد عوامل برونی که وابسته به خاک است از محیط پیرامون خود آسیب پذیرتر می نماید و به سهولتی بیش از جنگهای متراکم تحت تأثیر آتش دگرگون می شود و تغییر شکل می دهد حال چه حریق تصادفاً وجه به عهد و به وسیله شکارگران پدید آمده باشد.
داده دوم: فعالیت های مربوط به دامداری است که حتی بدون دخل و تصرف قابل رویت ، مانند ایجاد پرچین و یا آبشخور، می توان به نوعی در تغییر مشکل محیط اثر بگذارد. گاوها و گوسفندها و بزها به منظور تأمین غذای مورد نیاز خود به انتخاب گونه هایی خاص از گیاهان می پردازند و بدین ترتیب موجبات تغییر شکل پوشش گیاهی محل استقرار خود را فراهم می آورند؛ لگدکوب کردن دامنه ها و یا حاشیه رودخانه ها، فراین فرسایش خاک را تسریع می کند و توسعه می بخشد. بدین معنا که تعادل بر هم می خورد تا تعادل دیگر جای آنرا بگیرد و در حد فاصل میان این دو، دگرگونی هایی کم بیش سریع روی می دهد که می تواند احیاناً مخرب بوده باشد.